چطور با تقوا باشیم

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ خداوند در آیات اول سوره بقره ضمن اعلام این که قرآن کتابی است برای هدایت مردم به سوی تقوا (هدی للمتقین) 6 شرط را از صفات متقین برمی شمرد که فقدان آن ها به نظر می رسد مرتبط با تقوا باشد. عدم تقوا

این 6 ویژگی عبارتند از:

ایمان به نامرئی

برای دعا کردن

در راه خدا خرج کنید

ایمان به قرآن (به آنچه بر شما نازل شده ایمان دارید)

ایمان به کتابهای آسمانی پیامبران قبل از پیامبر اسلام (ص) و به آنچه پیش از شما نازل شده است.

یقین روز قیامت

بیشتر بخوانید: بلاهایی که «گناه» برای ما به ارمغان می آورد/ چگونه با وسوسه های شیطانی مبارزه کنیم؟

هر یک از این خصوصیات به نوبه خود، شالوده خداپرستی و اساس آن است; مثلاً تا زمانی که انسان ایمان و یقین به خدا (مهمترین مصداق غیب) و نظارت نامحسوس او بر اعمال ما (الم یعلم بناه الله یاری) و مسئولیت در آخرت (نمونه دیگری از غیب) نداشته باشد. تقوا در او حاصل نمی شود.

اعتقاد به غیب، زیربنای دیگر خصوصیات متقین است، یعنی تا زمانی که انسان به خداوند متعال به عنوان مهمترین مصداق غیب ایمان نیاورد، طبیعتاً در کتاب الهی (وحی) به نماز ایمان نخواهد آورد. در مسئولیت ، ثواب و عقاب (فراتر از) و حتی صدقه.

اگر کسی به وجود نامرئی پروردگار عالم اعتقاد ندارد، برای چه کسی دعا کند؟ کیست که از نظارت و ثواب و عقاب هراس داشته باشد چگونه وحی را بپذیرد؟ و چگونه می تواند انتظار ثواب گذراندن راه خدا را در دنیای نامرئی دیگری داشته باشد؟

بنابراین ایمان به غیب را می توان منشأ ویژگی های خدایی دانست.

تقوا و نعمت خدا
یکی دیگر از عواملی که باعث برکت و خیر در زندگی، زندگی، مال، ایمان و جنبه های زندگی می شود، بحث تقوا است. تقوا عامل بسیار بسیار مهمی در میزان معاش است. او همه درهای بسته را می گشاید و در همه کارها باعث گشایش می شود.

آیه 96 سوره اعراف می فرماید: «و اگر اهل قریه ایمان بیاورند و بترسند، برکات آسمان ها و زمین را به آنان عطا می کنیم. » این وعده خداست نه وعده انسان. که به وفای به عهد و قدرت و قدرت وفای به آن معروف نیست. خدایی که گنجش تمام نشدنی است. یک سنت وجود دارد که از خدا بخواهید چه می خواهید. سپس خداوند فرمود: اگر تمام خواسته های مردم را برآورده کنم، نه یک بال پشه و نه ذره ای از مال و دیارم کم نمی شود. مردم دنیا وقتی خرج کنند تمام می شود. گاهی پولی برای خرج کردن ندارند.

اما حتی اگر خداوند همه آرزوها را برآورده کند، تمام نمی شود. خداوند اعظم فرمود: اگر اهالی شهرها به راستی ایمان بیاورند و خدا را بپذیرند و با ایمان تقوا پیشه کنند و به حرام نرسند، «و اگر اهل روستا ایمان بیاورند و توکل کنند، نعمتهای بهشتی را به آنها عطا می کنیم. و زمین » فرمود: قطعاً برکات آسمان و زمین را می گشاییم و بر آنها می ریزیم. یعنی از بهشت ​​خیر و برکت می بارد. باران رحمت می بارد، غذایی که باید از آسمان نازل شود و گنج های نهفته در زمین کشف می شود. چرا در زمان ظهور امام زمان فقیه و نیازمند نبود؟

دعاهایی که بعد از نماز ماه مبارک می خوانیم همگی در زمان امام زمان (عج) بوده است. «خداوند همه فقرا را رحمت کند.» هر که برهنه است را بپوشان. به هر گرسنه غذا بده هر زندانی را آزاد کنید، هر بیماری را درمان کنید، همه بیماری ها به محض ظهور ناپدید می شوند. زیرا اعمال و رفتار ما باعث ایجاد مشکل می شود.

امام هشتم (علیه السلام) فرمودند: اگر مردم گناهان تازه ای اختراع کنند، خداوند به آنها بیماری و مشکلات تازه می دهد. این بدان معناست که بسیاری از بیماری ها نتیجه اعمال انسان است. اما ما بیماری های خاصی را می پذیریم، ممکن است بی گناه باشد. بسیاری از بلایا و ناآرامی ها نتیجه اعمال انسان است. «وَ ما أَحْلَکُمْ مِنَ الْبُحْرِ فَلَمْ یَعْرَکُکُمْ» (شوری: 30) زیرا در زمان ظهور امام زمان (عج) ظلمی نیست، همان گونه که تقوا برکت می آورد، مقابل آن نیز بی برکت است. خیانت، دروغ، قسم دروغ، ربا، مال حرام زیاد نمی شود. اگر زیاد شود برکت ندارد. مال حلال آرامش، شادی، آسایش و اطمینان را به ارمغان می آورد، انسان وقتی به جایی می رسد احساس آرامش می کند. اما مال حرام انسان را در عذاب قرار می دهد.

بی خدایی نعمت ها را از بین می برد
داستانی دیدم که اگر خیانت مردم زیاد شود نعمت ها از بین می رود. همان گونه که خداپرستی موجب برکت است، بی دینی نیز نعمت را از بین می برد. از این رو خداوند مهربان وعده داده است که اگر از بین مردم، ساکنان شهرها، در زندگی خود مشاهده کند، خداوند آسمانها و زمین را به روی او برکت خواهد داد. ما حکایت داریم افرادی که زکات بر دوش دارند، در به در می روند و فقیری پیدا نمی کنند که به آنها زکات بدهد.

یکی از رفقای من گفت: برای تبلیغ به شهری رفتم، آن سال خشکسالی عجیبی بود و طاعون بر محصولات و کشاورزی بسیار تأثیر گذاشت. بنده خدا نزد من آمد و گفت: حاجی، می توانم شما را دعوت کنم که ناهار، غذا بخورید، بیایید باغ و زراعت من را ببینید. گفتم: چطور؟ گفت: می دانید امسال خشکسالی است و آفات زیاد است. سنت داریم که خداوند هر سال کمتر از سال های دیگر باران نمی فرستد. اینها اعمال و رفتار انسان است. خداوند باران را بر دریا و اقیانوس ها می ریزد. یا به صحرا می افتد خداوند از الوهیت و روزی خود کم ندارد. «اللَّهُمَّ یَجْلَلُ النَّاسِ إِلَّا تَغَیْرُونِهُمْ» (رعد/11) ما تغییر می کنیم، فضا عوض می شود.

وی گفت: باغ های اطراف، کشاورزی اطراف به نوعی از بین رفته بود و خشک شده بود، باغ این بنده خدا سرسبز و سرسبز بود و شاخه هایش به سمت زمین خم شده بود و مقداری از میوه ها شکسته بود. فرمود: امسال که خشکسالی منطقه را گرفت، زکاتم را می دهم، خمس خود را می دهم، به فقرا و یتیمان کمک می کنم. هر نهالی که می کاشتم سحر به آن آب می دادم و دو رکعت نماز می خواندم و نهال را می کاشتم.

گزارشی دیده ام که در خانه هایی که خدا در آن ذکر می شود و قرآن خوانده می شود، بر آن خانه ها برکت نازل می شود و آن خانه ها چون نور برای اهل آسمان می درخشند. زنان در جایی که بازی و بازی و گناه و گناه باشد، برکت از آن خانه ها بیرون می آید. فرشتگان می روند و شیاطین می آیند. یعنی اگر می خواهی خانه ات محل نزول فرشتگان باشد، نماز بخوان و قرآن بخوان و با دیگران مهربانی کن. سنت داریم که اگر از مال حرام دوری کند، خداوند معادل آن را در مال حلال به او می دهد.

یکی از دوستانمان گفت: برای ساختن فروشگاه به وام نیاز داشتم و برای همین درخواست وام دادم. گفتند: ما برای فروشگاه وام نمی دهیم، برای ماشین وام می دهیم. از علما پرسیدم گفتند: چون معامله هدف دیگری دارد و قرض قصد دیگری دارد، باید فاکتور درست کنید، شرع اشکال دارد. افتادم. گفتم: خدایا فقط به خاطر حرام این کار را نمی کنم. گفت: چند روز بعد یکی از بستگانمان با من تماس گرفت. گفت: مقداری پول اضافی دارم و نیازی به آن ندارم. به من وام بدون بهره داد و من کارم را انجام دادم.

ملا علی (ع) به زیارت مسجد آمد. مرکب خود را برای نگهداری به غلام دادند. این غلام عجله کرد و بند اسب را باز کرد و فروخت و فرار کرد. وقتی حضرت برگشت دیدند عجله دارد ولی افسار را به دست گرفته و فرار کرده است. گفت: این درهم را که فروخت و از راه حرام به دست آورد، از راه حلال به او دادم. عجله کن! اگر عجله نکنیم به موقع به دست ما می رسد. یکی از چیزهایی که برای ما خیر و برکت و رزق فراوان می آورد، پرهیز از گناه و خداپرستی است. اگر مردم در زندگی تقوا را رعایت کنند، برکات آسمان و زمین به رویشان باز می شود.

منبع: تسنیم/تابیان

انتهای پیام/

6 پیش نیاز خداپرستی

تعریف تقوا در لغت

تعریف ساده ای که می خواهیم از تقوا بدهیم این است که تقوا از ریشه حوادث می آید، به معنای ساده فارسی می توان آن را حفظ یا مهار نامید، در واقع تقوا همان چیزی است که ما را مهار و متوقف می کند و به ما کمک می کند. ما به سمتی می رویم که دوست داریم در این زمینه رشد کنیم، اما تقوا در قدم اول به انسان و خودشناسی او کمک می کند.

و بیایید بلافاصله درک کنیم که دانستن این موضوع کافی نیست، اما استفاده از آن نتایج عالی به همراه خواهد داشت. امروز می خواهم در مورد یکی از زیباترین مفاهیم قرآن صحبت کنم که می تواند به من و شما در تمام جنبه های تقوا کمک کند، مطالب مربوط به تقوا 2436 بار در قرآن تکرار شده است که به اشکال مختلف اسمی آمده است. فعل و صفت.

توضیحات استاد رضایی در مورد آموزش تقوا مهمترین ابزار در مسیر موفقیت را می توانید از طریق پلیر زیر بشنوید و لذت ببرید:

فقط اعضای سایت می توانند این فایل را مشاهده و دانلود کنند.

برای دانلود فایل صوتی و نسخه الکترونیکی این آموزش باید وارد سایت آکادمی مجازی مثبت باور شوید و یا عضو آن شوید. برای ورود یا ثبت نام می توانید بر روی گزینه ورود/عضویت کلیک کنید تا وارد سایت شوید. .

چرا تقوا در زندگی شما اهمیت داره؟

خواجه نصیرالدین طوسی به زیبایی تقوا را بیان می کند: تقوا یعنی اینکه همیشه یک عمل را بدون اختصار و تنبلی انجام دهیم، در آموزش ثبات فردی به این موضوع اشاره کردیم که چگونه ثبات فردی در موفقیت افراد نقش تعیین کننده ای دارد و اکنون در اینجا می بینیم که ثبات فردی است. را می توان شاخه ای از خداپرستی دانست.

خداوند در آیات 2 و 3 سوره طلاق به زیبایی می فرماید: و هر که از خدا بترسد، خداوند راه خروج او را می گشاید و در جایی که انتظار ندارد روزی او را می دهد.

در این دنیا زمانی که بتوانیم خود را از افکار منفی و راه های منفی در امان بداریم، راه ها برای ما باز می شود و نتیجه این حفظ و ایمان را خواهیم گرفت، طبق وعده های خداوند در قرآن، خداوند متقیان را هدایت می کند. . .

و به این مردم چه در دنیا و چه در آخرت نعمت و عنایت خواهد کرد، پس داشتن تقوا در همه شئون زندگی می تواند راهنمای ما باشد و راه را مانند فانوس به ما نشان دهد و در این راه به ما کمک کند. تا با اطمینان بیشتری در مسیر زندگی خود قدم برداریم.

چطور کنترل نفس خودمون حفظ کنیم؟

مهمترین صفت در قرآن برای انسان تقوا است (در نزد خداوند باتقواترین هستی). انسان می تواند علم، مال و خیلی چیزهای دیگر داشته باشد، اما تقوا نداشته باشد، بنابراین اهمیت تقوا از بقیه بیشتر است.

زیرا خداپرستی دقیقاً نقطه ای است که انسان به آرامش می رسد و نسبت به خود و خدای خود احساس خوبی می کند. کسانی که ما آنها را با تقوا می شناسیم کسانی هستند که بر خلاف تصور بسیاری از مردم همیشه به دنبال بهترین ها و بهترین ها هستند.

و دوست دارند به درجات بالایی برسند زیرا می دانند در کنار این افراد خالقی وجود دارد که می تواند آنها را به بهترین ها در زندگی خود برساند، بنابراین در واقع انتظار بهترین ها را در زندگی خود دارند، البته مشخصه ترین مهم ترین افراد با تقوا. . ایمان و یقین آنهاست

که در آموزش بعدی به تفصیل توضیح خواهیم داد. ایمان به خدا یکی از عوامل اصلی تقوا است، زیرا تقوا وقتی با یقین و ایمان همراه باشد، اراده قوی تلقی می شود و هر مانعی را از سر راه ما برمی دارد، اما اکنون به برخی از ویژگی های صاحبان تقوا می پردازیم. ما تأیید می کنیم:

گفتار را با تقوا کنترل کنید

افرادی که در زندگی تقوا دارند همیشه یاد می گیرند که بیهوده حرف نزنند (راستش را بگویند) در واقع هر کلمه ای که می گویند در جای درست و در جای درست است قبل از اینکه به منظورشان فکر کنند.

حال اگر بخواهیم از منظر قوانین دنیا به این موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید که با حرف خود شرایط را جذب می کنیم و شخصیت خود را شکل می دهیم. از آموزش های قبلی یاد گرفتیم که نباید در مورد چیزی صحبت کنید

و ما باید در همه چیز بحث کنیم و ورودی های خود را کنترل کنیم، زیرا ما اولین شنوندگان هر چیزی هستیم که می گوییم، بنابراین یکی از ارکان ورودی روح ما گفتار است، بنابراین با توجه به اولین ویژگی تقوا نباید هر چیزی را گفت. کلمه.

کلام تو عصای معجزه گر توست

انسان با تقوا در هنگام بروز اختلال، به جای بیان کلمات زشت و خشم آلود، عملکرد این خطا را بررسی می کند و آن را تجزیه و تحلیل می کند تا ببیند خطا کجاست و معنای این درس را بیاموزد و این یکی از نکات مهم است. اصول مدیریت بحران که می توان به آنها اشاره کرد.

افکار خود را با تقوا کنترل کنید

ما نباید به هر فکری فکر کنیم و نباید به هر فکری که در ذهنمان است میدان دهیم. طبق آموزش غذای روح گفتیم هر غذایی را به ذهن خود ندهیم همانطور که هر غذایی را به ذهن خود نمی دهیم. بدن و ما همه غذاها را نمی خوریم.

پس با توجه به ویژگی دوم خداپرستی باید به تغذیه روح توجه کنیم که به چه فکر می کنیم پس دوست من به هیچ چیز فکر نکن افرادی که سعی می کنند خود را بشناسند همیشه یاد می گیرند که تلاش نکنند. برای رسیدن به هر طرز فکری در زندگی و اینکه رشد بدن در واقع آن طرز فکر و این شرایط را با تفکر در مورد نکاتی که می تواند به آنها کمک کند و آنها را بهبود بخشد پوشش دهد.

در آموزش قدرت ذهن، ذهن و قوای آن را ذکر کرده ایم و وقتی این را یاد می گیریم در واقع خداپرستی را در تفکر خود مشاهده می کنیم. فکر کردن و پوشاندن افکار خود یک مهارت در زندگی هر فردی است.

و مهارت در زندگی با دانستن آن مهارت و تمرین آن رشد می کند. برای آشنایی بیشتر با این موضوع به آموزش های دیگر سایت مراجعه کنید تا بتوانیم مهارت ها را بهتر درک کنیم و یاد بگیریم.

تواضع همراه با تقوا

(در زندگی مغرور نمی شوند) شاید یکی از نابود کننده های انسان در زندگی غرور باشد، هر چه بیشتر خود و خدای خود را بشناسی متواضع تر می شوی چون می دانی هنوز باید این رشد را داشته باشی.

و همیشه در زندگی متحول باشید. غرور زمانی اتفاق می‌افتد که انسان فکر می‌کند در یک منطقه خاص تکامل یافته و قدرت دارد، اما می‌داند که اگر اکنون قدرت داریم، آن انرژی را از منبع قدرت دریافت می‌کنیم.

ما را متواضع می کند. لذت بخش ترین قسمتی که هر کسی می تواند در زندگی خود تجربه کند، به نظر من این است که بداند این مسیر تکامل هرگز به پایان نمی رسد و آنها باید تا آخر عمر این مسیر را طی کنند.

از نظر قرآن که همیشه از فعل فعل استفاده می کند و مدام می گوید ایمان می آوریم، نماز می گزاریم، زکات می دهیم و انفاق می کنیم، متقیان مدام بر خود مسلط هستند، پس برای داشتن تقوا باید یک سری کارهای خوب را تکرار کنیم. و رفتار مستمر و کارهای ناشایست و ناشایست انجام دهیم و از آن دوری کنیم.

نگاه را با تقوا کنترل کنید

نظرات ما باید کنترل شود تا احساساتمان بهتر شود و این مستلزم خداپرستی است. به عنوان مثال: فردی که همیشه فیلم های خشونت آمیز تماشا می کند و هیچ کنترلی روی این ورودی ها ندارد نباید از فردی با ذهن آرام و ملایم انتظار داشته باشد.

شما دقیقاً تعیین می کنید که چه چیزی را با دیدگاه ها و نظرات خود پوشش دهید. همه چیز ارزش دیدن را ندارد: منظور شما از ارزش دیدن این است که ما می توانیم دیده شدن را انتخاب کنیم.

وقتی انتخاب می‌کنیم چه چیزی را ببینیم، مغز آن چیز را خارج از ذهن ما جستجو می‌کند و طبق قانون، آن بینش‌ها را وارد زندگی‌مان می‌کنیم زیرا بینایی‌هایی که انتخاب می‌کنیم بعداً به افکار و باورهای ما تبدیل می‌شوند.

می‌توانیم به زیبایی‌ها، رفتارها و نکات مثبت نگاه کنیم، حواسمان را به آنجا معطوف کنیم و در مورد این فضایل مثبت و فضایل اخلاقی صحبت کنیم، از طرفی می‌توانیم به نکات منفی و معایب نگاه کنیم. ملایمت اخلاقی و رفتاری خانواده، دوستان، آشنایان و…

و بیایید در مورد آن با همه صحبت کنیم. از این لحظه به بعد، ما آگاهانه زندگی خود را می سازیم و انتخاب می کنیم که زندگی دلپذیری پر از اتفاقات بزرگ داشته باشیم یا هر روز مشکلات، بدبختی ها و بلاهای بیشتری را به زندگی خود دعوت نکنیم.

گوش دادن را با تقوا کنترل کنید

یکی از مهم ترین نکاتی که همیشه به اطرافیانم می گویم این است که همه چیز ارزش گوش دادن ندارد. انسان با تقوا این را درک می کند و به چیزی گوش می دهد که از یک طرف علم او را افزایش می دهد و از طرف دیگر احساس بهتری در درون انسان ایجاد می کند. به من اعتماد کن، گوش دادن به هیچ چیز به تو کمک نمی کند

برای همین غیبت یکی از بدی هاست چون وقتی غیبت می کنی از بدی ها و ضعف ها حرف می زنی و به همین دلیل است که ورودت بد می شود و به همین دلیل چیزهای بیشتری از این قبیل وارد زندگیت می شود، پس دوست من ، غیبت نکنید و روی خود تمرکز نکنید. روی چیزهای بد و اتفاقات ناخوشایند و ناگوار تمرکز نکنید.

از کسی که هزاران کتاب خوانده است نترسید، از کسی که هزاران کتاب خوانده است بترسید. من شخصاً در زندگی ام آموخته ام که صدها بار گوش دادن به یک آموزش بهتر از گوش دادن به صدها آموزش است. از آموزه های مختلف شاید یک آموزش همیشه این را به من یادآوری کند. و ما باید این را زمانی درک کنیم که بتوانیم توانایی کنترل ذهن و تفکر، تکرار یک موضوع و کنترل ورودی ها را بیاموزیم.

حفظ خونسردی در زمان راحتی و سختی

در مشکلات و چالش ها مانند حالت آسودگی و شادی هستند. انسان خداپسند می فهمد که هم در چالش ها و هم در موفقیت ها باید شکر و شاکر خدا باشد و وقتی موفق شد نباید مغرور شود. .

و هنگامی که چالشی وجود دارد شکایت نکنید. و در هر شرایطی احساسات خوب را حفظ می کند. وقتی برای انسان مشکلی پیش می آید دعا می کند و توسل می کند اما وقتی مشکل حل می شود و موفق می شود.

او این جاذبه و این احساس را فراموش می کند. خداپرستی داشتن یعنی در هر موقعیتی که قرار می گیرید همان احساسی نسبت به خدا داشته باشید و او را همان طور که در همه موقعیت ها درک کرده اید درک کنید. وقتی در موقعیت های مناسب امیدوار باشیم، انگیزه داریم.

و حرکت می کنیم، بیشتر رشد می کنیم و بیشتر پیشرفت می کنیم، در هر شرایطی که هستید، ذهنیت خود را نسبت به مسیرتان تغییر ندهید و خدا به ما اجازه دهد که احساس خوبی داشته باشیم و به چیزها و نکات مثبت توجه کنیم.

دوست داشتن خدا با کنترل ذهن

خدا در دل آن مردمی که تقوا دارند بزرگ است و غیر از خدا هر چیزی کوچک است، چقدر برای من نامفهوم است که گروهی به بنده خدا قدرت می دهند نه به خدا.

وقتی به کسی امید داری که تقوای خود را از دست نمی دهی بدون اینکه شریک خالق خود باشی، شکرگزار کسی باش که تو را یاری می کند، اما او را سنگ خدا قرار نده.

وقتی افکار ما برای حل مشکلی به سمت شخصی می رود، در واقع در آن لحظه او را در ذهن خود بزرگتر از خدا کرده ایم و محدودیت ها را فراموش کرده ایم. شرک یعنی گرفتن قدرت خدا و دادن آن به دیگران.

تمام قدرت در دست خداست و خداوند به وسیله بندگانش به ما کمک خواهد کرد. کسی که خدا را در دل دارد نمی تواند بنده خدا را بالا ببرد. ما بندگان خدا را دوست داریم ولی خدا را بیشتر از بندگانش دوست داریم.

از امروز سعی کنیم بیشتر به شرک بیندیشیم و قدرتی را که از خدا می گیریم و به بندگان خدا می دهیم کم کنیم و فقط به خدای خود متکی باشیم و باور کنیم که می توانیم در محبت خود اعتدال داشته باشیم یعنی تقوا داشته باشیم.

بررسی احساس تقوا در خود

در این قسمت داستان کوتاهی را برای شما تعریف می کنم که بزرگترین دستاورد زمانی است که با تشویق خداوند مواجه می شوید، مانند ایمان، مانند بهشت، مانند جایگاهی که افراد با ایمان در پیشگاه خداوند دارند و می گویید: ای کاش می توانستم. بیا اینجا.”

و تلاش کردی بی آنکه خدایی در وجودت باشد. و وقتی به خط قرمز خدا برخورد کردی یعنی چیزهایی که انسان در آن گناه می کند، مثل ربا، زنا، غیبت و شرک… شنیدی که این کار را نکرده ای و بدون موقعیت خوبی که منتظر ماندی فرار کردی. شما به شرطی که از آنچه گفته شد پیروی کنید.

خداپرستی شما را محدود نمی کند، شما را زیباتر می کند. یک ماشین همیشه با سرعت یکسانی حرکت نمی کند، در بازه های زمانی مختلف سرعت های متفاوتی دارد و در پیچ ها و دست اندازها سرعت آن کاهش می یابد. و برجستگی هایی وجود دارد.

خیریه با کنترل نفس

کسانی که خداپرست هستند نیز مهربان هستند و به مردم نیکی می کنند، به دنیا خیر می آورند و دنیا را برای دیگران جای بهتری می کنند.

مردم را بیشتر به یاد خدا می اندازند و انسانیت و عزت را بیشتر گسترش می دهند، با اخلاق و رفتار و کار خود انسان را به سوی خوبی سوق می دهند و به دیگران انرژی و رفاه می بخشند.

حتی با لبخند امروز سعی کنید برای اطرافیان خود فردی مفید باشید و تا می توانید بدون هیچ نگاهی به مردم نیکی کنید و خود را فردی ارزشمند بدانید.

صبر در آزمایشات

انسانهای خداپسند صبور هستند. برای درک بهتر صبر به آموزش صبر مراجعه کنید و در این آموزش معنای صبر و راه های بودن آن را به تفصیل بیان کرده ایم.

آنها خود را در مواجهه با مشکلات، مشکلات و سختی ها عالی نگه می دارند، به خود انگیزه و انرژی می دهند، به خدای خود توکل می کنند و تمام تلاش خود را برای رسیدن به بهترین نتیجه می کنند.

مراقبت از ظاهر با کنترل تنفس

انسان های خداپسند در پوشیدن لباس تعادل را رعایت می کنند و لباس های آراسته و تمیز و آراسته دارند و زیاد زرق و برق و متکبر و لاف زن نیستند. آنها با خودشان راحت هستند و از زندگی خود لذت می برند. آنها به خاطر خدا و دل خود به مردم نیکی می کنند.

رابطه تقوای الهی و عرفان

این دوره آموزشی که میگیرید برای اینه که با خودمون و با خدای خودمون ارتباط بهتری داشته باشیم و در یکی از آموزشهای دیگه راجع به عرفان صحبت کردیم و گفتیم هرکسی که میخواد عرفان داشته باشه

چه کار باید بکنید و ما در آنجا دقیقاً یاد گرفتیم که تاریخ عرفان چیست، اما در اینجا می خواهم به شما بگویم که یکی از ارکانی که ما را به عرفان می رساند و باعث می شود حالت معنوی عالی داشته باشیم، تقوا است.

اما معنای این تقوا در عرفان این است که باید خود را وقف خدای خود و خالق خود کنیم و به او محبت کنیم و در زندگی خود کسی را بالاتر از خدا قرار ندهیم و همیشه قدرت را به خدا بدهیم.

و به این باور مثبت که همه قدرت ها از آن خداست و خدا می تواند برای من هر کاری بکند چون همه توانایی ها را دارد، این می شود همان عرفانی که از یک تقوای درونی زاییده می شود.

و این خداپرستی به این معناست که وقتی به خالق خود وصل می شویم باید با بندگان خدا نیز بهترین رفتار را داشته باشیم و آنها را دوست بداریم. زیرا داشتن تقوا به معنای دوری و دوری است و در عرفان به معنای دوری از آن دیدگاه و اعتقاد به برتر بودن شخص یا شخص بر خداوند است.

و باید همیشه به یاد داشته باشیم که خدا بالاتر از همه دارایی ماست و خود را از این عشق و معرفت پر کنیم و در مرحله بعد بیاییم و این علم و عشق را با دیگران در میان بگذاریم.

آن گاه خواهیم دید که عرفان و تقوا باعث بهبود شئون مختلف زندگی هر فرد می شود و در جنبه های مختلف به نتایج خوبی می رسد. حتما پیشنهاد می کنم بعد از این آموزش مقداری آموزش عرفان و عرفان عملی داشته باشید.

جمع بندی آموزش و کلام پایانی:

به دیگران طراوت و نشاط می دهند و با خدای خود معامله می کنند نه با بنده خدا. به همین دلیل از رفتار افراد و روابطشان با آنها نه خوشحال هستند و نه ناراحت چون شخص دیگری در کنار آنهاست. شاد و موفق و پرهیزگار باشید.

معنی تقوا

تقوا در لغت از ماده «وقایه» به معنای حفظ چیزی در برابر انگل است. تقوا به معنای حفظ نفس و جان از آنچه می ترسد و به آن آسیب می زند; سپس خوف و خوف را تقوا نیز نامیده اند و در لسان شریعت از خویشتن داری از گناه و حرام سخن گفته شده و کمال آن ترک فخرهای مشکوک است.[1]

اهمیت و جایگاه تقوا در اسلام

در اسلام تقوا از اهمیت بالایی برخوردار است، لذا امام جمعه باید در هر نماز جمعه از تقوا صحبت کند. یکی از دلایلی که اسلام روزه را بر ما واجب کرده این است که در سایه روزه به تقوا می رسیم، چنانکه خداوند در قرآن می فرماید: َّقونَ: [2] ای کسانی که ایمان آورده اید روزه براشما واجب شده است. همان گونه که بر پیشینیان واجب بود، باشد که تقوا پیشه کنید. تقوا هدف بعثت خدا و انبیا است، قرآن می فرماید: (انذا رجل انذارکم و لا التقوا): [3] پیامبر نزد شما آمد تا به شما روحیه تقوا بدهد. بهترین توشه برای روز قیامت نیز تقوا است (و توشه بگیرید که بهترین توشه تقوا است و از من بترسید ای صاحبان حکمت).

امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «تقوا رهایی است; [5] تقوا آزادی است. » وقتی انسان به خدا وصل شد، دیگر اسیر هیچکس و همه نخواهد بود. اما هر که دست خود را از دست خدا درآورد، می تواند آن را با پول یا به زور بخرد. در حالی که انسان متقی را به هیچ قیمتی نمی توان خرید. کسی که تقوا ندارد اسیر این جاذبه است که هر لحظه او را می کشد، اما آن که بنده خدا شده آزاد است، یعنی دیگر اسیر دام نیست. اگر بخواهیم اعمالمان مورد قبول واقع شود، باید تقوا داشته باشیم. همانطور که اگر آلودگی در آب بود، کسی آن را نمی‌نوشید، عملی که تقوا نداشته باشد یا آلوده به گناه باشد، مانند آبی است که آلودگی دارد. قرآن کریم می فرماید: (خداوند فقط اعمال پرهیزگاران را می پذیرد).

تقوا رمز بقای دوستی است. قرآن می فرماید: همه کسانی که در کاری شریک هستند در قیامت با هم نزاع می کنند و همه یکدیگر را ملامت می کنند: این به کینه تبدیل می شود، فقط دوستی با پرهیزکاران باقی می ماند.

حقیقت خداپرستی

تقوا حالتی باطنی است که با شناخت حق، شناخت انبیا و ائمه، انجام واجبات و ترک محرمات، رعایت فضایل اخلاقی و دوری از آلودگی های عاطفی حاصل می شود. وقتی این حالت حاصل شد و در سرزمین وجودی آدمی مستقر شد و ریشه دوانید، از وجود آدمی منبع خیر و برکت ایجاد می شود و همه درهای سعادت دنیا و ماوراء به روی او باز می شود.

بر این اساس باید گفت: تقوا محصول حق است و حق عبارت است از وجود مقدس خداوند و کسانی که مستقیماً شکل می گیرند، یعنی انبیا و ائمه; و قرآن مجید که بازتاب علم است. ، وصیت، وصیت و حکمت پیامبر حق در جامعه بشری. چون تقوا پرتوی ارتباط با خدا و انبیا و ائمه و قرآن مجید است و انسان بر اساس خواسته این بزرگواران زندگی می کند، به همین دلیل معصومین تقوا را «صالح» و عدم آن را «صالح» تعریف کرده اند. نادرست.”

آیات قرآن به خوبی نشان می دهد که تقوا همان احساس مسئولیت و تکلیف است که پس از رسوخ ایمان در قلب بر وجود انسان حاکم است و او را از فسق و گناه باز می دارد و او را به نیکی و پاکی و عدالت فرا می خواند. و عمل انسان را پاک می کند و فکر و نیّت او را از آلودگی پاک می کند.[8]

انواع تقوا

1. تقوای نفس و قلب: انسان باید روح و قلب خود را به گونه ای تقویت کند که تقوا در آنجا پادشاه شود و او را از آلودگی حفظ کند و روحی آنقدر قوی و دلی پاک داشته باشد که از آن برای آمدن خدا استفاده کند. نزدیک و عبور مسیر تکامل خداوند تبارک و تعالی از تقوای دل نسبت به «شعائر الله» یعنی آیات خدا یاد کرده و می فرماید: (وَ یَزْتَعُونَ شَعْرَ اللَّهِ هُمْ هُوَهُمْ تَقْوى الْقُلُوبِ). 9] هر که بزرگ بداند و آیات خدا را بشناسد، به درستی که تقوا در قلبش برقرار است.

2. تقوای فکری: و تقوای است که انسان را از هر نوع خطر فکری دور می کند و نمی گذارد مغز او به افکار نامتناسب آلوده شود. کسى که تقواى فکرى دارد نه تنها با اعضاء و بدنش گناه نمى کند، بلکه اجازه نمى دهد فکر گناه وارد مغزش شود. بدیهی است که رسیدن به تقوای فکری کمی سخت است و برای رسیدن به آن باید تلاش بیشتری کرد.

3. تقوای اعضا: یعنی تمام قوای بدن و اعضا در اختیار انسان است. مثلاً چشم نمی تواند بدون اجازه به جایی که می خواهد نگاه کند. گوش نباید برای گوش دادن به هر آهنگی آزاد باشد. زبان که مهمترین عضو بدن در بدبختی و خوشبختی انسان است، بیش از بقیه اعضا نباید در گفتن هیچ کلمه ای آزاد باشد. بنابراین باید از طریق نیروی درونی خداپرستی همه اعضای بدن را حفظ کرد و تحت مراقبت و کنترل قرار داد.

4. تقوای علمی: به معنای حفظ و حراست از احساسات، در برابر افکار انحرافی و عقاید نادرست است. بزرگان ما گفتند: تعالی علم به اهمیت موضوع این علم بستگی دارد; پس هر که طالب علم است، باید دانشی را بجوید که با تقوا سنجیده می شود و انسان را به راه راست هدایت می کند و از دانشی که موجب گمراهی می شود دوری می کند.

5. تقوای سیاسی: این تقوای است که همه باید در نظر داشته باشند، زیرا هیچ جامعه ای بدون سیاست پیشرفت نمی کند. اگر سیاست واقعی در جامعه ای اجرا نشود، آن جامعه رو به زوال می رود و مستعمره جوامع دیگر می شود. پس لازم است همه افراد متدین جامعه به این امر توجه داشته باشند و اجازه ندهند تحت سلطه ابرقدرت های جهان قرار گیرند.

فرق تقوا با تقوا

انسان برای مصون ماندن از آلودگی گناهان، پرهیزگاری است که از اسباب آن بگریزد و همواره از محیط گناه دور باشد. مانند فردی است که برای حفظ سلامتی خود سعی می کند خود را از محیط بیماری ها و میکروب ها و نیز عوامل انتقال بیماری دور نگه دارد. در واقع تقوا از بالاترین مراتب تقوا است و در انسان حالت و قوتی ایجاد می کند که به او مصونیت روحی و اخلاقی می بخشد، به گونه ای که اگر قرار باشد در محیطی قرار گیرد که اسباب و اسباب گناه نیز باشد. در نظر گرفته شده است که حالت روحی و ملکه آن را حفظ کرده و از ابتلا به آن جلوگیری کند، مانند کسی که به نحوی در بدن خود مصونیت پزشکی ایجاد می کند تا دیگر میکروب بیماری خاصی در بدن او عمل نکند. کسى که از ترس ارتکاب گناه، باتقوا باشد، حتى از شبهات و مکروهات دورى مى کند و گاهى براى این منظور، حرامى را ترک مى کند، ولى تقوا به معناى ترک محرمات و انجام واجبات است.

درجات تقوا

علمای اخلاق و عرفان، بسته به میزان اهتمام و پرهیز متقین، مراتب زیر را از تقوا ذکر کرده اند:

1. تقوای خدا در خدا: یعنی در راه خدا برای خدا; و به تعبیر دیگر بحث گذشتن و پیوستن به معشوق نیست، در این مرتبه پرهیزگاران حلال را فقط در حد ضرورت و حتی کمتر از شک و تردید به کار می برند و این دستور بالاترین مرتبه تقوا است و آن را خاص می نامند. تقوا و اصل آن در بین مردم است. زیاد نیست. این قدم تقوا کار انبیاء و امامان بزرگوار: و اولیاء خاصه خداست.

2. تقواى خدا: و آن گذر شبهه است، از خوف حرام; یعنی انسان در این درجه از تقوا نه تنها مرتکب حرام نمی شود، بلکه به برکت تقویی که پیدا کرده حتی از کارهای مشکوک نیز اجتناب می کند تا مرتکب حرام نگردد و این تقوای خاصی است که بیشتر عادی ها از آن برخوردارند. مردم به این سطح نمی رسند. .

3. تقوای تحقق یافته به خاطر ترس از عذاب جهنم: که انسان را از حرام بیرون می آورد، خواه حرام پول باشد یا حرام عمل، و این تقوای عمومی است که تقوای اکثر مردم در این مرتبه چیست. [10]

راههای رسیدن به تقوا از دیدگاه قرآن

از آنجایی که قرآن کتابی است برای هدایت و هدایت بشریت، همواره راه هدایت را در این دنیای تاریک برای کسانی که مانند ماه روشن راه راست را می جویند روشن می کند و یکی از مهمترین این راه ها یعنی تقوا را به پیش می برد. تا آنجا که واژه تقوا هفده بار به کار رفته و مشتقات آن حدود دویست بار در قرآن تکرار شده است و برای رسیدن به این امر راههای زیر را معرفی کرده است:

عبادت

عبادت یعنی رها کردن خود در برابر تمام خواسته های قانون. چه در بعد مادی و چه معنوی. عبادت یعنی یاد خدا در همه حال، عدالت در حق مردم، همراهی با برادران دینی، کمک به مستضعفان و مستضعفان. کسى که مى خواهد خود را وقف عبادت و بندگى کند تا عبادتش ارزش لازم را داشته باشد و مورد قبول پیامبر اکرم قرار گیرد. ، رعایت شرایط ظاهری و باطنی عبادت اعم از غذای حلال و پاک و طهارت و اخلاص ظاهری و باطنی ضروری است و در تمامی موارد عبادت خدای متعال را حاضر و ناظر بر اعمال خود و در تمام مدت عبادت ببینید. عبادت. لحظه عبادت، لحظه ای از خدا بیهوش نمانده است. آنان که طالب علم و معرفت حق هستند و به توحید آراسته اند، عابد و عابدند و عبادت خود را خالصانه انجام می دهند. در هر حال از امنیت و آرامش خاطر، سلامت روح و روان، نظم پایدار در زندگی و محبوبیت در میان مردم برخوردارند و فراتر از آن از رضای خداوند و بهشت ​​جاویدان نیز برخوردارند.

خداوند متعال عبادت را به عنوان یکی از ابزارهای رسیدن به خداپرستی معرفی می کند; در جایی که قرآن کریم می فرماید: (یا الناس عبادوا ربکم الذی خلقکم و الذین پیشینکم لا یتقواً) [11] ای مردم پروردگار خود را که شما را آفرید و پیش از شما را عبادت کنید. کار .

یکی از مهمترین و مؤثرترین عبادات در راه خداپرستی روزه است. بیشتر گناهان از دو ریشه غضب و شهوت سرچشمه می گیرد و روزه مانع از شدت این دو غریزه می شود; پس این دلیل بر کاهش فساد و افزایش تقوا است. روزه باعث تقویت اراده انسان می شود; زیرا کسی که یک ماه نان و آب و همسرش را رها کرده باشد می تواند نسبت به مال و آبروی دیگران خود را کنترل کند. علاوه بر این، روزه باعث تقویت عواطف می شود; زیرا وقتی انسان یک ماه طعم گرسنگی را چشید، با درد آشنا می شود و درد گرسنه را احساس و درک می کند.

تقوا و ترس از خدا در ظاهر و باطن از مهم ترین آثار روزه است; زیرا روزه تنها عبادت پنهان است، زیرا مردم عباداتی مانند نماز، حج، جهاد، زکات و خمس را می بینند، اما روزه دیده نمی شود و هیچکس آن را انجام نمی دهد. از این روست که خداوند در قرآن، روزه را یکی از ابزارهای تقوا معرفی می کند: (وَ یَکْتُمْ أَنْتُمْ أَصُوْتُمْ أَنَّکُمْ مِنْ کَنْتُمْ فِی الَّذِینَ الَّذِینَ أَنْتُکُمْ لِلَّتَهُمْ تُقَّوا الْمُتَّقِینُونَ). کسانی که ایمان آورده اند، روزه بر شما واجب است، همان گونه که بر پدر و مادر پیش از شما واجب بود، شاید تقوا پیشه کنید.

بنابراین عبادات و دعاهای ما چیزی بر جلال خداوند نمی افزاید، همان گونه که ترک آنها از عظمت مقام نمی کاهد، این عبادات دوره های آموزشی برای آموزش خداپرستی است، خداپرستی احساس مسئولیت و خودانگیختگی درونی است. این معیار ارزشهای انسان و معیار شخصیت اوست.

عدالت

یکی از موضوعات محوری قرآن کریم و قصص، مسئله عدالت است. حقانیت از صفات حق و از صفات پیامبران و اولیای الهی است. انسان صالح مورد محبت خداوند و شخص نجات دهنده است.

یکی دیگر از راه های کسب تقوا که در قرآن آمده است، رعایت عدالت است. در اسلام به ندرت موضوع مهمی به عنوان عدالت یافت می شود، زیرا مسئله عدل نیز مانند مسئله توحید، مانند هیچ یک از اصول عقیدتی و عملی فردی و اجتماعی، ریشه در همه اصول و فروع اسلام دارد. ، سوالات اخلاقی و حقوقی. این جدای از حقیقت یگانگی و یگانگی خداوند نیست، هیچ یک از آنها را خالی از روح الصالح نخواهیم یافت [13]. از این روست که خداوند متعال می فرماید: (عادلوا هووا اکرابو للطتقاوی): [14] عدالت کن زیرا به تقوا نزدیکتر است.

تاریخ: روزی موسی بن عمران علیه السلام از آنجا می گذشت. به چشمه ای در دامنه کوه رسید و با آب آن چشمه وضو گرفت و برای خواندن نماز به بالای کوه رفت. در این هنگام سوارکاری در محل حاضر شد. از ماشین پیاده شد تا آب بخورد. وقتی رفت کیف پولش را فراموش کرد و کنار چشمه گذاشت. بعد از او چوپانی آمد و کیسه پول را دید و برداشت و رفت. پس از چوپان، پیرمردی به سرچشمه آب آمد که در قیافه اش آثار فقر و تهیدستی نمایان بود و هیزمی بر سر داشت و آن را کنار چشمه گذاشت و آرام گرفت. مدتی نگذشت که سوار برگشت و به دنبال کیسه پول خود در اطراف چشمه گشت، اما آن را نیافت. رفت پیش پیرمرد، او هم گفت نمی دانم. صحبت هایی بین آن دو رد و بدل شد که منجر به درگیری شد و در نهایت سوارکار پیرمرد را کشت. موسی (علیه السلام) عرض کرد: پروردگارا، این چه واقعه ای بود که در این داستان اتفاق افتاد و بحث عدل و انصاف چیست؟! چوپان پول را گرفت اما پیرمرد مظلوم واقع شد. گفته شد: ای موسی، پیرمرد پدر این سوار را کشته بود، انتقام بین این دو گرفته شد و انتقام خون به ناحق ریخته شد. در این حال، پدر سوار آنچه را که به پدر چوپان مدیون بود، مدیون بود. به اندازه پولی که در آن کیف بود، به همین دلیل است که به او حق داده است. بر اساس علم به اسرار، به عدالت و قضاوت حکم می کنم.[15]

عفو

یکی از صفات اعمال نیک که اسلام به آن اهمیت زیادی می دهد، مسئله گذشت و حلم است. یکی از آثار گرانبهای بخشش، نزدیک کردن انسان به تقوا است; زیرا کسی که از حقوق خود کوتاهی کند و آن را نادیده بگیرد بدون شک بهتر می تواند از پایمال شدن حقوق دیگران بپرهیزد و حرمت مال و حقوق مردم را رعایت کند و این به خداپرستی نزدیکتر است همانطور که خداوند در قرآن فرموده است. فرمود: (وَ الْعَفْرِ أَقْرَبُ الْعَلَیْهِ): [16] عفو تو به تقوا نزدیکتر است.

در این زندگی زمینی و مهمتر از آن در زندگی بی پایان اخروی، ما شدیداً به انواع رحمت و نیکی خداوند نیازمندیم. بدون رحمت خدا هزاران مشکل مادی و معنوی و دنیوی و آینده بر سر ما می آید و ما را نابود می کند. گسترش رحمت الهی قوانین و مقررات خاص خود را دارد و نه بی دلیل. یکی از راه های جلب رحمت خداوند، بخشش دیگران است. بندگانش را دوست دارد و هر لطفی که به بندگانش می شود را لطفی به خود می داند و سعی در جبران آن دارد. پس هرگاه کسى را از خطاها و خطاهاى بنده مى بیند که از او تشکر و جبران کند و رحمت خاص خود را بر او وارد کند.

مشاوره

راه دیگر کسب خداپرستی، هدایت است. پذیرش رهبری انسان، زمینه ساز افزایش رهبری خداوند است. هدايت ظرفيت معنوي انسان را رشد مي دهد و هدايت حقيقي اين است كه انسان را به خداپرستي برساند. پس تقوا موهبت و پاداش الهی است برای پذیرندگان هدایت; چنانکه خداوند می فرماید: (وَ الَّذِینَ یَحْدَیُونَ وَ الَّذِینَ الَّذِینَ یَحْدُونَ) [17] و آنان که راه یافتند، هدایت و درجات تقوای آنان را بر مستحقین می افزاید. شکوه می بخشد

مقصود از «احتاد» در آیه شریفه در مقابل خطایی است که در دل رخ می دهد. بنابراین، تبدیل به معنای ترک و پیروی از تمام حقوقی است که فطرت سالم به آن منتهی می‌شود، و رهنمود بسیار در تعبیر «زادهم حدی» به این معناست که خداوند سبحانه، معیار ایمان را بالا می‌برد.[18]

راه مستقیم وحدت

تقوا به معنای گام برداشتن در راه اطاعت و امر خداست. در داستان ها می خوانیم که مصداق مستقیم صراط مستقیم رسول خدا صلی الله علیه و آله است و امامان معصوم از اهل بیت او هستند. پیمودن راه خدا و تقوای دینی زمانی حاصل می شود که اولاً حرامات الهی شناخته شود و ثانیاً با کمک عقل و حافظه از این حرام ها دوری شود. انسان تا زمانی می تواند در مسیر تقوا قرار گیرد که راه عقل و ذکر را گم نکند و از فطرت انسانیت منحرف نشود.

تقوا چیزی است که هیچ گاه تفرقه و اختلاف ایجاد نمی کند و معقول نیست که شخصی تقوای دینی داشته باشد و در عین حال بر هر سازی برقصد و هر راهی را دنبال کند، فرقی نمی کند که کدام راه باشد، زیرا منظور از تقوای دینی تعهد به آن است. صراط مستقیمی که ندارد. حاوی اختلافات و تخلفات است. به همین دلیل است که قرآن کریم می فرماید: (و هذا صراط مستقیم فاسبوا و لا تتبعوا الصراط فی انفصالکم و من هدایتکم فیه لا یقیماً). . : [19] و (توصيه كرد) كه اينها راه خوب من است پس از پيروي از آن و عدم پيروي از راههاي ديگر كه شما را از راه آن پراكنده مي كند. این همان چیزی است که خداوند شما را به آن امر کرده است، شاید از آن دوری کنید.

نشانه های سهام

هر چیزی در این دنیا نشانه ای دارد که با آن شناسایی می شود. به عنوان مثال، لباس هایی که افراد می پوشند اغلب نشانه ای از حرفه و شخصیت آنهاست. پرهیزگاران نیز نشانه هایی دارند و به وسیله آن خود را می شناسند; بعضی از آنها … هستند:

مناسک خدا را بپرستید

شعائر، نشانه ها و نشانه هایی است که خداوند برای اطاعت خود قرار داده است، مانند صفا و مروه که خداوند آنها را به عنوان شعائر الهی تعریف کرده است. به هر حال، واقعیت این است که هرکس شعائر الهی را رعایت کند و به آن احترام بگذارد، این عمل از تقوای دل اوست. زیرا حقیقت تقوا و یکی از مصادیق تقوا این است که انسان از نارضایتی و نارضایتی خدا دوری کند و از نواهی او دوری کند. خداوند سبحان در قرآن مجید می فرماید: (إِنَّهُ الَّذِینَ یَشْرِبُ اللَّهِ فَإِنَّهُ مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ) [20] هر که شعائر خدا را گرامی و تسبیح دهد، تقوای اوست. قلب. یعنی قلب گرانبها و پاکی دارد که وقتی بخواهد یکی از شعائر الهی را به یاد آورد یا انجام دهد با احترام از آن یاد می کند و در حین انجام آن همه شرایط و شعائر آن را رعایت می کند.

دیدگاه ها در مورد «آیین خدا» یکسان نیست:

الف) برخی می گویند: مراد از مناسک خدا مناسک حج است.

ب) برخی دیگر می گویند: منظور قربانی حج است که برای آن حیوان سالم و چاق انتخاب شود.

ج) شعائر خداوند از نظر برخی به معنای دین و شعائر اوست و تکریم آنها به معنای دینداری واقعی و عمل به احکام و دوری از گناهان است. با این بیان، معنای آیه این است که هر که دین خدا و احکام آن را رعایت کند، نشانگر تقوای قلب اوست. زیرا اصل تقوا و احساس مسئولیت در برابر خداوند حقیقتی است که از اعماق قلب و مرکز زندگی برمی خیزد و انسان را در مسیر زندگی خود به گونه ای هدایت می کند که اعضاء و جوارح حرکات و مسکن و نفی و برهان و قول و عمل و نوشته خود را مورد رضایت خدا قرار ده و احکام خدا را گرامی بدار.

د) از نظر برخی دیگر به معنای خلوص نیت و طهارت کار است که انسان خالصانه و بدون شرک و ریا به حج و عبادات دیگر برای خدا بپردازد و این کار کار بزرگی است. و از نشانه های بارز تقوای دل است.[21]

فراگیری علوم دینی

علم دین هر دانشی است که درک بهتر و دقیق تری از دین به ما بدهد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی می فرماید: «کسی که به دنبال فراگیری علوم الهی و امور دینی است، مانند کسی است که روزه می گیرد و تا صبح بیدار است و آموختن امر دینی بهتر است. برای او از انفاق طلا به اندازه کوه ابوقبیس در راه خدا».[22]

انسانهای خداپسند به دنبال علم هستند و مسائل مورد نیاز خود را فرا می گیرند. زیرا بر هر طلبکاری واجب است احکامی را که از آن رنج می برد و در زندگی روزمره با آن مواجه می شود، بیاموزد; مثل احکام وضو و نماز. متقیان به اندازه ای که برای اعمال، اخلاق، معاملات و روابط مسئول با خانواده و جامعه لازم باشد، معارف دینی را کسب می کنند. از سوی دیگر، افرادی هستند که به این بهانه که از عمل نکردن به فرامینی که آموخته اند می ترسند، اصلاً دنبال یادگیری آن نیستند، در حالی که ترک مطالعات علمی از ترس شکست در عمل، فریب است. و وسوسه شیطان که انسان را گمراه کند. بر هر مسلمانی واجب است که به دنبال علم مفید باشد و به آن عمل کند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این باره می فرماید: «هرگاه خداوند برای کسی خیری بخواهد، او را در امور دین فقیه و عاقل قرار می دهد و به دنیا و مصالح مادی کم توجهی می کند. او را به عیوب اخلاقی خود آگاه می کند.» [23]

رفتار خوب

داشتن اخلاق حسنه اسلامی به این معناست که هر فردی باید اخلاق و رفتار پسندیده در اسلام از خود نشان دهد. مثلاً در اسلام وفاداری، رازداری، کمک به نیازمندان، کمک به مستمندان و… از صفات اخلاقی پسندیده است. با مراجعه به سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین می توان دریافت که اینها افرادی بودند که مردم را به داشتن صفات ذکر شده تشویق می کردند. حفظ عفت خود، سخن گفتن حق، آراسته شدن به فضایل اخلاقی، منزه بودن از رذایل، دوری از ریا و ریا، بیزاری از مال دنیا و ثروت اضافی زندگی، عاری از فریب و بهانه و خیانت و تکریم مردم با احسان. و علم و التزام به تکالیف شرعی اعم از واجب و غیر واجب از دیگر نشانه های تقوا است.

درباره خوش اخلاقی از افراد بی گناه داستان های زیادی نقل شده است: از جمله این داستان که امام باقر علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:

همانا انتخاب شما اول حرام است. می فرماید: آنان راهنمای اخلاق نیکو، رویاهای مسالمت آمیز، وصل روده ها، و نگهبان مادران و پدران، و اتحاد برای فقرا و همسایگان و یتیمان هستند. [24] بهترین شما کسانی هستند که خرد و خرد دارند. پرسیدند: آنان که عقل و خرد دارند چه کسانی هستند؟ فرمود: آنان که اخلاق نیک دارند، آنان که خوابی می بینند که آنان را از انتقام باز می دارد، آنانی که به رحمت خود می رسند و به پدران و مادران خود نیکی می کنند، به فقرا، همسایه ها و یتیمان رسیدگی می کنند، آنان را سیر کن. نماز می خوانند، در حالی که مردم خواب هستند و بی هوش هستند، سلام می کنند و برای نماز شب برخیزند.

آرزوهای طولانی را کاهش دهید

یکی از چیزهای نهی شده در روایات، آرزوهای طولانی است که انسان را از هر خیری باز می دارد و او را دچار انواع مشکلات می کند. متخصصان اخلاق خواب های طولانی را به فراموشی خاطره مرگ تعبیر کرده اند. در روایات اسلامی، نشانه‌های زیادی برای افراد متدین آمده است. به عنوان نمونه و در باب نعمت به داستانی از امیرمؤمنان علیه السلام اشاره می کنیم که می فرماید: «برای مؤمنان سه نشانه است: اخلاص در عمل، کوتاهی در عمل، و ترک عمل. زمان؛ [25] انسان پارسا دارای سه ویژگی است: اخلاص در عمل، کوتاهی میل و بهره گیری از فرصت ها.

این صفت رذیله عواقب خطرناکی دارد که چهار مورد از آن را ذکر می کنیم: اول: باعث ترک طاعت و کاهلی در عمل می شود. دوم: موجب ترک توبه و تأخیر آن می شود. سوم: انسان را وادار به خوردن روزمرگی کند. چهارم: موجب قساوت قلب نیز می شود.

تسلیم و فروتنی

تسلیم یعنی شکل دادن به بدن تا بیننده با دیدن شکل بدن و راه رفتن و نشستن و صحبت کردن احساس تکبر نکند. این صفت نیکو که مایه سعادت دنیوی و اخروی در وجود هر فردی است، موجب رضایت و اعتلای صحیح روح و رشد انسان در تمامی امور می شود.

خضوع حالت بزرگی است که به برکت شناخت انسان از حقیقت و خود و خلقت و جهان حاصل می شود. انسانهای خداپسند در اجرای دستورات دینی متواضع هستند و از غرور و خودپسندی پرهیز می کنند. فروتنی که ثمره شیرین معرفت به حقایق هستی و احکام الهی و فضایل اخلاقی و جایگاه نفس و خلق است مورد ستایش پیامبر اکرم در قرآن است و یکی از ارزش های اخلاقی انبیا و امامان است. و راه و زندگی اولیای خدا.

به قول امیرالمومنین علی علیه السلام، انسانی که ابتدایش نطفه و پایانش نطفه و بین نطفه و منی ضعیف و درمانده و در هر ظاهر و باطنی بی استقلال است. تجارت، چرا او باید آلوده به استکبار باشد.

خرج کردن

انفاق و قرض دادن به افراد نیازمند از مهمترین دستورات مورد تاکید دین مبین اسلام است. قرآن کریم و روایات مکرر از مردم می خواهند که بخشی از دارایی خود را برای حل مشکل فقر و کار خیر ببخشند. برای مصلحت عمومی خرج کنند، حتی اگر در مضیقه مالی و فشار مادی در زمان خرج کردن باشند! اسلام از او خواسته که بر اساس شأن مادی خود به نیازمندان ببخشد. یکی از نشانه های انسان های پرهیزکار این است که از آنچه خداوند به آنها روزی داده انفاق می کنند.

باید به این نکته بسیار مهم توجه داشت که امر به انفاق در امور مالی فقط معطوف به مال حلال، مال مشروع و امکانات سالم و مناسب پیامبر حق است، پروردگاری که مردم را از غصب، دزدی، فساد و ربا حفظ می کند. . ، احتکار و اختلاس. و از فریب و تدلیس در تجارت و کسری و قمار نهی می کند و کسب مال و ثروت از هر یک از این راه ها را حرام و گناه می داند و حرام خواران و مذموم را شدیداً محکوم می کند و هر ظاهری را زیبا می شمارد. عمل و هر کار خیری که ظاهراً از حرام زاده شده است با صاحبش هیزم جهنم است.

در زندگانی معصومین: سخاوت و نیکوکاری مصادیق بسیار است. مواردی که با وجود نیاز خود دیگران را در اولویت قرار می دهند و مواردی که حتی یک سوم یا نیمی از دارایی خود را در راه خدا خرج می کنند. بزرگوارانی چون امیرالمؤمنین علی علیه السلام که روزی چهار درهم به او می دادند، یک درهم در شب، یک درهم در روز، یک درهم مخفی و درهم دیگر در مستمع می دادند. در پی این واقعه که با نیت صادقانه و الهی همراه بود، این آیه نازل شد: [26] کسانی که اموالشان را در شب و روز پنهان و آشکار انفاق می کنند، برای آنان نزد پروردگارشان پاداشی شایسته و شایسته است. نه ترسی برای آنان است و نه اندوهگین می شوند.[27]

صبر

صبر یعنی پرهیز از خشم در هنگام رنج و درد و حوادث. صاحب این فضیلت از امنیت درونی برخوردار است و هرگز به درگاه خداوند متعال شکایت نمی کند و اعضای بدنش مانند چشم و زبان و دست و پا از حرکات غیرطبیعی مصون است. صبر بر آنچه قرآن و داستانها دستور داده امری اخلاقی و انسانی است و صاحب آن سزاوار رحمت خداوند است. صبر عامل حفظ دین و بازدارنده از بی رغبتی انسان به حق و حقیقت و عامل تقویت روح و جان و حافظ انسان از افتادن در دام شیاطین و جن و غیر است که نشانه آن است. تقوای یک فرد

اگر انسان در حوادث و حوادث تلخ و شیرین که دزدی دین و ایمان است و در وقت طاعت و عبادت و در زمان گناه و معصیت صبر کند، به این معنا که بر طبق احکام الهی حوادث را تحمل کند. و براى رستگارى خود از دشمنان حق پناه نبرد و خود را در وقت طاعت و عبادت و به هنگام فراهم كردن زمينه معصيت و معصيت بر اساس تقوا، بنده خالص خدا قرار دهد. باید تلخی ترک لذت را تحمل کند، به فرموده قرآن کریم سزاوار رحمت و برکت است. خدا می شود.

قرآن کریم همواره مؤمنان را به صبر در برابر حوادث سفارش می‌کند و پیروزی‌های مومنان و امت‌های خداپرست در گذشته را نتیجه صبر می‌داند و به شکیبایان پاداش بزرگی می‌دهد. راه خدا و در برابر طاعت و نافرمانی و بلا که انسان از درک آن عاجز است. صبر اولین نیرویی است که خداوند مهربان در برابر آن وعده پیروزی داده است. صبر یا بردباری نیروی مثبتی است که به وسیله آن با عوامل ضعف و اضطراب مبارزه می کنیم و با این نیرو است که انسان مؤمن با کمال آرامش و بردباری در برابر مشکلات و هرگز به معنای بخشش راه خود را می گشاید. در مصیبت، و نه آتش است و نه ساختمان. صبر در برابر مشکلات و صبر در ترک گناه از نشانه های خداپرستی است.

موانع تقوا

از آنجا که تقوا در سعادت و بدبختی انسان نقش اساسی دارد، باید پیوسته در مطالعه آن کوشید. یکی از کوشش های لازم برای کسب این ملکوت نفسانی، از یک سو شناخت موانع دستیابی به خداپرستی و از سوی دیگر تلاش برای رفع آنهاست. بهترین منبع برای این امر، کلام اهل بیت است: پس در روایات و توصیه های دینی، موانعی برای تقوا وجود دارد که در ادامه به آن اشاره می کنیم:

بی توجهی

راغب اصفهانی می نویسد: «غفلت، خطا و لغزشی است که انسان را به خاطر اندک مراقبت و اندکی هوشیاری و هوشیاری مبتلا می کند» [28] وقتی انسان در مادیات و لذات جسمانی و لذات زودگذر غرق شود. و با بازیگران و روشنفکران درآمیزد و از مدرسه و مساجد دور می شود و ارتباط با عالم ربوبی را رها می کند، غفلت از حقایق و حقایق، عبادات، اعمال نیک و خاطره اخروی، البته محروم و نهی از نعمت است. از خدا کم کم درهای سعادت دنیا و آخرت به روی او بسته می شود.

غفلت به معنای جهل و جهل نیست، بلکه غافل کسی است که کثرت امور مادی و نفسانی، دوستان خیانتکار، روابط غیراخلاقی، طمع و طمع او را از آنچه مورد توجه خود قرار داده است جدا می کند. تقوا را می‌توان غفلت و دوری از یاد خداوندی دانست که منشأ همه گناهان است و هرکس می‌خواهد تقوا پیشه کند، باید همیشه و در همه جا و در همه حال به یاد خدا باشد.

خلاصه داستان: روزی بهلول را دیدند که روی قبری نشسته و با مرده درباره گذشته صحبت می کند. گفتند: تو زنده ای، چرا با مردگان معاشرت و سخن گفتی؟ پاسخ داد: با کسانی ملاقات می کنم که در کنارشان، مرا از رها شدن و غرور باز می دارند و چون از آنها دور هستم، مطمئنم که متوجه غیبت من نخواهند شد.

دنیادیدگی

برای تربیت و آماده سازی انسان برای زندگی اجتماعی باید به او اهداف و آرمان های معنوی داد و نسبت به مادیات طمع نکرد. آتش طمع اگر تشدید شود نه توسعه و آبادانی جامعه را به دنبال دارد، بلکه موجب تباهی و تباهی جامعه می شود. قرآن مجید، دنیاپرستی را زینت دل کافران، غرور مخالفان، بدخلقی های فاعلان، مایه سقوط تبهکاران و مایه بدبختی ستمکاران می داند: روز قیامت. و خداوند به هر که بخواهد روزی می دهد. حصاب): [29] زندگى [مسافرى] دنيا براى كافران آراسته است و [به همين جهت] مؤمنان را مسخره مى كنند، در حالى كه نترسى حاكمان در قيامت [از همه جهت] برتر است. و خداوند به هر که بخواهد بدون حساب روزی می دهد.

حضرت علي عليه السلام نيز مي فرمايد: «حرام است قلب مولود دنيا به تقوا; [30] ریشه دواندن تقوا در دل فرزند دنیا حرام است. » نکته ای که در اینجا ذکر آن ضروری به نظر می رسد این است که آنچه در این آیه و روایات مشابه در مورد نکوهش دنیا آمده، به دنیاپرستی اشاره دارد; یعنی روش کسانی که تمام ارزش ها را فدای منافع مادی می کنند، «قلب و دین خود» را به دنیا می گذارند. به علاوه، زندگی آبرومندانه و استفاده معقول از مواهب الهی هرگز در اسلام منع و مذموم نیست.

تاریخ: پایان دنیاپرستی

امام صادق (علیه السلام) فرمود: روزی عیسی بن مریم (علیه السلام) از روستایی گذشت که مردم و پرندگان و حیوانات آن با هم مرده بودند. فرمود: همانا اینها به سبب غضب و عذاب خداوند هلاک شدند و اگر به تدریج از دنیا می رفتند، قطعاً یکدیگر را دفن می کردند. رسولان گفتند: ای روح خدا، از خدا بخواه که آنها را برای ما زنده کند تا به ما بگویند که چه کردند که باعث این عذاب شدند تا از آن دوری کنیم. حضرت عیسی علیه السلام از پروردگارش سؤال کرد، سپس از آسمان ندا شد: آنها را صدا کن، آنگاه حضرت عیسی علیه السلام شبانه بر فراز تپه ها از زمین برخاست و گفت: ای مردم ده نفرند، یکی. از آنان پاسخ دادند: بله، ای روح خدا و قول او را داد، گفت: وای بر تو! اقدام شما چه بود؟

در پاسخ فرمود: عبادت طاغوت و دوستی دنیا با اندکی ترس از خدا و میل به دوری و بی احتیاطی در سرگرمی و بازی. حضرت عیسی علیه السلام فرمود: دوستی تو با دنیا چگونه بود؟ فرمود: مانند محبت فرزند به مادر، هرگاه به ما روى آورد، شادمان مى‏شویم و چون از ما روى بر مى‏گرداند، گریه مى‏كنیم و اندوهگین مى‏شویم. فرمود: عبادت طاغوت چگونه بود؟ فرمود: ما از گناهکاران اطاعت می کنیم. گفت: کارت به کجا ختم شد؟ گفت: شب خوبی داشتیم و صبح افتادیم. گفت: «هویه چیست؟ گفت: او اسیر است. گفت: اسیر چیست؟ گفت: کوه هایی از آتش گداخته است که تا روز قیامت بر ما می سوزد.

گفت: چه گفتی و به تو چه گفتند؟ گفت: گفتیم: ما را به دنیا برگردان تا زهد کنیم، به ما گفتند: دروغ می گویی، گفت: وای بر تو، چه شد که جز تو هیچکس از این گروه با من صحبت نمی کند؟ گفت: ای روح خدا، همه آنها را به دهان و افسار آتش گرفته و به دست فرشتگان خشن و خشن گرفتار می شوند و من در میان آنها بودم، ولی من از آنها نبودم. تا زمانی که عذاب خدا فرا رسید، من با آنها بودم، در آن بسته شد، بنابراین به نخی آویزان شده ام بر لبه جهنم و نمی دانم در آن می افتم یا خلاص می شوم. آی تی. سپس عیسی رو به حواریون کرد و گفت: ای دوستان خدا! خوردن نان خشک با نمک درشت و خوابیدن در سطل زباله، اگر در دنیا و آخرت سالم باشید، پسندیده است».[31]

خصومت

یکی از موانع رسیدن به خداپرستی، دشمنی با دیگران است. عامل اصلی دشمنی، نادانی است. دشمنی یکی از خصوصیات دوزخیان است. قرآن در توصیف اهل جهنم می فرماید: [32] هرگاه گروهی وارد جهنم شوند، دیگران را لعن می کنند. امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می فرماید: «او مخصوصاً نمی تواند از خدا بترسد; [33] کسی که با دیگران دشمنی می کند، قدرت تقوا ندارد.

سخنان بی پروا و فحاشی

حفظ نکردن زبان، انسان را از رسیدن به خداپرستی باز می دارد. زبان یکی از نعمت های بزرگی است که حضرت حق به انسان داده است. زبانی که از طریق آن می تواند صحبت کند و آنچه را در آگاهی دارد آشکار کند و اهداف و مقاصد خود را به دیگران اعلام کند. زبان همان گونه که فضایل و کراماتش زیاد است، زشتی ها و بدی هایش نیز زیاد و سنگین است تا آنجا که حکما درباره این اندام گفته اند: «السانو جرمه صغیر و وجورمه عظیم» زبان کوچک است و گناهانش کبیره است. .

زبان مهمترین کلید دانش، فرهنگ، باورها و اخلاق است. و اصلاح آن منشأ همه اصلاحات اخلاقی است و انحراف آن موجب انواع انحرافات است; از این روست که علمای اخلاق به تصحیح زبان اهمیت خاصی می دهند و این تصحیح را گامی مهم در تقویت فضایل اخلاقی و تکامل روح می دانند. امام علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: «به خدا سوگند ما بنده ای هستیم که از تقوا و منفعت می ترسیم تا زبان خود را انتخاب کند. [34] به خدا سوگند! بنده ندیدم که تقوای خدا را پیشه کند و از آن سود ببرد، مگر اینکه زبانش را حفظ کند و از کفر بپرهیزد.

شهوت

یکی از قوی ترین عوامل نابود کننده بشریت، شهوت شکم و میل او به انواع غذاها و سفره های رنگارنگ است. بدون شک معده منشأ شهوات و منشأ امراض و آفات است، زیرا شهوت جنسی و شدت علاقه و میل به فطرت در زن و مرد از آثار و پیامدهای شهوت شکم و رنگارنگ و متنوع است. رژیم غذایی. غذا. سپس میل خوردن و میل شدید برای ارضای غریزه جنسی، منشأ عشق شدید به مال و شهرت و مقام است که مستلزم گستردگی انواع سفره ها و منشأ میل جنسی است. پس افزایش مال و مقام و منزلت باعث افتادن در امور ناموفق و احمقانه و بیهوده و انواع فخرفروشی ها و حسادت ها و تقابل ها می شود. غوغای فخرفروشی و تولید مثل و خود بزرگ بینی بر می خیزد و این حالات شیطانی است که انسان را به حسد و کینه و عداوت و خشم می کشاند و او را به چاه تعدی به حقوق دیگران و هر بدی و بدی می اندازد. بی اخلاقی.

همه اینها میوه بسیار تلخ رها شدن از شکم و پرخوری گرسنگی و سیری به سوی اسراف و زیاده روی است. یکی دیگر از شر شهوات این است که خداپرستی را از بین می برد; از این روست که امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید: «لا مفسد التقوا الا تسلط الشهوات; [35] چیزی جز تسلط شهوت بر انسان، خداپرستی را از بین نمی برد. »

آثار تقوا

دید و بینش روشن

در قرآن کریم مشتقات بصر 148 بار و خود کلمه بصیر دو بار تکرار شده است. مانند این آیه شریفه: (قل حذه سبیلی عدو الا الله علی بصیرا انّا و من الاتبّانی): [36] بگو این راه من است که من و هر که از من پیروی کند، خدا را با بینایی می خوانیم.

بصیرت ذکر شده در قرآن کریم به معنای بصیرت درست و صحیح به تمام حقایق عالم است و به معنای درک صحیح پروردگار مهربان و تمامی جریاناتی است که در عالم هستی وجود دارد. به عبارت دقیق تر، به معنای دیدن حقیقت همه واقعیت هاست. علاوه بر این، تقوا وسیله دریافت معرفت خداوند است. قرآن می فرماید: (وَ اتَّقُوا اللَّهُ وَ یَعْلَمُکُمْ) [37] تقوا پیشه کنید، خداوند علم و حکمت را به شما می آموزد.

اگر انسان دیواری را منعکس کند، همه چیز در مقابل او در او دیده می شود. اگر انسان قلب پاکی داشته باشد، الهام می گیرد و چیزهایی را می فهمد که در کتاب ها و امثال آن نیست. این معرفتی است که ویژگی پیامبران الهی و ائمه اطهار است. البته این علم در هر پیامبری به اندازه ظرفیتش تجلی می کرد و فقط در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به طور کامل و کامل تجلی یافت. پس از ایشان مجموعه این علم کامل و عمیق به اذن پروردگار به وجود مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام منتقل شد. اگر انسان بصیرت نداشته باشد به بیراهه می رود و خوب و بد را تشخیص نمی دهد.

سوال: برای کسب بصیرت چه کنیم؟ قرآن جواب ما را می دهد و می فرماید: راه کسب بصیرت تقوا است. قرآن می فرماید اگر معصیت نکنید به شما نشان می دهیم که چگونه نیکی را از بد تشخیص دهید: (از الله بترسید که شما را متمایز می کند) [38] اگر تقوای الهی دارید خداوند برای شما فرق می گذارد.

حل مشکلات

از دیگر آثار خداپرستی این است که به یاری مردم در سختی می شتابد و کار را آسان می کند و آنها را از سختی ها و آزمایش ها خارج می کند. خداوند در این زمینه می فرماید: (وَ مَنْ یَتَّقُوا اللَّهُ فَیْتَقُوا اللَّهُ عَلَیْهِ..)

روایت: یکی از علما در شرح حال خود می گوید: در اول طلابگی به کربلا رفتم. روزی در حرم مطهر حضرت ابوالفضل علیه السلام متوجه شدم غوغا و سروصدا در فضا است. پرسیدم چه خبر است؟ گفتند: کودکی برای گرفتن کبوتری به بالای مناره ها رفته بود که ناگهان پایش لیز خورد و از بالای مناره پرت شد. پدر این کودک که شاهد این ماجرا بود به پسرش که بین زمین و آسمان بود گفت: دست بردارید. ناگهان کودک خود را در میان آسمان و زمین یافت و به دنبال او رفتند. مردم به پدرش گفتند: تو کیستی که جلوی جاذبه زمین را بگیری؟ گفت من باربر هستم و کارم حمل بار است. از او پرسیدیم چطور این کار را کردی؟ گفت: من از اول تکلیف گناهی نکرده ام، هر چه خدا دستور داده عمل کرده ام و هر چه خدا گفته است گوش داده ام. حالا یک کلمه با خدا گفتم و او گوش داد. من به حرف او گوش دادم و او به حرف من. (اوْفوا بعاحدي عوف بياهدكوم)[40] به عهد من وفا كنيد و من نيز به وعده شما وفا كنم.

گناهان را پاک کن

اثر تقوا در آخرت این است که گناهان گذشته را پاک می کند و کفاره اعمال گذشته انسان را می دهد، چنانکه قرآن کریم می فرماید: (وَ لا یَتْمَنُوا بِذُوبِکُمْ) [41] مقصود این است که اثر را جبران می کند. از گناهان گذشته؛ زیرا تقوای واقعی با توبه همراه است. كسى كه در گذشته آلودگى داشته است، وقتى از اين آلودگى ها توبه كند، تقوا مى كند. پس بدين وسيله گناهان گذشته پاك مى شود و عذاب آينده از انسان برطرف مى شود، يعنى خداوند ديگر بنده نيكوكار را به خاطر گناهان گذشته اش عذاب نمى كند: (وَ اللّهُ الرَّحْمَنُ) [42] خداوند صاحب الناس است. فضل و عالی است

تقوا برکاتی را از بهشت ​​نازل می کند

یکی دیگر از آثار ارزشمند تقوا این است که برکات بهشتی را نازل می کند; به همین دلیل است که خداوند در قرآن می فرماید: «هر چند مردم روستا ایمان آوردند و ترسیدند، اما برکات آسمان و زمین را بر آنان فرود آوردیم. ولى آنها دروغ گفتند پس ما آنها را برديم. [43] چه می شد اگر مردم شهرها و روستاها ایمان می آوردند و تقوا پیشه می کردند. برکات آسمان و زمین را به روی آنها گشودیم، ولی آنها حق را تکذیب کردند و ما آنها را به سزای اعمالشان رساندیم.

در مورد اینکه مراد از نعمت های آسمان و زمین چیست، در میان مفسران بحث بسیار شده است; برخی آن را به باریدن باران و روییدن گیاهان و برخی دیگر آن را به اجابت دعا و رفع مشکلات زندگی تعبیر کردند.

[1] کلمه راغب: ص. 530.

[۲] سوره بقره، آیه ۲۱.

[3] سوره اعراف، آیه 63.

[4] سوره بقره: آیه 197.

[5] نهج البلاغه: خطبه 230.

[6] سوره مائده، آیه 27.

[7] سوره زخرف: آیه 67.

[8] منتخب مصادیق تفاسیر: ج 4، ص 138. 510.

[9] سوره حج: آیه 32.

[10] عرفان اسلامی، حسین انصاریان: ج. 12، ص. 128.

[11] سوره بقره، آیه 21.

[12] سوره بقره، آیه 183.

[13] نمونه تفسیر: ذیل آیه 8 سوره مائده.

[14] سوره مائده، آیه 8.

[15] سفینه البحار: چاپ قدیم، جلد 2، ص. 433.

[۱۶] سوره بقره، آیه ۲۳۷.

[17] سوره محمد: آیه 17.

[18] تفسیر المیزان: ذیل آیه شریفه.

[19] سوره انعام، آیه 153.

[20]. سوره حج: آیه 32.

[21]. تفسیر مجمع البیان: در ذیل آیه شریفه آمده است.

[22] بحارالأنوار: ج 1، ص 138. 1، ص. 184.

[23] نهج الفصاحه: ص 138. 26.

[24]. بحارالأنوار: ج 1، ص 138. 66، ص. 305، باب 37، باب 27.

[25]. میزان الحکمه: کلمه تقوا.

[۲۶] سوره بقره، آیه ۲۷۴.

[27] عرفان اسلامی: ج. 11، ص. 291.

[28] واژگان: کلمه «غفلت».

[۲۹] سوره بقره، آیه ۲۱۲.

[30] میزان الحکمه: ج. 14, H.22453.

[31] اصول کافی: ج. 4، ص. 7.

[32] سوره اعراف: آیه 38.

[۳۳] میزان الحکمه: جلد ۱۴، ح ۲۲۴۵۶.

[34] نهج البلاغه: خطبه 176.

[35] بحارالأنوار: ج 1، ص 138. 110، ص. 38.

[36] سوره یوسف: آیه 108.

[37] سوره بقره: آیه 282.

[38] سوره انفال، آیه 29.

[39] سوره طلاق، آیه 2.

[40]. سوره بقره، آیه 40.

[41] سوره انفال، آیه 29.

[42] همان

[43] سوره اعراف، آیه 96.

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا