چطور باید مسیحی شد

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر محمد فنایی اشکوری، استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در یادداشتی با ذکر خاطره ای به دیدگاه اسلام درباره مسیحیت پرداخت که در ادامه می خوانید؛

در سال 2004، هنگام شرکت در کنفرانسی در صومعه و کالج آمپلفورث (حومه یورک، انگلستان)، یکی از اساتید الهیات مسیحی از من درباره دیدگاه اسلام درباره مسیحیت پرسید. پیشنهاد دادم برویم زیر درخت تناوری که در دامنه تپه سرسبز مجاور توچال قرار داشت و به فضای سبز وسیع مشرف بود، گپ بزنیم. او این پیشنهاد را پذیرفت و بحث ما زیر این درخت شروع شد.

او نظر اسلام را درباره مسیحیت پرسید و من با استناد به قرآن کریم و سیره پیامبر اکرم (ص) نظر مثبت اسلام را درباره مسیحیت به تفصیل توضیح دادم. گفتم بر خلاف مسیحیت رسمی امروز که اسلام را به عنوان دین الهی به رسمیت نمی شناسد، اسلام مسیحیت و یهودیت را به عنوان ادیان الهی می شناسد و حضرت موسی و عیسی و مریم از اولیای اسلام هستند و ایمان به آنها و تورات و انجیل بر هر مسلمانی واجب است.

وی با طرح این پرسش که اسلام و مسیحیت از نظر اسلام چه نقاط تمایزی دارد؟ در پاسخ گفتم به نظر ما وحی الهی بعد از حضرت عیسی (ع) ادامه یافت و پیامبر اسلام آخرین فرستاده خدا بود. پیروان همه ادیان باید با رسالت خود به آخرین حلقه از زنجیره وحی الهی که در قرآن کریم مجسم شده است ایمان داشته باشند. نکته دیگر بحث بر سر تثلیث و جایگاه حضرت عیسی مسیح است. ما به خدای یگانه ایمان داریم و هیچ گونه کثرت در ذات او را قبول نداریم و حضرت عیسی (ع) که به طور معجزه آسایی از حضرت مریم متولد شد، انسانی است که به پیامبری برگزیده شده و جنبه الهی ندارد. قرآن سخنان حضرت عیسی علیه السلام را در گهواره نقل می کند که فرمود: «من بنده خدایی هستم که به من کتاب داد و مرا پیامبر قرار داد…» (مریم: 30) من بنده هستم. خداوند به من کتاب آسمانی داد و مرا پیامبر قرار داد.

فرمود: چرا تثلیث را قبول ندارید؟ گفتم: به نظر شما تثلیث را می توان عقلانی توضیح داد؟ اگر پدر، پسر و روح القدس سه شخص مستقل باشند، سه خدای مستقل خواهند بود که معادل شرک است و با توحید که مسیحیان نیز مدعی آن هستند، سازگاری ندارد.

فرمود: تو فقط به کثرت آنها توجه کرده ای، بلکه آنها هم در کثرتشان یکی هستند. الهیات مسیحی بر تثلیث و در عین حال وحدت خداوند تأکید دارد. گفتم: اگر بگوییم اینها سه نفر و سه هویت مستقل هستند که در عین حال یک نفر هستند و یک هویت دارند، حرف ما متناقض و بی معنا خواهد بود.

پاسخ داد: نه، محال نیست; بلکه مثلثی است که اگرچه تنها یک واحد را تشکیل می دهد، اما سه ضلع دارد. گفتم: اولاً مثلثی که سه ضلع دارد مثلث است نه سه مثلث; اما شما بر سه شخص تثلیث تأکید می کنید. ثانیاً شرط مثلث بودن خداوند این است که خداوند از اجزاء تشکیل شده باشد، در حالی که در خود الهیات مسیحی گفته می شود که خداوند بسیط و بدون جزء است.

فرمود: اگر ما به تثلیث ایمان داریم، شما مسلمانان به نود و نه خدا ایمان دارید. گفتم: ما فقط به یک خدا ایمان داریم.

فرمود: پس نود و نه اسمی که در قرآن آمده چیست؟ گفتم: خداوند صفات و اسماء بسیار دارد. در برخی احادیث هزار و یک نام برای خداوند ذکر شده است. در واقع نام خداوند نامحدود است. یک خداست که همه این صفات و اسماء را دارد نه نود و نه و هزار و یک خدا. خداوند یک ذات است و دارای صفات بسیار است. کثرت صفات موجب تعدد ذات نیست. این یک ذات زنده، دانای کل، توانا است، نه سه شخص. اما تثلیث اینطور نیست. اگر یکی از اشخاص تثلیث ذات و دو نفر دیگر صفات آن باشد، شاید بتوان این را به نحوی معقول دانست; اما در این صورت سه نفر با سه هویت وجود نخواهند داشت. در حالی که آموزه تثلیث تأکید می کند که آنها سه شخص با سه هویت هستند. علاوه بر این، مسیحیت همان نام ها و صفاتی را به خدای پدر نسبت می دهد که مسلمانان به خدای یگانه نسبت می دهند. اگر تعدد اسماء نشانه کثرت ذات باشد، خدای پدر باید به تعداد اسماء باشد، در حالی که طبق اعتقاد مسیحیت چنین نیست.

گفت: حقیقت این است که تثلیث رازی است که باید آن را باور کرد. گفتم: پنهان کاری نباید خلاف عقل باشد. ذهن ممکن است قادر به درک راز نباشد، اما راز نباید چیزی باشد که ذهن آن را غیرممکن می‌داند. اگر چنین باشد، هرکسی می تواند هر عقیده نادرست یا خرافی را به عنوان یک راز مطرح کند. پیروان همه ادیان دروغین، مانند بت پرستان و گاو پرستان، زمانی که هیچ توجیه منطقی برای اعتقاد خود نداشته باشند، می توانند آن را راز بخوانند. آیا این درست است؟

گفت: گفتی که انجیل را قبول داری. اگر چنین است، باید تثلیث را بپذیرید؟! گفتم: اولاً در کتاب مقدس از تثلیث خبری نیست. دوم، ما اصل کتاب مقدس را قبول داریم. اما آنچه امروز داریم تحریف شده است.

گفت: علت تحریف تو چیست؟ گفتم: اولاً کتاب مقدس ما قرآن به تحریف کتب آسمانی اشاره دارد. ثانیاً، وجود آموزه های ضدعقلانی بهترین گواه بر تحریف است. هیچ توافقی بین خود مسیحیان در مورد کتاب مقدس وجود ندارد. ناسازگاری در کتاب مقدس فراوان است. علاوه بر این، کتاب مقدس مسیحی اصلی امروزه وجود ندارد. چه ترجمه هایی از کتاب مقدس وجود دارد. قدیمی ترین ترجمه موجود، ترجمه یونانی است. در حالی که کتاب مقدس اصلی به زبان یونانی نبود و عیسی به یونانی صحبت نمی کرد. زبان عیسی و کتاب مقدس اصلی آرامی بود.

او گفت: اما شما گفتید که به عیسی مسیح ایمان دارید. چه موقعیتی برای عیسی مسیح دارید؟ گفتم: ما حضرت مسیح (ع) را از پیامبران بزرگ الهی می دانیم و نظر شما را در مورد الوهیت حضرت مسیح قبول نداریم. تفاوت ما و شما در “خورشید” و “سینوس” است. شما حضرت عیسی (علیه السلام) را پسر خدا می دانید، اما ما عیسی را کلام و آیه ای از آیات بزرگ خداوند (نشانه) می دانیم. اینکه خدا باید پسر داشته باشد اساساً غیر منطقی است. خدا را به انسانی که خانواده و فرزند دارد تشبیه کردی و قیاس کردی. اگر می گویید که پسر بودن عیسی یک تعبیر مجازی است و به معنای پسر در میان مردم نیست، اشکالی ندارد. اما در این مورد شما نباید الوهیت را به عیسی نسبت دهید، در حالی که مسیحیت الوهیت را به عیسی نسبت می دهد.

گفت: برداشت مسلمانان از محمد چیست؟ گفتم: ما به حضرت محمد(ص) و هیچ موجود دیگری الوهیت نمی دهیم. ما او را یک بنده خدا می دانیم که از جانب خداوند مأمور هدایت بشریت شده است. از این رو پیامبر انسانی است مانند سایر انسانها، اما چون بنده خوب و بهترین بنده خداست، به مأموریت مبعوث شد.

سپس اضافه کردم که با وجود این تفاوت ها، اشتراکات اساسی بین این دو دین وجود دارد. هر دو به خدا و وحی و معاد اعتقاد دارند و از ادیان ابراهیمی می آیند. از نظر قرآن کریم حقیقت همه ادیان الهی یکی است. قرآن کریم از مسیحیان به عنوان اهل کتاب یاد می کند و از آنها و یهودیان می خواهد که با هم خدای یگانه را بپرستند. از این رو پیروان ادیان الهی به ویژه اسلام و مسیحیت باید با اتحاد و مقابله با الحاد، بی عدالتی، خشونت، جنگ و رفتارهای ناشایست، در تقویت ارزش های الهی، اخلاق، صلح و تحکیم خانواده همکاری کنند. او هم این موارد را تایید کرد و با گرمی و احترام خداحافظی کردیم.

اهمیت محراب خانواده

شما که به عشق خود به عیسی اعتراف می کنید، هر جا که می روید، عیسی را با خود ببرید. و مانند بزرگان عهد عتیق، هر جا چادر خود را برافراشتید، قربانگاهی برپا کنید. اصلاحاتی در این زمینه لازم است – اصلاحاتی که می تواند عمیق و گسترده باشد. – شهادتهای کلیسا 5: 320 و 321. KM 235.2

شیطان تمام تلاش خود را می کند تا مردم را از خدا دور کند; و هنگامی که زندگی مذهبی در هیاهوی کار و زندگی غوطه ور شود، آنگاه به هدف خود خواهد رسید، آنگاه که بتواند افکار خود را در کار جذب کند تا زمانی برای خواندن انجیل و دعا در مکان های مخفی باقی نماند. و هنگامی که محراب برای ستایش و دعا وجود ندارد – شهادتهای کلیسا 5:426. کیلومتر 235.3

بگذارید عبادت دلپذیر و هیجان انگیز باشد. – شهادت های کلیسا 5:335. کیلومتر 235.4

ما باید به آنها [بچه ها] یاد بدهیم که وقت نماز را رعایت کنند. باید از آنها خواسته شود که صبح بیدار شوند و در نماز خانوادگی شرکت کنند. – شهادتهای کلیسا 5:424. کیلومتر 235.5

دین باید برای کودکان جاذبه باشد نه دافعه. وقت نماز خانواده باید با برکت ترین زمان روز باشد. بگذارید قرائت آیات شریفه با خردمندانه و ساده انتخاب شود. بگذارید بچه ها در آواز بپیوندند. و دعاها کوتاه و مرتبط با موضوع باشد.- مرجع 5، 13 ژوئن 1905. KM 235.6

در سفره خانواده و محراب خانواده، مهمانان را دعوت کنید تا به شما بپیوندند. مدت نماز بر کسانی که برایشان سرگرم کننده است اثر می گذارد و حتی یک عیادت می تواند جانی را از خطر مرگ نجات دهد. خداوند این کار را محاسبه می کند و می گوید ثواب می دهم. » – شهادتهای کلیسا 6:347. KM 235.7

کودکان باید یاد بگیرند که به وقت نماز احترام بگذارند. قبل از خروج از خانه برای رفتن به محل کار، تمام خانواده باید دور هم جمع شوند و در غیاب آنها، پدر یا مادر با شور و اشتیاق به درگاه خداوند دعا کنند که آنها را در طول روز حفظ کند. کیلومتر 235.8

با فروتنی، با قلبی سرشار از شفقت و با این احساس که وسوسه ها و خطرات در انتظار شما و فرزندانتان است، بیایید. آنها را با ایمان به قربانگاه دعا جمع کنید و از خدا برای حفظ آنها دعا کنید. فرشتگان خدمتگزار از کودکانی که وقف خدا هستند محافظت خواهند کرد. وظیفه والدین مسیحی این است که صبح و عصر، با دعای پرشور و ایمان تزلزل ناپذیر، دور فرزندان خود حصاری بسازند. آنها باید آنها را با صبر و حوصله راهنمایی کنند – با مهربانی و خستگی ناپذیر به آنها بیاموزند که برای رضای خدا زندگی کنند. – شهادتهای کلیسا 1:397 و 398. KM 236.1

ابراهیم «یار خدا» برای ما سرمشق گرانبهایی گذاشت. نماز مهمترین عامل تعیین کننده در زندگی او بود. هر جا خیمه می زد، در همان نزدیکی قربانگاهی برای خدا می ساخت و هر صبح و شام همه اهل خانه و یاران خود را دعوت می کرد تا در پیشگاه خداوند قربانی کنند. هنگامی که خیمه او به مکان دیگری منتقل شد، محراب در آنجا باقی ماند. بعدها در میان کنعانیان خاندان بدوش، افرادی بودند که ابراهیم آنها را تعلیم داده بود، و هرگاه یکی از آنها به قربانگاه می آمد، می دانست چه کسی قبل از او آنجاست و چه زمانی خیمه زده است. او محراب را بازسازی کرد و خدای زنده را در آنجا پرستش کرد. — بزرگان و پیامبران، 128. KM 236.2

همزمان با آغاز سال جدید مسیحی، چاپ های «آلبن میشل» در فرانسه کتاب مفصل هفتصد صفحه ای با عنوان «پس از مسیح، اختراع مسیحیت» را منتشر کرد که حاصل مقالات بزرگ ترین نویسندگان است. . محققین مهم تاریخ مسیحیت در جهان.

منتشر شده در:

علیرغم تنوع محتوایی، این اثر قصد دارد به یک سؤال پاسخ دهد: «گذر از مسیح به مسیحیت چگونه انجام شد؟ در حالی که خود مسیح، یهودی یهودی، خالق دین جدیدی نبود (مسیح تورات را به شیوه خود تفسیر کرد و هرگز نگفت که می خواهد دین یهودی و قوانین آن را با دین و شریعت دیگری جایگزین کند).

با این حال، دو هزار سال پس از تولد مسیح، بیش از دو میلیارد نفر در جهان خود را مسیحی می دانند، حتی اگر این سؤال باقی بماند: مسیحیت چگونه متولد شد و نقش مسیح در این تولد تاریخی چه بود؟

نویسندگان کتاب «پس از مسیح» برای پاسخ به این سؤال، تحقیقات خود را به زبانی قابل فهم برای همگان به سال‌های اول عصر مسیحیت یعنی 30 سال پس از میلاد مسیح و سپس سال سوم پیش بردند. قرن بعد از میلاد، که در طی آن برای اولین بار کلمه «مسیحی» ابداع شد. نویسندگان کتاب با این اقدام در واقع کل تاریخ کلیسای مسیحی را بازسازی کرده اند. زیرا شناخت سرچشمه های مسیحیت اولیه به معنای کندوکاو در تاریخ شکل گیری کلیسا به عنوان نگهبان اصلی دین مسیحیت است.

از این منظر کتاب «بعد از مسیح» دو مزیت یا ویژگی دارد. اولین ویژگی آن، به عنوان مجموعه ای از تحقیقات تاریخی و علمی، شکستن پایه این ایده نادرست است که کلیسا یک هدیه الهی یا ثمره الهام یک شخص است. این کتاب نشان می دهد که مسیح هیچ تصمیمی در مورد شاگردان خود نگرفت. نه دین جدیدی آورد و نه نهاد خاصی برای تبلیغ و اشاعه این دین تأسیس کرد. حتی نسل رسولان مسیح علیرغم اقتدار معنوی و احترامی که در نظر مسیحیان داشتند در این امر نقشی نداشتند.

مسیح در مورد شاگردانش تصمیم نمی گرفت، بلکه شاگردانش برای او تصمیم گرفتند به این معنا که تأسیس کلیسا نتیجه غیرمنتظره نوآوری فوق العاده و جمعی کسانی است که خود را پیروان دین مسیح می نامند، یعنی مسیحیان. . و این قسمت دوم کتاب «پس از مسیح» است. مارسل گوچه، فیلسوف فرانسوی، در ادامه سخنان این اثر نوشت: اختراع مسیحیت یا اساساً «اختراع کلیسا آخرین حلقه در زنجیره رویدادهای منحصر به فرد است که عوامل تعیین کننده آن، منطق رایج پدیده های تاریخی را کاملاً زیر سؤال می برد.

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا