چرا یمن شکست نمی خورد

کیوان حسینی

بی بی سی

منبع تصویر: Getty Images

سرانجام گرد و غبار جنگ یمن که برخی سعی کردند آن را زیر فرش بکشند، با تحولات جدید عدن علنی شد و «معمای جنوب» گریبان بازیگران اصلی این جنگ را گرفت. اکنون پرچم یمن جنوبی برافراشته شده و غول جدایی یمن از چراغ بیرون آمده است.

طی هفته گذشته، ترور یک فرمانده جنوبی فرصتی را برای شبه نظامیان جدایی طلب کمربند ایجاد کرد تا سطح تنش را با متحدان سابق خود، نیروهای دولت مرکزی افزایش دهند و در چند روز خونین کنترل بندر عدن را به دست گیرند.

دولت مرکزی یمن که از حمایت عربستان سعودی برخوردار است، این رویدادها را “کودتا” خوانده و ریاض نیز از عبد ربه منصور هادی، رئیس جمهور تبعیدی یمن حمایت می کند. در عین حال، امارات متحده عربی، حامیان اصلی جدایی طلبان، از ضرورت مذاکره برای حل این مشکل صحبت کرده اند.

اما در پس تعارفات دیپلماتیک و اعلامیه های مکرر در مورد اهمیت صلح و نیاز به اجتناب از خشونت، هنوز کوهی از اختلافات عمیق و اهداف سیاسی وجود دارد که تنش ایجاد می کند. اهدافی که باعث می شود طرفین با سوء ظن به یکدیگر و درهم تنیدگی یمن نگاه کنند، پیچیده تر می شود.

داستان اول: جنگ یمن، جنگی علیه حوثی هاست

منبع تصویر: Getty Images

کمتر از 30 سال از تشکیل یمن واحد می گذرد و بسیاری از شهروندان و هموطنان یمنی محسوب می شوند، اما در بدو تولد شهروند دو کشور مختلف بودند: گروهی از “جمهوری عربی یمن” یا یمن شمالی و گروهی دیگر. از «جمهوری دموکراتیک خلق یمن» یا یمن جنوبی.

جدایی دو یمن نیز سابقه طولانی تری نسبت به تشکیل دولت-ملت های مدرن در خاورمیانه دارد. در واقع آنچه در قرن های اخیر در تاریخ شبه جزیره عربستان با نام یمن به اشکال مختلف وجود داشته است، عموماً محدود به مناطقی بوده است که در قرن بیستم به یمن شمالی معروف شده است و امروزه اکثریت سرزمین های آن تحت عنوان یمن قرار دارد. کنترل حوثی ها

این قسمت از یمن که شامل سرزمین‌های شمال غربی و غربی یمن با مرکز صنعا است، از تراکم جمعیت بسیار بالاتری نسبت به مناطق وسیع مرکز و غرب یمن برخوردار است و شاخه خاصی از اسلام به نام زیدی را در خود جای داده است. ; همان افرادی که گروه انصارالله را تشکیل دادند و به نام «حوثی ها» به نام فرماندهانشان شناخته شدند.

اما یکی از مهمترین نقاط یمن از نظر ژئوپلیتیک بندری به نام عدن است که در جنوب غربی آن قرار دارد و کنترل آن و استان های اطراف آن ارزش استراتژیک فوق العاده ای برای کنترل تنگه باب المندب دارد. آبراهی حیاتی برای فروشندگان نفت خلیج فارس و اتصال نیمکره شرقی به اروپا از طریق کانال سوئز.

بی ثباتی سیاسی یمن که در سال 2011 همزمان با بهار عربی آغاز شد، نتیجه نارضایتی هر دو گروه – شمالی ها و جنوبی ها – از دولت مرکزی به رهبری علی عبدالله صالح در صنعا است. علی عبدالله صالح که از زمان اتحاد یمن در قدرت است، به ناکارآمدی، فساد گسترده و تبعیض علیه شیعیان شمال و قبایل جنوبی متهم شده است.

این دو گروه که در دوره صالح احساس حاشیه می کردند، در دوران تصدی او قبل از بهار عربی قیام و اعتراض کرده بودند و هر دو سرکوب شدند: جنوبی ها در سال 1994 و حوثی ها در سال 2004.

اما بهار عربی فرصتی برای آنها شد تا با قدرت بیشتری به دولت مرکزی حمله کنند.

ابتکار علی عبدالله صالح این بار زنده ماندن از بهار عربی از طریق مانورهای سیاسی و واگذاری قدرت به معاون و متحد سابق خود، عبد ربه منصور هادی بود.

اما این برای حوثی‌ها که دهه‌ها از قدرت سیاسی محروم شده‌اند، کافی نبود. کسانی که در پایتخت حضور داشتند با سلاح در دست عملا خود را به حکومت رهبری تحمیل کردند.

در نهایت مشارکت سیاسی با حضور همه احزاب و گروه ها موفقیت آمیز نبود و جنگی بین حوثی ها و دولت هادی آغاز شد که تا امروز ادامه دارد.

عبد ربه منصور هادی به ریاض گریخت و کشور از هم پاشید. به این ترتیب شکاف مذهبی بین شیعیان شمال و اکثریت سنی این کشور علنی شد و ظاهراً جنگی با ریشه های هویت دینی آغاز شد. چیزی شبیه به جنگ دائمی بین شیعه و سنی که ظاهراً هر دو قدرت شیعه و سنی درگیر آن بودند.

داستان دوم: جنگ یمن جنگ شمال و جنوب است

اما این تنها یک جنبه از تقسیمات عمیق کشوری بود که نامش برای چندین دهه با جنگ های داخلی متوالی مرتبط بود و در کمتر از 100 سال استعمار بریتانیا و عثمانی، یک سلطنت توسعه طلب و یک جمهوری کمونیستی را تجربه کرده بود. و همیشه با سوال یک هویت بنیادی دچار مشکل بود.

زمانی که حوثی ها توانستند کنترل صنعا را به دست بگیرند، عبد ربه منصور هادی ابتدا به بندر جنوبی عدن گریخت. او که خود یک جنوبی بود، سعی می کرد در اتحاد با استان های جنوبی (در واقع، استان های بیابانی تر در شرق کشور که حدود 20 درصد جمعیت را در خود جای داده اند) با حوثی ها مخالفت کند.

اما حوثی ها به سرعت سوار بر اسب پیروزی های نظامی خود به سمت عدن رفتند و آن شهر را نیز تصرف کردند. از آن به بعد انگار جنوب در حال بیدار شدن بود و ائتلافی نه چندان رسمی از انواع اندیشه ها و هویت های سیاسی (از عقاید سیاسی اسلامی گرفته تا تجزیه طلبان جنوب) وارد میدان شده بود و در عرض چهار ماه، رانده شده بود. از حوثی ها از عدن

دولت مرکزی یمن باید از این موضوع خوشحال می شد. اما از سال 2015 که این اتفاقات رخ داد، بسیاری از ناظران معتقد بودند که ورود و قدرت ناگهانی جدایی‌طلبان در این نبرد بسیار جسورانه بوده و حضور آنها برای کمک به دولت هادی نبوده، بلکه هدف آن بیرون راندن حوثی‌ها از شمال بوده است. دشمن مشترک باعث شد تا دولت مرکزی از انگیزه های اصلی گروه های جنوبی غفلت کند.

پروژه جدایی جنوب یمن نه از سال 2015، بلکه مدت کوتاهی پس از اتحاد یمن توسط مهم ترین سیاستمداران جنوب پیگیری شده است. نگاهی به تحولات اوایل دهه 1990 نشان می دهد که در واقع، رهبران جنوب به زودی از موافقت با اتحاد با یمن شمالی پشیمان شدند.

یمن جنوبی کشوری است که در سال 1967 برخاسته از مبارزه گروه های ملی چپ علیه استعمار انگلیس است. در واقع، زمانی که امپراتوری عثمانی فروپاشید و “استان یمن” پس از بازپس گیری استقلال خود به “پادشاهی متوکلی یمن” تبدیل شد، انگلیس بندر عدن و سرزمین های پنهاور در اطراف تنگه باب المندب و تمام سواحل جنوبی را نام برد. از شبه جزیره عربستان تا مرز عمان به نام مستعمره عدن برای خود محفوظ بود.

پس از کودتا علیه پادشاه یمن شمالی در سال 1962 و ظهور و محبوبیت ناسیونالیسم عربی به رهبری جمال عبدالناصر، مردم مستعمره عدن نیز تصمیم گرفتند برای استقلال خود مبارزه کنند و در نهایت موفق شدند در سال 1967 استقلال کشور خود را دوباره به دست آورند. از سال 1970 این کشور به عنوان یک کشور سوسیالیستی به یکی از کشورهای اقماری اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد.

منبع تصویر: Getty Images

سرانجام، یمن جنوبی، مانند بسیاری دیگر از اقمار اتحاد جماهیر شوروی، پس از فروپاشی پدرخوانده در مسکو، با بحران مالی مواجه شد و در شرایطی که به طور طبیعی برای رهبران سوسیالیست در عدن نامناسب بود، به نیروهای یمن شمالی پیوست. به مدت 11 سال تحت حکومت ملی گرا علی عبدالله صالح. صالح رئیس جمهور یمن شد و علی سالم البیض که در آن زمان حاکم یمن جنوبی بود به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب شد.

اما جنوبی‌ها در حزب سوسیالیست یمن به زودی احساس کردند در قدرت به حاشیه رفته‌اند و مناصب کلیدی همگی به متحدان شمالی علی عبدالله صالح و حزب کنگره عمومی خلق او داده شد. تصمیم بحث برانگیز برای حمایت از صدام حسین

صدام حسین در این سال ها با جنگ کویت و بازو و شانه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به اولین تهدید برای کشورهای عربی منطقه تبدیل شده بود و حمایت قاطع یمن از او این کشور را با انزوای جدی منطقه ای مواجه کرد. و سایر مشکلات اقتصادی در سال 1993، علی سالم البیض به این نتیجه رسید که اتحاد با صالح اشتباه بوده است. استعفا داد. او به عدن بازگشت. و مبارزه برای استقلال در یمن جنوبی از سر گرفته شده است.

اما این بار، جنوب راهی برای به دست آوردن حاکمیت ملی نداشت. در سال 1994 ارتش یمن به فرماندهی عبد ربه منصور هادی – یکی از سوسیالیست های جنوبی که در سال 1986 به یمن شمالی گریخت – به عدن رفت و به سختی جدایی طلبان را سرکوب کرد. علی سالم البیض به عمان گریخت و سال ها تمام فعالیت های سیاسی را متوقف کرد.

در سال 2007، سه سال پس از آنکه تلاش‌های مسلحانه شیعیان شمال با سرکوب علی عبدالله صالح و ترور حسین بدرالدین حوثی تا حدودی خاموش شد، زندانیان جدایی‌طلب جنوبی توانستند موجی از اعتراضات را در عدن برانگیزند. این تظاهرات به سختی سرکوب شد، اما ائتلافی سیاسی به نام «جنبش جنوب» یا حراک در درون آن شکل گرفت که هدف آن جدایی یمن جنوبی بود.

فعالیت مخفیانه هارک در طول بهار عربی 2011 به یک جنبش سیاسی خیابانی بسیار فعال تبدیل شد. علی سالم البیض و دیگر رهبران جنوبی به میدان بازگشتند و از آنجا تلاش خستگی ناپذیر و رویایی برای استقلال یمن جنوبی را از نو آغاز کردند.

سال 2015 و شورش حوثی ها فرصتی برای قدرت گرفتن جدایی طلبان بود. آنها حوثی ها را از عدن بیرون راندند و عیدروس الزبیدی، یک سیاستمدار کاریزماتیک از جنبش را به عنوان فرماندار عدن منصوب کردند. از این زمان به بعد، تنش بین این گروه و نمایندگان دولت مرکزی یمن توسط محافل به دنبال تحولات آن کشور گزارش شد. هادی و بسیاری از وزرای او به ویژه به هتلی در ریاض نقل مکان کردند و مرکز قدرت خود – عدن – را به الزبیدی واگذار کردند.

منبع تصویر: Getty Images

دومین نقطه عطف برای جدایی طلبان در سال 2017 بود. زمانی که عبد ربه منصور هادی تصمیم گرفت الزبیدی را برکنار کند. پس از برکناری، با کمک چهره های مهم جنبش، «مجمع انتقالی جنوب» را تشکیل داد و توانست ظرف یک سال کنترل عدن را به طور کامل از دست دولت مرکزی خارج کند.

داستان «نبرد عدن» در سال 2018 به خوبی در پشت صحنه تبادلات حامیان خارجی یمنی به پایان رسید و جدایی طلبان یمنی بار دیگر به آتش زیر خاکستر تبدیل شدند. تا تابستان امسال

از سوی دیگر، از آن زمان به بعد، بسیاری از ناظران متوجه تفاوت بین حامیان خارجی شده اند. بین امارات متحده عربی و عربستان سعودی.

داستان سوم: جنگ یمن، جنگ قدرت های خارجی است

تاریخ جنگ در یمن با مداخله خارجی مرتبط است. چه زمانی که بخش‌هایی از کشور تحت کنترل عثمانی‌ها و بریتانیا بود یا حتی زمانی که بخش‌هایی از کشور توسط خود یمنی‌ها اداره می‌شد.

این در حالی است که همسایگی با عربستان سعودی نیز باعث شده است که این کشور تقریباً در تمامی نبردهای داخلی یمن برای منافع خود از یکی از طرف های متخاصم حمایت کند. اما نه متحدان و نه دشمنان عربستان سعودی در این جنگ ها ثابت قدم نبوده اند. به عنوان مثال، ایران که در حال حاضر رقیب عربستان سعودی در جنگ یمن است، از همان گروه هایی حمایت کرد که ریاض در طول جنگ داخلی 1962-1970 از آنها حمایت کرد.

در این جنگ، عربستان سعودی به دنبال حفظ پادشاهی یمن شمالی با حمایت شاه ایران بود. شاه همچنین خود را موظف می دانست که به زیدی ها (که اکنون ستون فقرات گروه انصارالله حوثی را تشکیل می دهند) کمک مالی کند. در این جنگ، ریاض و تهران دست در دست هم در برابر ارتش جمهوری خواه یمن و حامی معروف آن جمال عبدالناصر رئیس جمهور مصر قرار گرفتند.

عربستان سعودی همچنین در دو جنگ بین یمن شمالی و یمن جنوبی از حامیان یمن شمالی باقی ماند و پول و سلاح در اختیار صنعا علیه اتحاد جماهیر شوروی قرار داد که به یمن جنوبی کمک کرد.

منبع تصویر: Getty Images

اما در سال 2015 همه معادلات تغییر کرد و ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه اهداف جدیدی را برای ریاض، تهران، قاهره و حتی ابوظبی مشخص کرد.

این بار که عبد ربه منصور هادی تصمیم گرفت با کمک بیگانگان به قدرت بازگردد، عربستان سعودی از او در برابر شورشیان مسلح زیدی حمایت کرد تا صنعا به «چهارمین پایتخت» تبدیل نشود. اصطلاحی کنایه آمیز به این معنی که ایران موفق به تصرف بیروت، بغداد و دمشق شده است و اگر حوثی ها موفق شوند، صنعا چهارمین پایتختی خواهد بود که تحت کنترل تهران قرار می گیرد.

اما اگر نبرد شیعه و سنی در رقابت ریاض و تهران در جنگ یمن متبلور شد، نبرد شمال و جنوب منشأ خود را در تمایلات ماجراجویانه یک کشور ثالث می‌یابد: امارات متحده عربی.

امارات متحده عربی که هرگز قدرت منطقه ای محسوب نمی شد، از زمان روی کار آمدن محمد بن زاید به سیاست خارجی فعال روی آورد که می تواند جایگاه این کشور را در تحولات بین المللی بهبود بخشد. این کشور به ویژه در رقابت با قطر که عملا به بازیگری مهم در منطقه تبدیل شده است، تلاش می کند از قافله عقب نماند و به کشوری ضعیف و ناکارآمد مانند کویت یا عمان تبدیل نشود.

به همین دلیل، امارات متحده عربی که از روز اول خود را به عنوان ستون دوم ائتلاف کشورهای عربی به رهبری عربستان سعودی علیه حوثی ها معرفی کرده بود، به دلیل اهداف توسعه منحصر به فرد خود، عملیات نظامی-سیاسی گسترده ای را در یمن آغاز کرد. . که گاه با خواسته های ریاض در تناقض بود. .

سنگ بنای فعالیت امارات در یمن، مقابله با اسلام سیاسی است و به همین دلیل علاوه بر مبارزه با حوثی ها، سرمایه گذاری ویژه ای نیز برای شکست القاعده و داعش در یمن انجام داده است. این موضوع باعث شد تا امارات از روز اول هیچ گونه لطفی نسبت به حزب سیاسی «اصلاح» نشان ندهد.

اصلاح یکی از متحدان عبد ربه منصور هادی است که به شاخه یمن اخوان المسلمین نیز معروف است. اگرچه برخی معتقدند که رابطه اصلاح و اخوان المسلمین کمتر از آن است که بتوان آن را به عنوان حزب اخوان المسلمین توصیف کرد، اما در هر صورت اصلاح یک حزب اسلامی است که امارات و محمد بن زاید را دوست ندارد.

محمد بن زاید که زمانی در دوران جوانی خود از حامیان اخوان المسلمین بود معتقد است که این گروه بزرگترین تهدید را برای کشورهای منطقه ایجاد می کند و محبوبیت آن در بین جوانان کشورهای عربی جنوب خلیج فارس یکی از دلایل آن است. چرا این کشورها نمی توانند دموکراسی را برقرار کنند و رهبران خود را آزادانه انتخاب کنند.

منبع تصویر: رویترز

در مقابل، بسیاری از سیاستمداران جدایی‌طلب یمن جنوبی، که برخی از آنها تحت تأثیر سنت‌های سوسیالیستی یمن جنوبی بودند و یا حتی در مدارس آن دوران تحصیل کردند، بیش از هر چیز بر سکولاریسم تأکید می‌کنند و خود را به عنوان دشمن اخوان‌المسلمین و دیگران معرفی می‌کنند. اندیشه های اسلامی مانند داعش و القاعده.

به این ترتیب بین امارات متحده عربی و این گروه ها دوستی سرشار از منافع برای هر دو طرف برقرار شد. این گروه ها از امارات متحده عربی پول و سلاح دریافت می کنند. آنها حمایت نظامی او را دریافت می کنند. و حتی نیروهای آنها که ده ها هزار نفر هستند توسط اماراتی ها آموزش دیده اند.

از سوی دیگر، اماراتی ها نیروی سازمان یافته ای برای شکست حوثی ها دارند. آنها از این نیرو برای مبارزه با داعش و القاعده استفاده می کنند. آنها با این نیرو کنترل خود را بر جنوب یمن افزایش می دهند. و بالاتر از همه: ساحل شرقی تنگه باب المندب را تحت کنترل خود در می آورند. (امارات متحده عربی در حال حاضر در حال ساخت یک پایگاه نظامی در سمت غربی این تنگه در جیبوتی است و در اریتره نیز سرمایه گذاری کرده است.)

نتیجه این همکاری فشرده همان گروهی است که در روزهای اخیر کنترل عدن را به دست گرفته است: شبه نظامیان کمربند امنیتی (کوات الحزام الامانی). با لباس فرم و دستور ارتش ملی آموزش دیده توسط ارتش امارات و حمل پرچم یمن جنوبی بر روی بازو.

این گروه عملاً کل ساحل شرقی از باب المندب تا بندر مهم حدیده را تحت کنترل دارد. و اکنون که امارات متحده عربی تصمیم به خروج از یمن گرفته اند، آستین ها را بالا زده اند تا این بار فرصت را از دست ندهند و به رویای قدیمی سه دهه جنوبی ها یعنی جدایی و تشکیل کشور مستقل جامه عمل بپوشانند.

آخرین خبر: جنگ یمن جنگ گرسنگی است

حق چاپ تصویر EPA

بررسی سه جنبه اصلی جنگ یمن تصویر روشنی از شکاف های درون جامعه متحد یمن را نشان می دهد که در طول سه دهه گذشته نه تنها ترمیم نشده بلکه عمیق تر شده است.

یمن که دومین کشور عربی بزرگ بعد از عربستان سعودی است، همچنان به عنوان فقیرترین کشور خاورمیانه یاد می شود. این کشور که بخشی از شبه جزیره عربستان است با بقیه این شبه جزیره نفت خیز هیچ وجه اشتراکی ندارد و برخلاف برادران عرب خود فاقد منابع است.

به همین دلیل، بر خلاف بقیه کشورهای شبه جزیره، در یمن صحبت از تنبلی در مورد برنامه های اجتماعی، بیمه و خدمات دولتی گسترده نیست. بلکه آنچه بیش از هر چیز در یمن شنیده می شود نارضایتی از فساد دولتی است که تقریباً سه دهه است در دست علی عبدالله صالح و حلقه نزدیک او بوده است.

دولت علی عبدالله صالح که به فرصت طلبی و فساد معروف است، به عنوان یکی از مافیایی ترین دولت های عربی توصیف می شود که رهبران آن از طریق شبکه درهم تنیده رشوه ها و جلب رضایت رهبران قبایل، عمر دولت را طولانی کردند.

در زمان حکومت صالح، چه در جریان شورش‌های عدن و چه در تظاهرات شیعه حوثی، موضوع تبعیض و به حاشیه راندن مرکزگرایان فاسد همواره به عنوان یک موضوع محوری مطرح می‌شد. به عبارت دیگر، مبارزه بر سر همان منابعی بود که وجود نداشت. یا به دلیل محدودیت ها و فساد از دست طبقه حاکم در امان نمانده اند.

یمن پسااستعماری، با دولت های مستبد وابسته به مسکو یا ریاض، صحنه رقابت هایی بود که در نهایت به هدر رفتن همان منابع محدود انجامید و در واقع کشور را فقیر کرد.

در عین حال، مداخلات عموماً مخرب نیروهای خارجی، بی‌اعتمادی نسبت به قدرت‌های خارجی را تا حدی افزایش داده است که ایدئولوژی‌های بیگانه‌هراسی مانند آنچه توسط گروه انصارالله در یمن ترویج می‌شود یا آن‌هایی که القاعده پیشنهاد می‌کنند، هنوز هم طرفدارانی پیدا می‌کنند، به‌ویژه در میان جوانان. فرصتی طلایی برای افزایش قدرت بازیگران منطقه ای مانند ایران که مانند سایر کشورهای آسیب دیده از این بحران، منافعی فراتر از موضوع محدودیت منابع و فقر گسترده در یمن دارند.

در چنین شرایطی است که کمبود منابع آبی، زمین های کشاورزی نامناسب، تغییرات آب و هوایی، افزایش جمعیت، بیکاری، کمبود مواد غذایی، کمبود خدمات بهداشتی، ناکارآمدی نظام آموزشی و همچنین نفوذ و قدرت اقوام مختلف ریشه های متنوع منافع گاه متضاد، اما همگی معضلات لاینحل باقی می ماند که مانند ده ها نقطه کور در مسیر ثبات و امنیت این کشور است.

همه این عوامل در فروپاشی سیاسی-اجتماعی یمن و تبدیل این کشور به قطعات غیرقابل کنترل نقش دارند و در نهایت تقریباً غیرممکن است که یک عامل را به عنوان مظنون اصلی مشخص کنیم.

یمن از دیرباز بزرگترین بحران بشردوستانه جهان محسوب می‌شود و علی‌رغم شهرت بین‌المللی از مداخله ائتلاف به رهبری عربستان و فشار سازمان‌هایی مانند عفو بین‌الملل، دیده‌بان حقوق بشر و سازمان ملل، هیچ بهبودی در این وضعیت حاصل نشده است. آنچه در هفته گذشته در عدن رخ داد، تحولی در چگونگی حل این بحران نیست، بلکه بیشتر شاهدی بر عوارض این جنگ بی پایان و غفلت از ریشه های واقعی آن است.

جنگ بین شورشیان حوثی و دولت یمن یک سال است که در این کشور شدت گرفته است.

جنگ بین شورشیان حوثی و دولت یمن یک سال است که در این کشور شدت گرفته است. بیش از شش هزار نفر در جریان این درگیری ها جان خود را از دست داده و میلیون ها نفر آواره شده اند و یمن در معرض خطر قحطی قرار دارد. محمد شیخ ابراهیم، ​​خبرنگار یورونیوز، عکس های کمیاب از یکی از بحرانی ترین کشورهای جهان گرفته است. در این گزارش سعی می کنیم بفهمیم حوثی ها چه کسانی هستند و چگونه بر صنعا، پایتخت یمن سیطره یافتند. ویرانی ها و فجایع انسانی ناشی از محاصره نیروهای ائتلاف عربی تکان دهنده است. جنگ فراموش شده یمن در مرکز این برنامه اکتشافی قرار دارد.

بیش از یک سال و نیم است که جنگ وحشتناکی در یمن در جریان است. در یک طرف این نبرد نیروهای به اصطلاح مقاومت مردمی یمن مورد حمایت ائتلاف عربی هستند و در سوی دیگر جنبش «انصارالله» یمن موسوم به حوثی ها با نیروهای وفادار به علی عبدالله ائتلاف کرده است. صالح، رئیس جمهور سابق این کشور. .

استان لحج در جنوب یمن محل استقرار نیروهای موسوم به کمیته مقاومت مردمی است. آنها می خواهند به سمت شمال یمن پیشروی کنند. هدف آنها فتح مجدد صنعا، پایتختی است که از سال 2014 توسط حوثی ها اشغال شده است. درگیری های مسلحانه، تبادل آتش بین طرفین و بمباران های شدید در ده ها جبهه ادامه دارد. امیدی به آتش بس و پایان درگیری ها نیست.

یکی از افسران ارتش یمن گفت: می خواهیم به مردم یمن اطمینان دهیم که آنها را تنها نخواهیم گذاشت و حتی یک تکه از خاک یمن را به دست دشمن نخواهیم داد. ما نبرد را تا اخراج آخرین حوثی ها و نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح از کشور ادامه خواهیم داد. »

ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی علیه حوثی ها

برای بازگرداندن عبد ربه منصور هادی به قدرت، ائتلاف عربی در مارس 2015 بمباران هوایی مواضع حوثی ها را تحت عنوان «عملیات طوفان تصمیم» آغاز کرد و نقش تعیین کننده ای در این جنگ بر عهده گرفت.

بزرگترین موفقیت ائتلاف عربی به رهبری عربستان بازپس گیری شهر عدن در جنوب یمن از شبه نظامیان حوثی بود. با توجه به موقعیت جغرافیایی عدن، این بندر یک شهر استراتژیک در این جنگ است. زیرا از آنجا می توان کشتیرانی را در تنگه «باب المندب» که یک مسیر تجاری مهم بین المللی را تشکیل می دهد، کنترل کرد.

فرماندار عدن اعلام کرد: ما آماده‌ایم تا با روش‌های قانونی، صلح‌آمیز یا نظامی، تمامی شهرهای یمن را از کنترل حوثی‌ها خارج کنیم. ما آماده ایم تا شرف و دین را از چنگال حوثی ها رها کنیم. آنها گمشدگان هستند، کسانی که با حمایت ایران از مردم یمن و سنت های آنها فاصله گرفته اند. »

هرج و مرج در یمن القاعده را مجبور کرده است تا حضور خود را در استان های جنوبی کشور تقویت کند و عملاً به سومین نیروی قدرتمند در این جنگ تبدیل شود. نیروهای القاعده پایگاه خود را در جنوب یمن تقویت کرده اند و به ویژه نیروهای وفادار به ائتلاف عربی را هدف قرار می دهند.

جنگ در یمن و دخالت نیروهای خارجی

حوثی‌ها از سپتامبر 2014 کنترل کامل صنعا، پایتخت را به دست گرفته‌اند. ده‌ها هزار نفر از اعضای نیروهای مسلح گروه انصارالله مسئولیت تمام امور شهر را بر عهده دارند: تمام ساختمان‌های مهم دولتی در اختیار آنهاست. آنها حتی اعلامیه قانون اساسی جدیدی صادر کردند که بر اساس آن محمد الحوثی، رئیس «کمیته انقلاب» به طور موقت عالی ترین مقام کشور است.

محمد الحوثی، رئیس کمیته انقلاب اعلام کرد: برای استقلال کامل کشور و کوتاه کردن دست بیگانگان تا آخر آماده ایم. ما همه کسانی را که به سرزمین ما حمله کردند شکست خواهیم داد. بازنده این جنگ کیست؟ بازندگان این جنگ کودکان عرب و مسلمان هستند. دشمنان ما در جنوب کشور گروه‌های تروریستی را ایجاد می‌کنند و از آنها حمایت می‌کنند، اما ادعا می‌کنند که با آنها در حال جنگ هستند.

در صنعا، حوثی ها به ویژه توسط قبایل متعدد یمنی که هسته اصلی جامعه را تشکیل می دهند، به خوبی حمایت می شوند. از سوی دیگر، بسیاری از رهبران نظامی یمن به جنبش حوثی‌ها پیوستند و به این ترتیب «انصارالله» و حوثی‌ها به قوی‌ترین و بزرگ‌ترین نیرو در یمن به‌ویژه در شمال این کشور تبدیل شدند.

محمد علی الحوثی می گوید: «ما معتقدیم که عربستان به تنهایی وارد این جنگ نشده، بلکه به او دستور داده شده که آن را رهبری کند. » ما معتقدیم که آمریکا به عربستان سعودی دستور داد وارد جنگ شود. آمریکایی ها عملیات بمباران هوایی را هدایت می کنند، تصمیم می گیرند به کدام اهداف حمله کنند و موقعیت و مختصات این نقاط را روی نقشه به عربستان نشان می دهند.

همه جا روی دیوارها و تیر چراغ ها شعارهایی نوشته شده است: مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لعنت بر یهودیان، اسلام پیروز است. برخی گزارش ها حاکی از آن است که حزب الله لبنان نیز از حوثی ها حمایت می کند. نیروهای نظامی وفادار به علی عبدالله صالح که پس از انقلاب 2011 یمن استعفا داد نیز از حوثی ها حمایت می کنند. رئیس جمهور سابق یمن همچنان تصمیم گیرنده اصلی در برخی زمینه هاست.

این شهروند یمنی می گوید: «ویرانی کافی است. چرا جامعه یمن اینگونه فروپاشیده است؟ چه کسی این وضعیت را ایجاد کرد و هدف آن چه بود؟ این وضعیت در یمن به کجا می انجامد؟ این حملات کشور را به کلی ویران کرد. هیچ چیز مثبتی حاصل نشده است و این حمله عربستان سعودی علیه ما مطلقاً موجه نیست. ما می توانیم بیشتر بجنگیم، اما چرا با هم می جنگیم؟ »

ویرانی عظیم در صعده، پایگاه حوثی ها

صعده، شمالی ترین شهر یمن، زادگاه جنبش حوثی «انصارالله» است. در زمان رژیم علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق، صعده در مرکز بسیاری از درگیری ها بین حوثی ها و نیروهای دولت مرکزی قرار داشت و امروز این شهر بار دیگر در خط مقدم قرار دارد. اینجا ویرانی همه جا نمایان است: نه ساختمانی دست نخورده باقی مانده باشد، نه محله ای و نه خیابانی که از این جنگ و درگیری های قبلی آسیب ندیده باشد. صعده خانه و پایگاه حوثی ها است.

شهر صعده در این جنگ جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است. این شهر علاوه بر اینکه پایگاه جنبش «انصارالله» است، یکی از شهرهای نزدیک به مرز عربستان نیز به شمار می رود، از این رو یکی از شهرهایی است که بیش از شهرهای دیگر از جنگ آسیب دیده است.

بمباران شدید صعده حمایت شهروندان محلی از حوثی ها را دوچندان کرده است. در سال‌های اخیر، بمباران‌های هوایی، محاصره‌ای که مردم محلی آن را «شش جنگ» علیه رژیم علی عبدالله صالح می‌خوانند، و همچنین جنگ کنونی علیه عربستان سعودی و کشورهای ائتلاف عربی، نه تنها مقاومت شهر را تضعیف کرده است. ، اما آن را تقویت کرد.

یک شهروند یمنی می گوید: یمن مردمی قوی و شجاع دارد که قبر متجاوزان را می کند. ما به آنها اجازه عبور از مرز را نخواهیم داد. “سرنوشت هر یک از آنها شکست در این جنگ است.”

عربستان سعودی حوثی ها را به تجاوز به مرزهای جنوبی این کشور، بمباران شهرهای مرزی و اشغال پایگاه های سعودی در مرز یمن متهم کرده است. حوثی ها این ادعا را رد می کنند و اقدامات خود را تنها دفاع در برابر بمباران های هوایی عربستان و کشته شدن هزاران هموطن خود می دانند.

نقض قوانین بین المللی درگیری مسلحانه

راشا محمد از عفو بین‌الملل گفت: «همه طرف‌ها مرتکب جنایات جنگی شده‌اند: نیروهای ائتلاف، حوثی‌ها و گروه‌های ضد حوثی در میدان جنگ». ما از تمام استان ها بازدید کردیم و شواهدی از حملات زمینی انجام شده توسط تمام نیروهای مسلح در عدن و تعز جمع آوری کردیم. ما اعلام کردیم که همه طرف‌های درگیر در درگیری مرتکب جنایات جنگی شده‌اند و جامعه بین‌المللی باید همه این جنایات را محکوم کند.»

در جنگ یمن از تمام سلاح‌های مدرن استفاده شد، از جمله سلاح‌های ممنوعه بین‌المللی یا مناسب برای میدان‌های نبرد کامل و نه برای شلیک به مناطق شهری پرجمعیت. به گفته سازمان های بین المللی از جمله دیده بان حقوق بشر و عفو بین الملل، بمب های خوشه ای صدها غیرنظامی را در مناطق مسکونی کشته اند.

همچنین بر اساس گزارش‌های بین‌المللی، وزن بمب‌ها، سلاح‌ها و موشک‌های مورد استفاده در این جنگ با سطح تهدید نظامی تناسبی ندارد. صداهای اعتراضی به این نقض قوانین پذیرفته شده جنگ در بسیاری از نقاط جهان بلند شده است.

در یمن، متخصصان در تلاش برای خنثی کردن بمب‌ها و موشک‌ها، از جمله بمب‌های خوشه‌ای منفجر نشده هستند که در مناطق وسیعی در چندین منطقه پراکنده شده‌اند. اما به دلیل تحریم های اعمال شده بر یمن، این متخصصان نمی توانند تجهیزات لازم برای انجام کار خود را داشته باشند.

حوثی ها عربستان سعودی و متحدانش را به استفاده از چندین سلاح ممنوعه علیه غیرنظامیان متهم کرده اند. آنها سکوت جامعه بین المللی را محکوم می کنند و از جامعه جهانی می خواهند که به سرعت به این موضوع رسیدگی کنند.

ژنرال یحیی الحوثی می گوید: در میان سلاح ها، بمب های انگلیسی و فرانسوی هم پیدا کردیم، اما بیشتر آنها بمب های آمریکایی است. مهمات مورد استفاده در یمن، به ویژه در منطقه مارب، بمب های خوشه ای، فسفر سفید و سلاح های شیمیایی است.

با رزمندگان انصارالله به سمت کوه های مرتفع اطراف صنعا به سمت منطقه کوهستانی الفج عطان می رویم. در اینجا او هدف بمب هایی قرار گرفت که برای از بین بردن انبار مهمات زیرزمینی در نظر گرفته شده بود. قله کوه تکه تکه و خرابه ها عمیق است. یک سرهنگ در نیروهای انصارالله مدعی است که نیروهای ائتلاف عربی از سلاح های نوترونی در بمباران استفاده کرده اند. البته شواهد این موضوع را تایید نمی کند. وی گفت: کارشناسان سلاح های مورد استفاده را شناسایی کرده اند و به ما اطمینان می دهند که حداقل یک سلاح نوترونی در اینجا استفاده شده است. کوه ها منفجر شدند و تکه های کوه مانند ترکش پرتاب شدند و مهمات ذخیره شده نیز منفجر شدند. غیرنظامیانی که در نزدیکی آنها زندگی می کردند همگی کشته شدند.”

خطر قحطی در یمن؛ کمک های بین المللی کافی نیست

منطقه بمباران شده بیش از دو کیلومتر عرض دارد و به گفته وزارت بهداشت یمن، این انفجارها باعث کشته شدن صدها نفر شده است. ارتش ائتلاف کشورهای عربی مدعی است که تنها انبار مهمات را هدف قرار داده است. این انبار در نزدیکی مناطق مسکونی بود، اما مناطق مسکونی مورد حمله مستقیم قرار نگرفتند و زمانی که این بمب ها به انبار مهمات اصابت کرد، هیچکس از انفجارهای مهیبی در امان نبود.

پیامدهای این جنگ بر زندگی روزمره مردم یمن وحشتناک است. اکثر شهرهای کشور، از جمله صنعا، در محاصره نیروهای ائتلاف عربی هستند، غذا به سختی یافت می‌شود، آب در لوله‌های آب برای آشامیدن ناامن است و منابع دارویی تمام شده است. در شب برق نیست

یکی از شهروندان گفت: این محاصره برای ما رنج و بدبختی به همراه داشته است. آرد نداریم که نان درست کنیم. آب و غذا نیست. مرز اصلی و بندر حدیده بسته است، کمک های بشردوستانه دارویی و غذایی به ما نمی رسد، نیروگاه های یمن بمباران شده اند و ما برق نداریم.

جنگ همچنین به فقر منجر شده است: نزدیک به 21 میلیون نفر از جمعیت 26 میلیونی یمن تحت تأثیر جنگ قرار گرفته اند. 9 میلیون نفر از کمبود مواد غذایی و خطر گرسنگی رنج می برند. همه اینها در کشوری اتفاق می افتد که قبل از جنگ یکی از فقیرترین کشورهای عربی بود.

یکی از شهروندان می گوید: بچه های ما از گرسنگی می میرند، حتی یک بسته شیر هم جایی پیدا نمی کنیم. به خدا قسم دیدم بچه ها از گرسنگی مردند. جنین زنان به دلیل نداشتن غذا و گرسنگی سقط می شود و ما دارویی برای درمان آنها نداریم.

بسیاری از مردم یمن که جان خود را از دست داده اند، هر روز در مقابل دفاتر سازمان ملل در صنعا تظاهرات می کنند. آنها خواستار مداخله جامعه جهانی در این درگیری هستند. آنها سازمان ملل را به همدستی با دشمنان خود متهم می کنند. آنها ادعا می کنند که سازمان ملل هیچ کاری برای کمک به آنها یا نجات مردم یمن انجام نمی دهد.

سازمان ملل تخمین می زند که حدود دو میلیون و هشتصد هزار یمنی بی خانمان شده اند.

نمایندگان سازمان ملل خود را در جایگاه متهم می بینند اما به نظر می رسد متهم می تواند ادعای بی گناهی کند. جیمی مک گلدریک از سازمان ملل متحد گفت: «محدودیت‌های واردات مواد غذایی، دارو و سوخت مشکلات زیادی را برای همه ایجاد کرده است. ما 1.8 میلیارد از جامعه جهانی کمک خواستیم اما امروز در پنجمین ماه سال تنها 16 درصد از نیازهای ما تامین شده است. »

جنگ و ویرانی بسیاری از خانه ها خانواده ها را به پناه بردن به کمپ های موقت سوق داده است که سرپناه آن یک چادر ساده است و هنوز برای یافتن غذا، آب و دارو در تلاش هستند. سازمان ملل تخمین می زند که حدود دو میلیون و هشتصد هزار یمنی بی خانمان شده اند.

یکی از ساکنان کمپ گفت: «ما چیزی نداریم، نه لباس داریم، نه غذا، نه آب، نه چیزی. وضعیت ما خیلی بد است و رنج زیادی می کشیم. ما در سطل های زباله دنبال غذای باقی مانده می گردیم، مریض می شویم، گرسنه می شویم و نمی توانیم به بیمارستان برویم. ما فقط می توانیم دعا کنیم. »

خبرگزاری مهر ، گروه بین الملل: مردم یمن این روزها روز مقاومت ملی یمن را جشن می گیرند، حادثه ای حماسی که جلوه ای از رشادت، استواری و استقامت مردم این کشور در برابر نیروهای استکباری در اذهان جهانیان باقی خواهد ماند. .

هشتمین سالگرد روز مقاومت ملی، روز مهمی در تاریخ یمن محسوب می شود و مردم یمن از این روز در برابر جدی ترین تجاوزات دشمن، از حس فداکاری و ایثار الهام می گیرند.

کتاب‌های تاریخ، استقامت افسانه‌ای و قهرمانانه مردم یمن را جاودانه خواهند کرد، استقامتی که معادلات جدیدی را تحمیل کرد و کشورهای متجاوز و مزدوران آنها را مجبور به غارت ثروت و دخالت در امور داخلی یمن کرد.

وارده سعد خبرنگار خبرگزاری مهر در این زمینه با عبدالله علی صبری سفیر یمن در سوریه گفت و گو کرد. متن این مصاحبه به شرح زیر است:

*در این مقطع دیگر دیپلماسی تابع قوانین و پروتکل های کشورهای در حال توسعه نیست، اما شاید سفرا در خط مقدم جبهه های جنگ در این نقطه که کشورهای ما آشکارا مورد حمله و توطئه قرار می گیرند، حضور دارند. وظایف اصلی سفیری که کشورش از جنگ، تجاوز و محاصره ناعادلانه رنج می برد چیست؟

کار دیپلماتیک به معنای سنتی به سفیری که کشورش از شرایط استثنایی مانند جنگ یا بلایای طبیعی رنج می برد کمکی نمی کند. بنابراین وقتی ملت یا کشوری مورد تهاجم دشمنان قرار می گیرد، دستگاه دیپلماسی آن باید خارج از چارچوب معمول دیپلماتیک و البته با رعایت آداب دیپلماتیک عمل کند و این کار علاوه بر این، توسط هیئت دیپلماتیک یمن در سوریه انجام می شود. اقدامات معمول در چارچوب تحکیم روابط رسمی بین دو کشور و ارائه خدمات کنسولی به شهروندان یمنی، مایلیم از طریق فعالیت‌های فرهنگی، جنایات و تجاوزات ائتلاف متجاوز سعودی – آمریکایی علیه مردم یمن و نارضایتی مردم یمن را منتقل کنیم. مردم یمن به طور کلی.

ما همچنین در تلاش هستیم تا دایره دیدارها را به گونه ای گسترش دهیم که همه بازیگران رسمی و غیر رسمی در سوریه را شامل شود که به درک بهتر واقعیت جدید کشورمان و ایجاد همدردی و تعامل مثبت بیشتر با مردم یمن کمک می کند.

* فکر می کنید چرا یمن به صحنه نبرد شدید بین قدرت های بین المللی و منطقه ای تبدیل شده است؟ دارایی ها و ثروت های این کشور چیست که آن را هدف دولت های منطقه ای یا بین المللی به دنبال فرصت ها می کند؟

یمن قرن هاست که به دلیل موقعیت استراتژیک مهم، ثروت انسانی، تاریخ و تمدن مورد هدف قرار گرفته است. تاریخ معاصر نشان از خفقان و محاصره یمن دارد تا نقش ملی و منطقه ای خود را ایفا نکند. عربستان با استفاده از توانمندی های خود مهمترین نقش را در تصمیم گیری در یمن ایفا کرد. ریاض با حمایت مالی قابل توجه از مردم ضعیف یمنی که بیش از سی سال در راس هرم قدرت بوده اند، توانست در امور داخلی یمن دخالت کند.

اما زمانی که یمنی ها انقلاب جوانان را در سال 2011 رهبری کردند، سپس انقلاب مردمی در 21 سپتامبر 2014، و به ویژه زمانی که نیروهای انقلابی جدید به رهبری انصارالله، آزادی، استقلال و حاکمیت یمن را هدف اصلی خود قرار دادند و آماده رفتن به سوی آنها نبودند. خطاب به عربستان و آمریکا و تاکید بر تداوم مقابله با پروژه صهیونیستی – آمریکایی و در دوره ای بی سابقه، گروه های تروریستی و تکفیری القاعده و داعش را شکست دادند که آمریکا از آنها استفاده کرد. بهانه ای برای دخالت آشکار آن در امور یمن، ریاض و برخی کشورهای دیگر که ملتهب شده اند.

به این ترتیب اراده عربستان با اراده آمریکا همراه شد و به همین دلیل عملیات موسوم به «طوفان قاطع» یا «طوفان حل شده» و تشکیل ائتلاف متجاوز علیه یمن از سوی وزارت خارجه عربستان اعلام شد. وزیر در ماه مارس در 26 دسامبر 2015 در واشنگتن، ائتلافی شامل کشورهای عربی. در غیر این صورت ممکن بود و به بهانه حفظ امنیت ملی اعراب، بزرگترین نیروی نظامی مشترک را تشکیل دهند، امنیتی که در چارچوب اهداف رژیم صهیونیستی بوده و هست.

آمریکا و عربستان بر این باور بودند که جنگ یمن سریع و سرنوشت ساز خواهد بود و یک طبقه حاکمه متولی پروژه صهیونیستی- آمریکایی ایجاد می کند، اما ثبات، استقامت و پیروزی های هشت ساله ملت یمن در برابر تجاوز و محاصره است. تعیین کننده بودند معادله تغییر کرد و رهبر شیطان بزرگ به همراه یاران و مزدورانش سنگسار شدند.

در بحبوحه جنگ، بسیاری از آرزوهای مربوط به اشغال بنادر یمن و اخلال در عملکرد آنها آشکار شد به گونه ای که منافع برخی از کشورهای ائتلاف متجاوز مانند امارات متحده عربی که با استقلال یمن و بهره برداری از بنادر مهم آن در بستر تجارت بین المللی بر سطح تردد تاثیر دارد. او اعتراض کرد که بندر جبل علی در دبی تأثیر منفی خواهد داشت.

همچنین رژیم صهیونیستی به طور مستقیم و غیرمستقیم در اشغال برخی از اماکن استراتژیک یمن مانند باب المندب و سقطری دخالت دارد که ثابت می کند یمن با جنگ و توطئه جهانی که نقش آن و موجودیت او را هدف قرار می دهد، مواجه بوده است.

*کمتر دوستان مردم یمن هستند که در سالهای بحران و دشواری در کنار آنها ایستادند و از خیر در برابر بد حمایت کردند و اراده خود را روی این مردم و نیروهای مقاومت آنها شرط بندی کردند. برای چی ؟ چرا بسیاری از مردم پشت سر نیروهای متجاوز صف آرایی کردند؟ ارزیابی شما از نقش دوستان یمنی در دستیابی به معجزه ثبات و پیروزی چیست؟

در دورانی که جنگ یمن تقریباً به فراموشی سپرده شده بود، صدای همبستگی با یمن را نشنیدیم، مگر در موارد نادری، سازمان ملل و جامعه جهانی به طرز عجیبی سکوت کردند و کشورهای اسلامی به آنچه در این منطقه رخ می داد بازگشتند. . کشور. در مورد کشورهای عربی، اکثر آنها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در تجاوز به یمن شرکت داشتند و آنهایی که دست نداشتند سکوت کردند.

تنها دولت های مقاوم از طریق رهبران، رسانه ها و سازمان های خود به شکستن مارپیچ سکوت کمک کردند و در کنار مردم مظلوم یمن ایستادند. جا دارد در اینجا به جمهوری اسلامی ایران، جمهوری عربی سوریه، حزب الله لبنان، نیروهای مقاومت در فلسطین، عراق و بحرین و همه صداهای آزاد سیاسی و رسانه ای درود بفرستیم. یمن با حمایت معنوی، سیاسی و رسانه ای خود توانست استقامت خود را برای ادامه در برابر متجاوزان نشان داده و به مرحله دفاع در برابر بازدارندگی نظامی، سیاسی و رسانه ای برسد.

*بعضی از مردم یمن و ایران و سران دو کشور را گاهی به نیت بد می گویند. از موضع آگاهانه دیپلماتیک خود، این رابطه را چگونه ارزیابی می کنید؟ به سخنان دشمنان یمن که می گویند در یمن با ایران می جنگند و نه با مردم یمن و آرمان آنها، چگونه پاسخ می دهید؟

ما به عشق خدا، تاریخ و حقیقت تأیید می کنیم که ایران حتی یک قتل عام علیه مردم یمن مرتکب نشده است و ایران در محاصره ائتلافی که به یمن حمله کرده بود، شرکت نکرده است و این ایران نیست که رسانه ها در مورد آن صحبت می کنند. فعال در فریب، جعل و دروغ در مورد یمن. ایران زیرساخت‌ها و آثار تاریخی یمن را بمباران نکرد، بلکه همه این جنایات و موارد دیگر توسط عربستان سعودی، امارات و سایر کشورهای متجاوز ائتلاف در اقصی نقاط یمن، شمال و جنوب و روایت آنها انجام شده است. مبارزه با نفوذ ایران، تهمت محض و بهانه ای بیش نیست.

به عنوان مثال، ذکر این نکته کافی است که در قرارداد تبادل اسرا که چند روز پیش امضا شد، افسران سعودی و سودانی و سایر کشورهای متجاوز نیز حضور داشتند و حتی یک ایرانی در لیست مبادله وجود نداشت.

* تحولات قابل توجهی در صحنه سیاسی منطقه رخ داده است که شاید بارزترین آنها توافق عربستان و جمهوری اسلامی ایران باشد. آیا این توافق یمنی ها را نگران می کند؟ و به نظر شما چگونه این امر در بحران یمن که به هشتمین سال تجاوز و محاصره خود پایان می دهد، منعکس خواهد شد؟

رهبران سیاسی یمن از توافق اخیر ایران و عربستان استقبال کردند، به ویژه به این دلیل که چنین توافقاتی راه را بر روی مداخلات آمریکا می بندد که از نظر ما عامل بروز بحران، جنگ و تنش در منطقه عربی و همسایگی منطقه ای آن است.

شکی نیست که چنین توافقی اگر با نیت خیر اجرا شود، تأثیر مثبتی بر امور مختلف مرتبط به ویژه در یمن خواهد داشت و البته باید تاکید کنم که ثبات مردم یمن و توسعه قدرت نظامی ارتش این کشور به ویژه قدرت موشکی و پهپادی عاملی اساسی در ایجاد صلح و کاهش تنش های موجود است و عربستان و رهبران این کشور را از ناتوانی و شکست خود و همچنین عدم امکان راه حل نظامی در یمن آگاه کرده است. .

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا