چرا نفت از فتیله چراغ بالا میرود

در گذشته مردم نور را از موهبت های خداوند می دانستند و آن را مایه خیر و برکت، امنیت و آسایش انسان می دانستند. برعکس معتقد بودند تاریکی مظهر شیطان است. در تاریکی شب، فسق و فسق رونق می گیرد و فعالیت دزدان و بدخواهان و حشرات و حیوانات دویست نفر افزایش می یابد.

زمانی بود که مردم برای روشن کردن محیط اطراف خود باید سختی های وصف ناپذیری را متحمل می شدند. در آن روزها که نفت سفید به عنوان سوختی تمیز، سالم و ارزان شناخته نمی شد، مردم از روغن لامپ برای روشن کردن وسایل برقی استفاده می کردند. این روغن ها از گیاهان خاص و چربی های حیوانی به روش های مختلف به دست می آیند. روغن هایی مانند روغن مندو (منداب)، روغن کرچک و روغن پیه حیوانی از جمله این روغن ها بودند.

در فرهنگ ما آداب و رسوم و باورهای عرفی در مورد چراغ ها وجود داشت، اما امروزه با تغییر و تحول اساسی صنعت روشنایی، این باورها منسوخ و یا بسیار ضعیف شده است.

مادران هنگام غروب هنگام روشن کردن چراغ، فتیله را با سلام و صلوات روشن می کردند و حتی هنگام گذاشتن چراغ و کشیدن فتیله باز هم صلوات می فرستادند. در تاریکی، وقتی مغازه دار چراغش را روشن کرد، مشتریان با صدای بلند صلوات فرستادند. اگر از دیشب تا ساعت یک یا دو وارد مغازه می شد، می گفت: چراغت روشن است! و صاحب مغازه پاسخ می داد: “چراغ زندگی شما می درخشد!” مغازه داران معمولاً به اولین مشتری که لباس می خرید و شب پول می داد، «سرگرقی» می گفتند و فکر می کردند که اگر دستش خوب باشد، تجارت آن شب عالی است.

چراغ موشی

چراغ موش معمولاً دست ساز بود و بیشتر توسط حلبی سازان ساخته می شد. گاهی مردم این نوع لامپ را خودشان می ساختند. کافی بود یک قوطی فلزی کوچک به اندازه نوشابه امروزی برای انسان تهیه شود که درپوش فلزی پیچی دارد.

پس از آماده شدن جعبه، درب آن را با میخ سوراخ می کردند و یک سیم نسبتاً ضخیم به عنوان فتیله از آن عبور می دادند. به طوری که فقط قسمت کوچکی در بیرون باقی می ماند. سپس ظرف را پر از روغن کردند و فتیله را داخل آن گذاشتند و در را بستند. پس از مدتی روغن از فتیله بلند شد و با زدن کبریت آن را روشن کردند. اگرچه این نوع لامپ نیز بو و دود زیادی داشت زیرا سوخت آن از نفت سفید بود و به همین دلیل بو و دود کمتری تولید می کرد. نور ماوس عمدتاً در گوسفندسراها، توالت ها، راهروها و غیره استفاده می شد. گاه برخی افراد برای استفاده حداکثری از نور نور ماوس، در دیوارهای توالتی که استفاده می کردند، دهانه های طاقچه مانندی نصب می کردند.

نور فانوس

این نوع دیگری از نور بود که مردم تا همین اواخر همراه با لامپ ها و لامپ های نفت سفید استفاده می کردند. اگرچه روشنایی اصلی خانه ها توسط لامپ هایی به نام «لامپا» و «گوردسوز» تامین می شد، اما مردم عمدتاً در سفرهای شبانه خود از آن استفاده می کردند، زیرا حمل و نقل ایمن تر و راحت تر بود. این چراغ ها دسته ای برای حمل داشتند که به همین دلیل به آنها چراغ دستی نیز می گفتند.

در این لامپ ها شعله در یک محفظه شیشه ای مدور محصور قرار داشت که با باد به راحتی خاموش نمی شد. مردم عمدتاً در شب از این نور برای رفتن به زمین، رفتن به اصطبل، عبور و … استفاده می کردند. عیب اصلی فانوس این بود که وقتی مخزن نفت آن داغ می شد، نور شروع به ترق زدن می کرد و گاهی اوقات خاموش می شد.

برای روشن کردن چراغ باید دسته بالای فانوس را بالا می کشید تا ویترین آزاد شود. سپس با زدن کبریت آن را روشن کنید و همین مراحل را تکرار کنید تا خاموش شود.

نور لامپ

با معرفی این نوع چراغ ها، مردم تقریباً در شب به آرامش نسبی دست یافتند زیرا در کنار نور تقریباً مناسب، دیگر دودی از چراغ ها وجود نداشت.

لامپ از دو قسمت پایه و لامپ تشکیل شده است. قسمت پایه، جایی که منبع در بالا قرار داشت، معمولاً از شیشه موجدار در رنگ های مختلف سبز، سفید و قرمز ساخته می شد. بالای چشمه یک پیچ فتیله کوچک و خود فیتیله وجود داشت. در قسمت بالایی چراغ یک لامپ وجود داشت که فتیله را در خود جای می داد.

نور لامپ بیشتر از نور فانوس بود. اما به راحتی قابل حمل نبود و به همین دلیل از آن برای روشنایی مکان های سرپوشیده استفاده می شد. یکی از مزیت های اصلی لامپ های لامپا نسبت به فتیله ها و فانوس ها این بود که چون منبع شیشه ای بود، روغن داخل منبع کمتر داغ می شد و باعث می شد فتیله لامپ بهتر بسوزد. این لامپ به دلیل شکنندگی کمتر مورد استفاده مردم قرار می گرفت.

نور فلاش

بعد از لامپ های لامپا، لامپ های رشته ای وارد خانه ها شد. این چراغ بیشتر در منازل مردم استفاده می شد تا لامپ چون از یک طرف شکستنی نبود و از طرف دیگر نور آن بیشتر از چراغ بود. تفاوت مشعل و چراغ در شکل فتیله آنها و همچنین مخزن و پایه چراغ بود. فتیله چراغ به شکل نوار بود، اما فتیله فتیله گرد مدور بود. به همین دلیل مردم به آنها گردوز می گفتند. سیستم مشعل گرد به این صورت بود: بالای فتیله کلاهکی بود که روی لوله ای قرار می گرفت که از وسط منبع روغن عبور می کرد و هوای زیر لامپ را به قسمت روشن می داد. به همین دلیل لامپ بهتر می سوخت.

قبل از روشن كردن چراغ ابتدا در صورت لزوم روغن داخل آن مي ريختند تا در شب و تاريكي مخزن چراغ را پر از روغن نكنند. معمولا بعد از استخراج روغن، مادران ما لامپ را بیرون می آوردند و با کبریت روشن می کردند. بعد از اینکه چراغ را با پارچه یا گوشه چادرش یا روسری بلند تمیز کرد، آن را سر جایش برگرداند و به آرامی فتیله را به سمت بالا کشید. برای خاموش کردن لامپ، فتیله را پایین می کشیدند و از بالای لوله لامپ باد می کردند. این چراغ ها گاهی به دلیل خرابی فتیله شروع به دود گرفتن و سوختن ناموزون می کنند. یا هنگامی که منبع گرم می شود، لامپ شروع به سوسو زدن می کند. نور مناسب از لامپ گرد یک اتاق سه در چهار را روشن می کند.

      

چراغ زنبور عسل

در این نوع چراغ ها به دلیل استفاده از توری به جای فتیله، به آن ها چراغ های توری نیز می گفتند.

نحوه روشن شدن چراغ به این صورت بود، ابتدا با ریختن الکل صنعتی در محل مخصوص و آتش زدن آن، محل عبور روغن از مخزن به توری را گرم می کردند تا روغن تبدیل به بخار شود. سپس با ضربه زدن به پمپ و بازکردن آن، روغن بخار شده از مخزن به قسمتی از توری که از سقف لامپ آویزان بود هدایت می شد و نور درخشانی از لامپ ساطع می شد. گرمای ناشی از سوختن لامپ باعث تبخیر روغن در حین عبور از لوله شده و آماده سوختن می شود. مدتی طول کشید تا نور در حالت آماده به کار گرم شود و وقتی محو شد باید کمی بالا می رفت. مزیتی که این لامپ نسبت به سایر لامپ ها داشت، درخشندگی بسیار بالا و همچنین مصرف روغن بسیار پایین آن بود. مشکل اصلی این چراغ ها حساسیت توری آن بود که با کوچکترین لرزشی از بین می رفت. در چنین مواردی، مدار باید اصلاح شود. البته گاهی هم سوراخ خروجی روغن مسدود می شد که سعی می کردند سوراخ چراغ را با سوزن لامپ باز کنند.

بالای چراغ یک دسته تعبیه شده بود که برای حمل یا آویزان استفاده می شد.این چراغ برای تولید نور زیاد در مکان های عمومی مانند مساجد و مهمانی ها استفاده می شد. گاهی در مجالس عروسی از نوع سه بند با پایه آن استفاده می شد که به دلیل داشتن سه توری نور بیشتری تولید می کرد.

برق آبکوه

جریان برق قلعه آبکوه در اواخر دهه 1330 اتفاق افتاد که منبع این انرژی توسط ژنراتوری به نام “برق ورشوچی” تامین می شود.

هیچ منبع موثقی تر از آقای سید محمد صیدی که در بین اهالی به «آقای الکتریک» شهرت داشت در مورد چگونگی رساندن برق به منازل اهالی آبکوه و سعدآباد وجود ندارد. وی در این باره گفت: زمانی که آبکوه و سعدآباد توسط زمین های کشاورزی محاصره شده بود، در شمال شرقی روستای سعدآباد و حدود دویست متر پشت گذرگاه تابان فعلی در بلوار شهید صادقی، باغی به نام ورشوچی وجود داشت. که حدود بیست هزار متر مربع بود در کشاورزی استفاده می شد.

آقای ورشوچی با هماهنگی اوقاف دو موتور 180 اسب بخاری و 140 اسب بخاری برای آبیاری زمین های کشاورزی خریداری کرد. پس از رایزنی طولانی مرحوم ورشوچی با مسئولان برق، مقرر شد برق روستاهای آبکوه و سعدآباد و اطراف آن توسط این ژنراتورها تامین شود.

این موتورها ظهر روشن و نیمه شب خاموش می شدند. اما برق همزمان با غروب خورشید توسط موتور سوار وارد مدار شد و پس از مدتی با روشن شدن کلید، جریان برق وارد مدار شد. ساعت 21:00 مدیر موتور برق با خاموش و روشن شدن برق به اهالی اطلاع می دهد که تا نیم ساعت دیگر موتور برق خاموش و جریان برق قطع می شود. در ابتدای ساعت 9:30 به یکباره لامپ ها خاموش شد و برق اهالی به کلی قطع شد.

گاهی اگر قرار بود عروسی در آبکوه برگزار شود، صاحب مجلس به مدیر برق آبکوه که در بلوار شهید صادقی کنونی، جنب کافه «شهردار کوچک» مستقر بود، مراجعه می کرد و توضیح می داد. به او داستان می داد و با دادن مقداری پول از او موتور برق می خواست که ساعتی بعد آن را خاموش می کرد تا عروسی در نور کافی و در مکانی روشن برگزار شود.

گرچه در آن سالهای اولیه تعداد کمی از مردم آبکوه که تقریباً دارای امکانات مالی بودند از نعمت برق بهره مند می شدند، اما در واقع همه مردم از این موهبت الهی بسیار خرسند بودند زیرا حداقل شب ها خیابان ها روشن می شد و مردم راه می رفتند. خیابان ها با آرامش بیشتر

پس از مدتی بنا به دلایلی از جمله هزینه تامین و نگهداری ژنراتورها مقرر شد سهام برق آبکوه و سعدآباد به ساکنین خاصی واگذار شود و در ابتدا تعدادی از سهام به آقای مهندس داده شود. حاج تقی خدادادی، حاج آقا شجاع، حاج آقا سروری و حاج آقا جگوری به مردم سعدآباد فروخته شد.

در تاریخ 15 فروردین 1347 پس از راه اندازی نیروگاه مشهد توسط شرکت برق و به دستور مدیر مسئول وقت جناب آقای شهرستانی تصمیم گرفته شد که تمامی ژنراتورهای خصوصی از شهر و از آن تاریخ جمع آوری شود. ، برق سراسری مشهد راه اندازی شد. .

گزیده ای از کتاب روزی روزگاری در آبکوه نوشته علی دشتبان

خبرگزاری فارس اراک؛ انسان از دیرباز همواره برای آسایش زندگی خود تلاش کرده است، آوردن نور به محیط اطراف در شب یکی از دغدغه های انسان های اولیه بود.

با کشف آتش، انسان از آن برای گرم کردن محیط زندگی و آشپزی و از مشعل برای روشنایی شب های تاریک استفاده می کرد.استفاده از نور و روشنایی در ابتدا با مواد روغنی حیوانات و گیاهان انجام می شد.

با استفاده از این مواد روغنی (پیه) و روغن گیاهی روغنی مانند روغن منداب، روغن کرچک و … زندگی انسان برای دیدن و ادامه حیات پس از غروب خورشید شکل گرفت.

با گذشت زمان از لامپ هایی استفاده می شد که سوخت آنها با روغن گیاهی و حیوانی تامین می شد و بر تاریکی غلبه می کرد و از این طریق بشر توانست بر تاریکی و تاریکی شب غلبه کند.

بر اساس اطلاعاتی که از اجداد و اجداد نقل شده، حاکی از آن است که 8 دهه پیش در شهر نراق از روغن پیه و چراغ های پیه برای تولید نور استفاده می کردند.

چراغ‌های پیه مانند چراغ‌های روحی امروزی بودند که در آن پیه مذاب حیوانی را در منبع می‌ریختند و روشن می‌کردند.

علت نامگذاری این چراغ این است که سوخت اصلی آنها قبل از کشف روغن و دانه های روغنی، چربی حیوانی بوده است.

شعله پیه سوز چراغ نفتی به دلیل زرد شدن شعله بدون دود بود، دو نوع چراغ سفالی و فلزی پیه سوز بود که خشت آن را شب ها در کوچه ها، معابر زیرزمینی و بازارها قرار می دادند تا روشن شود.

با گذشت زمان دانه های روغنی مانند کرچک، منداب، کنجد و … در دسترس قرار گرفت و مردم به فکر استفاده از روغن این دانه ها برای روشن کردن لامپ افتادند.

ابتدا روش استخراج روغن از دانه های روغنی ذکر شد که خوشبختانه در نراق موجود بود.

کارخانه عصارخان نراق از دانه های روغنی روغن تولید می کرد. برای تهیه روغن چراغ در این کارخانه که توسط شکرالله عابدینی و پسران اداره می شد، دانه های روغنی مانند کرچک، منداب و کنجد در زیر سنگ آسیاب بزرگی که با آسیاب می چرخید می ریختند. به این ترتیب روغن آنها را می گرفتند و در دیگ حلبی می ریختند و به عنوان روغن چراغ می فروختند.

یا این روغن را داخل چراغ می ریختند و از نور آن لذت می بردند. با ورود روغن چراغ به بازار چراغ، با روغن حیوانی خداحافظی کردند.

چراغ های نفتی همان چراغ های پیه بود، اما سوخت آنها روغن چراغ بود. شباهت به پوزه موش

داخل آن فتیله های ضخیم پنبه ای می گذاشتند و روشن می کردند و نوع جدید را از قوطی های حلبی مخصوصاً قوطی روغن ماشین یا هر قوطی حلبی دیگر می ساختند و در مخزن روغن می گذاشتند. سر فتیله دو سانتی متر فاصله داشت و وقتی تمام فتیله را با روغن پوشاندند، روشن شد.

از چراغ‌های نفتی در حمام‌ها، لایروبی و حفر کانال‌ها و چاه‌های آب استفاده می‌شد و همچنین برای روشن‌کردن کوچه‌ها و خیابان‌ها چون نور کم و کم می‌سوخت استفاده می‌شد.

در آن زمان خواننده های نراق از چراغ های موس در داخل کانال ها استفاده می کردند که دود آن دردسرساز می شد، اما طولی نکشید که چراغ های کاربید جای خواننده ها را گرفت و کار خواننده ها را آسان کرد. این لامپ نور کافی و بدون بو داشت و به اشکال مختلف با روش های مختلف کار می آمد.

بنابراین می توان تخمین زد که اولین وسایل روشنایی یعنی اولین نسل چراغ های روغنی و پیه در نراق مربوط به صد سال پیش است، زیرا قطعاً قبل از مرحوم شکرالله عابدینی افراد دیگری در این کارخانه فعالیت می کردند و تولید می کردند. روغن لامپ .

در میان قدیمی های نراق که هنوز در قید حیات هستند، کارخانه 80 سال پیش عصارخان را به خوبی به یاد دارند و فعالیت شکرالله آثار و پسرانش و نحوه تولید و استفاده از روغن چراغ با لامپ موشی را به خوبی مشاهده کردند.

کم کم با ورود نفت سفید به زندگی مردم، لامپ های نسل دوم وارد کار شدند و چراغ های پیه و روغنی با خانواده ها خداحافظی کردند. این لامپ ها انواع مختلفی داشتند که می توان به چراغ های بادی، لامپ، مشعل، توری و انواع لامپ های سنتی آشپزخانه اشاره کرد که در زیر با عملکرد هر یک به اختصار اشاره می شود:

چراغ باد

نام دیگر این چراغ فانوس بوده و اولین چراغ نفتی بوده است. حباب شیشه ای وجود داشت که باد نمی توانست آن را خاموش کند، اما نور ضعیف بود. بیت آن صاف و قابل تنظیم بود و با کمک یک اهرم بالا و پایین می رفت. دسته‌ای داشت که به راحتی می‌توان آن را حمل کرد و به هر جایی آویزان کرد، به همین دلیل عمدتاً برای روشن کردن راه، رفتن به گوسفندسرا، مهمانی رفتن، آبیاری کشاورزان در شب استفاده می‌شد.

اکثر خانواده‌های نراق بیش از یک فانوس داشتند و هنگام غروب آفتاب یکی را روشن می‌کردند و جلوی خانه آویزان می‌کردند تا راه‌رو و مهمان ورودی به خانه روشن شود. در خانه های اعیانی چند فانوس در دهلیز یا در محفظه ای کنار ورودی خانه قرار می دادند و یکی از آنها را روشن می کردند و جلوی در ورودی آویزان می کردند تا وقتی مهمان وارد خانه می شد چراغ را روشن می کرد. خودش و وارد خانه می شد و بعد از بازگشت همان چراغ روشن می کرد و خاموش می کرد و دوباره می گذاشت.

از فانوس و شمع در مراسم احیا و عزاداری شب های قدر در مساجد یا مساجد شهر نراق استفاده می شد.

به طور کلی این نور مزایای زیادی داشت و در تاریکی خیابان های شهر در شب به عنوان علامت و نشانی عمل می کرد تا مهمان در تاریکی به راحتی راه خود را پیدا کند.

مثلاً در داخل بازار شمس السلطنه نراق وسط بازار (چهارسوق) مرحوم ماشاءالله یکی از تاجران قدیمی مغازه داشت و هر غروب سال یک مغازه روشن می کرد. فانوس و بالای مغازه آویزان کنید. کاروانسرا و بازرگان سرای بازار نیز روبروی حجره این مرد معتمد بودند. تاجرانی که شب به نراق رسیده بودند با علامت نور وارد کاروانسرا شدند و یک شب در آنجا ماندند و پس از انجام کار از نراق خارج شدند.

همچنین این تاجر معروف نراقی در شب های محرم برای رفاه حال عزاداران چند فانوس در بازار آویزان می کرد.

یکی دیگر از مزایای فانوس ها این بود که می توان از آنها به عنوان چراغ شب استفاده کرد. برای این منظور، فتیله را در حالی که می خوابیدند و راحت می خوابیدند، پایین می آوردند.

مشکل این فانوس ها این بود که شعله آن ها کم بود و علاوه بر آن وقتی مخزن روغن داغ می شد، شعله شروع به بالا و پایین رفتن می کرد و ترقه می داد و خاموش می شد.

نور لامپ

لامپ لامپا اولین نسل از لامپ های نفتی بود که با نفت سفید می سوختند. منبع آن مس، شیشه یا سفال بوده است. کلاهک محکمی داشت و فتیله آنها صاف و با چرخ دنده قابل تنظیم بود و نوعی حباب شیشه ای به نام شیشه لامپا روی آن قرار می گرفت تا نور لامپ روشن شود.

این شیشه مانع از وزش باد به راحتی آن می شد. لامپا اشکال مختلفی داشت که یک نوع آن چراغ دیواری بود و به آن چراغ دیواری می گفتند. نور آنها تقریباً کم بود و برای روشن کردن اتاق خدمت می کردند. جای او در طاقچه، روی صندلی یا روی زمینی بود که دور آن می نشستند. در آن زمان قیمت یک لیتر روغن دو قران بود و به جای ظرف روغن از شیشه استفاده می کردند و به مغازه می بردند و با پرداخت سی شاهی یا دو قران از فروشنده روغن می خریدند.

از این نور در حمام های طاقدار نیز استفاده می شد. یادم هست در دهه 40 که در نراق به سرویس بهداشتی می رفتیم، غروب آفتاب، مرحوم حسن بیابانگرد یک چراغ لامپ روشن می کرد و پشت شیشه ای می گذاشت که حد فاصل سر حمام و هال را ایجاد می کرد. حمام حمام را روشن کرد. همچنین مرده بیابانگرد چراغ قوه ای نیز داشت که در حمام از آن استفاده می کرد.

نور فلاش

بعداً چراغ گرد جایگزین لامپ شد. تفاوت چراغ گرد و چراغ در شکل فتیله بود. همانطور که از نام آن پیداست، فتیله لامپ احتراقی دایره ای شکل بود و در دور می سوخت. روی فتیله اش کلاهکی بود که روی لوله ای که از وسط منبع نفت می گذشت نصب شده بود. این درپوش هوای زیر لامپ را وارد قسمت روشن لامپ می کرد و باعث می شد لامپ بهتر بسوزد.

چراغ فیتیله ای به دلیل فتیله گردی که داشت نور و حرارت زیادی داشت به همین دلیل مادربزرگ ها یک سه پایه فلزی روی آن می گذاشتند و دیگ غذا یا آبگوشت را روی آن می گذاشتند تا غذا بپزد. لامپ رشته ای آخرین نسل از لامپ های نفتی بود که نور را تامین می کرد.

چراغ زنبور عسل

در گویش نراقی به این چراغ چراغ توری می گفتند زیرا به جای فتیله از توری استفاده می کرد. از طرفی چون مانند وزوز می سوخت به آن چراغ زنبور می گفتند.

سوخت آن نفت و منبع آن فلز با آب ورشو یا نقره بود و با پمپ روشن می شد. برای روشن کردن آن ابتدا مقداری الکل در تنور چراغ ریختند و آن را روشن کردند تا داغ شود. سپس پمپ می کردند و روغن به صورت گاز از چراغ بیرون می آمد و روی تور می پاشید و روشن می شد. گرمای حاصل باعث شد که بقیه روغن تبخیر شده و برای سوختن آماده شود.

مشکل این لامپ حساسیت توری بود که به دلیل حرکت جزئی توری واژگون می شد. این چراغ برای اشراف در نظر گرفته شده بود و هر خانواده ای آن را نداشت و هرکس با توجه به توان مالی خود آن را خریداری می کرد.

نسخه پایه بلندی داشت که 3 فیله داشت و برای مجالس عروسی و عزا در مساجد و منازل و مکان مقدس نراق استفاده می شد.

این چراغ ها معمولاً اجاره ای بوده و به هیئت مذهبی اجاره داده می شد یا به عنوان نذری به هیئت می آوردند و شب ها در مراسم غل و زنجیر و پرستاری استفاده می کردند. عزاداران سابق مانند مرحوم سلطانعلی قاسمی، آقا سید جمال موسوی، حاج غلامحسین قاسمی، حسن کاظمی و … برای خواندن چراغی مانند امروز نیازی به چراغ نداشتند تا از نور آن برای خواندن کتاب و کاغذ نوشته ها استفاده کنند، بلکه برای حفظ کردن. همه سرودها و اشعار مذهبی و اگر چراغ خاموش می شد، عزاداران و هیئت به کار خود ادامه می دادند. نوحه خوانی مرحوم سلطانعلی قاسمی بر بحر طوال خاطره انگیز بود که در تاریکی شب در مسجد جامع نراق در میان عزاداران خواند. در پایان کار چراغ ها به صاحبانشان بازگردانده شد.

چراغ آشپزخانه در نراق

همزمان با اختراع نفت سفید، انواع لامپ های آشپزخانه به بازار آمد و این امکان را برای مردم نراق فراهم کرد که دیگر نیازی به سوخت برای پخت و پز نداشته باشند. در مورد لامپ های نفتی، این موضوع باعث شد تا به اختصار به چراغ های آشپزخانه اشاره کنیم.

لامپ پریموس

این چراغ اولین نسل از چراغ های آشپزی بود که با سوخت روغن فشرده کار می کرد. دارای 3 پایه و یک مخزن نفت برنجی بود. با روغن کار می کرد و پمپ بود. برای روشن شدن آن مقدار کمی روغن در تنور ریختند و روشن کردند.

به محض گرم شدن تلمبه زدند و روغن فشرده به صورت بخار از لامپ خارج شد و آن را روشن کرد. این چراغ به اشکال مختلف وجود داشت که بزرگ ترین آن برای پخت ماکارونی و بزرگ ترین آن برای فرهای نانوایی و … استفاده می شد. نوع آشپزی او در سوئد و انگلیس ساخته می شد.

چراغ سه فتیله ای

این چراغ نیز نوعی چراغ آشپزخانه به شکل گرد و رنگ آبی بود. سوخت آن نیز حاوی روغن و سه فیتیله قابل تنظیم بود و برای پخت و پز استفاده می شد.

چون این چراغ بی صدا می سوخت، در مواقعی که برای طبخ غذا نیازی نداشت، یک یا دو فتیله در داخل یا بیرون خانه روشن می کردند و یک دیگ کوچک مسی یا قابلمه آب روی آن می گذاشتند تا با حرارت ملایم چراغ گرم شود. و آب گرم آن برای وضو و نظافت شیرخواران در دسترس بود. چون در آن زمان آبگرمکن نبود و به این ترتیب برای کار اصلی آب گرم تهیه می کردند.

آن روزها برای آشپزی بیشتر مردم چراغی می خواستند که بتواند کار پخت و پز و گرمایش خانه را همزمان انجام دهد و بیشترین بهره را از آن ببرند. دیری نگذشت که چراغ والور و سپس چراغ علاءالدین وارد خانه ها شدند و آرزوهایشان را برآوردند.

زیرا این دو لامپ هم می توانستند خانه را گرم کنند و هم از آنها به عنوان چراغ آشپزخانه استفاده کنند. اگر چراغ آشپزی فقط برای پخت غذا در نظر گرفته شده بود.

در گذشته نراق ها غذای خود را بیشتر در داخل خانه و روی این چراغ ها می پختند. نوع غذا هم ساده بود مثل آبگوشت، کباب کباب، شفته و …. … این غذاها به راحتی در خانه طبخ می شدند و نیاز به تشریفات خاصی نداشتند. فقط می خواستند سالی دو بار برنج بخورند، یک بار شب چله و یک بار شب عید که در آشپزخانه خانه روی اجاق داخل دیگ مسی می پختند و می نوشیدند. غذای دیگری در داخل اتاق روی لامپ پخته می شد.

چیراگ والور ساخت انگلستان و علاءالدین ساخت ایران و متعلق به جامعه اصیل تبریز بود. چراغ والور ارتفاع کمی داشت و کوتاهتر از علاءالدین بود اما کار هر دو شبیه بود و بعد از آن بخاری های نفتی به اشکال مختلف وارد بازار شد که شرح آن در این دسته نمی گنجد. لامپ ها به تاریخ پیوسته اند و به زینت دکور امروزی تبدیل شده اند.

*************

گزارش مرتضی علی آقایی نراقی

*************

انتهای پیام/



در جدول یاب علاوه بر جستجوی معانی کلمات و لغات فارسی به فارسی از منابع و مواخذ معتبر و فرهنگ لغات ترجمه فارسی به زبان های زیر و زبان های خارجی به فارسی نیز آمده است کافی است کلمه مورد نظر از یکی از زبان های خارجی زیر را در قسمت جستجو سرچ کنید یا کلمه فارسی را به زبان مورد نظر بیابید.

انگلیسی به فارسی
اصطلاحات انگلیسی به فارسی
مخفف اصطلاحات انگلیسی
ترکی به فارسی
عربی به فارسی
عربی به فارسی
عربی 757575999885 9888 فا دسترسی به ترکی استانبولی
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
فنلاندی به فارسی
فرانسوی به فارسی
آلمانی به فارسی
ایتالیایی به فارسی
paniyai به فارسی
سوئدی به فارسی

«ضرب المثل» در اصطلاح به معنای مثل زدن است. هر زبانی ضرب المثل های خاص خود را دارد. ضرب المثل ها در طول سالیان با زبان مبدا رشد کرده اند و در حافظه ها باقی مانده اند. گاهی یک ضرب المثل می تواند از توضیحات زیاد که شامل به کار بردن لغات و جملات متعددی باشد جلوگیری کند.

تفاوت “ضرب المثل” و “ضرب المثل” در شکل، ساختار و عملکرد آنها نهفته است. برخی «ضرب المثل» را معادل «امثال و حکم» دانسته اند. ضرب المثل ها و عبارات جملات کاملی هستند که ساختاری مبتنی بر مبنای تغییرناپذیر دارند، مانند:

تب شدید باعث می شود سریع عرق کنید!
هر چه سقف بالاتر برف می بارد!
خواستن قدرت است!
بی سواد کور است!
فروش سه تیکه!

ضرب المثل ها بر خلاف ضرب المثل ها و ضرب المثل ها عبارت های اصطلاحی و کلی هستند که برای به دست آوردن یک عبارت کامل باید ابتدا در یک جمله جایگزین شوند. این جمله کامل با توجه به قید زمان و فاعل و مفعول نیز متغیر است مانند:

خودت را به جای کسی بگذار
دم خود را روی قلاب بگذار
پاشیدن را متوقف نکن

این عبارات ضرب المثلی بدون اینکه در یک جمله کامل قرار گیرد، ویژگی ضرب المثل را نخواهد داشت; بنابراین می توان اصطلاحات یاد شده را با اضافاتی مانند:

پای خود را در کفش بزرگتر از خود نگذارید!
از ترس دمش را روی شونه اش گذاشت و سر خورد!
بی احتیاطی به آب دست نزنید پشیمون میشید!
شما اول تشک خود را از آب بیرون می آورید، …!
شما اول برادری خود را ثابت کنید.

بنابراین، عبارات ضرب المثلی را می توان به عنوان مواد خام یک عبارت ضرب المثلی تعریف کرد: عبارات ضرب المثلی عباراتی هستند که معنی و معنای آنها مستقیماً با معنای هر یک از کلمات سازنده آن مرتبط نیست، مانند:

فروش گربه در انبار
گربه را در (دم) حجله بکش
دل بده و بچه گربه ها را بگیر

هر ضرب المثل دارای تعابیر و معانی خاصی است که اغلب با معانی اصلی کلمات و عبارات به کار رفته در آن بسیار متفاوت است. این معانی و تفاسیر به طور کامل در پایگاه ضرب المثل های سایت «جدول یاب» موجود است.

کافیست ضرب المثل را در کادر جستجو تایپ کنید تا معنی و تفسیر آن را ببینید.

امروزه هرچند با پیشرفت تکنولوژی و علم برای بیماری هایی که در گذشته باعث مرگ انسان ها می شد درمان قطعی پیدا شده است و امراض مهلک بسیار ساده شده اند، اما این به معنای پیشگیری از بیماری و بی توجهی به مباحث مربوط به سلامت نیست.

بسیاری از بیماری ها وجود دارند که با رشد جوامع صنعتی ظاهر شده اند و بدون پیشگیری باعث مرگ افراد می شوند. داشتن اطلاعات در مورد بیماری ها، داروها و خوراکی ها از بسیاری از بیماری های جدید جلوگیری می کند. 5 بانک اطلاعاتی مهم در حوزه سلامت در سایت «جدول یاب» گردآوری شده است که عبارتند از:

اطلاعات بیماری
اطلاعات دارویی
خواص گیاهان دارویی
کالری غذا
دستور غذا

با جستجوی کلمات مورد نظر در این فیلدها اطلاعات مفیدی در سایت برای کاربر به دست می آید.

خوابیدن و خواب دیدن امری طبیعی است که همه انسان ها با آن سر و کار دارند. «خواب» ها انواع متفاوتی دارند. «خواب» ها معمولا با کیفیتی فرا طبیعی رخ می دهند و گاهی ممکن است حاوی معانی خاصی داشته باشند. بسیاری علاقه وافری دارند تا بدانند تحلیل خوابی که دیده اند چیست.

خواب به سه نوع تقسیم می شود:

1- رؤیای صالح یا خواب نیک که بشارتی از سوی خداوند متعال است. برای نبوت انبیا 46 جزء ذکر شده است که خواب صالحه یکی از این 46 جزء است.

2- خواب ناخوشایند و ناخوشایندی که توسط شیطان از این نوع خواب بیرون رانده می شود و به قصد آزار و تمسخر بیننده خواب است.

3- خوابی که ناشی از خیالات و افکار و اعمال روزمره شخص است. برخی از رویاها نتیجه اتفاقاتی هستند که در طول روز برای انسان ها اتفاق می افتد. برای مثال، ممکن است عادت داشته باشید در ساعات خاصی از روز غذا بخورید. اگر یک روز این عادت را ترک کنید و بدون غذا بخوابید، ممکن است خواب ببینید که غذا می خورید یا ممکن است در طول روز زیاد غذا خورده باشید و بعد به خواب بروید. در این صورت ممکن است در خواب استفراغ کنید.

در کنار این سه نوع خواب، خواب های آشفته ای نیز وجود دارد که قابل تعبیر نیست، زیرا بر اساس قاعده مشخصی نیست.

«میز یاب» تفسیرهای مهم و کاربردی را که مبارکه در طول تاریخ نوشته است گردآوری کرده و 3907 شرح را در پایگاه خود قرار داده است.

در پایگاه مذکور تعبیر خواب 18 قسمت معروف تاریخ وجود دارد که شامل این اسامی می شود:

امام علی (ع)
امام جعفر صادق (ع)
یوسف نبی
حضرت دانیال
محمد بن سیرین

بن محمد آل نون اوری
ابراهیم بن عبدالله کرمانی
جابر مغربی
منوچهر مطیعی تهرانی
اسماعیل بن اش ‘ ath
Jahiz
خالد اصفهانی
Nafais Alfanun
Dreamland 757 575999888 Luke Uitenhow 799758 88 آنلی بیتون

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا