چرا مهرعلیزاده برای مجلس رد صلاحیت شد

محسن مهرعلی زاده صبح امروز با ارسال نامه ای به وزارت کشور از حضور در انتخابات 1400 انصراف داد.

وی یکی از دو کاندیدای اصلاح طلب راه یافته به انتخابات ریاست جمهوری 1400 بود که سابقه ریاست فدراسیون بین المللی ورزش های موتوری، عضویت در هیات مدیره سازمان منطقه آزاد کیش، رئیس سازمان تربیت بدنی و البته ریاست هیات مدیره را در کارنامه خود دارد. از مدیران شرکت مهندسی توسعه که آب آسیا (مجری طرح آب شیرین کن انتقال آب خلیج فارس به صنایع جنوب شرق کشور) در کیف پول خود دارد.

تصویری از نامه انصراف محسن مهرعلیزاده از رقابت های انتخاباتی که برای رحمانی فضلی ارسال کرده است.

مهرعلیزاده کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۳ بود که صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان رد شد. اما صلاحیت وی با حکم رئیس دولت تایید شد و او با 1.2 میلیون رای، کمی بیش از 4 درصد آرا، آخرین رقابت را ترک کرد.

در سال 1393 نیز مهرعلیزاده برای انتخابات شورای اسلامی نامزد شد اما صلاحیت وی از سوی شورای نگهبان تایید نشد. این سیاستمدار ایرانی در سال 1400 از سوی حزب راه ملت برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی شد و صلاحیت وی تایید شد. مهرعلیزاده اگرچه نسبت به 1400 کاندیدای دیگر فینال ریاست جمهوری چهره کمتر شناخته شده ای است، اما اظهارات وی در مناظره کاندیداها و به خصوص اظهاراتی که در مورد مدارک تحصیلی سید ابراهیم رئیسی مطرح کرده، جنجال زیادی به پا کرده است.

محسن مهرعلیزاده در 8 مهر 1335 در شهرستان مراغه به دنیا آمد و در سن 18 سالگی در رشته مهندسی مکانیک دانشگاه تبریز پذیرفته شد. وی در سال 1357 مدرک لیسانس خود را گرفت و در همان سال در مقطع کارشناسی ارشد پذیرفته شد. مهرعلیزاده دکترای خود را در رشته مدیریت مالی از دانشگاه تهران گرفت و در سال 1359 ازدواج کرد که حاصل آن دو پسر و یک دختر به نام های یاسر، علی و سپیده بود. مهرعلیزاده در زمان ازدواج از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوده و به گفته خودش با همان لباس خاکی سپاه به خواستگاری رفته است.

گفته می شود مهرعلیزاده در مقطع دکتری مهندسی اقتصاد در دانشگاه تیلبورگ هلند تحصیل کرده است اما به دلیل مشغله کاری نتوانسته از پایان نامه دکتری خود دفاع کند. این مشکل باعث شد تا عده ای نسبت به مدرک تحصیلی وی و نداشتن مدرک دکتری در رشته مهندسی اقتصاد تردید کنند که واکنش مهرعلیزاده را در پی داشت. وی در واکنش به این شایعات در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «نظرات مربوط به تحصیلات کاندیدا باعث آزار آنها شد. میگن من دکتری ندارم!؟ مدرک ابتدایی را در مراغه، لیسانس و بالاتر را از دانشگاه تبریز و دکترای مدیریت مالی را از دانشگاه تهران گرفتم. من همچنین در تیلبورگ دکترای دیگری خواندم (هنوز دفاع نکردم). شما مدرک خود را ارائه دهید.

مهرعلیزاده در سال 1357 کمیته انقلاب اسلامی را در شهرستان مراغه تأسیس کرد و پس از آن نقش مهمی در تشکیل سپاه پاسداران مراغه ایفا کرد. وی در سال 1360 قائم مقام مدیرعامل شرکت لیلند موتور بود که به شهاب خودرو تغییر نام داد و از سال 1361 تا 1363 نیز قائم مقام سایپا بود. محسن مهرعلی زاده در سال 1364 به عضویت سازمان گسترش و نوسازی صنایع گروه خودروسازی ایران درآمد و تا سال 1369 در هیئت مدیره این سازمان عضویت داشت و به عنوان رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل سازمان ساختمانی کیش مسئولیت با تأسیس منطقه آزاد کیش و تا سال 1371 در این سمت باقی ماند، سپس از سال 1372 به مدت دو سال سمت معاونت سازمان انرژی اتمی را بر عهده گرفت. .

مهرعلیزاده از سال 1374 تا 1376 به عنوان رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت سرمایه گذاری شهید و از سال 1384 تا 1394 به عنوان مدیر عامل موسسه پس انداز شهید خدمت کرد و مهمترین نقش را در تاسیس بانک دی ایفا کرد. در دولت اول سید محمد خاتمی، مهرعلیزاده به استانداری خراسان منصوب شد و در دولت دوم معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان تربیت بدنی بود. وی در دولت دوم حسن روحانی نیز استاندار اصفهان شد اما پس از ابلاغ قانون منع به کارگیری بازنشستگان از سمت خود استعفا داد. وی هم اکنون رئیس فدراسیون بین المللی ورزش های پاورلیفتینگ، عضویت در هیئت مدیره سازمان منطقه آزاد کیش و رئیس هیئت مدیره شرکت مهندسی توسعه آب آسیا است.

آیت الله اعرافی، مدیر حوزه های علمیه کشور در پاسخ به محسن مهرعلی زاده مبنی بر اینکه تدریس حوزوی سید ابراهیم رئیسی با تدریس کلاسیک متفاوت است، گفت: برخی اظهار نظرهای نامناسب علیه حوزه داشته اند که در هیچ حوزه ای شایسته حوزه نیست. ما به دانشگاه احترام می گذاریم، من 40 سال در دانشگاه تدریس و درس خوانده ام، اما حوزه جایگاه بزرگی دارد که باید حفظ شود. از کسانی که این سخنان را علیه سمینار گفته اند دعوت می کنم که بروند تاریخ بخوانند. مسائل علمی و تمدنی اروپا انتخابات عظمت و شکوه ایران اسلامی است که باید برای آن وارد صحنه شویم و با رای خود به دشمن عبرت بدهیم.

محسن مهرعلی زاده نیز امروز در توییتر خود به اظهارات سعید جلیلی درباره حجاب زنان پاسخ داد. وی در توئیتی در این باره نوشت: «حجاب عملی است که دختران و زنان باید آن را با دل و جان بفهمند و بپذیرند، نه این که حقوق اجتماعی و فرصت حضور در جامعه گروگان گرفته شود یا روحشان از #پیام_وحشت آزرده شود. ” روز دختر مبارک. برای شما آرزوی خوشبختی و شادی دارم.» جلیلی روز گذشته در توئیتی نوشت: «حجاب یعنی چه؟» به طور کلی حجاب نشان دهنده پوشش اجتماعی زنان است؛ به معنای نیاز به حضور زنان در جامعه است. حضور زنان در جامعه ضرورتی ندارد، حجاب معنا ندارد سخنان جلیلی واکنشی به اظهارات مهرعلیزاده در مورد گشت توجیهی و سخت گیری حجاب زنان و ارسال پیامک تشخیص حجاب در خودروها برای زنان و دختران بود.

مهرعلیزاده درباره برنامه‌های خود برای دولت آینده‌اش گفت: برای حل مشکلات باید دولتی روی کار بیاورید که روحیه عمل‌گرایی داشته باشد و با همه نخبگان و گروه‌های فعال جامعه تعامل داشته باشد تا همه با هم کار کنیم. راهکارهای مورد نیاز برای حل مشکلات اقتصادی و همچنین رفع موانع تولید و صادرات و حضور در بازارهای بین المللی. برای حل مشکلات اقتصادی، ریشه کنی فقر و کمبود، مهار رشد بی رویه قیمت ها، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و رفع رکود و بیکاری، نیازمند رئیس جمهور عملگرا و آشنا به مسائل مدیریتی در حوزه های مختلف هستیم. هدف من ایجاد تحولات اساسی در حوزه اقتصادی و رفع مشکلات مردم است. برنامه من به سمت اقتصاد است و یک برنامه تلفیقی نیست و مبتنی بر تفکر اقتصادی است.

بیشتر بخوانید: ماجرای علیرضا زاکانی: از 15 سالگی به جبهه تا کاندیداتوری ریاست جمهوری

به گزارش ایسنا، محسن مهرعلی زاده کاندیدای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در واکنش به نتایج بررسی صلاحیت نامزدها برای حضور در این انتخابات در توییتر خود نوشت:

«شما نمی توانید ادعای دینداری کنید و حذف دیگران را تبلیغ کنید!

به گزارش ایسنا، بعدازظهر سه شنبه وزارت کشور اسامی نامزدهایی که صلاحیت آنها توسط شورای نگهبان تایید شده است را اعلام کرد. بر اساس این اطلاعیه، سعید جلیلی، ابراهیم رئیسی، محسن رضایی، علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضی زاده هاشمی، محسن مهرعلی زاده و عبدالناصر همتی صلاحیت های شورای نگهبان برای کاندیداتوری ریاست جمهوری هستند.

با انتشار این اسامی انتقادهایی مبنی بر عدم صلاحیت چهره های مطرح از جمله علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری وارد شده است.

ابراهیم رئیسی دیگر کاندیدای این انتخابات روز گذشته در واکنش به لیست منتشر شده از سوی وزارت کشور از تلاش خود برای برگزاری انتخاباتی رقابتی و مشارکتی خبر داد.

از دیگر منتقدان فهرست صلاحیت های مصوب شورای نگهبان می توان به زهرا مصطفوی فرزند امام خمینی (ره) اشاره کرد. ساعاتی پس از انتشار اسامی افراد واجد شرایط، وی در نامه ای با اشاره به رد صلاحیت های گسترده کاندیداهای ریاست جمهوری توسط شورای نگهبان گفت: متأسفانه این گونه گزینش های گزینشی سالهاست که جمهوری اسلامی ایران و بزرگترین سرمایه آن را به خطر انداخته است. ارتباطات است، ملت و دولت را تضعیف می کند.

انتهای پیام

مهرعلیزاده که در تنها تجربه حضور در رقابت های انتخابات ریاست جمهوری با کسب حدود یک میلیون و 300 هزار رای، با 6 رقیب خود در جایگاه هفتم رقابت ها قرار گرفت و نتوانست به پاستور برسد، دوباره آرزوی رئیس جمهور شدن را در سر می پروراند. وی نام دولت خود را «تحول و عدالت» گذاشته و معتقد است با برنامه ای به نام «زندگی زیبای ایرانی، افتخار جامعه ایرانی» می تواند رهبری اجرایی کشور را به دست گیرد.

وی در گفت وگو با ایسنا، از برنامه های خود برای رهبری کشور گفت; تحلیل و بررسی وضعیت انتخابات 1393 و همچنین پیش بینی عملکرد اصلاح طلبان در انتخابات آینده از دیگر محورهای این گفت وگو است که در ادامه می خوانید:

– نظر جناب عالی در مورد اثربخشی یا ناکارآمدی دولت هایی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی روی کار آمدند چیست؟

به نظر من نه می توان قضاوت کرد که دولت ها ناکارآمد بوده اند و نه می توان گفت کاملاً مؤثر بوده اند. مسئله کارایی مانند یک کارنامه است. یک نفر می تواند در کارنامه خود در دروس مختلف نمرات مختلفی را کسب کند و در مجموع معدل بدست می آید. به طور کلی می توان گفت که انتظارات و خواسته های مردم، شرایط زندگی آن، میزان بهره وری کشور، میزان اطمینان جمعیت به ظرفیت مدیریتی کارکنان دولت، اعتماد مردم به ظرفیت مدیران و کارمندان، میزان امید مردم به آینده و همه این شاخص ها نشان از کارایی مطلوب ما دارد، مشکلاتی به ویژه در ابعاد اقتصادی و مشکلات فعلی زندگی مردم وجود دارد.

ما نمی توانیم بگوییم که کارایی یا ناکارآمدی وجود داشته است. بلکه باید بگوییم که این نظام در بخش‌هایی از مدیریت کشور عمل کرده، اما در برخی موارد شکست خورده است. مثلاً در علم دستاوردهای بزرگی داشته ایم. علاوه بر این، در زمینه سرمایه گذاری صنعتی، به ویژه در دولت دهه 60، با وجود محدودیت های درآمدی کلان کشور، میزان سرمایه گذاری های عمرانی و صنعتی بهتر از دولت های بعدی بود. آمارها نشان می دهد که در دهه 60 نسبت بودجه عمرانی به بودجه جاری حدود 70 به 30 یا 70 درصد بودجه عمرانی و 30 درصد بودجه جاری کشور بوده است. ما می گوییم دولت را سبک کنیم، اما می بینیم که وضعیت کاملا برعکس شده و 30 درصد بودجه عمرانی پیش بینی شده است. یادم هست در یکی از جلسات دهه 60 بودجه عمرانی کشور را حدود 65 یا 66 درصد نوشته بودند و نخست وزیر به استرداد بودجه اعتراض داشت و این مبلغ نباید کمتر از 70 درصد باشد. اکنون حتی آن بودجه به زیر 30 درصد رسیده است و در واقع می بینیم که 30 درصد نیز پرداخت نمی شود، زیرا در بودجه های جاری کسری وجود دارد و سرمایه در جای دیگری هزینه می شود. بودجه ساخت و ساز ما نزدیک به صفر است.

از سوی دیگر میزان سرمایه گذاری مردم در بخش خصوصی در دهه 1960 با وجود شرایط جنگ بسیار مطلوب بود. متأسفانه بعد از جنگ روحیه مصرف شکل گرفت و با افزایش درآمدهای ارزی همراه شد. یعنی همان بیماری که قبل از انقلاب به اقتصاد دامن زده بود برگشته تا ما را به مصرف و دنبال لباس های شیک و غذاهای شیک وادار کند. در نتیجه، اتکا به درآمد نفت نه برای توسعه و ساخت و ساز، بلکه برای هزینه های جاری افزایش یافته است. این وضعیت کم و بیش ادامه داشت. البته در دوران اصلاحات کم و بیش اگر یادتان باشد دولت با بدهی سنگینی در حدود 30 میلیارد دلار و تورم بالای 37 درصد بود. انضباط مالی، انضباط اقتصادی و برنامه ریزی ها در این دوره به گونه ای تدوین شد که درآمدهای ارزی در سال دوم دولت اصلاحات محدود شد. در سال 77 استاندار خوزستان بودم، دغدغه های ما در این مدت محقق شد و قیمت هر بشکه نفت از تقریبا 20 دلار به کمتر از 10 دلار در هر بشکه کاهش یافت. درآمد دولت کاهش یافت، اما برنامه های اقتصادی دولت به گونه ای بود که قیمت دلار از ابتدا روی نرخ 800 تومان باقی ماند، تورم کنترل شد و در مقطعی به زیر 10 درصد رسید. بنابراین، دولت ها ممکن است در زمان های مختلف رتبه های متفاوتی دریافت کنند.

در مجموع به عنوان فردی که در حوزه های اقتصادی فعالیت کرده ام و 42 سال سابقه کار در امور بزرگ و توسعه ای دارم، می توانم بگویم که از ظرفیت کشور در حوزه آب، معدن، نیروی کار جوان و … استفاده نکرده ایم. ظرفیت های بازار کشورهای همسایه . اکنون که اکثریت مردم از شرایط و رنج ناراضی هستند، باید با برنامه ریزی دقیق برای رفاه عمومی مردم تلاش اساسی کرد.

– به نظر شما به عنوان فردی با 42 سال سابقه کار مدیریتی و فعالیت های خرد و کلان در نظام اقتصادی موجود چه راهکارهای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدتی را می توان برای کارآمدی نظام در دستور کار قرار داد؟

در مجموع ابتدا باید برای حل بحران اقتصادی و توسعه پایدار اقتصادی نه به قیمت له شدن مردم، بلکه علاوه بر تامین منافع مردم، برنامه مشخصی داشته باشیم. در الگوهای توسعه اقتصادی جهان، اگر از روش‌های خاصی از توسعه لیبرال یا اقتصاد آزاد استفاده کنیم و فقط در آن مسیر حرکت کنیم، ضعیف‌ترین قشر جامعه را درهم می‌کوبیم.

– جنابعالی کارآمدی نظام را منوط به بهبود شرایط اقتصادی می دانید؟

نمی توانم بگویم کارآمدی مختص این کار است، اما می توانم بگویم چون امروز اولویت کشور ما این است، باید برنامه توسعه مشخص و پایدار داشته باشیم و برنامه های مختلف توسعه اجتماعی، سیاسی و… را انجام دهیم. طرح؛ تجربه نشان داده است که عناصر اصلی این توسعه توسعه اقتصادی است. من به توسعه اقتصاد محور و اقتصاد اجتماعی اعتقاد دارم. این یک دیدگاه در جهان است و اکنون در آلمان اجرا می شود. آلمان یک کشور سرمایه گذاری آزاد است که در همه زمینه ها از جمله مهندسی، کشاورزی، معدن و سایر زمینه ها برای سرمایه گذاران باز است. آیا در این شرایط کارگران با رشد این افراد له خواهند شد؟ نه! زیرا در کنار این موضوع به مسائل اجتماعی و حداقل استانداردهای زندگی مردم از جمله بیمه، تامین اجتماعی، بازنشستگی و خدمات درمانی نیز توجه می شود. این رویه همکاری در دنیا به اقتصاد بازار اجتماعی معروف است و یک اقتصاد بازاری است که معطوف به معضل اجتماعی است و مشکل اجتماعی برای آن در اولویت است. من نام این سیاست را اقتصاد اجتماعی در ایران گذاشتم و معتقدم اقتصاد اجتماعی با شرایط محلی، فرهنگ و انتظارات تاریخی مردم همخوانی دارد. حتی این روش با دیدگاه های اسلامی ما ارتباط زیادی دارد. نمی توان گفت اقتصاد اسلامی است که قابل تعریف است، چون چنین چیزی تعریف نشده است.

آنچه ما برای آزادی عمل در سرمایه گذاری نیاز داریم و درهم کوبیده نمی شود، بلکه تحقق انسان گرایی و انسان گرایی که در اسلام بر آن تاکید شده است، در این مدل یافت می شود. در اسلام جایی به انسان نسبت داده شده که می گویند خلیفه خدا در زمین است; بر این اساس نمی توان نظام توسعه اقتصادی را ایجاد کرد، بلکه مردم در آن له می شوند. در این صورت شما انسان را غیر انسانی کرده اید. یک وقت می گویید برای اینکه یک نفر را له نکنم به او کمک نقدی می دهم که خرج کند. کمک به آنها هم بد نیست، اما اگر با این روش رشد طبیعی و واقعی از انسان گرفته شود، تحقیر مقام او خواهد بود.

این به این معنا نیست که اگر دولت من تشکیل شود، یارانه را قطع کنم. من قبلاً اعلام کرده ام که اکنون سطح فقر و فلاکت به قدری افزایش یافته است که در مقطعی باید 3 تا 5 برابر یارانه نقدی فعلی 5 دهک پایین جامعه اضافه کنیم، زیرا مردم بسیار کمتر از این میزان هستند. آنها در خط فقر هستند. در حال حاضر حدود 45 هزار تومان یارانه مردم در نظر گرفته شده است که این رقم به حدود 230 هزار تومان می رسد، باز هم نسبت به افزایش قیمت، هزینه های زندگی مردم را جبران نمی کند؛ اما در صورت افزایش قیمت، یارانه مردم را جبران نمی کند. اما اگر به سمتی برویم که همیشه به بدهی یارانه بدهیم و نگذاریم مردم خودشان بزرگ شوند، فایده ای ندارد. باید راه را هموار کنیم تا مردم برای خودشان کار کنند و تولید کنند. یک راه حل، برنامه توسعه اقتصادی خاص است که باید به مسائل اجتماعی نیز توجه شود.

– برنامه کوتاه مدت شما برای دستیابی به کارآمدی دولت چیست؟

اشتغال یکی از دغدغه های مردم است; در این زمینه، طرح هایی را ایجاد کردم که بتوانیم سالانه یک میلیون فرصت شغلی داشته باشیم، اما نه آن گونه که برخی می گویند. مثلاً دولت می‌گوید وام 10 یا 20 میلیونی خودکارآفرینی می‌دهیم. با این کار وام ها نیز هدر رفت. بارها گفته ام این پول را به جوان سالم اما بیکار می دهید، اما چون راه برای ورود او به عرصه تولید باز نیست، این پول را می گیرد و بعد از خرج کردن، جوانی بیکار و بدهکار می شود. . در آینده تبدیل به جوانی بیکار، بدهکار و بزهکار می شود. در حالی که باید فرصت های اشتغال را به گونه ای باز کنیم که فرصت های اشتغال پایدار در این جامعه فراهم شود. این فرصت های اشتغال پایدار تنها در صورتی موفق خواهند بود که بر اساس یک فرمول اقتصادی شکل بگیرند.

تولید آنطور که من ادعا می کنم نیست، من می خواهم یک دفترچه بسازم، فرض کنید اگر 100 میلیون وام به من بدهید، کاغذ، منگنه می خرم و یک دفترچه می سازم. این خوب است، اما منجر به تولید و اشتغال پایدار نمی شود. بیش از 70 یا 80 درصد محصولاتی که ما استفاده می کنیم تولید داخل و در واحدهای کوچک تولید می شود که با مشکل نقدینگی مواجه هستند. نقدینگی با استقراض حل می شود، اما واحدهای تولیدی به دلیل گرانی پول وام نمی گیرند. قیمت نقره ظاهراً 18٪ است، اما در عمل 30٪ قیمت دارد. به همین دلیل از بانک ها وام نگرفتند و کارخانه را تعطیل کردند. بنابراین اولین کاری که باید انجام داد کنترل سود بانکی است. وضعیت کنونی نظام بانکی ما نتیجه فقدان انضباط خاص پولی و بانکی است. امروز بانک های خصوصی ما زیاد هستند و برای ماندن در رقابت سودهای کلانی می دهند، اما پولی که بابت آن سود 20 درصد به شما تعلق می گیرد، به دلالان املاک می رسد. در واقع شما در عمل پول را به بانک می دهید، 20 درصد سود می گیرید، اما بانک پول شما را از حوزه تولید برای ایجاد تصرف نگرفته، بلکه در حوزه املاک گرفته است، در حالی که بانک چنین تعهدی ندارد.

– راه حل شما برای این مشکل چیست؟

ما باید سیستم های بانکی خود را اصلاح کنیم و اجازه فعالیت های غیربانکی را به بانک ندهیم. در این مرحله 2 وضعیت پیش می آید. اولاً بانک‌ها فقط محدود به فعالیت‌های بانکی هستند و این کار برای آنها صرفه اقتصادی ندارد و در نهایت تعطیل می‌شوند. چون دلیلی ندارد کشوری ده ها بانک خصوصی داشته باشد که هر کدام صدها شعبه دارند و صبح تا شب پول ذخیره کنند و عامل احتکار و ایجاد پول شوند. بانک ها پول نقد را افزایش می دهند؛ وقتی 100 میلیون تومان در بانک می گذاری و می گوید با سود 20 درصد سالی 20 میلیون تومان به تو می دهد، آن پول ظاهراً بعد از یک سال 120 میلیون شد، اما چون تولیدی انجام نشده است، با پول تو. با رفتن به بازار، خرید می کنید، نقدینگی را افزایش می دهید و نقدینگی بالا نیز به معنای تورم است.

از سوی دیگر، ثبات پول در بانک نیز موجب رکود می شود و از این رو رکود تورمی رخ خواهد داد. این بدترین وضعیت اقتصادی است. اگر می توانید بدون این اقدامات کار کنید و مجوز ساخت ندارید، باید به بانک ها اطلاع داده شود. چون بانک فقط باید کار بانکی انجام دهد. بانک می‌گوید آقای فلانی شما 10 میلیون تومان می‌توانید با این رقم انجام دهید. فرد دیگری نیز همین میزان پس انداز دارد. منطقه تاسیس کرده، از صد نفر ۱۰ میلیون تومان می‌کنم و با آن ۱ میلیارد تومان کاری می‌کنم که ۱۰ نفر به کار می‌پردازند. بانک مجموعه پول‌ها را به شخص کارآفرین و خلاق می‌دهد و نیز فعال می‌شود و چند نفر را به کار می‌کند. این خصوصیت بانک است و اگر بانک جز این عمل کرد و خود را به خریدار ملک و سکه تبدیل کرد، باعث افزایش قیمت خواهد شد.

یکی از مشکلات فعلی دولت کسری بودجه است. دولت کسری بودجه را با چاپ اسکناس حل می‌کند. شاید ما در سال ۱۴۰۰ چیزی در حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشته باشیم. بودجه ما نیز یک هزار و 800 هزار تومان است و گفته می‌شود نیمی از این مبلغ، کسری است. خود مجلس اعلام کرد که 36 درصد این مبلغ کسری است و حتی با فرض صحت آن مدعا نیز رقمی حدود 37 تا 400 هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشت. این کسری چگونه باید تامین شود؟ یا باید اسکناس چاپ کنند که به همان میزان تورم داشته باشد یا باید انجام شود که سرمایه گذاری انجام شود و خلق پول انجام شود. این کتاب تا سال ۱۴۰۴ دست مردم است.

یکی از منابع مالی که همیشه از آن چشم پوشیده شده است، منابعی است که صراف سوبسید پنهان می‌شود؛ امروز دولت در حوزه های مختلف ویژه در حوزه انرژی در حال پرداخت سوئد است. نظر من به معنای افزایش قیمت ها نیست؛ چراکه همین حالا نیز قیمت‌ها به اندازه کافی برای مردم بالا است و در واقعه افزایش قیمت بنزینی که مردم عصبانی بودند. انرژی را معمولاً مجانی عرضه می‌کنیم، گاز و آب را د ر بحران آب به قیمت مفت عرضه می‌کنیم. قیم، به قیمت ۲ و نیم تا ۳ یورو به ازای هر متر مکعب تمام می‌شود. ۲ و نیم ضرب در ۳۰ هزار تومان قیمت یورو، می‌شود ۷۵ هزار تومان اما آب را تنها به قیمت ۷۰۰ تومان به صنایع می‌دهیم. به عبارت ما پول و دارای مردم و اقشاری ​​کشاورزان را حراج می‌کنیم. اگر چنین سرمایه‌گذاری در بخش‌اوری کک انجام می‌شود، می‌توانیم بیشتر کنیم. فرسوده شود، کشاورز بیکار شود و کشاورزی تضعیف شود اما ما آب را رایگان در اختیار صنایع می‌دهیم. می‌گویند اگر آب را گران‌تر به صنایع بدهیم، او نیز محصولات را گران‌تر به مردم عرضه خواهد کرد، اما در پاسخ باید گفت که اکنون هم محصول را به مردم عرضه می‌کند.

شما محصولات صنایع سنگین را در این کشور عملا به قیمت جهانی خرید می کنید. شما فولاد و انواع محصولات پتروشیمی را به قیمت جهانی خرید می‌کنید. پس از تولید کننده حداکثر قیمت ممکن است برای فروش به شما پیشنهاد می‌کند اما قیمت تمام شده با تعداد زیادی دارد. اگر محصول را به قیمت طبیعی عرضه کنید، قیمت تمام شده بالا می‌رو و تازه سود آن طبیعی خواهد بود. در این کارخانه‌ها دستمزد کارگران نیز حداقلی است. در چین که کار بسیار ارزان است، کارگر با درآمدی کمتر از 400 هزار نفر وجود ندارد. کارگر در ایران چه درآمدی دارد؟ با مزایای رقمی حدود ۱۵۰ یورو درآمد کارگر ایرانی است. کارگر ما بسیار ارزان است بنابراین بهترین زمان است که در کشور سرمایه‌گذاری، تولید و انجام می‌شود، حتی روی دست چین می‌شود، زیرا هزینه کمتری تولید می‌شود. صنایع ما از آب، برق و امکانات ارزان استفاده می‌کنند، محصول را به قیمت جهانی می‌فروشند، در حالی که قیمت کمتر از این است. فاصله میان قیمت تمام شده و قیمت طبیعی سود، یارانه‌هایی است که از مردم داده شده است. من این را بر میدارم. پول را از آن نقطه بیرون بکشید و در اقتصاد وارد کنید، حل و فصل شود. سود همین یارانه‌ها ۲ هزار و ۳۰۰ هزار میلیارد تومان، یعنی ۲ برابر بودجه سالیانه است.

– به عنوان فردی که وارد کارزار کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری شده است، لطفاً برنامه‌های خود را اعلام کنید.

برنامه بلند مدت من برنامه عدالت اجتماعی سیاسی اجتماعی است که درباره آن توضیح دادم. برنامه‌های کوتاه مدت میان مدت من نیز تامین معیشت مطلوب برای مردم، رفع موانع و رونق سریع تولید و صادرات، مهار تورم، جلوگیری از گرانی و ایجاد ارزانی، ایجاد حداقل یک میلیون شغل در سال، افزایش ۳ تا ۵ برابری یارانه نقدی برای دهک‌های پایین درآمدی، افزایش خدمات درمانی، پزشکی و تامین اجتماعی با نگاه ویژه به بازنشستگان و کارگران، مبارزه با فساد از طریق حذف رانت و ایجاد شفافیت، افزایش ارزش پول ملی، اصلاح نظام مالیاتی، حمایت ویژه از استارت‌آپ‌ها و کارآفرینان جوان، جذب سرمایه‌های ایرانیان خارج از کشور و خارجی‌ها و توسعه سریع راه‌ها، بنادر و فرودگاه‌ها و تبدیل ایران به چهارراه اصلی منطقه هستند.

من معتقدم اگر جریان توسعه را به جای اینکه از پایتخت دنبال کنیم، از طریق بنادر و مرزها دنبال کنیم، از نظر صنعت و تولید چندین سر و گردن از همه کشورها جلوتر خواهیم بود، زیرا در همه جای دنیا توسعه از آنجا شروع می شود. مرزها ما می توانیم یک بازار 300 میلیونی در اطراف خود ببینیم و در آنجا کار کنیم. بنابراین در مناطق مرزی و به ویژه بنادری که به دنیا متصل هستند باید توسعه دید. اگر بنادر، فرودگاه ها و مرزهای خود را تقویت کنیم، عملا می توانیم ایران را به قطب اصلی منطقه تبدیل کنیم. به نظر من یا دولت باید در این زمینه ها سرمایه گذاری کند یا از سرمایه گذاری ایرانیان خارج از کشور یا خارجی ها در قالب BOT مانند هر کشور دیگری استفاده کند. وقتی این سرمایه گذاری انجام می شود و مثلاً فرودگاه موجود به فرودگاه بین المللی تبدیل می شود، شرکت سازنده آن نمی تواند آن را خنک کند و بردارد. این زیرساخت در کشور باقی مانده است. در هر صورت، این شرکت است که در هر درخواست هواپیما را پرواز می دهد تا هزینه آن را به سود تبدیل کند. در اینجا بحث تحریم هم تاثیری ندارد، چون این من نیستم که تحریم می شوم، یکی از او سرمایه گذاری کرده است. این سرمایه گذاری ها امنیت را تامین می کند. این سیاست‌های اقتصادی می‌تواند از فردا شروع شود، اما گاهی در سال‌های آینده سودآور خواهد بود و برخی نیز تا ۲ یا ۳ ماه آینده. در حال حاضر سالانه 42 هزار میلیارد تومان یارانه می دهیم. در صورت حذف یارانه دهک های بالا، دهک های چهارم و پنجم درآمدی 3 برابر یارانه دریافت می کنند و این پرداخت امکان پذیر است.

– منابع این تغییرات در پرداخت ها از کجا می آید؟

هر جا بخواهیم این کسری بودجه 500 هزار میلیاردی را تامین کنیم باید این مبلغ را هم پرداخت کنیم. اگر کسي جرات داشته باشد کشوري را که 500 هزار ميليارد تومان کسري بودجه دارد تصاحب کند، مي تواند 150 هزار ميليارد به اين مبلغ اضافه کند و بگويد 650 هزار ميليارد مي دهد. همین یارانه پنهان و همین ضایعات که صحبت شده راه جبران کسری بودجه است. بعضی ها چون این اعداد را نمی دانند هرچه می خواهند می گویند و هیچ محاسباتی ندارند. اما من به شما می گویم یارانه ای که تقریباً برای 80 میلیون نفر است، حدود 42 تریلیون در سال پرداخت می شود. در صورت حذف 2 دهک بالا، 2 دهک پایین به صورت خودکار می توانند 2 برابر یارانه دریافت کنند. به غیر از حذف یارانه دهک بالا، مبالغ یارانه بیشتری را از منابع دیگر ارائه دهید.

– در ابتدای اجرای هدفمندی یارانه ها، بر اساس حذف یارانه پرداختی به بردارهای انرژی و فروش این بردارها به قیمت آزاد و پرداخت مابه التفاوت یارانه پرداختی از سوی دولت به مردم بود. با توجه به اینکه طبق بیانات جناب عالی، دولت همچنان به یارانه های پنهان در حوزه انرژی ادامه می دهد، به نظر شما چرا باید یارانه ها ادامه پیدا کند؟ بر چه اساسی از لزوم چند برابر شدن یارانه ای که ماهانه به سرپرستان خانوار پرداخت می شود صحبت می کنید؟

اکنون دیگر بر مبنایی نیست که در گذشته وجود داشت. الان در واقع 42 هزار میلیارد تومان کمک نقدی در بودجه کشور اختصاص می دهند. به عبارت دیگر، هدف از پرداخت کمک نقدی تغییر کرده است. ابتدا قرار شد یارانه آب، برق و گاز حذف شود و یارانه هدفمند شود. آن زمان می‌گفتیم یارانه‌ها را حذف می‌کنیم، یک سوم آن را حذف می‌کنیم تا به مردم بدهیم و افزایش قیمت‌ها را جبران کنیم و دو سوم برای یارانه دادن به صنعت، بهسازی خیابان‌ها و… باقی می‌ماند. ، اما این سیاست ناپدید شد. اگر درآمدی از آب و برق و گاز باشد به خزانه دولت واریز می شود و سالانه 42 تریلیون از خزانه دولت واریز می شود. بنابراین یارانه به یکی از هزینه های جاری دولت تبدیل شده است. حالا چرا باید این را پرداخت کنیم؟ گفته می شود 7 دهک زیر خط فقر هستند. 50 تا 70 درصد مردم زیر خط فقر زندگی می کنند. اگر چنین است، باید به مردم کمک کرد. من دیده ام که مردم نمی توانند هر 6 ماه نیم کیلو گوشت برای خانواده خود تهیه کنند. گوشت از ضروریات زندگی است.

با فرض اینکه کمک نقدی در 10 ضرب شود و به 450 هزار تومان برسد، به نظر شما در شرایطی که خط فقر دیجیتالی بیش از 7 میلیون تومان ارزیابی شده است، این رقم چه تاثیری می تواند بر وضعیت دهک های پایین کشور داشته باشد. جامعه؟ آیا به نظر شما صحبت از افزایش کمک نقدی در انتخابات کمی عوام فریبانه نیست؟

خیلی کم تاثیر داره ولی وقتی آدم گرسنه باشه و چیزی برای خوردن نداشته باشه 45000 تومنه. فکر کنید حتی با همین قیمت های کنترلی هم آدم بعد از 2 ساعت ایستادن در صف نمی تواند نیم کیلو مرغ بخرد و به غذای ناسالم بسنده کند. این شخص آبرو دارد و اگر 3 برابر یارانه فعلی به او بدهید، حداقلی برای زندگی دارند تا حداقل نان قاچ شده بخرند. کارت کمک هزینه را جلوی نانوا می گذارند تا فرد بتواند در پایان ماه که کمک هزینه پرداخت می شود، پول خود را برداشت کند. کار در بعضی جاها به این مرحله رسیده است.

– فکر می کنید تنها راه حل این وضعیت افزایش کمک نقدی است؟

راه حل همان بود که در ابتدا ارائه شد. باید راه حل اقتصادی دقیقی وجود داشته باشد، راه برای تولید و صادرات باز شود، مردم کار کنند، وضعیت معیشتی آنها بهتر شود و نیازی به این پول نداشته باشند. تا اون موقع نمی تونی بگی کمکت نمی کنیم، صبر کن تا اوضاع حل بشه چون از گرسنگی و نبود بهداشت می میریم. تا آن زمان باید به فرد کمک کرد.

– شما عنوان حکومت خود را دولت «تحول و عدالت» انتخاب کرده اید. لطفا این عنوان را توضیح دهید و بگویید چرا به عرصه انتخابات ریاست جمهوری بازگشتید؟ به دنبال چه هستید و تا آخر متوقف خواهید شد یا به دنبال هدف دیگری هستید؟

بحث تحول و عدالت شعاری نیست و برآمده از برنامه من است. من یک برنامه بسیار منظم تحت عنوان مدل حکومتداری اقتصاد اجتماعی نوشته ام. این برنامه با عنوان “زندگی زیبای ایرانی، افتخار جامعه ایرانی” است. این مدل هم تحول در وضعیت اقتصادی کشور را دنبال می کند و هم به موضوع عدالت اجتماعی توجه داشته است. بر این اساس، نام این برنامه را تحول و عدالت گذاشته ام، زیرا در مورد تحول در رعایت حقوق بشر، به ویژه از طریق تأمین وسایل معیشت و حداقل زندگی است. نام دولت شعاری نیست و با تفکر این برنامه همخوانی دارد.

دلیل شرکت من در انتخابات این است که در دوره های اخیر، مسائل گروه ها و جناح های سیاسی همیشه رنگ غالب در انتخابات مختلف بوده است. یک بار چپ، یک بار راست، یک بار اصلاح طلب و یک بار اصولگرا کاندیدای ریاست جمهوری شوند. با تعمیق، دیدیم که همه تلاش ها عمدتاً معطوف به مسائل سیاسی بود، بنابراین مسائل اقتصادی هم در میان بود. یکی از دلایلی که اکنون به این وضعیت رسیده‌ایم و نارضایتی بخش بزرگی از جامعه را می‌بینیم، اجرای نشدن برنامه اقتصادی است. چه کسی می تواند تمرکز اقتصادی داشته باشد؟ فردی که مسائل اقتصادی را در عمل و اجرا و آموزش ملاک قرار دهد. ما می بینیم که افرادی که کاندیدا می شوند بیشتر سیاسی هستند و رای مردم را جلب می کنند، اما در عمل می بینیم که در انتخاب، مدیریت و جهت گیری کابینه چون اطلاعی از مسئله اقتصادی ندارند نمی توانند درست عمل کنند. به نظر شما امروز اعضای اقتصادی دولت نمی خواهند مشکلات را حل کنند؟ آنها می خواهند اما نمی توانند; به این دلیل که یا خود وزیر یا تیمش درک کاملی از موضوع ندارند و انسجام کافی در تیم اقتصادی دولت وجود ندارد و یا اینکه رئیس جمهور حتی درک درست، عینی و واقعی از اقتصاد ندارد. در شکل عملیاتی اعم از توسعه و تولید نمی توان مجموعه اقتصادی آن را به طور دقیق پیگیری کرد. شاید همه اینها با هم درگیر باشد.

– در واقع به نظر شما فردی که دولت بعدی را هدایت می کند باید یک اقتصاددان باشد؟

– نه لزوماً یک اقتصاددان، بلکه فردی با سابقه اقتصادی که شامل تولید، صنعت، تجارت، واردات و صادرات است. به طوری که به فرد بگوییم در گمرک مشکل داریم تا بداند در مورد چه چیزی صحبت می کنیم. وقتی به او می گویند کالا در گمرک بندرعباس واریز شده است، نباید بگوید تا فردا به شما دستور می دهند از گمرک بروید! او باید بداند که چه قوانین، مقررات و رویه هایی باعث پر شدن گمرک شده است. منظور اقتصاددان کسی نیست که تحصیلات دانشگاهی در اقتصاد داشته باشد، چون ممکن است نتواند مشکل را عملاً حل کند، باید از طریق تولید، توسعه صنعتی، اقتصادی و حتی مشکلات عمرانی در تن زندگی کرده باشد. در عین حال این فرد باید سیاست داخلی، سیاست خارجی، فرهنگی و مسائل دیگر کشور را درک کرده باشد تا بتواند از عهده این کار برآید.

– به نظر شما چند کاندیدایی که اعلام کاندیداتوری کرده اند این ویژگی ها را دارند؟

سوابق این افراد قابل بررسی است. 42 سال کار کردم و از کارخانه شروع کردم. در 25 سالگی مدیر تولید سایپا شدم. من مهندس مکانیک با مدرک لیسانس بودم. پس از آن به عنوان مدیر کارخانه، عضو هیئت مدیره، قائم مقام و مدیر کل فعالیت کردم. متعاقباً مدیر صنعتی و عملیاتی در حوزه صنایع سنگین شدم. در 29 سالگی معاون وزیر صمت شدم. من تمام کارخانه ها و ظرفیت های آنها را می شناسم. از آنجا آمدم مناطق آزاد ایجاد کنم و کارم ایجاد، ساخت و معرفی بخش خصوصی برای ایجاد تجارت آزاد در کیش بود که آن را ایجاد کردم. من کیش ایر را ایجاد کردم. بعد از آن به دلیل متروکه بودن نیروگاه اتمی بوشهر، معاون امور نیروگاه اتمی سازمان انرژی اتمی شدم. این کارخانه تا سال 1971 متروکه بود و من سعی کردم دوباره آن را راه اندازی کنم. این اقدام شامل مذاکره با خارجی ها نیز می شود. برای همین 2 سال با خارجی ها مذاکره کردم. بنابراین من کار ساخت و ساز را می دانم، تجارت خارج از کشور را می دانم، و کار صنعتی را می دانم. از همان جا کارم را گرفتم و یک هلدینگ برای فرزندان شهدا درست کردم. من در آن زمان استاندار خراسان بزرگ شدم; علاوه بر کارهای اقتصادی و عمرانی، سابقه فعالیت های امنیتی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز دارم، چرا که استان بزرگی را با چالش های فراوان مدیریت کردم. پس از آن معاون رئیس جمهور شدم و در مسائل کلان دولت ها مانند رابطه قوا و چالش های مدیریت کلان کارشناس شدم. موارد دیگری نیز وجود دارد. بنابراین من مجموعه ای از تجربیات هستم که می توانم موضوع وزارتخانه هایم را نیز درک کنم. اینکه دیگران چقدر با این مسائل آشنا هستند باید در رزومه آنها منعکس شود.

– دولت تحول و عدالت چه ویژگی هایی خواهد داشت؟

یکی از مشکلات کشور ما مبارزات سیاسی است. اگر اخبار کشورهایی مانند کره جنوبی را ببینید، چند درصد از این اختلافات سیاسی داخلی و چند درصد مربوط به توسعه، خرید، فروش و صادرات است؟ 90 درصد آنها مشکلات اقتصادی است. من می خواهم کشور را به این نقطه برسانم. کاش وقتی مردم تلویزیون را روشن می کنند، نمی گویند چیز شگفت انگیزی و حال و هوای شخصیت دیگر را دیدی؟ بسیار زشت است و مردم را از مسیر اصلی منحرف می کند. به همین دلیل، من ویژگی هایی را برای دولت خود تعریف کرده ام. تامین حداقل معیشت مردم، رفع موانع تولید و صادرات، اصلی ترین کارهایی است که از روز تاسیس دولت باید انجام دهیم. جزئیات نیز مشخص است.

یکی از شاخصه های دولت من تحول و تغییر جهت گیری است. توسعه باید متوازن باشد، اما به نظر من توسعه اقتصادی نیز در اولویت این توسعه است. تعامل با همه کسانی که می توانند در حوزه حکومت داری عمومی به دولت کمک کنند نیز اولویت دوم است. موضوع سوم ایجاد وحدت ملی است.

– چه کسانی در کابینه جنابعالی حضور خواهند داشت؟

برای تعیین بنگاه به چند شاخص اشاره کردم. اول اینکه دولت باید جوان و پر انرژی باشد. من نمی خواهم شعار بدهم و این اقدامات را در استان خراسان نیز اجرا کرده ام. شرکت من یک شرکت جوان خواهد بود. دلیل این امر این است که من خودم محصول اعتماد جوانان هستم و در 25 سالگی مدیر تولید یک شرکت شدم. در مورد حضور و فعالیت زنان در حکومت نیز من به تبعیض مثبت در این مرحله معتقدم، زیرا از نظر تاریخی تبعیض منفی برای این قشر ایجاد شده است. اگر تلاش نکنیم و اقدامات خارق العاده انجام ندهیم، نمی توانیم بخشی از انرژی استفاده نشده و مغفول مانده جامعه زنان را مهار کنیم. با این تبعیض مثبت نیمی از جامعه می توانند امید داشته باشند.

– آیا اصرار دارید که در رقابت های انتخاباتی باقی بمانید و دولت خودتان را تشکیل دهید؟

آره.

– فکر می کنید صلاحیت شما به تایید شورای نگهبان برسد؟

من دلیلی نمی بینم که صلاحیتم را تایید نکنم، اما در نهایت تصمیم با من نیست.

– در صورت تایید به نفع دیگری می روید؟

فکر نمی کنم این اتفاق بیفتد.

– خودتان را در چارچوب اصلاح طلبی تعریف می کنید؟

بله، اما سیبی را که به هوا می اندازیم، صد چرخ آن را می خورد تا به زمین بخورد. باید دید از الان تا آن زمان چه اتفاقی خواهد افتاد. نهاد اجماع سازی اصلاحات برای سامان دادن به وضعیت اصلاح طلبان و جلوگیری از حادثه تقسیم سال 2084 ایجاد شد که امیدواریم این نهاد همچنان بتواند پرونده ها را به خوبی مدیریت کند.

– با نظر نهایی این ارگان موافقید؟

من نباید تنها باشم

– در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال 1383 یکی از نکوهش هایی که به جنابعالی صورت گرفت این بود که حضور جنابعالی و عدم کناره گیری شما از رقابت در این انتخابات باعث شکست اصلاحات شد. نظرت راجع به آن چیست؟

خوب، شما می توانید بگویید که اگر من کاندید A هستم، یکی کاندید B و دیگری کاندید C بود. چطور تنها من بودم که در این شرایط شکست خوردم؟

– شاید بتوان گفت روحیه منحصر به فردی که در بین اصلاح طلبان در انتخابات سال 1383 وجود داشت، عامل شکست آنها در این انتخابات شد، نظر شما در این باره چیست؟

روحیه یک جانبه ای که در جریان انتخابات آن سال در گروه های اصلاح طلب مشاهده کردیم بسیار وحشتناک بود و نسبت به بنده ای که در آن زمان به او تعظیم کردم و بزرگانی که آقای هاشمی و کروبی و سایر دوستان برجسته بودند. مثل گروه دوم قدرتمند خرداد ما حرف زدیم قابل مقایسه نیست. گفتم احساس خطر می کنم و ظاهراً از همه شما کوتاهتر هستم. شما تیم دارید و می توانید جریان را شروع کنید، اما اگر به همین منوال ادامه دهیم قطعا شکست خواهیم خورد. منتها محاسبات دوستان این بود که برخی وزن ندارند. مثلا آقای کروبی را سربار نمی دانستند. به جز من، دو گروه دیگر که ماندند بیشمار بودند.

در قرآن آیه مبارکه ای داریم که می فرماید همه طرفین به آنچه دارند افتخار می کنند و خوشحال می شوند. همانطور که جوان گفت این دوستان فکر می کردند که آنها پایان کار هستند. در نتیجه گفتند فلانی عدد نیست; ما چندین بار گفته ایم که عدد نیست، معنی ندارد، بالاخره همه این اعداد جمع می شوند و تبدیل به چیزی می شوند. شما حساب کنید؛ مثلاً آقای کروبی خودش را معرفی کرد، اما ما گفتیم این عدد نیست. این سوالات آنقدر مطرح شد که آقایان نتیجه را گرفتند. این شبها در اردیبهشت یا اوایل خرداد 1383 از هیئت دولت خارج شدیم و آقای موسوی لاری در آن زمان وزیر کشور بود. خود آقای لاری اخیراً وقتی یک شب از ساختمان دولت بیرون آمدند این مشکل را بازگو کردند و گفتند آقای مهرعلیزاده شرایط این گونه است و بالاخره به نظر شما باید این مشکل را حل کنید؟ من هم گفتم بله، 3 بار به آقایان گفتم بنشینیم صحبت کنیم. من چیزی نمی خواهم، فقط می ترسم این رویه منجر به شکست شود و اکنون آماده صحبت هستم. آقای لاری هم برای صحبت رفتند اما این بار پاسخی دریافت نکردند. وقتی گروهی فکر کنند همه چیز برای آنهاست، روحیه آنها را می شکند. منظورم این است که غیر از من، مظلوم و آقای کروبی، همه خودشان را شخصیت می دانستند و من و آقای کروبی را هیچ می دانستند.

– فکر می کنید این روحیه منحصر به فرد در انتخابات آینده بازتولید خواهد شد؟

امیدوارم در این انتخابات به دلیل ایجاد یک نهاد مشورتی این مشکلات پیش نیاید. اتفاقات آن سال این نگرانی را ایجاد کرد که نهادی برای جلوگیری از وقوع این اتفاقات ایجاد شود.

– آیا از ایجاد اجماع در مورد اصلاحات در انتخابات این ماه استقبال خواهید کرد؟

قطعا؛ البته یک نکته را هم باید بگویم؛ من هرگز برای خودم چیزی نخواستم. اگر به حرف های فعلی من توجه می کردید، من از خودم نمی خواستم و اگر احساس نمی کردم که وضعیت مردم این گونه است و باید بدون درگیری حزبی و بدون دلسوزی مشکلات مردم را حل کنیم، به این موضوع نمی پرداختم. اصلاً بحث انتخابات

– در سال 2084، بسته به تعداد افراد حق رأی، شما تقریباً 1300000 رأی داشتید. فکر می کنید پایگاه رای شما در این زمان انتخابات چیست و این تعداد چگونه تغییر خواهد کرد؟

متأسفانه الان نمی توانم بگویم.

– برخی می گویند بر اساس رای قومی کاندید شدی.

– نه؛ اینطور نیست. من در خراسان کار کردم و بسیار خوشحالم که به فضل خدا به وظیفه خود عمل کرد اما صنعتگران خراسانی زنگ می زنند و ابراز محبت می کنند. مطمئناً از آن زمان تاکنون کارهای خوبی انجام شده است، اما هنوز هم می گویند اولین سنگ هایی که گذاشتید همچنان برای صنایع خراسان کار می کند. اکنون سال ها گذشته است و ممکن است بسیاری از جوانان من را نشناسند، اما من در روحیه جامعه باقی مانده ام. کیش را هم تقریبا از صفر به جایگاه خوبی رساندم. یک ارتش کامل 20 ساله هم در زمینه ورزش طراحی کردم. استاندار استان اصفهان بودم و کارهای خوبی انجام دادم.

– فکر می کنید رای شما نسبت به انتخابات 2004 چه تغییری کرده است؟

من نمی دانم. بگذارید کمی واضح تر شود.

– فکر می کنید گزینه نهایی هیئت مشورتی، اصلاح طلبان فردی خواهند بود؟

به نظر من اصلاح طلبان به یک گزینه توافقی نمی رسند.

– یعنی تجربه 2004 تکرار خواهد شد؟

– نه؛ اکنون آنها یک انتخاب اجماعی نخواهند داشت، زیرا افرادی که می مانند، همه رای خواهند داشت، اما با توجه به آنچه که من از هر تعداد اصلاح طلبی که به رقابت نهایی راه پیدا کنند، می دانم، فردی که از بقیه بهتر خواهد بود. در نظرسنجی هایی که هفته گذشته برگزار می شود، او کاندیدای اصلی است و دیگران از او حمایت می کنند.

– آیا خود را جزئی از این سازمان می دانید؟

من معتقدم ایرانی ها ذاتا اصلاح طلب هستند. مردم ایران نهضت تنباکو را به قصد اصلاح و ایجاد مشروطیت پایه گذاری کردند. مردم ایران هیچ گاه هدف انقلاب تخریب و برهم زدن اوضاع نبودند و حتی در زمان پیروزی انقلاب اسلامی هم نیامدند که اوضاع کشور را به هم بزنند، بلکه امامت و نبوغ رهبری امام انقلاب می کند. در ماه مه، او آن را در 22 فوریه برنده می شود. بنابراین، مردم همیشه دنبال اصلاح بوده اند; با این توصیف و این تعریف، ما همه اصلاح طلب هستیم، اما به این معنا که افرادی از جریان های اصلاح طلب یا اصولگرا نمی توانند یکدیگر را تحمل کنند، من این دسته بندی ها را اصلا مناسب نمی دانم. نتیجه این رویکرد تضاد درونی و عدم انسجام درونی خواهد بود.

– اگر در مورد دیگری غیر از خودتان اتفاق نظر وجود داشته باشد، آیا رعایت می کنید؟

بله، من تصمیم هیئت مشاوره را دنبال می کنم.

– برخی اصلاح طلبان گفته اند که تأکید نهاد اجماع بر اجماع لزوماً خصلت اصلاح طلبی دارد. با این وجود علی‌رغم اینکه آقای علی لاریجانی هنگام ثبت‌نام در وزارت کشور و اعلام کاندیداتوری خود برای انتخابات تاکید کرد که «من مستقل در انتخابات شرکت کردم»، بسیاری او را آخرین گزینه مورد حمایت اصلاحات می‌دانند. به نظر شما تکلیف آقای لاریجانی و رابطه ایشان با اصلاحات چه خواهد شد؟

اگر روشی را که من پیشنهاد دادم در نظر بگیرید، هیچ پرده ای برای گزینه نهایی وجود ندارد، زیرا کسانی که می آیند محاسبات را برای خودشان انجام داده اند و نظر، شانس و نظر خودشان را دارند. بنابراین هرکس از نظر رای گیری فرصت بیشتری داشته باشد مورد حمایت قرار می گیرد. من با این دیدگاه مخالفم که پشت پرده توافق شد که آقای فلانی بیاید و نامزد اجماع باشد. شاید 1 یا 2 نفر برای خودشان این فکر را کرده باشند یا آمده باشند با من یا شخص دیگری صحبت کنند تا جلو بیایند و نظر ما به شما باشد اما این در رشته فکر منطقی نیست .

– فکر می کنید جریان اصلاحات به نقطه مطلوبی برای آقای لاریجانی برسد؟

باید منتظر بمانیم تا ببینیم اوضاع چگونه پیش خواهد رفت.

– آیا ممکن است اصلاحات مانند سال 1392 عمل کند و به نفع دیگری برود؟

من نمی دانم.

– آیا این اتفاق را مطلوب می دانید؟

چون من نامزد انتخابات هستم نمی توانم در این مورد اظهار نظر کنم اما به عنوان یک فرد آگاه سیاسی نمی دانم این اتفاق می افتد یا نه.

انتهای پیام

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا