چرا فعالیت های انسان را اختیاری می نامند

1678 بازدید آخرین به روز رسانی: 6 اردیبهشت 1402 مدت زمان مطالعه: 25 دقیقه

فعالیت داوطلبانه یا عملگرایانه تقریباً تمام کاری است که ما انجام می دهیم، اما برخی از اعمال ما را می توان به عنوان فعالیت های غیر ارادی یا سایر رفلکس ها نامید. برخی از اعمال مانند تنفس، هضم، ضربان قلب، رفلکس های چشم و غیره غیر ارادی انجام می شوند. اعمال غیر ارادی به اعمالی گفته می شود که ناآگاهانه یا ناآگاهانه برای شخص صورت می گیرد. در این مقاله به تعریف و بررسی فعالیت داوطلبانه و غیر ارادی و نظام تنظیم آن می پردازیم و نمونه هایی از آنها را بررسی می کنیم.

فهرست مطالب این نوشته

فعالیت داوطلبانه چیست؟

وقتی عملی با مداخله افکار ایجاد می شود، ما از عمل ارادی صحبت می کنیم. اعمال ارادی تحت کنترل قسمت جلویی مغز (پروسانسفالن) است. این اعمال در مقایسه با اعمال غیر ارادی (به ویژه اعمال غیر ارادی انعکاسی) کند هستند.

مغز از طریق نخاع با نورون‌ها و در نهایت نورون‌های حرکتی، تکانه‌هایی را به عوامل مؤثر (عضلات یا غدد) می‌فرستد. این عمل تحت کنترل اراده است، بنابراین به عنوان یک عمل اختیاری شناخته می شود. بازی کردن، خواندن، صحبت کردن، راه رفتن، پریدن، خوردن، خوابیدن نمونه هایی از فعالیت های داوطلبانه هستند. عمل داوطلبانه اساساً اقدامی است که توسط بخش تصمیم گیری آگاهانه ما آغاز می شود. رفتارهای داوطلبانه در محیط ما عمل می کنند و توسط عوامل در محیط ما آموخته و حفظ می شوند.

غذا خوردن یکی از اعمال ارادی است که با خواست و آگاهی فرد انجام می‌شود.

مرحله اقدام داوطلبانه چیست؟

قشر مغز شما تکانه‌هایی را از طریق نخاع با نورون‌های داخلی و در نهایت به یک نورون حرکتی به عوامل مؤثر (عضلات یا غدد) می‌فرستد. این عمل تحت کنترل اراده است، بنابراین به عنوان یک عمل اختیاری شناخته می شود.

برای ایجاد پاسخ داوطلبانه چه اتفاقی باید بیفتد؟

داوطلبانه – پاسخ های داوطلبانه باید به مغز برود و بیشتر طول بکشد. هر چه بیشتر باید فکر کنید زمان واکنش کندتر می شود.

تفاوت اصلی بین یک عمل داوطلبانه و یک عمل بازتابی چیست؟

اعمال ارادی شامل فکر آگاهانه (زمان برای تأمل) است. اعمال رفلکس شامل فکر آگاهانه (زمان تفکر) نمی شود و برای جلوگیری از آسیب غیر ضروری به بدن، خیلی سریع اتفاق می افتد.

آیا خوابیدن یک عمل ارادی است؟

خواب حالتی طبیعی و عودکننده ذهن و بدن است، با تغییر در هوشیاری، فعالیت حسی نسبتاً مهار می‌شود، فعالیت ماهیچه‌ای کاهش می‌یابد و در طول خواب REM تقریباً تمام ماهیچه‌های ارادی مهار می‌شوند، حرکات سریع چشم مهار می‌شود و تعامل با محیط اطراف متوقف می‌شود. کاهش می یابند.

صحبت کردن داوطلبانه است یا غیر ارادی؟

همانطور که گفته شد حرکات ارادی حرکاتی هستند که مستقیماً با اراده فرد کنترل می شوند. اینها توسط ماهیچه های اسکلتی کنترل می شوند. مثلا راه رفتن، صحبت کردن، رقصیدن و غیره. حرکات غیر ارادی هستند که تحت کنترل فرد هستند.

صحبت کردن یک عمل ارادی است که با کنترل آگاهانه ما انجام می‌شود.

نمونه هایی از استفاده ارادی از عضلات چیست؟

ماهیچه هایی که به میل خود قابل کنترل هستند، ماهیچه های ارادی نامیده می شوند. آنهایی که ارادی نیستند، ماهیچه های غیر ارادی نامیده می شوند. بر خلاف ماهیچه های صاف و قلبی که غیر ارادی هستند، ماهیچه های اسکلتی ارادی در نظر گرفته می شوند. در ادامه نمونه ای از مسیرهای پیام عصبی برای برداشتن گوشی بعد از زنگ زدن (فعالیت داوطلبانه) را به ترتیب ذکر کرده ایم.

گیرنده های صدا در گوش شما آهنگ زنگ تلفن را دریافت می کنند.

گیرنده ها باعث تحریک تکانه های عصبی در نورون های حسی می شوند.

تکانه های عصبی به نورون های داخلی مغز منتقل می شود.

مغز شما تکانه های بسیاری از نورون های داخلی را تفسیر می کند و متوجه می شوید که تلفن در حال زنگ زدن است. مغز شما همچنین تصمیم می گیرد که چه زمانی باید به تلفن پاسخ دهید.

تکانه ها در طول نورون های حرکتی به عضلات دست می روند.

ماهیچه های بازوها و انگشتان شما واکنش نشان می دهند و دست خود را برای برداشتن تلفن حرکت می دهید.

فعالیت غیر ارادی چیست؟

اعمالی که بدون اطلاع یا آگاهی شخص صورت می گیرد، اعمال غیر ارادی نامیده می شود. هضم، ضربان قلب، عطسه و غیره. نمونه هایی از اعمال غیر ارادی است. اعمال غیر ارادی و ارادی توسط قسمت های مشابه مغز کنترل می شوند. مغز عقبی و مغز میانی اعمال غیرارادی مانند ترشح بزاق، استفراغ و غیره را کنترل می کند. این عملکردهای غیرارادی عمدتاً توسط مراکز موجود در مغز میانی انجام می شود، اما از آنجایی که آنها توسط قشر مغز نیز کنترل می شوند، کنترل ارادی نیز دارند. تمام اعمال ارادی بدن توسط قشر حرکتی در لوب پیشانی مغز کنترل می شود.

ضربان قلب یکی از اعمال غیرارادی بدن ما است که بخش هوشیار ما نقشی در انجام آن ندارد.

فعالیت غیر ارادی بازتابی چیست؟

یک عمل رفلکس یک عمل غیرارادی در پاسخ به یک محرک است. این یک اقدام خودانگیخته بدون تفکر است. به عنوان مثال، زمانی که ما در معرض نور شدید قرار می گیریم، نور وارد شده به چشم ما به طور خودکار تنظیم می شود. سیستم عصبی محیطی (PNS) بخشی از اعصاب است که سیستم عصبی مرکزی (CNS) (شامل مغز و نخاع) را به بقیه بدن متصل می کند. عمل رفلکس نتیجه هماهنگی نخاع و سیستم عصبی محیطی است، این عمل مغز را درگیر نمی کند. مسیری که تکانه ها در حین عمل بازتابی طی می کنند، قوس بازتابی نامیده می شود.

تفاوت بین فعالیت غیر ارادی و غیر ارادی انعکاسی چیست؟

اعمال غیر ارادی بدون انتخاب آگاهانه ارگانیسم صورت می گیرد. اعمال بازتابی یا اعمال بازتابی اعمالی هستند که با محرک انجام می شوند. فعالیت غیر ارادی توسط نخاع و مغز میانی کنترل می شود، اما اعمال رفلکس توسط نخاع کنترل می شود. اعمال غیر ارادی عادی نسبتاً کندتر هستند، اما اعمال رفلکس بسیار سریع اتفاق می‌افتند. اعمال غیر ارادی مانند ضربان قلب و اعمال غیر ارادی انعکاسی مانند تکان دادن زانو که تحت تحریک (ضربه زدن با چکش طبی) انجام می شود. همه اعمال انعکاسی ماهیت غیرارادی دارند، اما همه اعمال غیرارادی بازتابی نیستند.

یک عمل رفلکس غیرارادی می تواند هر عضله یا غده ای را درگیر کند، مانند زمانی که دست خود را از یک جسم داغ خارج می کنیم، اما اعمال غیرارادی فقط شامل عضلات غیرارادی، یعنی صاف یا قلب می شود. اعصاب و سیستم عصبی خودمختار می توانند میزان اعمال غیرارادی را افزایش یا کاهش دهند، اما اعمال رفلکس معمولاً قابل کنترل نیستند. اقدامات انعکاسی برای مقابله با موقعیت‌های اضطراری انجام می‌شود که به‌عنوان یک اقدام غیرارادی ممکن است به یک موقعیت اضطراری پاسخ دهد یا نباشد، اما همه انواع فعالیت‌های غیرارادی ممکن است فرآیند مهم زندگی باشند، مانند گردش خون، بلعیدن غذا، جابجایی غذا. از طریق دستگاه گوارش و غیره

در فعالیت غیر ارادی بازتابی عضلات ارادی به صورت خود به خود و بدون کنترل ما منقبض می‌شوند تا خطر را دور کنند مانند لمس شئ داغ.

کدام سیستم عصبی در اعمال غیر ارادی بدن نقش دارد؟

سیستم عصبی سمپاتیک بخشی از سیستم عصبی خودمختار است که به عنوان سیستم عصبی غیر ارادی نیز شناخته می شود. بدون جهت گیری آگاهانه، سیستم عصبی خودمختار عملکردهای مهم بدن مانند ضربان قلب، فشار خون، گشاد شدن مردمک چشم، دمای بدن، تعریق و هضم را تنظیم می کند. تحقیقات نشان می‌دهد که انواع مختلف سلول‌های عصبی به نام نورون‌ها، این پاسخ‌های فیزیکی مختلف را با هدایت عملکرد ماهیچه‌های اسکلتی، ماهیچه‌های قلب و غدد ترشحی کنترل می‌کنند. این سیستم همچنین به حیوانات اجازه می دهد تا تنظیمات داخلی سریع انجام دهند و بدون فکر کردن به آن واکنش نشان دهند. سیستم عصبی سمپاتیک واکنش غیرارادی سریع بدن را به موقعیت های خطرناک یا استرس زا هدایت می کند.

افزایش ناگهانی هورمون ها هوشیاری بدن و ضربان قلب را افزایش می دهد و خون اضافی را به ماهیچه ها می فرستد. تنفس سریع می شود، اکسیژن تازه به مغز می رسد و گلوکز برای افزایش سریع انرژی به جریان خون پمپاژ می شود. برای مثال، ممکن است شخصی قبل از اینکه کاملا متوجه شود که درخت به سمت خود فرو می‌ریزد، از مسیر درختی که در حال سقوط است بپرد. وقتی درخت قطع می شود یا از خطر جلوگیری می شود، سیستم عصبی سمپاتیک بدن را بی حس نمی کند. یکی دیگر از اجزای سیستم عصبی خودمختار، سیستم عصبی پاراسمپاتیک است که برای آرامش بدن کار می کند. برای مقابله با واکنش جنگ یا گریز، این سیستم بدن را به استراحت و هضم تشویق می کند. فشار خون، تعداد تنفس و جریان هورمون زمانی که بدن به حالت هموستاز یا تعادل باز می گردد به سطح طبیعی باز می گردد.

تفاوت بین فعالیت داوطلبانه و غیر ارادی چیست؟

اندام هایی که واکنش ها را کنترل می کنند نیز به طبقه بندی واکنش ها به ارادی و غیر ارادی کمک می کنند. عمل ارادی توسط قسمت قدامی مغز کنترل می شود در حالی که عمل غیرارادی توسط قسمت خلفی مغز و نخاع کنترل می شود. تمام اعمال ارادی منجر به عمل عضلانی می شود در حالی که اعمال غیر ارادی منجر به عمل عضلانی یا ترشح غدد خاصی می شود. فعالیت های داوطلبانه و غیر ارادی به طور کامل در جدول زیر مقایسه شده اند.

جدول تفاوت های بین فعالیت داوطلبانه و فعالیت غیر ارادی

جدول زیر تمامی تفاوت های بین بیکاری اختیاری و غیر ارادی را توضیح می دهد.

سیستم عصبی خودمختار و اعمال غیر ارادی

سیستم عصبی خودمختار فرآیندهای خاص بدن مانند فشار خون و تعداد تنفس را تنظیم می کند و به طور مستقل (خودکار) بدون تلاش آگاهانه توسط فرد عمل می کند. سیستم عصبی خودمختار بخشی از سیستم عصبی است که اندام های داخلی از جمله رگ های خونی، معده، روده ها، کبد، کلیه ها، مثانه، اندام های تناسلی، ریه ها، مردمک ها، قلب و عروق خونی، ترشح بزاق و غدد گوارشی را تنظیم می کند. در مهره داران، سیستم عصبی خودمختار اندام های داخلی را بدون هیچ شناخت یا تلاش آگاهانه ارگانیسم کنترل و تنظیم می کند. سیستم عصبی خودمختار دارای دو بخش اصلی است که عبارتند از:

Sympathetic: بدن را برای شرایط استرس زا یا اضطراری مانند جنگ یا فرار آماده می کند. بنابراین، تقسیم سمپاتیک ضربان قلب و نیروی انقباضات قلبی را افزایش می دهد و راه های هوایی را برای تسهیل تنفس گشاد می کند. باعث می شود بدن انرژی ذخیره شده را آزاد کند. این شکاف باعث عرق کردن کف دست ها، گشاد شدن مردمک ها و موی سیخ می شود. فرآیندهای بدن را که در مواقع اضطراری اهمیت کمتری دارند، مانند هضم و ادرار کردن، کند می کند.

Parasympathetic: فرآیندهای بدن را در شرایط عادی کنترل می کند. به طور کلی، اعمال پاراسمپاتیک حفظ و احیا می شوند. این قسمت ضربان قلب را کاهش می دهد و فشار خون را کاهش می دهد. دستگاه گوارش را برای پردازش غذا و دفع مواد زائد تحریک می کند. انرژی حاصل از غذاهای فرآوری شده برای بازسازی و ساخت بافت استفاده می شود.

سیستم عصبی خودمختار مسئول اعمال غیر ارادی در بدن ما است. این سیستم از دو بخش سمپاتیک و پاراسمپاتیک تشکیل شده است.

هنگامی که سیستم عصبی خودمختار اطلاعاتی در مورد بدن و محیط خارجی دریافت کرد، با تحریک فرآیندهای بدن، معمولاً از طریق تقسیم سمپاتیک، یا مهار آنها، معمولاً از طریق تقسیم پاراسمپاتیک، پاسخ می‌دهد. یک مسیر عصبی خودمختار از دو سلول عصبی تشکیل شده است. یک سلول در ساقه مغز یا نخاع قرار دارد. این سلول توسط رشته های عصبی به سلول دیگری متصل می شود که در گروهی از سلول های عصبی (به نام گانگلیون اتونومیک) قرار دارد. رشته های عصبی از طریق این گره ها به اندام های داخلی متصل می شوند. بیشتر عقده های سمپاتیک درست خارج از نخاع در هر دو طرف قرار دارند. عقده های بخش پاراسمپاتیک در نزدیکی یا داخل اندام هایی قرار دارند که با آنها ارتباط برقرار می کنند. دو پیام رسان شیمیایی (انتقال دهنده های عصبی) برای ارتباط در سیستم عصبی خودمختار استفاده می شود، از جمله:

استیل کولین

نوراپی نفرین

فیبرهای عصبی که استیل کولین ترشح می کنند فیبرهای کولینرژیک و فیبرهایی که نوراپی نفرین ترشح می کنند فیبرهای آدرنرژیک نامیده می شوند. به طور کلی، استیل کولین دارای اثرات پاراسمپاتیک (بازدارنده) و نوراپی نفرین دارای اثرات سمپاتیک (تحریکی) است. با این حال، استیل کولین اثرات سمپاتیک نیز دارد. به عنوان مثال، گاهی اوقات باعث تعریق می شود یا مو را سیخ می کند. در ادامه قسمت های مختلف درگیر در اعمال غیر ارادی (سیستم عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک) را با جزئیات بیشتری توضیح داده ایم.

سیستم عصبی سمپاتیک چیست؟

سیستم عصبی سمپاتیک، تقسیمی از سیستم عصبی که برای ایجاد تنظیمات موضعی (مانند تعریق در پاسخ به افزایش دما) و تنظیم رفلکس سیستم قلبی عروقی عمل می کند. در شرایط استرس زا، کل سیستم عصبی سمپاتیک فعال می شود و یک واکنش فوری و گسترده به نام پاسخ مبارزه یا فرار ایجاد می کند. این پاسخ با آزاد شدن مقادیر زیادی اپی نفرین از غده فوق کلیوی و افزایش ضربان قلب، برون ده قلبی، اتساع عروق ماهیچه های اسکلتی، انقباض عروق پوستی و گوارشی، اتساع مردمک، اتساع برونش و پیلوارکشن همراه است. اثر کلی این اقدامات این است که فرد را برای خطر قریب الوقوع آماده می کند.

اعمال سیستم عصبی سمپاتیک در هماهنگی با سایر پاسخ های عصبی یا هورمونی به استرس از جمله افزایش ترشح کورتیکوتروپین و کورتیزول رخ می دهد. در انسان، استرس مزمن منجر به تحریک طولانی مدت پاسخ جنگ یا گریز می شود که منجر به تولید و ترشح مداوم کاتکولامین ها (مثلاً اپی نفرین) و هورمون هایی مانند کورتیزول می شود. انتشار طولانی مدت این مواد در اثر استرس با پیامدهای فیزیولوژیکی مختلفی از جمله هیپرگلیسمی (گلوکز خون بالا) همراه است که می تواند منجر به دیابت نوع 2 و “فشار خون” و در نتیجه بیماری های قلبی عروقی شود.

در این تصویر آناتومی سیستم عصبی سمپاتیک نشان داده شده است.

آناتومی سیستم عصبی سمپاتیک

از نظر تشریحی، نورون های پیش گانگلیونی سمپاتیک، که بدنه سلولی آنها در داخل سیستم عصبی مرکزی قرار دارد، از شاخ های جانبی عصب 12 قفسه سینه و 2-3 بخش اول کمری نخاع به وجود می آیند. به همین دلیل، گاهی اوقات سیستم سمپاتیک را “خروج قفسه سینه” می نامند. آکسون‌های این نورون‌ها از نخاع در ریشه‌های شکمی خارج می‌شوند و سپس روی سلول‌های گانگلیونی سمپاتیک یا سلول‌های تخصصی غده آدرنال به نام سلول‌های کرومافین سیناپس می‌شوند.

سیستم عصبی پاراسمپاتیک

سیستم عصبی پاراسمپاتیک، بخشی از سیستم عصبی که عمدتاً اندام های احشایی مانند غدد را تعدیل می کند. سیستم پاراسمپاتیک یکی از دو مجموعه اعصاب متضاد در سیستم عصبی خودمختار است. در حالی که این سیستم کنترل مهمی بر اعمال غیرارادی بسیاری از بافت ها ارائه می دهد، سیستم پاراسمپاتیک، بر خلاف سیستم سمپاتیک، که به اصطلاح پاسخ جنگ یا گریز را فعال می کند، برای حفظ زندگی ضروری نیست. رشته های عصبی سیستم عصبی پاراسمپاتیک، مانند سیستم سمپاتیک، شامل اعصاب جمجمه ای، عمدتاً عصب واگ و اعصاب نخاعی کمری است. هنگامی که این اعصاب تحریک می شوند، ترشحات گوارشی را افزایش داده و ضربان قلب را کاهش می دهند.

آناتومی سیستم عصبی پاراسمپاتیک

سیستم عصبی پاراسمپاتیک مشابه سیستم عصبی سمپاتیک سازماندهی شده است. جزء حرکتی آن از نورون های پیش گانگلیونی و پس گانگلیونی تشکیل شده است. نورون های پیش گانگلیونی در گروه های سلولی خاصی (که هسته نیز نامیده می شود) در ساقه مغز یا در شاخ های جانبی نخاع در سطح خاجی قرار دارند. آکسون های پیش گانگلیونی که از ساقه مغز خارج می شوند به عقده های پاراسمپاتیک واقع در یا نزدیک سر قلب می رسند. . آنها در خود اندام انتهایی (به عنوان مثال، نای، برونش و دستگاه گوارش یا در فاصله کوتاهی از مثانه) یافت می شوند.

نورون های پیش و پس از گانگلیونی استیل کولین را به عنوان یک انتقال دهنده عصبی ترشح می کنند، اما مانند سلول های گانگلیونی سمپاتیک، حاوی مواد شیمیایی عصبی فعال دیگری هستند که به عنوان انتقال دهنده های مشترک عمل می کنند. نمونه هایی از غدد ترشحی تحت کنترل پاراسمپاتیک شامل غده اشکی است که اشک قرنیه چشم را تامین می کند و غدد مخاطی بینی که مخاط را به مجاری هوایی بینی ترشح می کنند.

در این تصویر آناتومی سیستم عصبی پاراسمپاتیک نشان داده شده است. اعصاب جمجمه‌ای و اعصاب نخاعی کمری مسئول این سیستم هستند.

انواع فعالیت های بدنی غیر ارادی

فرآیندهای داخلی سیستم عصبی خودمختار مانند فشار خون، ضربان قلب و تعداد تنفس، دمای بدن، هضم، متابولیسم (در نتیجه بر وزن بدن)، تعادل آب و الکترولیت (مانند سدیم و کلسیم)، تولید مایعات بدن (بزاق) ، عرق و اشک)، ادرار و مدفوع و پاسخ جنسی را کنترل می کند. بخش‌های سمپاتیک و پاراسمپاتیک در فعالیت جنسی دخیل هستند، مانند بخش‌هایی از سیستم عصبی که اعمال ارادی را کنترل می‌کنند و احساسات را از طریق پوست منتقل می‌کنند (سیستم عصبی جسمی).

این فعالیت ها تحت تصمیم و کنترل آگاهانه ما نیستند، بنابراین جزو اعمال غیر ارادی بدن محسوب می شوند.بسیاری از اندام ها عمدتاً توسط قسمت سمپاتیک یا پاراسمپاتیک کنترل می شوند. گاهی اوقات این دو تقسیم اثرات متضادی روی یک اندام دارند. به عنوان مثال، تقسیم سمپاتیک باعث افزایش فشار خون و تقسیم پاراسمپاتیک آن را کاهش می دهد. به طور کلی، این دو بخش با هم کار می کنند تا اطمینان حاصل شود که بدن به شرایط مختلف واکنش مناسب نشان می دهد.

کنترل ضربان قلب

ضربان قلب توسط گره سینوسی دهلیزی (SAN) یا ضربان ساز عضله قلبی تعیین می شود. در غیاب هر گونه تأثیری، ضربان قلب این گره 100 ضربه در دقیقه خواهد بود، با این حال، ضربان قلب و برون ده قلب باید بتواند در پاسخ به نیازهای بدن متفاوت باشد. افراد نمی توانند ضربان قلب خود را مستقیماً، یعنی با میل، کنترل کنند. ضربان قلب به کاری که انجام می دهید و موقعیتی که در آن قرار دارید بستگی دارد. با تأثیر بر سلول های گره سینوسی دهلیزی، تکانه های عصبی و هورمون ها می توانند بر سرعتی که گره سینوسی دهلیزی یک تکانه الکتریکی ایجاد می کند تأثیر بگذارد. این بر ضربان قلب (یا کرنوتروفی) تأثیر می گذارد که به نوبه خود بر برون ده قلبی تأثیر می گذارد.

اعصاب پاراسمپاتیک (جمجمه‌ای) و سمپاتیک (نخاعی) ضربان قلب را کم و زیاد می‌کنند.

تاثیر اعصاب پاراسمپاتیک بر فعالیت غیر ارادی قلب

ورودی پاراسمپاتیک به قلب از طریق عصب واگ (CN X) است. عصب واگ با سلول های پس گانگلیونی در گره سینوسی دهلیزی و گره دهلیزی-بطنی (AVN) سیناپس می کند. هنگامی که ترشح استیل کولین تحریک می شود، به گیرنده های M2 متصل می شود که شیب پتانسیل ضربان ساز را کاهش می دهد. این منجر به کاهش ضربان قلب می شود.

تاثیر اعصاب سمپاتیک بر فعالیت غیر ارادی قلب

منبع سمپاتیک قلب از طریق رشته های پس گانگلیونی تنه سمپاتیک است که گره های سینوسی-دهلیزی و دهلیزی-بطنی را عصب دهی می کند. فیبرهای پست گانگلیونی نوراپی نفرین را آزاد می کنند که روی گیرنده های آدرنرژیک B1 برای افزایش شیب پتانسیل ضربان ساز عمل می کند. این کار ضربان قلب و همچنین نیروی انقباض را افزایش می دهد. عرضه پاراسمپاتیک به گره سینوسی-دهلیزی در حالت استراحت غالب است و ضربان قلب طبیعی در حالت استراحت حدود 60 ضربه در دقیقه است. کاهش برون ده پاراسمپاتیک باعث افزایش اولیه ضربان قلب می شود که به بیش از 100 ضربه در دقیقه می رسد. این عمدتاً به دلیل افزایش جریان سمپاتیک ایجاد می شود.

عواملی مانند استرس، کافئین و هیجان می توانند به طور موقت ضربان قلب شما را افزایش دهند، در حالی که مدیتیشن یا تنفس آهسته و عمیق می تواند به کاهش ضربان قلب شما کمک کند. همانطور که سخت تر تمرین می کنید، سیستم سمپاتیک شروع به کار کرده و ضربان قلب شما را افزایش می دهد. شرکت منظم در ورزش های قلبی عروقی طولانی مدت می تواند ضربان قلب در حالت استراحت را با افزایش اندازه قلب، نیروی انقباض و مدت زمانی که طول می کشد تا قلب پر از خون شود، کاهش دهد. کاهش ضربان قلب ناشی از افزایش فعالیت سیستم عصبی پاراسمپاتیک و کاهش فعالیت سیستم عصبی سمپاتیک است.

تنظیم ضربان قلب توسط اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک به ترتیب موجب تند و کند کردن ضربان قلب خواهد شد.

انعکاس گیرنده های فشاری

بارورسپتورها گیرنده های مکانیکی هستند که هم در سینوس کاروتید و هم در قوس آئورت قرار دارند. آنها به تغییرات کشش و فشار در دیواره شریان حساس هستند. علاوه بر این، آنها تغییرات فشار خون را تشخیص داده و آنها را به مغز در ساقه مغز منتقل می کنند. مراکز نخاعی مغز مسئول خروجی کلی سیستم عصبی خودمختار هستند و از بازخورد گیرنده‌های درد برای هماهنگ کردن پاسخ‌هایی مانند:

اگر افزایش فشار خون تشخیص داده شود، مسیر پاراسمپاتیک برای کاهش ضربان قلب فعال می شود. این، همراه با افزایش اتساع عروق، فشار خون را کاهش می دهد.

اگر کاهش فشار خون تشخیص داده شود، مسیر سمپاتیک برای افزایش ضربان قلب و انقباض فعال می شود. این، همراه با افزایش انقباض عروق، فشار خون را افزایش می دهد.

کنترل هورمونی ضربان قلب

هورمون ها همچنین توانایی تأثیرگذاری بر ضربان قلب را دارند. به عنوان مثال، آدرنالین در زمان استرس از قسمت داخلی غده فوق کلیوی ترشح می شود. این منجر به تعدادی از اثراتی می شود که در طی یک پاسخ استرس رخ می دهد، مانند افزایش ضربان قلب.

تنفس به عنوان یک فعالیت غیر ارادی

لازم نیست به نفس فکر کنید، زیرا سیستم عصبی خودمختار شما آن را کنترل می کند، درست مانند بسیاری از عملکردهای دیگر در بدن شما. اگر سعی کنید نفس خود را حبس کنید، بدن شما عمل شما را خنثی می کند و شما را مجبور می کند بازدم کنید و دوباره شروع به تنفس کنید. مراکز تنفسی که سرعت تنفس شما را کنترل می کنند در ساقه مغز یا بصل النخاع یافت می شوند. سلول های عصبی موجود در این مراکز به طور خودکار سیگنال هایی را به دیافراگم و عضلات بین دنده ای ارسال می کنند تا در فواصل منظم منقبض و شل شوند. با این حال، فعالیت مراکز تنفسی می تواند تحت تأثیر عوامل زیر باشد:

Oxygen: سلول های عصبی تخصصی در آئورت و شریان های کاروتید، به نام گیرنده های شیمیایی محیطی، غلظت اکسیژن در خون را کنترل می کنند و مراکز تنفسی را تغذیه می کنند. اگر غلظت اکسیژن در خون کاهش یابد، مراکز تنفسی باید سرعت و عمق تنفس را افزایش دهند.

کربن دی اکسید : گیرنده های شیمیایی محیطی نیز غلظت دی اکسید کربن را در خون کنترل می کنند. علاوه بر این، یک گیرنده شیمیایی مرکزی در نخاع، غلظت دی اکسید کربن را در مایع مغزی نخاعی (CSF) که مغز و نخاع را احاطه کرده است، نظارت می کند. دی اکسید کربن به راحتی از خون به مایع مغزی نخاعی منتشر می شود. اگر غلظت دی اکسید کربن خیلی زیاد شود، هر دو نوع گیرنده شیمیایی به مراکز تنفسی سیگنال می دهند تا سرعت و عمق تنفس را افزایش دهند. افزایش تعداد تنفس، غلظت دی اکسید کربن را به حالت عادی برمی گرداند، سپس تعداد تنفس کاهش می یابد.

یون هیدروژن (pH) : گیرنده های شیمیایی محیطی و مرکزی به همان اندازه به pH خون و مایع مغزی نخاعی حساس هستند. اگر غلظت یون هیدروژن افزایش یابد (یعنی اگر مایع اسیدی تر شود)، گیرنده های شیمیایی به مراکز تنفسی سیگنال می دهند تا سرعت خود را افزایش دهند. غلظت یون هیدروژن به شدت تحت تأثیر غلظت دی اکسید کربن و غلظت بی کربنات در خون و مایع مغزی نخاعی است.

کشش : گیرنده های کششی در ریه ها و دیواره قفسه سینه میزان کشش این اندام ها را کنترل می کنند. اگر ریه‌ها بیش از حد متورم شوند (بیش از حد کشیده شوند)، این گیرنده‌ها به مراکز تنفسی سیگنال می‌دهند تا بازدم کنند و دم را مهار کنند. این مکانیسم از آسیب به ریه ها ناشی از تورم بیش از حد جلوگیری می کند.

سیگنال های مراکز عالی مغز : سلول های عصبی در هیپوتالاموس و قشر مغز نیز بر فعالیت مراکز تنفسی تأثیر می گذارند. در هنگام درد یا هیجان شدید، هیپوتالاموس به مراکز تنفسی دستور می دهد که سرعت بگیرند. مراکز عصبی در قشر مغز می توانند به طور داوطلبانه به مرکز تنفسی دستور دهند تا سرعت، کاهش یا حتی توقف (حبس نفس) را صادر کند. با این حال، اثر آنها را می توان با عوامل شیمیایی (اکسیژن، دی اکسید کربن، pH) لغو کرد.

محرک های شیمیایی : سلول های عصبی در راه های هوایی وجود مواد ناخواسته مانند گرده، گرد و غبار، بخارات مضر، آب یا دود سیگار را در مجاری تنفسی تشخیص می دهند. این سلول‌ها سپس به مراکز تنفسی سیگنال می‌دهند که ماهیچه‌های تنفسی را منقبض کنند و باعث عطسه یا سرفه شما شوند (یک عمل بازتابی غیرارادی بدن شما). سرفه و عطسه باعث بازدم سریع و شدید هوا از ریه ها و مجاری تنفسی می شود و ماده مزاحم را از بین می برد.

اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک در تنظیم عملکرد شش‌ها نقش دارند. اعصاب سمپاتیک باعث گشاد شدن مسیرهای هوایی شده و اعصاب پاراسمپاتیک باعث تنگ شدن آن‌ها می‌شوند.

در میان این عوامل، قوی ترین تأثیر غلظت دی اکسید کربن در خون و مایع مغزی نخاعی و به دنبال آن غلظت اکسیژن است. گاهی اوقات مراکز تنفسی به طور موقت منحرف می شوند و تکانه های اضافی را به دیافراگم می فرستند. این تکانه ها باعث انقباضات ناخواسته (سکسکه) می شوند. در کودکان متولد نشده نیز همین اتفاق می افتد. بسیاری از زنان باردار اغلب در نوزادان خود سکسکه را تجربه می کنند. این به این دلیل اتفاق می افتد که مراکز تنفسی مغز کودک در حال رشد درست مانند مراکز تنفسی یک بزرگسال عمل می کند، حتی اگر آنها هنوز هوا را تنفس نکرده باشند.

تنفس از سایر عملکردهای احشایی (مانند هضم، فعالیت غدد درون ریز و عملکرد قلبی عروقی) منحصر به فرد است، زیرا می تواند به طور داوطلبانه تنظیم شود. کنترل رفتاری یا اختیاری تنفس در قشر مغز قرار دارد و جنبه‌ای از تنفس با کنترل آگاهانه (رفتار ارادی) را توصیف می‌کند، مانند تغییر خود آغاز شده در تنفس قبل از یک آپنه طولانی. صحبت کردن، آواز خواندن و نواختن برخی سازها (مانند کلارینت، فلوت، ساکسیفون، ترومپت و غیره) نمونه های خوبی از کنترل داوطلبانه نفس و مداخلات کوتاه مدت هستند. همچنین کنترل رفتاری تنفس شامل تغییرات تطبیقی ​​در تنفس مانند تغییرات ناشی از استرس و محرک های هیجانی است. تمایز بین تنفس ارادی و خودکار (متابولیک) این است که تنفس خودکار (فعالیت غیرارادی) نیازی به توجه ندارد، در حالی که تنفس ارادی مستلزم تمرکز است.

فعالیت غیر ارادی هضم و هضم غذا

سیستم عصبی روده (ENS) زیر مجموعه ای از سیستم عصبی خودمختار (ANS) است که مستقیماً سیستم گوارش را کنترل می کند. سیستم گوارشی (GI) سیستم عصبی خاص خود را دارد که سیستم عصبی روده (ENS) است. سیستم عصبی روده ای قادر به انجام وظایف مستقل مانند هماهنگی رفلکس ها است. اگرچه عصب قابل توجهی از سیستم عصبی خودمختار دریافت می کند، اما می تواند مستقل از مغز و نخاع عمل کند. ENS از حدود 100 میلیون نورون یا یک هزارم تعداد نورون های مغز و حدود یک دهم تعداد نورون های نخاع تشکیل شده است. سیستم عصبی روده ای از دو شبکه زیر مخاطی و میانتریک تشکیل شده است.

شبکه Myenteric : حرکات روده و همچنین سرعت و شدت انقباضات را افزایش می دهد.

Submucosal Network : در شرایط موضعی دخالت دارد و ترشح موضعی، جذب و حرکات عضلانی را کنترل می کند.

در حالی که سیستم عصبی روده به عنوان مغز دوم توصیف شده است، به طور کلی با سیستم عصبی مرکزی (CNS) از طریق سیستم عصبی پاراسمپاتیک (به عنوان مثال از طریق عصب واگ) و سمپاتیک (به عنوان مثال از طریق گانگلیون های پیش مهره ای) ارتباط برقرار می کند، اما اگر عصب واگ قطع شده است، هنوز هم می تواند کار کند. سیستم عصبی روده از نورون‌های وابران، نورون‌های آوران و نورون‌های درونی تشکیل شده است که همگی به ENS اجازه می‌دهند تا رفلکس‌ها را حمل کند و در غیاب سیگنال‌های ورودی سیستم عصبی مرکزی، به عنوان یک مرکز یکپارچه عمل کند. به عنوان مثال، نورون های حسی شرایط مکانیکی و شیمیایی را سیگنال می دهند، در حالی که نورون های حرکتی حرکت محتویات روده را از طریق ماهیچه های روده کنترل می کنند. سایر نورون ها ترشح آنزیم های گوارشی را کنترل می کنند.

سیستم عصبی روده ای توانایی اصلاح پاسخ خود را بر اساس عواملی مانند حجم و ترکیب مواد مغذی دارد. علاوه بر این، ENS حاوی سلول‌های پشتیبان مشابه آستروگلیا مغزی و همچنین یک سد انتشار در اطراف مویرگ‌های اطراف گانگلیون است که شبیه به سد خونی مغزی در مغز است.

فعالیت‌های غیر ارادی هضم و گوارش غذا با عملکرد سیستم عصبی خودمختار صورت می‌گیرد.

رفلکس های بلند و کوتاه دستگاه گوارش

رفلکس های طولانی مدت به سیستم گوارش شامل یک نورون حسی است که اطلاعات را به مغز می فرستد. این اطلاعات حسی می تواند از داخل دستگاه گوارش یا خارج از بدن به شکل یک واکنش عاطفی، خطر یا واکنش به غذا باشد. این پاسخ‌های حسی متناوب از خارج از دستگاه گوارش، رفلکس‌های حس عمقی نیز نامیده می‌شوند. پاسخ‌های احساسی همچنین می‌توانند پاسخ‌های سیستم گوارشی مانند ناراحتی معده هنگام عصبی یا استرس را تحریک کنند.

کنترل سیستم گوارش نیز توسط سیستم عصبی روده ای (ENS) حفظ می شود، که می توان آن را به عنوان یک مغز گوارشی در نظر گرفت که به تنظیم حرکت، ترشح و رشد کمک می کند. سیستم عصبی روده می تواند به عنوان یک پاسخ سریع و درونی به محرک های گوارشی عمل کند. وقتی این اتفاق می افتد به آن رفلکس کوتاه می گویند. انواع اصلی رفلکس های گوارشی در زیر توضیح داده شده است.

“The Enterogastric Reflex” : رفلکس روده معده با وجود سطوح اسیدی (pH) 3 تا 4 در دوازدهه یا در معده با (pH) 1.5 تحریک می شود. هنگامی که این رفلکس تحریک می شود، آزادسازی گاسترین از سلول های G در آنتروم معده (ناحیه درست بالای پیلور) قطع می شود. این به نوبه خود، حرکت معده و ترشح اسید معده (HCl) را مهار می کند. فعال شدن رفلکس معده باعث کاهش تحرک می شود.

“The Gastrocolic Reflex” : رفلکس معده یک رفلکس فیزیولوژیکی است که حرکات دودی دستگاه گوارش (پریستالسیس) را کنترل می کند. این شامل افزایش تحرک کولون در پاسخ به اتساع معده و محصولات جانبی هضم در روده کوچک است. بنابراین، این رفلکس مسئول میل به اجابت مزاج پس از غذا خوردن است. روده کوچک پاسخ حرکتی مشابهی را نشان می دهد. رفلکس معده همچنین به ایجاد فضایی برای غذا در معده کمک می کند.

“The gastro-ileal reflex” : رفلکس معده-ایلئال سومین نوع رفلکس گوارشی است. با رفلکس کولیک معده کار می کند و میل به اجابت مزاج را تحریک می کند. این تمایل با باز شدن دریچه ایلئوسکال (جایی که روده کوچک به روده بزرگ می پیوندد) و حرکت محتویات هضم شده ایلئوم از روده کوچک به روده بزرگ برای فشرده شدن تحریک می شود.

پپتیدهای دستگاه گوارش مولکول‌های سیگنال‌دهنده‌ای هستند که توسط خود سلول‌های دستگاه گوارش به خون آزاد می‌شوند، این پپتیدها به سیگنال‌دهی دستگاه گوارش کمک می‌کنند. آنها بر روی بافت های مختلف از جمله مغز، اندام های گوارشی و دستگاه گوارش عمل می کنند. این اثرات از اثرات محرک یا بازدارنده بر تحرک و ترشح تا احساس سیری یا گرسنگی در هنگام عمل بر روی مغز متغیر است. این هورمون ها به سه دسته اصلی تقسیم می شوند:

خانواده گاسترین

خانواده سکرتین

خانواده سوم از هورمون هایی تشکیل شده است که در هیچ یک از این دو خانواده نمی گنجد.

فعالیت غیر ارادی تنظیم مایعات بدن

پستانداران و انسان ها حجم و اسمولالیته مایعات بدن خود را از محرک های ساطع شده از محفظه مایع درون سلولی و خارج سلولی کنترل می کنند. این محرک ها توسط دو نوع گیرنده جذب می شوند: گیرنده های اسموری سدیم (اسمورسپتور-Na+) و گیرنده های حجم یا فشار. این اطلاعات به نواحی خاصی از سیستم عصبی مرکزی که مسئول یک پاسخ یکپارچه هستند، منتقل می شود. سیستم همکاری هیپوتالاموس و غده هیپوفیز (هیپوتالاموس- نوروهیپوفیزال) با آزادسازی وازوپرسین و اکسی توسین در پاسخ به محرک های اسمزی و غیر اسمزی نقش حیاتی در حفظ هموستاز مایعات بدن ایفا می کند، چنین اعمالی بدون اطلاع ما در بدن رخ می دهد. تصمیم در نتیجه فعالیت بدنی غیر ارادی.

در این تصویر نشان داده شده که اندام‌هایی مانند کلیه‌ها و مثانه و همچنین روده تحت تاثیر اعصاب خودمختار در تنظیم آب و مایعات بدن نقش دارند.

انواع مکانیسم های تنظیم فشار خون و مایعات بدن

هورمون های اصلی موثر بر کل آب بدن عبارتند از ADH، آلدوسترون و ANH. شرایطی که منجر به کاهش مایعات بدن می شود شامل از دست دادن خون و کم آبی بدن است. هموستاز حفظ حجم و اسمولاریته است. حجم خون برای حفظ فشار خون کافی مهم است و مکانیسم های غیرکلیوی در حفظ آن نقش دارند، از جمله انقباض عروق، که می تواند در عرض چند ثانیه پس از افت فشار خون عمل کند. مکانیسم‌های تشنگی نیز برای ترویج مصرف آب از دست رفته از طریق تنفس، تبخیر یا ادرار فعال می‌شوند. مکانیسم های هورمونی برای بازگرداندن حجم و در عین حال حفظ یک محیط اسمزی طبیعی فعال می شوند. این مکانیسم ها عمدتاً روی کلیه ها عمل می کنند. در ادامه مکانیسم های مختلف فعالیت تنظیم غیر ارادی مایعات بدن را بررسی کرده ایم.

مکانیسم های اندازه گیری حجم و فشار خون

بدن نمی تواند به طور مستقیم حجم خون را اندازه گیری کند، اما فشار خون می تواند. فشار خون اغلب حجم خون را منعکس می کند و توسط بارورسپتورهای موجود در آئورت و سینوس های کاروتید اندازه گیری می شود. هنگامی که فشار خون بالا می رود، بارورسپتورها پتانسیل های عمل مکرر را به سیستم عصبی مرکزی می فرستند و در نتیجه باعث اتساع گسترده عروق می شوند. این اتساع عروق شامل شریان های آوران تامین کننده گلومرول است که منجر به افزایش فیلتراسیون گلومرولی کلیه و از دست دادن آب از کلیه ها می شود.

کاهش فشار خون نیز توسط سلول های گرانولوزای شریان آوران تشخیص داده می شود. در پاسخ به این کاهش، آنزیم رنین آزاد می شود. فعالیت رنین باعث افزایش تقریباً فوری فشار خون می شود زیرا آنژیوتانسین II فعال شده باعث انقباض عروق می شود. افزایش فشار توسط اثرات آلدوسترون آغاز شده توسط آنژیوتانسین II حفظ می شود. این شامل افزایش احتباس Na+ و حجم آب است. همچنین در اواخر سیکل قاعدگی، پروژسترون اثر متوسطی بر احتباس آب دارد. پروژسترون به دلیل شباهت ساختاری با آلدوسترون، به گیرنده آلدوسترون در مجرای جمع کننده کلیه متصل می شود و همین اثر اگرچه ضعیف تر است، اما سدیم+ را تحت تاثیر قرار می دهد و باعث احتباس مایعات می شود.

در این تصویر تنظیم فشار خون به کمک اعصاب خودمختار و مسیر گیرنده‌های مکانیکی (آبی‌رنگ) و گیرنده‌های شیمیایی (سبزرنگ) به کمک اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک نشان داده شده است.

سلول های عضله قلب در دهلیزها نیز با ترشح ANH به کشش بیشتر (با افزایش فشار خون) پاسخ می دهند. ANH با مهار بازجذب Na+ توسط لوله پیچیده دیستال (DCT) و مجاری جمع‌آوری، با عملکرد آلدوسترون مخالفت می‌کند. Na+ بیشتری از دست می رود و با آب، حجم کل خون و فشار خون کاهش می یابد. ترشح غیر طبیعی ADH یا وازوپرسین، این هورمون باعث انقباض عروق می شود. بعداً خواص ضد ادراری آن مشخص شد. DHA مصنوعی هنوز هم گاهی اوقات برای جلوگیری از خونریزی مری تهدید کننده زندگی در افراد الکلی استفاده می شود.

هنگامی که حجم خون 5-10٪ کاهش می یابد و در نتیجه فشار خون کاهش می یابد، افزایش سریع و قابل توجهی در انتشار ADH از هیپوفیز خلفی وجود دارد. انقباض فوری عروق برای افزایش فشار خون نتیجه است. ADH همچنین کانال‌های آکواپورین را در مجاری جمع‌آوری فعال می‌کند تا بر جذب مجدد آب برای کمک به بازیابی حجم عروقی تأثیر بگذارد.

اثر دیورتیک ها بر حجم مایع

دیورتیک ترکیبی است که حجم ادرار را افزایش می دهد. سه نوشیدنی آشنا، قهوه، چای و الکل حاوی ترکیبات ادرارآور هستند. کافئین موجود در قهوه و چای با افزایش اتساع عروق در نفرون عمل می کند که باعث افزایش فیلتراسیون گلومرولی در کلیه ها می شود. الکل فیلتراسیون گلومرولی را با مهار آزاد شدن ADH از هیپوفیز خلفی افزایش می دهد و بنابراین آب کمتری از مجرای جمع کننده بازجذب می شود. در صورت فشار خون بالا، ممکن است دیورتیک ها برای کاهش حجم خون و در نتیجه کاهش فشار خون تجویز شود. رایج ترین دیورتیک ضد فشار خون که تجویز می شود، هیدروکلروتیازید است. این ماده انتقال دهنده Na+/Cl را در لوله پیچیده دیستال و مجرای جمع کننده مهار می کند. نتیجه از دست دادن غیرفعال Na + با آب به دلیل اسمز است.

دیورتیک های اسمزی با اسمز باعث از دست دادن آب می شوند. به عنوان مثال، مانیتول یک قند غیر قابل هضم است که اغلب برای کاهش تورم در مغز پس از ضربه به سر تجویز می شود. با این حال، این تنها قندی نیست که می تواند اثر دیورتیک ایجاد کند. در مواردی که دیابت قندی کنترل نشده است، سطح گلوکز از ظرفیت انتقال دهنده های گلوکز لوله ای فراتر می رود و در نتیجه گلوکز در ادرار ایجاد می شود. گلوکز جذب نشده به یک دیورتیک اسمزی قوی تبدیل می شود.

نوشیدنی‌هایی مانند چای و قهوه که حاوی کافئین هستند باعث افزایش تولید ادرار و دفع آب بیشتری از بدن می‌شوند.

تنظیم Na+ خارج سلولی

سدیم اثر اسمزی بسیار قوی دارد و آب را جذب می کند. نقش مهم تری در اسمولاریته پلاسما نسبت به سایر اجزای گردش خون دارد. اگر Na+ بیش از حد وجود داشته باشد، چه به دلیل کنترل ضعیف یا مصرف بیش از حد غذا، ممکن است یک سری مشکلات متابولیک ایجاد شود. در این حالت حجم کل آب افزایش می یابد که منجر به افزایش فشار خون می شود. در طی یک دوره طولانی، این خطر عوارض جدی مانند حملات قلبی، سکته مغزی و آنوریسم را افزایش می دهد. همچنین می تواند منجر به ادم (تورم) در سراسر سیستم شود.

مکانیسم های تنظیم کننده غلظت Na+ شامل سیستم رنین-آنژیوتانسین-آلدوسترون و ADH است. آلدوسترون جذب Na+ را در سراسر غشای سلول آپیکال به داخل سلول‌های لوله پیچیده و مجاری جمع‌آوری تحریک می‌کند، در حالی که ADH به تنظیم غیرمستقیم غلظت Na+ با تنظیم بازجذب آب کمک می‌کند. تنظیم سدیم یک فعالیت غیرارادی است که بدون اطلاع ما در بدن انجام می شود.

تنظیم K+ خارج سلولی

پتاسیم داخل سلول 30 برابر بیشتر از بیرون سلول است. می توان تعمیم داد که غلظت یون های K+ و Na+ در جهت مخالف حرکت می کند. وقتی Na+ بیشتر جذب شود، پتاسیم بیشتری آزاد می شود. زمانی که Na+ کمتر بازجذب شود (که منجر به دفع توسط کلیه ها می شود)، پتاسیم بیشتری حفظ می شود. وقتی آلدوسترون باعث می شود Na+ در نفرون بازجذب شود، یک گرادیان الکتریکی منفی ایجاد می شود که باعث آزاد شدن K+ و Cl– در لومن می شود.

تنظیم یون کلر

کلرید در تعادل اسید و باز در فضای خارج سلولی مهم است و عملکردهای دیگری دارد، به عنوان مثال در معده، جایی که یون های کلر با یون های هیدروژن در مجرای معده ترکیب می شوند و اسید هیدروکلریک اسید (HCL) را تشکیل می دهند و به هضم کمک می کنند. ارتباط نزدیک آن با Na+ در محیط خارج سلولی آن را به آنیون غالب در این بخش تبدیل می کند و تنظیم آن دقیقاً منعکس کننده Na+ است.

کلسیم ++ و تنظیم فسفات

غدد پاراتیروئید سطوح گردشی Ca++ در خون را کنترل می کنند و به آن پاسخ می دهند. هنگامی که سطح آن خیلی پایین می‌آید، هورمون پاراتیروئید (PTH) برای تحریک لوله‌های پیچ‌خورده دیستال برای بازجذب Ca++ از ادرار تشکیل‌دهنده ترشح می‌شود. هنگامی که سطوح کافی یا بالا باشد، PTH کمتری آزاد می شود و کلسیم بیشتری در ادرار باقی می ماند تا از دست برود. سطح فسفات در جهت مخالف حرکت می کند به طوری که وقتی سطوح Ca++ پایین است، هورمون پاراتیروئید بازجذب HPO4-2 را مهار می کند، بنابراین سطح خون کاهش می یابد و اجازه می دهد سطح Ca++ افزایش یابد. هورمون پاراتیروئید همچنین تبدیل کلیوی کلسیدیول به کلسیتریول، شکل فعال ویتامین D را تحریک می کند. سپس کلسیتریول، روده ها را تحریک می کند تا کلسیم بیشتری از رژیم غذایی جذب کنند.

تنظیم یون‌هایی مانند فسفات و کلسیم به کمک اثر اعصاب خودمختار بر کلیه‌ها، استخوان‌ها، روده کوچک و غده تیروئید صورت می‌گیرد که مسیر‌های شیمیایی آن نشان داده شده است.

H+، تنظیم بی کربنات و pH

هموستاز اسید-باز بدن تابعی از بافرهای شیمیایی و بافرهای فیزیولوژیکی است که توسط ریه ها و کلیه ها تامین می شود. بافرها، به ویژه پروتئین، بی کربنات دوگانه منفی و آمونیاک، ظرفیت بسیار بالایی برای جذب یا انتشار H+ در صورت نیاز برای مقاومت در برابر تغییرات pH دارند. آنها می توانند در کسری از ثانیه عمل کنند. ریه ها می توانند به سرعت بدن را از شر اسید اضافی (از چند ثانیه تا دقیقه) با تبدیل HCO3 منفی به CO2 خلاص کنند که سپس بازدم می شود. این حالت سریع است اما توانایی محدودی برای مقاومت در برابر چالش اسید سنگین دارد.

کلیه ها می توانند بدن را از شر اسید و باز خلاص کنند. ظرفیت کلیه بزرگ اما کند است (ممکن است از چند دقیقه تا چند ساعت طول بکشد). سلول های لوله پیچ خورده پروگزیمال به طور فعال H+ را در ادرار تشکیل دهنده ترشح می کنند که Na+ دوباره جذب می شود. بدن را از شر H+ اضافی خلاص می کند و pH خون را افزایش می دهد. در مجاری جمع‌آوری ادرار، سطوح آپیکال سلول‌های بینابینی حاوی پمپ‌های پروتون هستند که به طور فعال H+ را در مجرای مجرا ترشح می‌کنند و ادرار را برای دفع از بدن تشکیل می‌دهند.

هنگامی که یون های هیدروژن به داخل ادرار در حال تشکیل پمپ می شوند، توسط بی کربنات (HCO3-)، H2PO4- (یون دی هیدروژن فسفات) یا آمونیاک (تشکیل یون آمونیوم NH4+) بافر می شوند. pH ادرار معمولاً در محدوده طبیعی 5.4 تا 0.8 متغیر است.

اعصاب خودمختار به کمک کلیه‌ها و ریه‌ها به تنظیم pH بدن کمک می‌کنند. ریه‌ها کربن‌دی اکسید اضافی را همراه بازدم از بدن دفع می‌کنند. کلیه‌ها با دفع یون هیدروژن اسیدیته اضافی را گرفته و باعث افزایش pH بدن می‌شوند.

تنظیم ضایعات اوره و نیتروژن

ضایعات نیتروژن با تجزیه پروتئین ها در طول متابولیسم طبیعی تولید می شوند. پروتئین ها به اسیدهای آمینه شکسته می شوند که به نوبه خود با حذف گروه های نیتروژن آن ها دآمینه می شوند. دآمیناسیون گروه های آمینه (NH2) را به آمونیاک (NH3)، یون آمونیوم (NH4+)، اوره یا اسید اوریک تبدیل می کند. آمونیاک بسیار سمی است، بنابراین بیشتر آن به سرعت در کبد به اوره تبدیل می شود. فضولات ادرار انسان معمولاً حاوی اوره با مقادیر کمی آمونیوم و اسید اوریک بسیار کم است.

۸۵۸۵۸۵۱ دفع داروها و هورمونها ۸۵۸۵۸۵۲

داروهای محلول در آب می توانند از طریق ادرار دفع شوند و تحت تأثیر یکی یا همه فرآیندهای زیر قرار گیرند:

فیلتراسیون گلومرولی

ترشح لوله ای یا بازجذب لوله ای.

داروهایی که از نظر ساختاری کوچک هستند می توانند توسط گلومرول فیلتر شوند. مولکول‌های دارویی بزرگ مانند هپارین یا مولکول‌هایی که به پروتئین‌های پلاسما متصل می‌شوند را نمی‌توان فیلتر کرد و به راحتی حذف نمی‌شوند. برخی از داروها را می‌توان توسط پروتئین‌های حاملی که اجازه ترشح دارو به داخل لوله را می‌دهند، پاکسازی کرد. انتقال دهنده های خاصی وجود دارند که داروهای اساسی (مانند دوپامین یا هیستامین) یا اسیدها (مانند پنی سیلین یا ایندومتاسین) را حذف می کنند. مانند سایر مواد، داروها می توانند هم فیلتر شوند و هم به صورت غیرفعال در امتداد گرادیان غلظت بازجذب شوند. دفع داروها و سایر مواد از بدن یک فعالیت غیرارادی بدن است که بدون کنترل آگاهانه ما انجام می شود.

نسیم حسینی (+)

«نسیم حسینی» فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد در رشته بیوتکنولوژی از پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک است، فعالیت علمی و کاری وی در زمینه ژنتیک مولکولی و بهبود عملکرد پروتئین‌های آنزیمی بوده است. او مطالب آموزشی و تخصصی مجله فرادرس را در حوزه‌های زیست‌شناسی و بالینی می‌نویسد.

مطالب مرتبط

برچسب‌ها

اقتدار یکی از نعمت های بزرگی است که خداوند متعال به انسان ها عطا کرده است و دلیل دستیابی انسان به مقام هایی است که حتی مقرب ترین فرشتگان به خداوند نیز نمی توانند به آن دست یابند. زیرا انسان با اینکه آزاد است و می تواند گناه کند، کار نیک انجام می دهد و این ارزش بالاتری دارد. یک گل زیباست، یک الماس گرانبها، اما آنها اینگونه خلق شدند. از طرف دیگر، انسان می تواند با اختیار خود چیزهای خوب را انتخاب کند و به مقام های بالاتری برسد که در نزد خداوند ارزشمندتر است. گاهی سوالاتی در رابطه با موضوع اختیار به ذهن خطور می کند، مثلاً:
• اگر ما مختار هستیم باید قدرت انجام فعل را داشته باشیم، آیا قدرت ما با قدرت خداوند منافات ندارد؟
• اگر ما قدرت انجام هر کاری را داریم، آیا خداوند به ما اجازه گناه داده است که مانع ما نمی شود؟ در این مقاله ادله جبر و تفویض را به اختصار بررسی کرده و لفظ صحیح آن را بیان می کنیم. مقاله را با خلاصه ای از مطالب شروع می کنیم:

خلاصه

در اسلام دو دیدگاه اجبار و تفویض مورد بحث جدی قرار گرفته است و ائمه علیهم السلام به صحت هر دو پاسخ دادند و فرمودند: «نه اجبار است و نه اجبار، بلکه دستور بین دستورات است». یعنی قدرت انسان، در حین قدرت خدا و انسان می تواند در حکومت خدا کاری را که می خواهد انجام دهد و خداوند می تواند جلوی او را بگیرد.

گناهی که انسان مرتکب می شود با اذن تکوینی است نه با اذن تشریعی، یعنی طبق قانون خدا از اینکه گناهی انجام شود راضی نیست، اما تکامل را جایز می داند و مانع انسان نمی شود. پس نه جبر است و نه تفویض، بلکه سؤال بین آن دو یا همان اختیار است.

اختیار، حرف درست در مسأله جبر و تفویض

برخلاف نظریه اختیار، دو نظریه جبر و تفویض در جهان اسلام ارائه می شود. بر اساس نظریه جبر، در واقع خداوند موضوع همه اعمال ماست و انسانها به آن مقید هستند. که در مقاله «مسئله جبر» به تفصیل به آن پرداختیم. در مقابل، نظر هیئت است که می گوید خداوند جهان را آفریده و اداره امور را به طور کامل به انسان واگذار کرده است. و در مقاله واگذاری تجارت به انسان به بررسی آن می پردازیم.
البته قبل از اسلام هم این دو دیدگاه مطرح بود. اما در اسلام این دو نظر به طور جدی مطرح شد و وقتی از ائمه علیهم السلام پرسیدند: کدام یک از این دو نظریه صحیح است؟ ائمه هدی (علیهم السلام) هر یک در پاسخ های مختلف فرموده اند: «لا اجبار و نه حجیت، بلکه امر بین آن دو» (یعنی همان حجت). حتی در برخی روایات است که صحابه پرسیدند:


﴿هَلْ بَیْنَ الْجَبْرِ وَ الْقَدَرِ مَنْزِلَه﴾
2

آیا بین جبر و تفویض فرق است؟

ائمه علیهم السلام می فرمایند:


﴿نَعَمْ أَوْسَعُ‏ مَا بَیْنَ‏ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ‏﴾

آری، بین جبر و تفویض، از فاصله زمین و آسمان بیشتر است (و آن اختیار است).

و در برخی از احادیث افزودند که:


﴿لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا الْعَالِمُ‏ أَوْ مَنْ‏ عَلَّمَهَا إِیَّاهُ‏ الْعَالِمُ‏﴾

[بله، شایسته است]، ولی جز «العلم» [امام معصوم] یا کسی که از این دنیا سفارش شده است، آن را نمی داند.

گرچه بحث اختیار یک امر وجدانی است، اما اهل بیت علیهم السلام با تذکرات خود ما را متوجه آن می کنند و دیگرانی که اهل بیت علیهم السلام به آنها توجه نکرده اند، نمی فهمند. ، یا مجبور یا تفویض می شوند.
متأسفانه پس از آن که ائمه هدی علیهم السلام آنقدر بر صلاحدید اصرار کردند که: «لا اجبار و تفویض، بلکه دستور در میان است». وقتی انسان به اظهارات کسانی که این روایت را تفسیر کرده اند نگاه می کند، باز هم می بیند که برخی تفاسیر قهری و برخی تفاسیر تحویلی است، یعنی انگار انسان می خواهد مجبور شود یا تفویض شود. وجود افراطی تر یا افراطی است و از مسیر اعتدال دور می شود.

دلیل عدم وجود جبر

ائمه هدی (علیهم السلام) می خواستند با الفاظ ساده و مثال و تشویق ما را متوجه این مشکل کنند. اما آنچه می توانیم به اختصار بگوییم این است که از یک طرف مجبور نیستیم. زیرا انسان دارای یک قدرت است، یک قدرت واقعی، یک قدرت مؤثر، یک قدرتی که با آن می تواند اراده خود را اجرا کند. مقصود از قدرت این است و نه نیروی ناتوانی که فقط یک احساس درونی است. قدرتی که منشأ اثر است و انسان می تواند تصمیم بگیرد که حرفی بزند یا کاری را انجام دهد یا آن را ترک کند و سپس توانایی رسیدن به آن را داشته باشد. می تواند کاری را انجام دهد یا ترک کند و چه کسی اختیار دارد.
قابل کسی است که هم می تواند ارائه کند و هم می تواند ترک کند، نه یکی، اگر فقط بتوانم فعل I am notable را انجام دهم. توانا یعنی می توانم هم فعل و هم ترک را انجام دهم، هر دو را می توانم و با اختیار خودم یکی از آنها را انتخاب می کنم. پس اگر بگوییم انسان قادر است، در اینجا خود را از جبر رها می کنیم، زیرا جبرگرایان می گویند که انسان قادر نیست و انسان این قدرت را ندارد، قدرتی که با آن آزادانه می تواند حال را بسازد یا ترک کند.

دلیل عدم تفویض اختیار

از طرفی در بحث اختیار می گوییم «لا تفویض»، تفویض نیست. اگر تفویض است یعنی خداوند توانا نیست، یعنی تفویض به گونه ای است که قدرت در دست انسان است و خدا دیگر قدرتی ندارد. این مرد قدرت دارد، اما خداوند متعال این قدرت و قدرت من را در حین قدرت خداوند به من عطا کرد. پس خداوند در این قدرتی که به ما داده قادر است و اراده او بالاتر از اراده ماست. اینطور نیست که مثلاً کلید در را به تو بدهم و بدون کلید بمانم که اختیار این در فقط در دست تو باشد. برعکس، من یک کلید دارم که مهمتر از آن است و با آن می توانم در را طوری قفل کنم که دیگر کلید شما باز نشود.
پس اگر بتوانیم و بر اساس آن قدرت کار خود را انجام دهیم، خداوند به ما قدرت داده و قدرت او فراتر از آنچه به ما داده است. سلطنت خدا محدود نیست، قدرت او از بین نمی رود و با اختیار انسان منافاتی ندارد. گزارش شده است که:


﴿هُوَ الْقَادِرُ عَلَى‏ مَا عَلَیْهِ‏ أَقْدَرَهُم‏﴾
4

او کسی است که قادر به آنچه دیگران قادر به انجام آن هستند.

این جمله هم امتناع از تفویض است و هم امتناع از جبر. برعکس، رابطه احکام و اختیار را ثابت می کند. «هُوَ الْعَلَیْهِ» هیأت نیست و خدا همیشه قادر است. «علیه السلام» برای آنچه ما را قادر ساخته است، پس ما قادریم و خداوند قادر است. نه جبر و نه تفویض صحیح نیست. قدر نیست چون من قادرم و تفویض نیست چون خدا هم قادر است و قدرت خدا بر من است زیرا قدرت من در قدرت خداست.

ثمره بحث

نتیجه بحث در اینجا این است که اگر تعارضی شود مانند آنچه احمد بن حنبل گفته است که اگر انسان چیزی را بخواهد و توانایی انجام آن را داشته باشد در حالی که خدا چیز دیگری را بخواهد نتیجه آن این است که خداوند مغلوب می شود پس معلوم می شود. آن مرد مکلف در پاسخ می گوییم نه، انسان آزاد است و اختیار دارد و هر کاری می خواهد انجام دهد، اما اگر خدا بخواهد جلوی او را می گیرد، زیرا فرعون می خواست حضرت موسی (ع) و دین او را به کلی نابود کند. زمین گیر شد و تمام توان و قدرت خود را به کار گرفت، اما نتوانست و خود از بین رفت. خداوند تا حدی به انسان قدرت و اختیار داده است، اینطور نیست که هر کاری می خواهد بکند. زمان و من نه. آیا می توانیم هر کاری که بخواهیم انجام دهیم؟! ما می خواهیم خیلی کارها انجام دهیم اما نمی توانیم و از طرفی می خواهیم خیلی کارها را انجام دهیم و ممکن است، یعنی اراده آزاد داریم و مجبور نیستیم. ما مسئول کارهایی هستیم که انجام داده ایم. ما گناهی را که انجام دادیم انجام دادیم، اما می توانستیم جلوی آن را بگیریم، و اگر جلوی آن را نمی گرفتیم، به این معنا نیست که خدا ما را مجبور کرده است. مثلاً پدری به فرزندش می گوید: «این کار را نکن» و فرزندش گوش نمی دهد. سپس پدر پسر را ترک می کند. پسر این کار را می کند. آیا پدر اینجا نسبت به پسر بی تفاوت نبود و به او نمی گفت که این کار را نکن؟ اما وقتی او رفت، آیا پدر پسر را مجبور به این کار بد کرد؟ نه، اول پدر پسر را رها نکرد و به او گفت که این کار را نکن. او را برحذر داشت و او را موعظه کرد، اما او گفت: «حالا که نمی کنی، من تو را ترک می کنم». این منافاتی با اختیار ندارد.

رابطه انسان و خدا نیز چنین رابطه ای است; خداوند از طریق 124000 پیامبر در طول تاریخ می گوید که از انجام این کارهای نامناسب خودداری کنید. اما می بینید که ما می خواهیم این کار را انجام دهیم و این اجازه می دهد که این کار را انجام دهیم، یعنی مانع ما نمی شود. وقتی جلوی ما را نگرفت و ما انجام دادیم، می توانیم بگوییم خدا کرد؟! خدا مجبورمون کرد؟! نه، خدا ما را مجبور نکرده است. ما اختیار داریم. اگرچه خدا می تواند دست ما را ببندد. پدر همچنین می تواند جایی را که نباید انجام شود تشخیص دهد، دست و پای کودک را ببندد و او را ببندد. خدا می تواند این کار را انجام دهد و گاهی انجام می دهد، اما اگر خدا این کار را نمی کند به این معنی نیست که خدا ما را مجبور کرده است، این فقط در صورتی اتفاق می افتد که خدا اجازه دهد که این اتفاق بیفتد و همه چیز در ملکوت خدا باشد. یعنی ما که مرتکب گناه می شویم اذن انکشاف می گیریم نه اذن تشریعی یعنی خدا راضی به ارتکاب گناه نیست بلکه اجازه توسعه می دهد و امکان انتخاب را فراهم می کند. پس نه اجباری است و نه تفویض، بین آن دو است، یعنی با اراده و آزادی خود در ملکوت خدا این کار را انجام می دهم و خداوند می تواند من را باز دارد، چنان که گاهی می کند.

برای اطلاعات بیشتر به درس «توحید در قرآن» از مجموعه درس «باورهای قرآنی» مراجعه کنید.

سرنخ

شرح اصول الکافی، ترجمه و شرح جواد مصطفوی، ج 4، ص 138. 308.

الکافی، جلد 1، صفحه 159.

حسن محمد مکی عاملی; کلام فی ارشاد الکتاب و سنت و العقل، ( تقریرات شیخ جعفر سبحانی ) ج 1، ص 138. 1، ص. 134.

بحار انوار، جلد 5، صفحه 41.

«انسان» واژه ای عربی است. نام عمومی در مذکر، مؤنث، جمع و مفرد استفاده می شود. در کتاب های لغت معمولاً در مقاله «انس» نوشته شده است. انس نقطه مقابل «جین» به معنای رام، آشنا و آشنا است و ریشه اصلی انسان غالباً «انس» به معنای آشنا و آشنا گرفته می شود.[1]

انسانها در خلقت خود اراده آزاد ندارند. یعنی در واقع انسان موظف به آفرینش و تصرف خود است و در این امر نقش و تأثیری ندارد. همچنین پس از خلقت و ورود به این دنیا نیز جایز نیست در اینجا بماند; زیرا روزی باید حتماً این زندگی دنیوی را رها کند و به دنیایی دیگر برود. نه تنها انسان، بلکه هیچ موجود زنده ای در آفرینش آزاد نیست. تنها خداوند متعال است که به انسان و موجودات دیگر حیات و حیات می بخشد.[2]

انسان قبل از خلقت وجود نداشت و چیزی نبود که بتواند خود مختاری داشته باشد. بدیهی است که داشتن قدرت معاش از وجود. انسان ابتدا باید وجود داشته باشد تا بعد از هستی از آزادی خود بحث کند.

پس انسان ناگزیر به اراده و مشیت خداوند آفریده می شود و وارد عالم هستی می شود: «زمان زیادی بر انسان گذشت که چیزی در آن ذکر نشد».[3]

ذات برگرفته از وجود نیست

چه زمانی می تواند باشد؟

اما پس از تولد در زندگی دنیا، آزاد است و دارای اختیار است، نه اختیار مطلق. یکی از پرسش های بسیار قدیمی که مدت ها ذهن بشر را به چالش کشیده است، مسئله «جبر و اراده آزاد» است. این سؤالات در تاریخ اسلام قدمتی طولانی دارد و در میان متکلمان و فیلسوفان سه نظریه و دیدگاه در مسأله جبر و اختیار وجود دارد.

گروهی معتقدند که اعمال انسان بر اساس اراده و اختیار او انجام می شود و خداوند در اعمال بندگانش نقشی ندارد. آنها کاملاً از نظریه تفویض اختیار و آزادی انسان حمایت می کنند. در فرهنگ اسلامی به این گروه معتزله می گویند.[4]

نظر دوم این است که افعال انسان از روی جبر است و معتقدند اختیار مطلق وجود ندارد. این گروه بر این باورند که یک سری عوامل خارج از کنترل فرد، آنها را به فعالیت و تلاش برمی انگیزد. متکلمان اشعری موافق این نظریه (جبرگرایی) هستند و می گویند خداوند افعال را در انسان ایجاد می کند و او فاعل حقیقی و انسان فاعل مجازی است.[5]

امام علی (ع) با رد این نظریه در زمان صفین به گفتگویی که پرسید آیا حرکت ما به شام ​​با اراده و تقدیر خداست؟ او می‌گوید: «وای، به نظر می‌رسد که سرنوشت خدا غیرقابل انعطاف و جزمی است و سرنوشت انسان‌ها محکوم به چنین اجباری است. در این صورت سیستم پاداش و مجازات باطل می شود و وعده ها به کلی لغو می شود. بدون شک خداوند سبحان به بندگانش دستور داد…».[6]

بنیانگذار مکتب جبر شیطان است; زیرا خطای خود را به خدا نسبت می دهد نه به خود.[7]

فرمود: اینک که مرا گمراه کردی، در صراط مستقیم تو مراقب آنان خواهم بود.[8]

دیدگاه سوم این است که انسان در اعمال خود نه اختیار مطلق دارد و نه اجبار مطلق. به عبارت دیگر، انسان دارای آزادی اراده و اختیار است، اما این آزادی به گونه ای نیست که بتوان آن را به «تفویض» نسبت داد، بلکه وجود او از جانب خداست و استفاده از این نیرو در اختیار اوست. خود مرد

نگاه شیعه به افعال انسان این است که هر چه از انسان بر می آید هم فعل اوست و هم فعل خدا. به عبارت دیگر، اختیار خداوند سببی است و اختیار انسان، مباشرت است. این نظریه در اصطلاح «عمرو بن امرین» نامیده می شود.

این دیدگاه در بسیاری از آیات قرآن و تعالیم ائمه معصومین (ع) به کار رفته است و شیعه امامیه موافق این نظریه است.

علامه طباطبایی در این باره می فرماید: بدون تردید انسان بر کارهایی که انجام می دهد، بر اساس علم و اراده، اختیار خلاقیت دارد، البته این اختیار مطلق نیست; زیرا اختیار او یکی از اجزای سلسله علل است. علل بیرونی نیز در تحقق افعال اختیاری آن دخالت دارند. مثلاً اگر انسان لقمه ای بخورد که از اعمال ارادی اوست، هم اختیار او در آن دخالت دارد و هم وجود غذا در بیرون و هم طعم لذیذ غذا و چند دلیل و علت دیگر. که همگی در این فعل اختیاری است; به عبارت دیگر در مصرف انسان نقش دارند و باید تامین شوند. بنابراین صدور فعل اختیاری از سوی انسان منوط به رضایت علتی است که خارج از اختیار انسان است و در عین حال در فعل اختیاری او دخالت دارد و خداوند سبحان در رأس این اسباب قرار دارد و همه حتی اختیار انسان به ذات پاک او منتهی می شود. چون اوست که انسان را موجودی مستقل آفرید، هم هستی را آفرید و هم اختیار او را.[9]

در ادامه این بحث می فرماید: از طرفی انسان خود را به طور طبیعی در انجام کاری یا ترک آن مختار می داند; به عبارت دیگر، در مواجهه با این اقتدار خلاق، خود را از نظر حقوقی مستقل می داند; لذا اگر کار خیری انجام دهد او را ستودنی می دانند و می گویند از روی اختیار انجام داده است. و اگر کار نیکی را ترک کرد، او را مستحق سرزنش می‌دانند و معذورش نمی‌کنند، زیرا او مجبور بوده و احدی از همنوعان او نمی‌تواند او را به کاری وادار کند یا از کاری منع کند; چون بقیه هم مثل او هستند و چیزی جز حس انسانیت ندارند. مالک و مالک آن باشد. و این معنای انسان بودن، البته آزادی است.

پس انسان آزاد و ذاتاً آزاد است، مگر اینکه چیزی از خود به دیگری تصاحب کند و آزادی خود را به خاطر این ملک از دست بدهد. بنابراین انسان نسبت به افعال خود از انسانهای دیگر منزه است، اما در نزد خداوند سبحان، چون خداوند مالک فطرت و افعال انسان است و مالکیت او مطلق است، هم ملک تکوینی و هم ملک تشریعی; بنابراین، انسان در مورد آنچه که خداوند متعال به امر و نهی شارع از او می‌خواهد، و همچنین در مورد آنچه به مشیت خلاق از او می‌خواهد، آزادی و اختیار ندارد. و این همان عبارت است که «وَ ما لا یُؤْمِنُونَ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ إِنَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ أَمْرِنا» [10] هیچ مرد و زنی ندارد. حق ایمان در زمانی که خدا و پیامبرش باید بدانند که او اختیار دارد (برخلاف فرمان خدا). قصد بیان آن را دارد. [11]

استاد شهید مطهری درباره عمل و آزادی انسان می فرماید: انسان مستقل و آزاد آفریده شده است; یعنی عقل و اندیشه و اراده را دریافت کرده است. انسان مانند سایر موجودات در اعمال اختیاری خود مقید نیست. بشریت همیشه خود را بر سر دوراهی می بیند که در آن هیچ اجباری برای انتخاب تنها یکی ندارد. راه های دیگر بر او بسته نیست. یکی از آنها مربوط به نظر و اراده شخصی اوست; یعنی فکر و انتخاب اوست که راه خاصی را تعیین می کند.

امتیاز انسان بر سایر موجودات این است که اعمال و کردار او جزء سلسله حوادثی است که سرنوشت قطعی و خدشه ناپذیری ندارد; زیرا افعال انسان به هزاران علت و اسباب بستگی دارد و از آن جمله می توان به اراده و اختیار و اختیاری اشاره کرد که از وجود انسان پدید می آید.[12]

[1]. سجادی، سید ضیاءالدین، انسان در قرآن کریم، ص 138. 11.

[2]. «آن که مرگ و حیات را آفرید…»; او (خداوندی) که مرگ و حیات را آفرید…» مالک، 2.

[3]. «حل و الإنسان من الدهر من شیء مذکور». مرد، 1.

[4]. ربانی گلپایگانی، علی، درس الهیات، صص. 199-203.

[5]. همان، ص. 192-197.

[6]. «و اگر آن را مقدر و حتمی می پنداری و اگر در آن فکر نکنی ثواب و عقوبت و باطل شدن وعده و وعید را باطل می کند. فی الله سبحانه و تعالی امر عبادت است. اختیاری است…» سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، (خورشید بی گوروب)، ترجمه معادیخواه، عبدالمجید، ص 138. 407، تهران، انتشارات زارع، چاپ اول، 1373.

[7] نصر، عبدالله، مبانی انسان شناسی در قرآن، ص 386.

[8] «قال فبما اغویتنی لقادان لحام سراتک المستقیم»، اعراف، 16; هاجر، 39; ر ک: «انتساب خطای ابلیس به خدا» جواب 96299.

[9]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 67، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق. المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمة موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 1، ص 138. 16، ص. 97، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374.

[ده]. احزاب، 36.

[11]. المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، جلد 16، صفحات 97-98.

[12]. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، جلد 1، ص 386-387، تهران، صدرا، 1381.

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نازنين زهرا

این مقاله واقعا جالب بود! من همیشه فکر می‌کردم که فعالیت های انسان اختیاری هستند، اما توضیحاتی که در این مقاله داده شده برای من بسیار مفید بودند.

دکمه بازگشت به بالا