چرا عصبانی هستی به انگلیسی

همه زبان ها

بررسی تاریخچه

آذربایجانی

بررسی تاریخچه

نام ها

بررسی تاریخچه

آلبانیایی

بررسی تاریخچه

آلمانی

بررسی تاریخچه

آیمارا

بررسی تاریخچه

اردو

بررسی تاریخچه

ارمنی

بررسی تاریخچه

ازبکستان

بررسی تاریخچه

اسپانیایی

بررسی تاریخچه

اسپرانتو

بررسی تاریخچه

استونیایی

بررسی تاریخچه

اسلواکی

بررسی تاریخچه

اسلوونیایی

بررسی تاریخچه

آفریقایی

بررسی تاریخچه

اوکراینی

بررسی تاریخچه

آمهری

بررسی تاریخچه

اندونزیایی

بررسی تاریخچه

انگلیسی

بررسی تاریخچه

اودیا

بررسی تاریخچه

اورومو

بررسی تاریخچه

آه تو

بررسی تاریخچه

اویغور

بررسی تاریخچه

ایتالیایی

بررسی تاریخچه

ایرلندی

بررسی تاریخچه

ایسلندی

بررسی تاریخچه

ایگبو

بررسی تاریخچه

ایلوکانو

بررسی تاریخچه

باسکی

بررسی تاریخچه

بامبارا

بررسی تاریخچه

برمه ای

بررسی تاریخچه

بلاروس

بررسی تاریخچه

بلغاری

بررسی تاریخچه

بنگالی

بررسی تاریخچه

بوجپوری

بررسی تاریخچه

بوسنیایی

بررسی تاریخچه

پرتغالی

بررسی تاریخچه

پشتو

بررسی تاریخچه

پنجابی

بررسی تاریخچه

تاتاری

بررسی تاریخچه

تاجیک

بررسی تاریخچه

تامیل

بررسی تاریخچه

تایلندی

بررسی تاریخچه

ترکمن ها

بررسی تاریخچه

ترکی

بررسی تاریخچه

سونگا

بررسی تاریخچه

تلوگو

بررسی تاریخچه

این شما هستید

بررسی تاریخچه

تیگرینیا

بررسی تاریخچه

جاوه ای

بررسی تاریخچه

کشور چک

بررسی تاریخچه

چوی

بررسی تاریخچه

چینی ساده شده)

بررسی تاریخچه

چینی سنتی)

بررسی تاریخچه

خمری

بررسی تاریخچه

خوسایی

بررسی تاریخچه

دانمارکی

بررسی تاریخچه

دوگری

بررسی تاریخچه

دیوانه

بررسی تاریخچه

روسی

بررسی تاریخچه

رومانیایی

بررسی تاریخچه

زولو

بررسی تاریخچه

ژاپنی

بررسی تاریخچه

ساموآ

بررسی تاریخچه

سانسکریت

بررسی تاریخچه

سبوانو

بررسی تاریخچه

سند

بررسی تاریخچه

سواحیلی

بررسی تاریخچه

سوئد

بررسی تاریخچه

به یک معنا

بررسی تاریخچه

به یک معنا

بررسی تاریخچه

سودانی

بررسی تاریخچه

سومالی

بررسی تاریخچه

سینهالی

بررسی تاریخچه

شونا

بررسی تاریخچه

صربی

بررسی تاریخچه

عبری

بررسی تاریخچه

عرب

بررسی تاریخچه

فارسی

بررسی تاریخچه

فرانسوی

بررسی تاریخچه

فریسی

بررسی تاریخچه

فنلاندی

بررسی تاریخچه

فیلیپینی

بررسی تاریخچه

قرقیزستان

بررسی تاریخچه

قزاقی

بررسی تاریخچه

کاتالان

بررسی تاریخچه

کانارا

بررسی تاریخچه

کچوا

بررسی تاریخچه

کریول هائیتی

بررسی تاریخچه

کردی (سورانی)

بررسی تاریخچه

کردی (کرمانجی)

بررسی تاریخچه

یک صندلی

بررسی تاریخچه

کرواسی

بررسی تاریخچه

کره ای

بررسی تاریخچه

کریو

بررسی تاریخچه

کنکانی

بررسی تاریخچه

کینیارواندا

بررسی تاریخچه

گالیسیایی

بررسی تاریخچه

گیلیک اسکاتلندی

بررسی تاریخچه

گجراتی

بررسی تاریخچه

گرجی

بررسی تاریخچه

گوارانی

بررسی تاریخچه

لائوس

بررسی تاریخچه

لاتین

بررسی تاریخچه

لتونی

بررسی تاریخچه

لوگاندا

بررسی تاریخچه

لوگزامبورگی

بررسی تاریخچه

لهستانی

بررسی تاریخچه

لیتوانیایی

بررسی تاریخچه

لینگالا

بررسی تاریخچه

مائوری

بررسی تاریخچه

مالاگاسی

بررسی تاریخچه

مالایالام

بررسی تاریخچه

مالایی

بررسی تاریخچه

مالتی

بررسی تاریخچه

مایتیلی

بررسی تاریخچه

لوله ها

بررسی تاریخچه

مراتی

بررسی تاریخچه

مغولی

بررسی تاریخچه

مقدونی

بررسی تاریخچه

Mytheilon (مانیپوری)

بررسی تاریخچه

میزو

بررسی تاریخچه

نپالی

بررسی تاریخچه

نروژی

بررسی تاریخچه

ولز

بررسی تاریخچه

ویتنامی

بررسی تاریخچه

هاوایی

بررسی تاریخچه

هلندی

بررسی تاریخچه

همونگ

بررسی تاریخچه

هندی

بررسی تاریخچه

شهوت

بررسی تاریخچه

ییدیش

بررسی تاریخچه

یوروبا

بررسی تاریخچه

یونانی

انسان ها هر روز با موقعیت ها و اتفاقات مختلفی مواجه می شوند که هر کدام احساسات متفاوتی را در انسان برمی انگیزد; مانند شادی، غم، هیجان و به خصوص خشم.

در این سری از مقالات زبان آموزی از آکادمی روان با عبارات و عبارات مرتبط با عصبانیت در زبان انگلیسی آشنا می شویم. پس تا پایان این مقاله جالب و مفید با ما همراه باشید.

اصطلاحات انگلیسی مربوط به خشم

یک فیوز کوتاه داشته باشید

معنی: زود عصبانی شدن و خشم خود را از دست بدهید

مراقب نحوه صحبت با مدیر انبار باشید. فیوز نسبتا کوتاهی دارد.

در صحبت با مسئول انبار گمرک دقت کنید. خیلی زود عصبانی میشه!

خلق و خوی سریع داشته باشید

معنی: خیلی زود عصبانی شدن، اعصاب ضعیف داشتن

“یک دوره کوتاه باید یک علامت هشدار در هنگام قرار ملاقات باشد.”

عصبی بودن و به راحتی عصبانی شدن باید یک علامت هشدار در هنگام قرار ملاقات با کسی باشد.

بخار را آزاد کنید

معنی: انجام یک فعالیت برای احساسی بودن، تخلیه خشم و غم، به اصطلاح، خالی کردن خود

بیایید امشب به شام ​​برویم تا بتوانید بعد از یک هفته سخت در محل کار کمی بخار کنید.

بیا امشب به شام ​​برویم تا بعد از یک هفته سخت استراحت کنی.

فیوز سوخته

معنی: برای اینکه خیلی عصبانی شوید و کنترل خود را از دست بدهید، فیوز را فوت کنید

چارلی دیروز وقتی متوجه شد دوچرخه اش دزدیده شده فیوز را منفجر کرد.

وقتی چارلی دیروز متوجه شد دوچرخه اش دزدیده شده است، واقعا عصبانی شد و فیوز را منفجر کرد.

زیر یقه گرم

معنی: عصبانی شدن، خجالت کشیدن، به اصطلاح، دیوانه شدن

کوچکترین انتقادی آنابل را زیر یقه داغ می کند.

کوچکترین انتقادی آنابل را دیوانه می کند.

قرمز را ببینید

معنی: ناگهان عصبی و آزرده خاطر

درس قبلی: کلمات و عبارات مربوط به بیان احساسات به زبان انگلیسی

زمانی که متوجه شدم آنها مرا از برنامه خود حذف کرده اند، رنگ قرمز را دیدم.

وقتی فهمیدم مرا از برنامه خود حذف کرده اند، ناگهان بسیار عصبی و آزرده شدم.

عصبانی شدن

معنی: کسی را عصبانی کردن، کسی را آزار دادن

“تو من را اذیت می کنی، تو مرا آزار می دهی.”

تو مرا دیوانه می کنی!

کسی را دیوانه کنید

معنی: اذیت کردن و آزار دادن کسی، به اصطلاح، دیوانه کردن او

“گربه های من با شیطنت های خود مرا دیوانه می کنند.”

گربه هایم با شیطنت هایشان مرا آزار می دهند.

پاره کردن موهایت از عصبانیت

یعنی: عصبانی و عصبانی بودن، پر از خشم بودن، در چنین مواردی می توان خشم آنها را در چهره و حرکات افراد مشاهده کرد.

با دیدن این صحنه عصبانی شد.

وقتی صحنه را ارزیابی می کرد عصبانی شد.

از دست ندهید: بهترین برنامه یادگیری زبان انگلیسی

یک گاو داشته باشید

معنی: خیلی عصبانی شدن، اصطلاحاً جوشیدن

“من گاو ندارم! تاوان خسارت را می دهم.”

نجوشانید! من تاوان خسارت را خواهم داد.

تیک بزنید

معنی: کسی را عصبانی کردن

“رفتار او باعث ناراحتی استاد شد.”

رفتار او باعث عصبانیت معلم شد.

بخوانید: 20 راه برای خواستگاری به زبان انگلیسی

خون را بجوشانید

یعنی: خون کسی را بجوشاند، کسی را بسیار عصبانی کردن

وقتی مردم به یکدیگر بی احترامی می کنند خون من به جوش می آید.

خون من به جوش می آید زیرا مردم به یکدیگر احترام نمی گذارند.

شورش

معنی: بسیار عصبانی و عصبانی بودن، با عصبانیت فریاد زدن و اعتراض کردن

“همه والدین از افزایش شهریه ناراضی هستند.”

همه اولیای مدرسه نسبت به افزایش شهریه ها عصبانی و معترض هستند.

به کسی که برایت عزیز هستی بده

معنی: صحبت کردن با شخصی بسیار بی ادب و عصبانی

اگر زود غذای ما را بیرون نیاورند، من به مدیر می‌گویم.»

اگر زود غذای ما را نیاوردند، با مدیر صحبت می کنم.

مثل یک ملحفه قرمز برای گاو نر

معنی: رفتار یا گفتاری که باعث تحریک و خشم مردم می شود.

انشا معروف: I Love You and I Love You به زبان انگلیسی

وقتی عمویم برای ملاقات می آید، ما هیچ وقت بحث دینی نمی کنیم.

وقتی عمویمان به ما سر می‌زند، هیچ‌وقت بحث دینی نمی‌کنیم. زیرا او را عصبانی می کند.

پنیر کسی/ پنیر بودن

معنی: کسی را عصبانی کردن، اذیت کردن، آزار دادن، وقت کسی را تلخ کردن

“امروز واقعا داری اذیتم می کنی!”

امروز داری اذیتم میکنی

“به نظر شما منزجر شده اید.” در محل کار چه اتفاقی افتاد؟

امروز روز بدی داری، در محل کار چه اتفاقی افتاد؟

مالیدن کسی به روش اشتباه

معنی: عصبانی کردن، آزار دادن یا آزار دادن کسی، خواه ناخواسته یا عمدی.

فکر کنم لیزا با کامنت غذایش به آلیسون توهین کرد.

فکر کنم لیزا با کامنت غذایش عصبانیش کرد.

مطالب مفید: 400 اصطلاح انگلیسی با معنی

طوفان در فنجان چای

معنی: عصبانی شدن بر سر مسائل پیش پا افتاده و بی اهمیت، عصبانی شدن و عصبانی شدن بی دلیل، به اصطلاح، هیاهو.

خوب بخواب تا صبح بفهمی طوفانی در فنجان چای نبود.

حالا خوب بخواب و فردا صبح متوجه میشی که خیلی شلوغ بوده ای!

کاری کن کسی منفجر بشه

معنی: کسی را عصبانی کردن، کسی را اذیت کردن، کسی را تنها گذاشتن

توبی، دست از آزار دادن خواهر کوچکت بردار.

خواهر کوچکت را تنها نگذار!

فرستادن/ راندن کسی به دیوار

معنی: کسی را عصبانی کردن، کسی را عصبانی کردن، کسی را عصبانی کردن

“تهیه این ارائه باعث سرگیجه من شد! من نمی توانم آن را به درستی نمایش دهم.”

آماده شدن برای این ارائه مرا دیوانه می کند! فقط به نظر نمی رسد که آن را به درستی نمایش دهم.

کسی را دیوانه کنید

معنی: کسی را عصبانی کردن، کسی را عصبانی کردن، به اصطلاح، در مغز کسی بودن

دست از آواز خواندن با خواننده بردارید! تو مرا دیوانه می کنی

دست از آواز خواندن با خواننده بردارید! تو من را دستپاچه میکنی

از دست ندهید: 100 نام ورزشی به زبان انگلیسی

دمیدن مفصل

معنی: خیلی عصبانی شدن، دیوانه شدن، اصطلاحاً منفجر شدن از عصبانیت

هنگامی که مغازه برای سومین بار مورد سرقت قرار گرفت، صاحب ماشین لباسشویی را منفجر کرد.

وقتی برای سومین بار از مغازه سرقت شد، مغازه دار از عصبانیت منفجر شد.

بالای خود را منفجر کنید

معنی: عصبانی شدن و عصبانی شدن

وقتی مادرم بعد از مهمانی وضعیت خانه را دید، سقف خانه را به باد داد!

وقتی مادرم بعد از مهمانی وضعیت خانه را دید، دیوانه شد.

(داشتن) مشکلی برای حل کردن با کسی

معنی: صحبت کردن با کسی که رفتار یا حرفش شما را آزار می دهد، به اصطلاح شکایت می کنید و ناراحت می شوید

“مارک می خواهد رئیس را ببیند. او می گوید که مشکلی برای حل کردن دارد.”

مارک می خواهد رئیس را ببیند. او گفت که می خواهد اتهامات را مطرح کند.

یکی را زنده بخور

معنی: از کسی با عصبانیت و تند انتقاد کردن، سرزنش کردن، مثلاً کسی را به درستی قورت دادن.

اگر گزارش دیر شود، رئیس مرا زنده زنده می خورد.

اگر گزارش دیر شود، رئیس با من عصبانی است.

مناسب برای تعمیر

معنی: بسیار عصبانی و ناراحت بودن

وقتی سگش گل هایی را که کاشته بود بیرون کشید، هری آماده بسته شدن بود.

وقتی سگش گل هایی را که تازه کاشته بود دزدید بسیار عصبی و ناراحت بود.

درب خود را بچرخانید

معنی: بسیار عصبانی و ناراحت، دیوانه شدن

جولی وقتی وضعیت اتاق دخترش را دید، در را باز کرد.

جولی از دیدن وضعیت اتاق دخترش وحشت کرد.

از دسته فاصله بگیرید

معنی: ناگهان عصبانی شدن و عصبانی شدن، از دست دادن کنترل

وقتی به او گفتم به ماشین جدیدش آسیب رساندم، پدر عقلش را از دست داد.

وقتی به او گفتم به ماشین جدیدش آسیب رساندم، پدر آن را گم کرد.

آب دهان

معنی: بسیار عصبانی و ناراحت از چیزی یا کسی

کارگردان با دیدن عکس فرزندانش در روزنامه کف می کند.

وقتی رئیس عکس فرزندانش را در روزنامه دید، بسیار ناراحت و عصبانی شد.

از دست ندهید: 200 عبارت انگلیسی برای تشویق و تبریک

ابراز خشم به زبان انگلیسی

کسی را بلند کن

معنی: کسی را برانگیختن، کسی را با حرف یا تمسخر عصبانی کردن، کسی را عصبانی کردن.

او با پرسیدن درباره آخرین رژیم غذایی دخترش را هیجان زده می کند.

او با پرسیدن درباره آخرین رژیم غذایی دخترش، او را مسخره می کند.

خشم

معنی: عصبانی شدن، عصبانی شدن

پدرم با دیدن وضعیت باغ بعد از باربیکیو دیوانه شد.

پدرم وقتی بعد از کباب کردن گوشت وضعیت باغ را دید، عصبانی شد.

از انتهای عمیق خارج شوید

معنی: ناراحت و عصبانی بودن تا حدی که کنترل احساسات خود را از دست می دهد.

«اگر بچه‌هایش دوباره آشپزخانه را ترک کنند، ایوا دچار مشکل بزرگی خواهد شد.»

اگر فرزندانش دوباره آشپزخانه را به هم ریخته (و بدون تمیز کردن یا مرتب کردن) ترک کنند، اوا بسیار ناراحت و عصبی می شود.

به ایمیل بروید

معنی: عصبانی شدن، واکنش شدید به دلیل عصبانیت

پدر و مادرم وقتی وضعیت خانه را ببینند برای من ایمیل می فرستند!

پدر و مادرم وقتی وضعیت خانه را می بینند بسیار عصبانی می شوند.

بعد از عصبانی شدن، ممکن است نیاز به عذرخواهی در انگلیسی داشته باشید: 60 عبارت برای عذرخواهی در انگلیسی

به دنبال آن برو

معنی: کاملاً کنترل خود را از دست بدهید و عصبانی شوید

«پدر لئا اگر بداند او در لندن چقدر خرج کرده هر کاری می‌کند!»

پدر لی اگر بفهمد چقدر در لندن خرج کرده است بسیار عصبانی می شود.

ضربه به پشت بام / عبور از سقف

معنی: خیلی عصبانی و عصبانی بودن، قاطی کردن، اصطلاح عصبانی یا خشم

اگر والدینشان آنها را در حال سیگار کشیدن بگیرند، منفجر می شوند!

اگر والدین آنها را در حال سیگار کشیدن گیر بیاورند، اشتباه می کنند.

پریدن از گلوی کسی

معنی: ناگهان و با عصبانیت بر سر کسی فریاد زدن، به معنای واقعی کلمه روی کسی پریدن

“وقتی به او گفتم دستورالعمل ها خیلی واضح نیست، از گلوی من پرید!”

وقتی گفتم دستورالعمل ها واضح نیست، ناگهان و عصبی سرم فریاد زد.

اعصاب خود را از دست بدهید

معنی: عصبانی شدن، از دست دادن

“وقتی پیشخدمت شراب را ریخت، مشتری عصبانی شد.”

وقتی گارسون برای او شراب سرو کرد، مشتری عصبانی و عصبانی شد.

یک نفر را زنده بکش

يعنى: بر كسى قهر كردن، گويا پوستش پاره مى شود

“اگر آن بچه دوباره به ماشین من آسیب برساند، من زنده پوست او را خواهم کشید!”

اگر این بچه دوباره به ماشین من صدمه بزند، پوستش را می گیرم.

پا روی انگشتان پای کسی بگذار

معنی: آزار دادن یا عصبانی کردن کسی، توهین به کسی، گرفتن حق او.

من می‌توانم نصیحت کنم، اما می‌ترسم پا به پای کسی بگذارم.»

من می توانم به شما مشاوره بدهم یا ایده هایم را به اشتراک بگذارم، اما می ترسم به کسی توهین کنم.

طوفانی در راه است

معنی: مشاهده فضای متشنج و عصبی اطراف، استشمام بوی جنگ و درگیری، این اصطلاح زمانی به کار می رود که متوجه شود جنگ یا درگیری در شرف شروع است.

به محض دیدن چهره پیت، متوجه شدیم که طوفانی در راه است.

به محض دیدن چهره پیت، احساس جنگ و درگیری کردیم.

تا خون بجوشد!

معنی: آزار دادن و اذیت کردن کسی، به اصطلاح خون کسی را به جوش آورد.

رفتار تحقیرآمیز او با زنان واقعاً خونم را به جوش می آورد!

رفتار متواضعانه او با زنان، خونم را به جوش می آورد.

دلم می خواهد سر یکی را در بشقاب بگذارم

معنی: بنابراین، عصبانی و ناراحت بودن از کسی، می خواهید از ایجاد مشکل برای کسی جلوگیری کنید.

وقتی مطلب خانواده اش را خواند آنقدر عصبانی شد که خواست سر خبرنگار را در بشقاب بگذارد.

وقتی مقاله ای درباره خانواده اش خواند، عصبانی شد و خواست روزنامه نگاری را کنار بگذارد.

من از ته دل سیر شدم

معنی: بسیار خسته و عصبی بودن از چیزی یا کسی، از دست دادن صبر

من از رئیسم خسته شده ام، او همیشه به من کار اضافی می دهد.

من از رئیسم خسته شده ام، او همیشه به من کار بیشتری می دهد.

شما به پایان اعصاب خود رسیده اید

معنی: از دست دادن صبر با چیزی یا کسی

من با این پروژه در نهایت عقلم هستم. من نمی توانم صبر کنم تا تمام شود.

من از این پروژه امنیتی خسته شده ام. من نمی توانم صبر کنم تا تمام شود.

تا الان داشتمش

معنی: عصبی بودن و خسته بودن به خاطر چیزی یا کسی، به عبارت دیگر، خسته بودن. این عبارت معمولاً هنگام بالا بردن دست به سمت پیشانی ظاهر می شود. در اصطلاح رایج “او قبلاً به این بریدگی رسیده است (اشاره به پیشانی)”

از همه قوانینت خسته شدم

من از قوانین شما خسته شدم

راه اندازی خوب (بانکی).

معنی: ناگهان عصبانی شدن و کنترل خود را از دست دادن

وقتی ماشینم را دزدیدند دچار بحران شدم.

وقتی ماشینم را دزدیدند خیلی عصبانی بودم و کنترلم را از دست دادم.

نی باش که کمر شتر را می شکند

یعنی: به اصطلاح صبور بودن و کارد به استخوان رسیدن یعنی همان دردسر کوچکی که انسان را از کسالت ضعیف و عصبانی می کند.

«من به شما می گویم، این نی است که کمر شتر را شکست! پدرم در امتحانات مدرسه من F دیگری را تحمل نخواهد کرد.

بهت میگم چاقو به استخوانم رسید! پدرم دیگر بی نظمی امتحانات مدرسه ام را تحمل نخواهد کرد.

جیغ قتل آبی

معنی: با عصبانیت فریاد زدن و بلند فریاد زدن و اعتراض کردن به گونه ای که گویی اتفاق مهمی افتاده است.

وقتی مسابقه فوتبال قطع شد، جمعیت شروع به فریاد قتل خونین کردند.

وقتی بازی فوتبال متوقف شد، جمعیت با عصبانیت شروع به هو کردن کردند.

صبر او را امتحان کنید

معنی: صبر کسی را بسنجند، به اصطلاح، صبر کسی را پر کنند

وقفه های مداوم او صبر استاد را لبریز می کرد.

در میان پرش های پی در پی، صبر استاد لبریز می شود.

طحال خود را تهویه کنید

یعنی: به خشم و غضب خالی گفتن، به اصطلاح دل خالی کردن

هر زمان که هری از اقدامات جدید دولت عصبانی می شود، برای ابراز نارضایتی خود به روزنامه ها نامه می نویسد.

هر زمان که هری از تصمیمات جدید دولت عصبانی می شود، خشم خود را با نوشتن به روزنامه ها ابراز می کند.

درس گرامر: زمان گذشته ساده انگلیسی

(در مورد چیزی هیجان زده شدن)

معنی: بسیار عصبانی و هیجان زده بودن

“آرام باش، لازم نیست نگران این باشی!”

آرام باش! نیازی به عصبانیت نیست.

(چیزی) در گلوی شما می چسبد

معنی: هضم نکردن و نپذیرفتن چیزی وقتی رفتار یا گفتار کسی شما را آزار می دهد و شما را عصبانی می کند.

«نحوه رفتار او با زنان واقعاً در گلوی من می‌چسبد!»

رفتارش با زن ها را نمی فهمم.

بز کسی را بگیر

معنی: آزار دادن یا عصبانی کردن کسی

“افرادی که وقتی شما در صف هستید به زور زدن ادامه می دهند، واقعاً بزهای من هستند!”

افرادی که وقتی در صف هستید مدام به شما فشار می آورند، من را عصبی می کنند.

اعصاب یکی رو خورد کن

معنی: اذیت کردن، به اصطلاح، اذیت کردن و خراب کردن اعصاب کسی

“پسرهای همسایه آنقدر سر و صدا هستند که مرا آزار می دهند.”

پسرهای همسایه خیلی سر و صدا می کنند و اذیتم می کنند.

گاز گرفتن سر کسی

معنی: با عصبانیت با کسی صحبت کنید، بی دلیل سر کسی فریاد بزنید

“من فقط به این فکر می کردم که جلسه فروش چطور گذشت. نیازی نیست نگران باشم.”

من فقط به این فکر می کردم که جلسات فروش چگونه پیش می رود. نیازی به شکایت نیست

مقاله مهم: سلام به زبان انگلیسی

کلمات مرتبط با عصبانی شدن در انگلیسی

غمگین = غمگین، عصبانی

ناراحت، عصبانی

مامان واقعا ناراحت بود که وقتی سالم رسیدیم زنگ نزدیم.

مامان خیلی ناراحت است که به او زنگ نزدیم که به او بگوییم در امان هستیم.

دیوانه = دیوانه، عصبانی

خشمگین

وقتی به من دروغ می گوید خیلی از دست او عصبانی می شوم.

وقتی به من دروغ می گوید با او عصبانی می شوم.

عصبانی باش، عصبانی باش

تو همه کلوچه ها را خوردی، حالا من از دستت عصبانی هستم!

تو همه کلوچه ها را خوردی، حالا من از دستت عصبانی هستم.

خشمگین = بسیار عصبانی

خیلی عصبانی بودن

دوست دخترم از دست من عصبانی شد که فراموش کردم او را از فرودگاه ببرم.

دوست دخترم وقتی فراموش کردم او را از فرودگاه ببرم واقعا از دست من عصبانی شد.

لیوید = به شدت عصبانی

خیلی عصبانی باش

اظهار نظر بی ادبانه مادرشوهرش او را عصبانی کرد.»

اظهار نظر بی ادبانه مادرشوهر او را به شدت عصبانی کرد.

مکالمه در مورد عصبانیت به زبان انگلیسی

روآن: دنی، این پنجمین بار متوالی است که این هفته دوچرخه تو را می زنم. چند بار باید بهت بگم دوچرخه لعنتیتو جای من پارک نکن؟

دنی! این پنجمین باری است که در این هفته دوچرخه شما را می زنم. چند بار باید به شما بگویم دوچرخه خود را در خانه من پارک نکنید؟

دنی: منظورت از “فضای تو” چیه؟ اول رسیدم و دیدم خالی است.

منظورت از موقعیتت چیه؟ من اول رسیدم آنجا خالی بود.

روون: تو فقط دو دقیقه قبل از من اومدی!

تو فقط دو دقیقه زودتر از من رسیدی!

دنی: هر چی باشه! هیچ کس مانع شما نمی شود که چرخ های خود را در جای دیگری پارک کنید: پارکینگ بزرگ است!

حالا هر چیزی! هیچکس از شما نخواست ماشینتان را جای دیگری پارک کنید، پارکینگ بزرگ است!

روون: باور نمی کنم! دارم دیوونه میشم بخاطر رفتار احمقانه ات هرچیزی حدی داره

من نمی توانم باور کنم! رفتار مضحک و غیر منطقی شما مرا دیوانه می کند. هر چیزی حدی دارد.

دنی: اوه، آره! این تو هستی که هر روز با رفتارهای ناپخته ات مرا دیوانه می کنی…همه به خاطر آن جای پارک احمقانه!

جدی بگو؟! بعلاوه این تو هستی که هر روز با رفتارهای ناپخته ات دیوانه ام می کنی… همش به خاطر آن پارکینگ احمقانه!!

روان: آه! میدونی چیه… هیچوقت اشتباهت رو قبول نمیکنی. پس بیایید آن را همانجا رها کنیم.

آه! میدونی چیه؟ شما هرگز اشتباه خود را نمی پذیرید. پس بیایید اینجا را تمام کنیم.

دنی: صبر کن…چی؟ اشتباه من! بله این درست است. چه زمانی یاد می گیرید که بر خود غلبه کنید و برای غرور خود عذرخواهی کنید؟

صبر کن چه بلایی سرم اومده؟!! بله حق با شماست. کی میخوای یاد بگیری بر خودت غلبه کنی و بابت غرورت عذرخواهی کنی؟!

روان: داری چیکار میکنی…دیوونه شدی؟

چه اشتباهی!! آیا حافظه خود را از دست داده اید؟ (دیوانه ای؟)

دنی: هی! تو نگهبان روون هستی! من نه.

هاهاها! باید به خود بیای رون! من نه.

روان: …تو خیلی احمقی!

خیلی احمقانه!

دنی: …متاسفم که ناامیدت کردم احمق!

متاسفم که ناامیدت کردم…ای احمق!

فیلم ابراز خشم به زبان انگلیسی

اخرین حرف

در این مقاله تمامی لغات و عبارات مربوط به عصبانیت در زبان انگلیسی را بررسی کرده ایم. از اینکه تا پایان این مقاله با ما همراه بودید متشکریم و امیدواریم برای شما مفید بوده باشد. برای یادگیری آسان تر و بهتر اصطلاحات انگلیسی، باید آنها را به طور منظم تمرین و تکرار کنید و سعی کنید آنها را با رویدادها و افراد اطراف خود مرتبط کنید.

اگر سوالی دارید، آن را در نظرات به اشتراک بگذارید یا از طریق پشتیبانی با ما تماس بگیرید.

در ادامه سری مقالات آموزش گام به گام زبان انگلیسی، با مقاله ای جدید برای معرفی لغات و اصطلاحات مرتبط با عصبانیت در زبان انگلیسی در خدمت شما هستیم. لطفا با ما همراه باشید.

کلمات انگلیسی را که در انگلیسی به معنی عصبانی هستند ارائه دهید

عبارات مربوط به خشم را در انگلیسی ارائه دهید

حال بیایید نگاهی به عبارات انگلیسی که به خشم اشاره دارد بیندازیم.

بد مالیدن کسی = عصبی کردن کسی

هنگام غذا خوردن بسیار سر و صدا است. این واقعاً من را خیلی اذیت می کند.

(وقتی غذا میخوره سر و صدای زیادی میده. خیلی عصبیم میکنه.)

میدونی گاهی وقتی بهم میگی چیکار کنم و چیکار نکنم توهین میکنی؟

(آیا می‌دانستید که گاهی وقتی به من می‌گویید چه کار کنم و چه نکنم، من را عصبانی می‌کنید؟)

خسته = کاملاً نافرمان و خسته

از شنیدن گلایه های شما خسته شدم

(از گوش دادن مداوم به آزاردهنده های شما خسته و نافرمانم.)

من کاملا از معلم انگلیسی جدیدمان خسته شده ام. او همیشه در کلاس با من تماس می گیرد که هیچ کس دیگری آنجا نیست.

(من از معلم انگلیسی جدیدمان خیلی عصبانی هستم. او مدام در کلاس با من تماس می گیرد که انگار هیچ کس دیگری آنجا نیست.)

بی نفس

این اصطلاح به نگرانی، اضطراب و عصبی بودن افراد اشاره دارد که وقتی گیج هستند و نمی دانند چه کنند.

من با این مقاله در نهایت عقلم هستم. نمی دانم در مورد چه چیزی بنویسم

(من از این مقاله عصبی هستم. نمی دانم در مورد چه چیزی بنویسم.)

عصبانی شدن = واکنش بد به دلیل عصبانیت

همسرت وقتی به او گفتی تمام پولش را خرج کردی عصبانی نشد؟

(وقتی به همسرت گفتی تمام پولش را خرج می کنی، آیا زمان را با زمین اشتباه نگرفتی؟)

فیوز کوتاه داشتن = زود عصبانی شدن

لطفا مراقب باش. فیوز بسیار کوتاهی دارد. نمیخوام باهاش ​​بحث کنی

(لطفا مواظب باشید او خیلی زود دیوانه می شود. من نمی خواهم با او دعوا کنید.)

طغیان = دیوانه شدن

بهم قول بده عصبانی نمیشی و بعد بهت میگم چی شده

(لطفاً قول دهید که وحشت نکنید و سپس به شما خواهم گفت که چه اتفاقی افتاده است.)

من مشکلی دارم که با کسی حل کنم

معمولاً این اصطلاح توسط یک فرد عصبانی برای خطاب به کسی که با آنها مشکل دارد استفاده می شود: “من باید آن را جبران کنم.”

بیا اینجا، امروز مشکلی دارم که با تو حل کنم.

(امروز بیا اینجا، من باید از تو مراقبت کنم.)

انسان ها هر روز با موقعیت ها و اتفاقات مختلفی مواجه می شوند که هر کدام احساسات متفاوتی را در انسان برمی انگیزد; مانند شادی، غم، هیجان و به خصوص خشم.

در این سری از مقالات آموزش زبان از آکادمی روان، می خواهیم تعدادی عبارات و عبارات مرتبط با عصبانیت را در زبان انگلیسی بیاموزیم. پس تا پایان این مقاله جالب و مفید با ما همراه باشید.

اصطلاحات انگلیسی مربوط به خشم

یک فیوز کوتاه داشته باشید

معنی: زود عصبانی شدن و از دست دادن عصبانیت

مراقب باشید که چگونه با مدیر انبار صحبت می کنید. او یک فیوز نسبتا کوتاه دارد.

هنگام صحبت با مدیر انبار گمرک دقت کنید. خیلی زود عصبانی میشه!

خلق و خوی سریع داشته باشید

معنی: خیلی زود عصبانی شدن، اعصاب ضعیف داشتن

“زمانی کوتاه باید یک علامت هشدار در هنگام قرار ملاقات با کسی باشد.”

وقتی با کسی قرار می گذارید، ضعیف بودن اعصاب و عصبانی شدن به راحتی باید یک علامت هشدار برای شما باشد.

بخار را رها کنید

معنی: انجام یک فعالیت برای احساسی بودن، خالی کردن خشم و غم، به اصطلاح، خالی کردن خود

بیایید امشب برای شام بیرون برویم تا بتوانید بعد از یک هفته سخت در محل کار کمی بخار کنید.

بیا امشب به شام ​​برویم تا بعد از یک هفته سخت استراحت کنی.

دمیدن فیوز

معنی: برای اینکه خیلی عصبانی شوید و کنترل خود را از دست بدهید، فیوز را بزنید

چارلی دیروز وقتی متوجه شد دوچرخه‌اش دزدیده شده، فیوز را منفجر کرد.

وقتی چارلی دیروز متوجه شد دوچرخه اش دزدیده شده است، واقعا عصبانی شد و فیوز را منفجر کرد.

زیر یقه گرم

معنی: عصبانی شدن، خجالت کشیدن، به اصطلاح، دیوانه شدن

حتی کوچکترین انتقادی آنابل را زیر یقه داغ می کند.

کوچکترین انتقادی آنابل را دیوانه می کند.

قرمز را ببینید

معنی: ناگهان عصبی و آزرده خاطر

درس قبلی: کلمات و عبارات مربوط به بیان احساسات به زبان انگلیسی

وقتی فهمیدم که آنها مرا از برنامه هایشان کنار گذاشته اند، رنگ قرمز را دیدم.»

وقتی فهمیدم مرا از برنامه هایشان کنار گذاشته اند، ناگهان بسیار عصبی و آزرده شدم.

عصبانی کردن / عصبانی شدن

معنی: کسی را عصبانی کردن، کسی را آزار دادن

“شما دارید اعصبانیام می کنید، شما دارید اعصابم را خورد میکنید.”

تو من را دستپاچه میکنی!

دیوونه کردن کسی

معنی: اذیت کردن و آزار دادن کسی، به اصطلاح دیوانه کردن

“گربه های من با شیطنت های خود مرا دیوانه می کنند.”

گربه هایم با شیطنت هایشان مرا آزار می دهند.

با خشم/خشم موهای خود را بلند کنید

یعنی: عصبانی و عصبانی بودن، پر از خشم بودن، در چنین مواردی از چهره و حرکات افراد می توان فهمید که عصبانی هستند.

او با مشاهده این صحنه از عصبانیت برآمد.

وقتی صحنه را ارزیابی می کرد عصبانی شد.

از دست ندهید: بهترین برنامه آموزش زبان انگلیسی

یک گاو داشته باشید

معنی: خیلی عصبانی شدن، اصطلاحاً جوشیدن

“من گاو ندارم! تاوان خسارت را می دهم.”

نجوشانید! من تاوان خسارت را خواهم داد.

تیک بزنید

معنی: کسی را عصبانی کردن

“رفتار او استاد را آزار داد.”

رفتار او باعث عصبانیت استاد شد.

بخوانید: 20 راه برای خواستگاری به زبان انگلیسی

خون را بجوشانید

یعنی: خون کسی را بجوشاند، کسی را بسیار عصبانی کردن

وقتی مردم به یکدیگر بی احترامی می کنند، خون من به جوش می آید.

خونم به جوش میاد که مردم به هم احترام نمیذارن.

شورش کن

معنی: بسیار عصبانی و عصبانی بودن، با عصبانیت فریاد زدن و اعتراض کردن

“همه والدین مدرسه از افزایش شهریه عصبانی هستند.”

همه اولیای مدرسه نسبت به افزایش شهریه ها عصبانی و معترض هستند.

به کسی که فکر میکنی بده

معنی: صحبت کردن با کسی بسیار گستاخانه و عصبانی

اگر زود غذای ما را بیرون نیاورند، می‌روم نظرم را به مدیر می‌گویم.»

اگر زود غذای ما را نیاوردند، با مدیر صحبت می کنم.

مثل پارچه قرمز برای گاو نر

معنی: رفتار یا گفتاری که مردم را تحریک و عصبانی می کند.

مقاله محبوب: دوستت دارم و دوستت دارم به زبان انگلیسی

زمانی که عمویم در حال دیدار است، ما هرگز درباره مذهب بحث نمی کنیم. این مانند پرچم قرمز برای گاو نر است.

وقتی عمویمان به دیدار ما می آید، هرگز درباره دین بحث نمی کنیم. زیرا او را عصبانی می کند.

پنیر کسی / پنیر باشد

معنی: کسی را عصبانی کردن، آزار دادن، آزار دادن، وقت کسی را تلخ کردن

“تو امروز واقعا داری منو عصبانی میکنی!”

امروز داری اذیتم میکنی

“شما منزجر به نظر می رسید. چه اتفاقی در محل کار افتاده است؟

شما امروز روزهای بدی را سپری می کنید، در محل کار چه اتفاقی افتاد؟

مالیدن کسی به روش اشتباه

معنی: عمد یا ناخواسته کسی را عصبانی کردن، آزار رساندن یا آزار رساندن.

فکر می کنم لیزا با کامنت غذایی اش از آلیسون انتقاد بدی کرد.

فکر کنم لیزا با کامنت غذایش عصبانیش کرد.

مطالب مفید: 400 اصطلاح انگلیسی با معنی

طوفان در فنجان چای

معنی: عصبانی شدن بر سر مسائل پیش پا افتاده و بی اهمیت، عصبانی شدن و عصبانی شدن بی دلیل، هیاهو.

خوب بخواب تا صبح بفهمی که طوفانی در فنجان چای نبود.

اکنون خوب بخوابید و صبح متوجه می شوید که بیش از حد مشغول بوده اید!

کسی را باد کن

معنی: کسی را عصبانی کردن، کسی را اذیت کردن، کسی را تنها گذاشتن

توبی، دست از آزار خواهر کوچکت بردار.

خواهر کوچکت را تنها نگذار!

کسی را به دیوار بفرستید/برانید

معنی: کسی را عصبانی کردن، کسی را عصبانی کردن، کسی را عصبانی کردن

“تهیه این ارائه باعث سرگیجه من شده است! به نظر نمی رسد که آن را به درستی نمایش دهم.”

آماده شدن برای این ارائه مرا دیوانه می کند! فقط به نظر نمی رسد که آن را به درستی نمایش دهم.

کسی را دیوانه/دیوانه کن

معنی: کسی را عصبانی کردن، کسی را عصبانی کردن، به اصطلاح، در مغز کسی بودن

دست از آواز خواندن با خواننده بردارید! تو منو دیوونه میکنی

دست از آواز خواندن با خواننده بردارید! داری عصبیم میکنی

از دست ندهید: 100 نام ورزشی به زبان انگلیسی

دمیدن مفصل

معنی: خیلی عصبانی شدن، دیوانه شدن، اصطلاحاً منفجر شدن از عصبانیت

وقتی برای سومین بار مغازه مورد سرقت قرار گرفت، صاحب یک واشر را منفجر کرد.

وقتی برای سومین بار از مغازه سرقت شد، مغازه دار از عصبانیت منفجر شد.

بالای خود را منفجر کنید

معنی: عصبانی شدن و دیوانه شدن

وقتی مادرم بعد از مهمانی وضعیت خانه را دید، سقف خانه را منفجر کرد!

وقتی مادرم بعد از مهمانی وضعیت خانه را دید، دیوانه شد.

(داشتن) مشکل برای حل کردن با کسی

معنی: صحبت کردن با کسی که رفتار یا کلامش شما را آزار می دهد، به اصطلاح، شکایت و ناراحتی

“مارک می خواهد رئیس را ببیند. او می گوید که مشکلی برای حل کردن دارد.”

مارک می خواهد رئیس را ببیند. او گفت که می خواهد اتهامات را مطرح کند.

یکی را زنده بخور

معنی: انتقاد از کسی با عصبانیت و تند، سرزنش کردن، مثلاً، بلعیدن درست کسی

اگر گزارش دیر بیاید، رئیس مرا زنده زنده خواهد خورد.

اگر گزارش دیر شود، رئیس من را مقصر می داند.

مناسب برای پیوست

معنی: بسیار عصبانی و ناراحت بودن

وقتی سگش گل هایی را که کاشته بود بیرون آورد، هری آماده بود که او را ببندند.

وقتی سگش گل هایی را که تازه کاشته بود ربوده بود خیلی عصبی و ناراحت بود.

درب خود را برگردانید

معنی: بسیار عصبانی و ناراحت، دیوانه شدن

جولی وقتی وضعیت اتاق دخترش را دید، درب را باز کرد.

جولی با دیدن وضعیت اتاق دخترش وحشت کرد.

پرواز به دور از دستگیره

معنی: ناگهان عصبانی شدن و عصبانی شدن، از دست دادن کنترل

وقتی به او گفتم که به ماشین جدیدش آسیب رساندم، پدر عقلش را از دست داد.

وقتی به او گفتم به ماشین جدیدش آسیب رساندم، پدر آن را گم کرد.

آب دهان

معنی: بسیار عصبانی و ناراحت از چیزی یا کسی

کارگردان با دیدن عکسی از فرزندانش در روزنامه کف می کرد.

وقتی رئیس عکس بچه هایش را در روزنامه دید خیلی ناراحت و ناراحت شد.

از دست ندهید: 200 عبارت انگلیسی برای تشویق و تبریک

بیان خشم در انگلیسی

کسی را بالا بیاور

معنی: کسی را تحریک کردن، کسی را با حرف یا تمسخر عصبانی کردن، کسی را عصبانی کردن.

او با پرسیدن درباره آخرین رژیم غذایی دخترش را هیجان زده می کند.

او با پرسیدن درباره آخرین رژیم غذایی دخترش را آزار می دهد.

از جا در رفته

معنی: عصبانی شدن، عصبانی شدن

پدرم با دیدن وضعیت باغ بعد از باربیکیو دیوانه شد.

وقتی پدرم بعد از کباب کردن گوشت وضعیت باغ را دید، عصبانی شد.

از انتهای عمیق خارج شوید

معنی: ناراحت و عصبانی شدن تا حدی که کنترل احساسات خود را از دست بدهید.

اگر بچه‌هایش دوباره آشپزخونه را ترک کنند، اوا به دردسر عمیقی می‌افتد.»

اگر فرزندانش دوباره آشپزخونه را به هم ریخته (و بدون تمیز کردن یا مرتب کردن) ترک کنند، اوا بسیار ناراحت و عصبی خواهد شد.

به ایمیل بروید

معنی: عصبانی شدن، در اثر عصبانیت عکس العمل شدید نشان دادن

پدر و مادرم وقتی وضعیت خانه را ببینند از طریق پست می روند!

پدر و مادرم وقتی وضعیت خانه را ببینند بسیار عصبانی می شوند.

بعد از عصبانی شدن، ممکن است نیاز به عذرخواهی در انگلیسی داشته باشید: 60 عبارت برای عذرخواهی در انگلیسی

به دنبال آن برو

معنی: کاملاً کنترل خود را از دست بدهید و عصبانی شوید

“پدر لئا اگر بداند او در لندن چقدر خرج کرده است، هر کاری می کند!”

پدر لی اگر بفهمد چقدر در لندن خرج کرده است بسیار عصبانی می شود.

ضربه به پشت بام / عبور از سقف

معنی: بسیار عصبانی و عصبانی بودن، مخلوط کردن، اصطلاح خشمگین شدن یا جوشیدن

اگر والدینشان در حال سیگار کشیدن آنها را بگیرند منفجر می شوند!

اگر والدین آنها را در حال سیگار کشیدن بگیرند، مرتکب اشتباه می شوند.

از گلوی کسی پایین پریدن

معنی: ناگهان و با عصبانیت بر سر کسی فریاد زدن، به معنای واقعی کلمه روی کسی پریدن

“وقتی به او گفتم دستورالعمل ها خیلی واضح نیست، از گلوی من پرید!”

وقتی گفتم دستورالعمل ها واضح نیست، ناگهان و عصبی سرم فریاد زد.

اعصاب خود را از دست بدهید

معنی: عصبانی شدن، از دست دادن

“وقتی گارسون شراب را ریخت، مشتری عصبانی شد.”

وقتی گارسون شراب را برای او سرو کرد، مشتری عصبانی شد و عصبانی شد.

یک نفر را زنده برید

معنی: از کسی خشمگین شدن، انگار که پوست کسی را پاره کردن

“اگر آن بچه دوباره به ماشین من آسیب برساند، من زنده پوست او را خواهم کشید!”

اگر این بچه دوباره به ماشین من صدمه بزند، پوستش را می کنم.

پا روی انگشتان پای کسی بگذار

معنی: آزار دادن یا عصبانی کردن کسی، توهین به کسی، گرفتن حق او.

من می‌توانم نصیحتی بکنم، اما می‌ترسم پا به پای کسی بگذارم.»

من می توانم به شما مشاوره بدهم یا ایده هایم را به اشتراک بگذارم، اما می ترسم به کسی توهین کنم.

طوفانی در راه است

معنی: مشاهده فضای متشنج و عصبی اطراف، استشمام بوی جنگ و درگیری، این اصطلاح زمانی به کار می رود که متوجه شود جنگ یا درگیری در شرف شروع است.

به محض اینکه چهره پیت را دیدیم، متوجه شدیم که طوفانی در راه است.

به محض دیدن چهره پیت، جنگ و درگیری را حس کردیم.

تا خون بجوشد!

معنی: عصبانی کردن و آزار دادن کسی، به اصطلاح خون کسی را به جوش آوردن.

رفتار تحقیر آمیز او نسبت به زنان واقعاً خون من را به جوش می آورد!

رفتار متواضعانه او نسبت به زنان خونم را به جوش می آورد.

من سر کسی را روی یک بشقاب می خواهم

معنی: به اصطلاح از کسی عصبانی و ناراحت باشید، می خواهید از ایجاد مشکل با کسی جلوگیری کنید.

زمانی که مقاله مربوط به خانواده اش را خواند، آنقدر عصبانی شد که سر روزنامه نگار را در بشقاب می خواست.

او با خواندن مقاله در مورد خانواده اش عصبانی شد و می خواست روزنامه نگاری را کنار بگذارد.

در حال سیر شدن تا هسته

معنی: بسیار خسته و عصبی بودن از چیزی یا کسی، از دست دادن صبر

من از رئیسم خسته شدم او همیشه به من کار اضافی می دهد.

من از رئیسم خسته شدم او همیشه کارهای بیشتری به من می دهد.

آخر اعصابت بودن

معنی: از دست دادن صبر در مورد چیزی یا کسی

من با این پروژه در نهایت عقلم هستم. من نمی توانم صبر کنم تا تمام شود.

من از این پروژه امن خسته شده ام. من نمی توانم صبر کنم تا تمام شود.

تا حالا داشتمش

معنی: عصبی بودن و خستگی به خاطر چیزی یا کسی، به عبارت دیگر خسته شدن. این اصطلاح معمولاً با آوردن دست به سمت پیشانی ظاهر می شود. در اصطلاح رایج “او قبلاً به این جام رسیده است (اشاره به پیشانی)”

از همه قوانینت خسته شدم

من از قوانین شما خسته شدم

پرتاب (بانکی) مناسب

معنی: ناگهان عصبانی شدن و کنترل خود را از دست دادن

وقتی ماشینم را دزدیدند دچار بحران شدم.

وقتی ماشینم را دزدیدند خیلی عصبانی بودم و کنترلم را از دست دادم.

نی باش که کمر شتر را می شکند

معنی: به اصطلاح کمان صبر و رسیدن چاقو به استخوان به معنای همان آزردگی اندک است که صبر را از دست می دهد و عصبانی می شود.

“من به شما می گویم، این آخرین نی است! پدرم F دیگری را در امتحانات مدرسه من تحمل نمی کند.”

بهت میگم چاقو به استخوانم رسید! پدرم دیگر درهم ریختگی امتحانات مدرسه ام را تحمل نخواهد کرد.

جیغ قتل آبی

معنی: با عصبانیت فریاد بزنید و با صدای بلند فریاد بزنید و اعتراض کنید انگار اتفاق مهمی افتاده است.

هنگامی که مسابقه فوتبال قطع شد، جمعیت شروع به فریاد زدن قتل خونین کردند.

وقتی بازی فوتبال متوقف شد، جمعیت با عصبانیت شروع به هو کردن کردند.

صبر یک نفر را امتحان کنید

معنی: صبر کسی را بسنجند، به اصطلاح، صبر کسی را پر کنند

وقفه‌های مداوم او باعث شد که صبر استاد کم شود.»

در میان پرش های پی در پی، صبر استاد لبریز می شود.

طحال خود را تهویه کنید

معنی: صحبت کردن برای خالی کردن خشم و عصبانیت، به اصطلاح، خالی کردن قلب

هر زمان که هری از اقدامات جدید دولت عصبانی می شود، با نوشتن نامه به روزنامه ها ناراحتی خود را ابراز می کند.

هر زمان که هری از تصمیمات جدید دولت عصبانی می شود، خشم خود را با نوشتن برای روزنامه ها ابراز می کند.

درس گرامر: زمان گذشته ساده انگلیسی

(از چیزی هیجان زده شدن)

معنی: بسیار عصبانی و هیجان زده بودن

“آرام باش، نیازی به ناراحتی در این مورد نیست!”

آرام باش! نیازی به عصبانیت نیست.

(چیزی) در گلوی شما می چسبد

معنی: هضم نکردن و نپذیرفتن چیزی در زمانی که رفتار یا گفتار شخصی شما را ناراحت کرده و شما را عصبانی کرده است.

«نحوه رفتار او با زنان واقعاً در گلوی من می‌چسبد!»

من رفتار او با زنان را درک نمی کنم.

بز کسی را بگیر

معنی: آزار دادن یا عصبانی کردن کسی

“کسانی که وقتی شما در صف هستید به زور زدن ادامه می دهند، واقعا بز من هستند!”

وقتی در صف هستید، افرادی که مدام شما را هل می‌دهند، من را عصبی می‌کنند.

اعصاب یکی رو خورد کن

معنی: اذیت کردن، به اصطلاح، اذیت کردن کسی و خراب کردن اعصاب کسی

“پسرهای همسایه آنقدر سر و صدا هستند که مرا آزار می دهند.”

پسرهای همسایه خیلی سر و صدا می کنند و من را اذیت می کنند.

گاز گرفتن سر کسی

معنی: با عصبانیت با کسی صحبت کنید، بی دلیل سر کسی فریاد بزنید

“فقط داشتم می پرسیدم جلسه فروش چطور پیش رفت. نیازی نیست سرم را گاز بگیرم.”

من فقط به این فکر می کردم که جلسات فروش چگونه پیش می رود. نیازی به شکایت نیست

مقاله مهم: سلام به زبان انگلیسی

کلمات مرتبط با عصبانی شدن در انگلیسی

ناراحت = غمگین، عصبانی

ناراحت، عصبانی

مامان از اینکه زنگ نزدیم که به سلامت رسیدیم واقعا ناراحت بود.

مامان خیلی ناراحت است که به او زنگ نزدیم که به او بگوییم در امان هستیم.

دیوانه = دیوانه، عصبانی

خشمگین

وقتی به من دروغ می گوید خیلی از دست او عصبانی می شوم.

وقتی به من دروغ می گوید با او عصبانی می شوم.

خشم، عصبانی باش

همه کلوچه ها را خوردی حالا من از دست تو عصبانی هستم!

همه کلوچه ها را خوردی حالا من با تو قهر کردم.

خشمگین = بسیار عصبانی

خیلی عصبانی بودن

دوست دخترم از دست من عصبانی شد که فراموش کردم او را از فرودگاه ببرم.

دوست دخترم وقتی فراموش کردم او را از فرودگاه ببرم واقعا از دست من عصبانی شد.

لیوید = به شدت عصبانی

خیلی عصبانی باش

اظهار نظر بی ادبانه مادرشوهرش او را عصبانی کرد.»

اظهار نظر بی ادبانه مادرشوهر او را به شدت عصبانی کرد.

مکالمه در مورد عصبانیت به زبان انگلیسی

روآن: دنی، این پنجمین بار متوالی است که در این هفته دوچرخه تو را می زنم. چند بار باید بهت بگم دوچرخه لعنتیتو تو جای من پارک نکن؟

دنی! این پنجمین باری است که در این هفته دوچرخه شما را می زنم. چند بار باید به شما بگویم دوچرخه خود را در خانه من پارک نکنید؟

دنی: منظورت از “فضای تو” چیه؟ من اول به اینجا رسیدم و آنجا را خالی یافتم.

منظورت از جایگاهت چیه؟ من اول رسیدم آنجا خالی بود.

روون: تو فقط دو دقیقه قبل از من اومدی!

تو فقط دو دقیقه زودتر از من رسیدی!

دنی: هر چی باشه! هیچ کس مانع شما نمی شود که چرخ های خود را در جای دیگری پارک کنید: پارکینگ بزرگ است!

حالا هر چیزی! هیچکس از شما نخواست ماشینتان را جای دیگری پارک کنید، پارکینگ بسیار بزرگ است!

روون: باور نمی کنم! من دارم دیوونه میشم بخاطر رفتار پوچ تو برای هر چیزی حدی وجود دارد.

نمیتوانم باور کنم! رفتار مضحک و غیر منطقی شما مرا دیوانه می کند. هر چیزی حدی دارد.

دنی: اوه، آره! تو هستی که با رفتارهای ناپخته ات هر روز دیوانه ام می کند… همه به خاطر آن جای پارک احمقانه!

جدی میگی؟! در ضمن این تو هستی که هر روز با رفتارهای ناپخته خودت منو دیوونه میکنی… همش بخاطر اون پارکینگ احمقانه!!

روان: آغرررر! میدونی چیه… هیچوقت اشتباهت رو قبول نمیکنی. پس بیایید آن را کنار بگذاریم.

آهان! میدونی چیه؟ شما هرگز اشتباه خود را نمی پذیرید. پس بیایید اینجا را تمام کنیم.

دنی: صبر کن…چی؟ اشتباه من! بله این درست است. چه زمانی یاد می گیرید که بر خود غلبه کنید و از غرور خود عذرخواهی کنید؟

صبر کن چی اشتباه من؟!! بله حق با شماست. کی میخوای یاد بگیری به خودت فشار بیاری و از غرورت عذرخواهی کنی؟!

روان: چه لعنتی…دیوونه شدی؟

چه اشتباهی!! حافظه ات را از دست دادی؟ (دیوانه ای؟)

دنی: هه! تو کسی هستی که باید نگه داری روون! من نه.

هاهاها! باید به خود بیای رون! من نه.

روان: … تو خیلی احمقی!

خیلی احمقانه!

دنی: … متاسفم که ناامیدت کردم، احمق!

متاسفم که ناامیدت کردم…ای احمق!

بیان ویدئویی خشم به زبان انگلیسی

آخرین کلمه

در این مقاله تمامی لغات و عبارات مربوط به عصبانیت در زبان انگلیسی را بررسی کرده ایم. از اینکه تا پایان این مقاله با ما همراه بودید متشکریم و امیدواریم برای شما مفید بوده باشد. برای یادگیری آسان تر و بهتر اصطلاحات انگلیسی، باید آنها را به طور منظم تمرین و تکرار کنید و سعی کنید آنها را با رویدادها و افراد اطراف خود مرتبط کنید.

اگر سوالی دارید، آن را در نظرات به اشتراک بگذارید یا از طریق پشتیبانی با ما تماس بگیرید.

ابراز خشم به زبان انگلیسی

ابراز خشم به زبان انگلیسی – عبارات و جملات رایج انگلیسی در مورد خشم و عصبانیت

چند عبارت مفید در مورد خشم و عصبانیت

چی شد ؟

من به شما توهین کردم؟

آیا از چیزی عصبانی هستید؟

با من عصبانی هستی؟

چرا اینفدر عصبانی هستید؟

آرام باش
آرام باش.

خیالت راحت
خشن نباش.

شاید کمی بیش از حد حساس باشید

اینقدر حساس نباش
اینقدر نازک نارنجی نباش.

از دست من عصبانی نباش

تو کی هستی که همچین چیزی به من میگی؟

شما من را عصبانی می کنید.

دارم عصبانی میشم

چطور جرات میکنی همچین حرفی بزنی؟

من با او صحبت خواهم کرد به شرطی که دیگر به من توهین نکند.

**********************************

**********************************

آدرس کانال تلگرام: http://telegram.me/IELTSTOEFLENGLISH

آدرس فیسبوک: www.facebook.com/toeflieltstehran

آدرس اینستاگرام: www.instagram.com/ieltstoeflenglish

آدرس پینترست: www.pinterest.com/ieltstoefl35

**********************************

**********************************

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا