چرا ظالمان از قران نتیجه عکس می گیرند

سامانه پیام کوتاه دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظله به منظور ارائه بهترین خدمات ممکن و سهولت دسترسی مشترکان به پاسخ به سوالات شرعی در سال 1396 راه اندازی شد.

بدلیل حضرتعالی می توانند به این شماره پیامک ارسال کنند

10000100

(از سراسر کشور بدون نیاز به پیشوند)

سوال خود را بپرسید و پاسخ بگیرید.

پاسخ به این امر به دو صورت انجام می شود:

1- عادی: پیروان رسول اکرم می توانند سوالات شرعی خود را از طریق پیامک ارسال کرده و در کمتر از 24 ساعت پاسخ خود را دریافت کنند.

2- اسنپ شات: با ارسال عدد 1، کاربر لیست تصمیمات را با شماره مربوطه دریافت می کند و با انتخاب هر یک از اعداد تصمیم گیری ارسال می شود.

نکته مهم: اگر به دلیل مشکل فنی در بازه زمانی اعلام شده پاسخی دریافت نکردید، سوال خود را مجددا ارسال کنید.

سوال

نظر قرآن و روایات درباره ظالمان چیست؟

ظالمان در قرآن چند دسته است: مشرکان، مشرکان، متجاوزان به احکام و حدود الهی، قاتلان، هواخواهان، تهمت‌زنان، دوستان دین، مسخره‌کنندگان و غیره. از نظر قرآن عذاب سختی در انتظار ستمگران است و حتما هلاک می شوند و در آخرت جایگاه بدی خواهند داشت.

معنای ظالم در قرآن

ظلم یعنی عبور از خط و قرار دادن همه چیز در جایی که نباید.[1] و در کنار آن، گاهی به معنای نقص نیز می باشد (که باید کامل می شد ولی ناقص است). اصل ظلم، کاهش حق است.[3] به یک جریان غیرطبیعی ظلم نیز می گویند.

گرچه در عرف عام، ظلم به چیزی اطلاق می شود که انسان حقوق دیگران را تضییع می کند، که البته این نیز صادق است و یکی از معانی ظلم بیرون رفتن از حدود ظالم بود; اما ظلم در نگاه آیات مصادیق گوناگونی دارد که می توان آن را تعریف کاملی از ظلم دانست.

شرک و بت پرستی

با توجه به اینکه مشرک از حدود خود فراتر می رود و خود را شریک خدا می کند و در واقع اعتقاد خود را بر محوری استوار می کند که نادرست است، از این رو در قرآن کریم از شرک به عنوان ظلم یاد شده است. هنگامی که لقمان حکیم پسرش را موعظه می کرد، گفت: پسرم، چیزی را با خدا یکی نکن که شرک ظلمی بزرگ است.[4]

تجاوز از حدود و قوانین الهی

هنگامی که خداوند متعال مسائل مربوط به خانواده را بیان می کند، در پایان می فرماید: اینها حدود و قوانین الهی است، از آن تجاوز نکنید و هر که از آن تجاوز کند ظالم است.[5]

۸۵۸۵۸۵۱ تخلف از دستورات الهی ۸۵۸۵۸۵۲

خداوند متعال فرمود: و ما گفتیم ای آدم! با همسرت در بهشت ​​ساکن شوی و از هر جا که خواستی از نعمت او بهره مند شوی، اما به این درخت نزدیک نشو که از ستمگران خواهی شد.[6] در این آیات تخطی از دستور الهی به عنوان ظلم تلقی شده است.

خودکشی

در داستان بنی آدم وقتی به برادرش می گوید می خواهم تو را بکشم، به برادرش پاسخ می دهد: می خواهم با گناه من و خودت برگردی (بار همه گناهان خود و من را بردار. با کشتن من) و از اهل جهنم شوی، و این است پاداش: بدکاران.[7]

جلوگیری از ذکر الهی

خداوند متعال کسانی را که مانع ذکر خدا و عبادت بندگانش می شوند، ظالم ترین مردم معرفی می کند و می فرماید: چه کسی ظالم تر از کسی است که از ذکر نام خدا در مساجد خود جلوگیری کرده و سعی در تخریب آنها داشته است؟! سزاوار نیست جز با ترس و وحشت وارد این مراکز عبادت شوند، سودشان ننگ دنیا و عذاب بزرگ خداوند در آخرت است.[8]

یادآوری این نکته مهم است که تخریب مسجد به این معنا نیست که کسی سقف و دیوار آن را خراب کند، هرکسی که مردم را مجبور به دوری از مسجد کند و از اقدامات عجولانه خود دلسرد شود، ظالم تر است. چون با اعتقادات مردم بازی می کرد.

اختفای شهادت

خداوند كسى را كه گواهى ندهد، ستمكارترين كس مى داند مانند خراب كننده مسجد، و مى فرمايد: و كيست ستمكارتر از كسى كه گواهى و گواهى خدا را كه با اوست پنهان كند و خدا نيست. از اعمال شما غافل نیست.[9] شهادت ندادن ناقض حقوق مردم است.

دنبال هوا و هوس

خداوند متعال به رسول خدا (ص) فرمود: اگر از هوا و هوس اهل کتاب پیروی کنی، از ستمکاران خواهی شد. [10] و آیات دیگر قرآن کریم نیز پیروی از هوی و هوس را مورد توجه قرار داده است. و هوی و هوس به عنوان ظلم.

تهمت و انکار

تهمت و انکار حق نیز از ناعادلانه ترین اعمالی است که آیات بسیاری نسبت به آن هشدار داده است.[11]

مرغ مقلد

خداوند متعال مسخره کنندگان حق و آیات الهی را در زمره ستمگران قرار داد و فرمود: و هر گاه دیدی کسانی که آیات ما را مسخره می کنند، از آنان روی گردان تا از چیز دیگری سخن گویند، و اگر شیطان تو را فراموش کند. بعد از اینکه به یاد آوردی با این جمعیت ظالم. [12]

در آیه ای دیگر تمسخر دیگران را نشانه ظلم دانسته و به همگان هشدار می دهد که گرفتار عذاب الهی نشوند.[13]

طرد مؤمنان از اطراف

خداوند متعال هشدار داده است که عده ای به دلیل نداشتن مقام و منزلت در دنیا از جامعه طرد می شوند و این امر را ظلم به جامعه می داند و لذا می فرماید: و کسانی که صبح و شام حمد و ثنای الهی را می خوانند و ندارند. نظر جز ذات پاک او، مباش. چیزی از حساب آنها بر تو نیست و چیزی از حساب تو بر آنها نیست، اگر آنها را رد کنی از ستمگران خواهی بود.[14]

از دیار کفر هجرت نکن

اگر کسی در کشوری زندگی کند که نمی تواند به وظایف دینی خود عمل کند یا در منطقه و منطقه ای که شیوع دین در آن کم است و مؤمنان از فرایض دینی مطلع نمی شوند، باید از آنجا هجرت کند، اگر نه به خود ظلم کرده است. خداوند حال و احوال این قوم را چنین بیان می کند: آنهایی که فرشتگان جانشان را گرفتند در حالی که به خود ستم کردند، به آنها گفتند: حال شما چطور بود؟ گفتند: ما در کشورمان ظلم شدیم. فرشتگان گفتند: آیا زمین خدا آنقدر بزرگ نبود که کوچ کنی؟! خانه آنها جهنم است و عاقبتشان بد است.[15]

دوستی با دشمنان دین

مؤمنان نباید با افرادی که آشکارا با اسلام دشمنی می کنند دوست شوند. البته ارتباط با دشمنان و برخورد با اسلام با دوستی متفاوت است. خداوند متعال بارها به مؤمنان هشدار داده است که در برخورد با اسلام از دوستی با دشمنان دین بپرهیزید وگرنه ظالم خواهید شد.[16]

بیشتر بدانید

تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 1، ص 138. 5، ص. 184.

تفسیر المیزان، محمدحسین طباطبایی، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، ج 1، ص 138. 47.

مراجع

↑ ابن منظور، لسان العرب، ج 12، ص 373، مقاله شقاوت.

↑ خسروانی، علیرضا، تفسیر خسروی، تهران، کتابفروشی اسلامیه، 1392، ج1، ص159.

↑ داورپناه، ابوالفضل، انوار العرفان فی تفسیر القرآن، تهران، کتابخانه صدر، چاپ اول، 1375، ج2، ص512.

↑ لقمان/۱۳; یونس/106; ابراهیم/72; پیامبران / 29; حج/71; بقره / 51، 54، 92، 165 و…

↑ بقره/229; بقره / 231; مائده / 45; طلاق / 1.

^ البقره/35; اعراف / 19.

↑ مائده / 29-27.

↑ بقره / ۱۱۴.

↑ بقره/140; مائده / 107.

↑ البقره/145; داستان / 50; رم / 29.

^ اینام/21; آل عمران/94; انعام/ 21، 93، 144 و 157; اعراف / 37، 40، 41، 177 و…

↑ آنام/68

↑ اتاق ها / 11.

^ اینام/52

↑ نساء ۹۷.

↑ مائده/51; توبه / 23; هود / 113; غار / 50; ممتحن / 9.

البته باید گفت که این به سنت های الهی برمی گردد. پس از پذیرش عدل و حکمت الهی به صورت مطلق به این معنا که خداوند این صفات عظمت را به شکلی کاملتر از آنچه که هر موجود زنده ای تصور می کند دارد، باید دید که چرا خداوند شر را در جهان آفرید و از سوی دیگر چه چیزی وجود دارد. حسابداری این اقدامات استاد شهید مطهری فرمودند در دنیا همه چیز خوب است و اساساً هیچ بدی در دنیا وجود ندارد. این کلمه به این معناست که این ظلم و … در واقع رنج و سختی است یا اینها در پاسخ به توانایی و ظرفیت انسان است به این معنا که ابعاد وجودی انسان آن را می پذیرد. اما طبق روایات الهی، طبق سنت های الهی، هر مؤمنی در ترازوی آزمایش و آزمایش قرار می گیرد و طبق حدیث مؤمن، هر چه رتبه او بالاتر باشد، امتحان سنگین تر می شود، مثلاً ابراهیم خلیل مورد آزمایش قرار می گیرد. خدا با قربانی کردن پسرش. اما سنت دیگری نیز وجود دارد که به گنهکاران فرصت توبه از گناهان خود داده می شود تا در قیامت دلیلی نداشته باشند و از سوی دیگر اگر تغییر کنند فرصت دارند. اما از طرفی بعضی از گناهان آنقدر زیاد است که در این دنیا نمی توان حسابرسی کرد. مثلاً کسی که باعث مرگ ده هزار نفر می شود را نمی توان در این دنیا مجازات کرد، زیرا دنیا مادی است و از نظر زمانی و مکانی محدود است.

خیلی مختصر بود به زودی اطلاعات تکمیلی را ارائه خواهم کرد.

مفهوم ظلم و آثار آن در دیدگاه قرآنی، ظلم از نظر اهل لغت و بسیاری از علما این است که چیزی را در جای نادرست خود قرار دهیم، چه به صورت پیش فرض یا افزایش یا در چند ثانیه از زمان و مکان دقیق آن. آن چیز مثلاً می گویند: حیوان را بی وقت دوشیدم یا تاریکی زمین یعنی چاه را در جای اشتباه کندم. چنین زمینی را «مظلومه» و به زمینی که از آن برداشتند «زلیم» می گویند. مولوی می‌گوید: «عدالت در مقام خود مانند وضع است، ظلم وضعیتی است در موقعیت نادرست».

عدل چبود آب ده اشجار را
ظلم چبود آب دادن خار را

پس ظلم به معنای کار نابجا یا به عبارتی قرار دادن چیزی در جای خود است. همچنین ظلم به معنای تجاوز و تخطی از قانون یکی از مصادیق معنا یا تعریف آن است. برخی از حکما گفته اند: ظلم بر سه قسم است: اول ظلمی که بین انسان و خداست، مانند کفر و شرک و نفاق; و این بزرگ ترین نوع ظلم است چنانکه فرمود: و اشاره به همین معنا در آیات «لعنت الله علی الظالمین» و «و ظالمین برای آنها عذابی دردناک آماده کرده اند» است. ثانیاً ظلم بین انسان و مردم چنانکه فرمود: «لَمْ یَحَبُّ الظَّالِمِینَ. ثالثاً، انسان ظلم به خود اجازه می دهد، چنانکه گفت: «من ظلم به نفسم». اما اگر عدالت را رعایت نکنیم. و در مورد آیه «وَ لَمَسْتَهُمْ أَیْمَنِهِمْ ظَلَّمُ» گفته می شود: منظور شرک است و با توجه به معنای آیه «الشرک ظلم بزرگ» و آیه «اگر ظالمان انجام دهند». در زمین زندگی نکن»، این شامل هر سه نوع ظلم می شود. معنای دیگر ظلم، «کاهش یا کمبود» است، چنانکه در این آیه آمده است: چیزی از آن حاصل نشد. در واقع محرومیت ویژگی مشترک هر سه نوع ظلم است.

همان گونه که «ظلم» نقطه مقابل «عدالت» است، «ظالم» نیز نقطه مقابل «عادل» است، «ظالم» نیز کسی است که از تخریب قانون دریغ نمی‌کند و حقوق خدا را رعایت نمی‌کند. مردم و خودش، و از شدیدترین ظلمت ها و سقوط انسان در اسفال السفلین است که در آنجا گرفتار سرنوشت شوم و عذاب ساکن می شود. هر چه انسان از نور دورتر می شود به تاریکی نزدیکتر می شود. ظالم نیز عواقب ظلم خود را دارد، در واقع نتیجه بیگانگی او از عدالت است و آیه «هُم عظلم و عتقا» هشداری است که ظلم انسان را بیهوده نمی کند و سوء استفاده نمی کند و او را از دردسر نجات نمی دهد، او نمی دهد.

علت ظلم و انگیزه ستمگر علت ظلم را بیش از هر چیز باید در کمبودها و کمبودهای نفس و ظالم جست و جو کرد، زیرا شخصی که دارای روحی معتمد، ذهنی آرام و خلقی درست است، باید دارای ویژگی های ستمگر باشد. صفات کامل وجود خود، ظلم به دیگران هرگز مجاز نخواهد بود. آنچه انسان را به مظلومیت و ظلم و ستم وادار می کند، کمبودها، عیب ها و خلأهای وجودی و شخصیتی اوست که به صورت یکسری «صفات مذموم» در وجودش ظاهر می شود. «احساس حقارت»، «احساس تأخیر»، «ترس از آشکار شدن عیوب»، «ترس از شکست»، «وجود عقده‌های انباشته در کودکی» و گاهی «نیازهای اساسی شدید در زندگی» و شاید «حس» انتقام» یکی از عواملی است که ناخودآگاه فرد ترسو، تحقیر شده و نیازمند را برای نشان دادن حس برتری خود به دیگران و آسودگی خاطر و حداقل به نوعی تصور خطرات احتمالی به ظلم و ستم وادار می کند و برعکس فاصله گرفت. خودش از خودش و به اصطلاح برای شخصیت متزلزلش حاشیه ای از امنیت ایجاد کرد.بررسی زندگی مجرمان اجتماعی که مرتکب جنایات بزرگ و ظلم های وحشتناک بر مردم شده اند نشان می دهد که مورد تهدید و ظلم مکرر قرار گرفته اند. گاه جهل و نادانی انسان موجب ظلم ناخواسته می شود که معمولاً فراتر از خود و خانواده است. غفلت از یاد خدا و بی اعتقادی به اصل و معاد نیز زمینه ساز انواع ظلم ها می شود. این که ظلم و بی عدالتی به حریم مقدس ذات الهی راه ندارد، به این دلیل است که ذات حق تعالی از هر گونه نقصی مبرا است، زیرا عامل ظلم، جهل، عجز، ناتوانی، فقر، تنگدستی، غفلت، سردرگمی است. و غیره اینها تجارت هستند. در صورتی که ذات خداوند غنی و بی فایده است و حد و عیبی و محدودیتی ندارد، بلکه نور مطلق و کمال مطلق و قدرت مطلق است. در چنین فطرتی که تمام صفات کمال و زیبایی را در خود دارد، نیازی به شقاوت نیست. قرآن كريم مي فرمايد: «و چرا خداوند ظلم را بر جهانيان نازل مي كند؟» تأویل «یرید» به فعل آینده و آوردن «زلما» به صورت منفی و ذکر «لعل الأمین» به صورت جمع، کاملاً گویای این واقعیت است که هیچ نوع ظلمی در تمام حوادث زمان در وسعت هستی همیشه نخواهد بود. راه خود را به فضای مقدس خدا بیابد. . تفسیر آیه نشان می دهد که اراده به ظلم در ذات خداوند ممکن نیست، چه رسد به اجرای آن، زیرا ذات خداوند به ویژه از هر ضعف، فقر، نیاز و محدودیت دور است. «همانا خداوند به وزن ذره ای ستم نمی کند و اگر کار نیکی انجام دهید آن را چند برابر می کند و به شما پاداش بزرگی می دهد. بی شک خداوند به وزن ذره ای ظلم نمی کند و اگر کوچکترین حسنه باشد آن را چند برابر می کند و اجر بزرگی از جانب خود می دهد. برخی از منابع کلامی مانند «کشف المراد فی شرح تجرید الاتقاد»، «مناحج الیقین فی اصول الدین» علامه حلی و «شرح باب هجدهم» فاضل مقداد و «حق العلم». -اقین» علامه مجلسی و سایر کتب کلامی، ضمن طرح مباحث صفات خداوند از جمله «عدل» و «حکمت»، ضمن اثبات صفات ثبوت، به این نکته اشاره کرد که خداوند متعال از هر گونه ظلم مبرا است.

انواع ظلم انواع ظلم است که در سه دسته خلاصه می شود: 1. ظلم به عقیده; 2. قساوت در اخلاق; 3. ظلم در عمل. از شاخه های ظلم در ایمان، کفر و شرک است. «کفر» در لغت به معنای «پوشاندن و پنهان کردن» است. کسي که احسان ديگران را نسبت به خود ابراز نکند و آن را کتمان کند، مي گويند کفر کرده است. کفر در اصطلاح عبارت است از انکار خداوند متعال و نعمت های مادی و معنوی او در ظاهر و باطن. ارسال رسل و ارسال کتب آسمانی بر پیامبران و به طور کلی وعده معاد و «دین» با تمام جزئیاتش از مهمترین نعمت های الهی است. شرک در لغت به معنای شریک برای خداست. انواع مختلفی نیز دارد، از جمله شرک بالذات، شرک در صفات، شرک در خالق تو، شرک در ربوبیت، شرک در عبادت و اطاعت. شرح اینها در کتب کلامی بررسی و بررسی شده است. اما مراد از شرک در اخلاق، داشتن رذایل اخلاقی است. در کتاب هایی که در علم اخلاق نوشته اند به تفصیل درباره آن بحث کرده اند. مهمترین شاخه های شرک در اخلاق، نفاق، دروغگویی، عهدشکنی، خیانت در امانت، حسد، پستی، کینه توزی، تکبر، عجب و خودپسندی است که هر یک به تفصیل در کتب روایی و جوامع حدیثی بیان و توضیح داده شده است. اما مراد از شرک عملی، ترک احکام خدا، ارتکاب گناهان کبیره و تعلیق آداب قرآنی و سنت پیامبر گرامی است9. در زمینه شرک و انواع آن، روایات و احادیث بسیاری از پیامبر اکرم و اهل بیتش نقل شده است. از ابن عباس روایت شده است که پیامبر اکرم (9) فرمودند: «العنداد مشرک پنهان، من دشمن دشمنم، بر سیاهی تاریکی شب، و می‌گوید: و الله بی‌جان یا بی‌جان است». فلان و فلان و زنده کننده؛ و گفت: لولا کلبه حضتو لطنا اللوس البرهه و لولا البط فی الدار لا اتی اللوس، و مرد به زنش گفت: ماشاء الله و شیط و مرد می گوید: لولا الله و فلان… او سر مردم است؛ یعنی همتایان شرک محسوب می شوند و شرک از مورچه ای که در تاریکی شب بر روی سنگ سیاه صاف می خزد پنهان تر است؛ و اگر می گوید: ای فلان، به خدا و جان تو و جانم سوگند، و بگو: اگر این سگ نبود، دیشب دزدها به خانه ما می آمدند، و اگر اردک در خانه نبود. دزدها می‌آمدند (و می‌دزدیدند) و مرد به دوستش می‌گفت: خدا چه خواسته و چه می‌خواهی، و انسان بگوید: اگر خدا و فلان نبود… همه اینها همین است. آمیخته با شرک در حديث آمده است كه مردى به رسول خدا9 عرض كرد: خواست خدا باشد. گفتند: «اجالتنی الله ندا; مرا با خدا برابر کردی؟!

آثار شرک، از هر نوع فکر و عقیده، در انسان تأثیر می گذارد. شرک نیز آثار زیانباری بر زندگی انسان می گذارد که عمده ترین آنها عبارتند از:

شرک مایه ضعف و ناتوانی و ذلت و کفر و توحید مایه حرکت و قیام و سربلندی است.

شرک مایه سرزنش و نکوهش است، زیرا خطی انحرافی در برابر منطق عقل و کفر آشکار در برابر لطف خداوند است.

شرک باعث می شود که خداوند مشرک را به سوی خدایان دروغین خود رها کند و از حمایت از او دست بردارد: «مثل امیرالمومنین آنها را از خدا دور کنید، اولیاء الهی مانند عنکبوت ها را از خانه دور کنید و عنکبوت را از خانه دور کنید و آنها می دانند.» حکایت کسانی که به جای خدا اولیای دیگری بر عهده گرفتند حکایت عنکبوت است که خانه ساخت و حقیقت این است که ضعیف ترین خانه ها خانه عنکبوت است اگر بدانند.

یکی از پیامدهای جدی شرک نزد خداوند متعال، محرومیت قطعی از ورود به بهشت ​​است: «کسی که شرک خدا را شریک قرار دهد، قداست خدا، بهشت ​​و منزلش، آتش و آنچه را که شرک دارد، از دست داده است. ستمگران انصار بدون شک هر کس برای خدا شریک قرار دهد خداوند بهشت ​​را بر او حرام می کند و جایگاهش جهنم است و ستمکاران یاری ندارند.

آثار زیانبار ظلم، دو شاخه اصلی ظلم است، ظلم در گفتار و ظلم در رفتار، که هر کدام آثار مخرب و زیانباری دارند. خداوند متعال در قرآن كريم دروغ گفتن به خدا را ظلمي بزرگ دانسته و از عواقب آن را فدايت نشده دانسته است: و كيست ستمكارتر از كسى كه بر خدا دروغ بندد و آيات او را دروغ بشمارد و آن را تكذيب كند؟ در حقیقت، بدکاران رستگار نمی شوند.
ظلم از فجیع ترین گناهان است و تهمت زدن به خداوند متعال او را شریک می کند هر چند شریک نباشد. همچنین ادعای نبوت و نسبت دادن حکم به آن از طریق کذب و بدعت و انکار آیات دلالت بر آن. خداوند متعال فرمود: همانا بدکاران رستگار نمی شوند. با توجه به این که ایشان ظلم را وصف کرده است، بدین معناست که ظالمان برای رسیدن به آن به آرزوهایی که این معاشرت ها می کنند نمی رسند، زیرا ظالم هستند و ظلم و ستم آنها را به آرزو و خوشبختی می رساند. زیرا سعادت واقعی زمانی حاصل می شود که سالک و مشتاق بر حسب وجود خود به ابزار و وسایل سازگار و سازگار با این سعادت مجهز شوند.

ظلم در رفتار و ارتکاب فحشا یکی از رفتارهای ظالمانه در پیشگاه خداوند، ارتکاب فحشا و کار زشت است که خداوند صریحاً از آن نهی کرده است: یارالحق و شرکاء الی الله. فرمانروا، و اگر به خدا بگویید، نمی دانیم; بگو: اگر پروردگارم از زشتی ها چه آشکار و چه پنهان و گناه و ظلم و نافرمانی نافرمانان را حرام کرده باشد و برای خدا چیزی شریک قرار دهید که دلیلی بر آن نفرستد و به خدا نسبت دهید. . دروغ بگو که نمیدانی «فحاش» جمع «فاحشه» به اعمال زشت و ناپسند اطلاق می شود. «گناه» به معنای هر عملی است که مضر باشد و موجب تنزل مقام انسان شود و او را از دستیابی به اجر و ثواب خوب باز دارد، از این رو، تمام گناه به معنای وسیع، شامل گناه می شود. «باغی» به معنای کوشش برای به دست آوردن چیزی است، ولی غالباً می گویند تلاش برای غصب حق دیگران، بنابراین معنای آن غالباً همان ظلم است. وصف «بغی» به «غیرالحق» مانند توضیح و تأکید بر معنای «بغی» است و نسبت دادن چیزی به خداوند بدون علم و وجدان است. (و اگر به خدا بگویید ما نمی دانیم). این سؤال در آیات و روایات بسیار مورد تأکید قرار گرفته است; بنابراین، گفتن مطالبی که نمی دانند برای مسلمانان اکیداً حرام است. پیامبر اکرم 9 می فرماید: «به غیر علم لعین ملائکة السماء و الارض; هر کس بدون علم و دانش و صلاحیت فتوا دهد، فرشتگان آسمان و زمین او را لعنت می کنند. و اگر ریشه بدبختی های جوامع بشری را جست و جو کنیم، خواهیم دید که بیشتر آنها از غیبت و حرف زدن بدون اطلاع و مدرک و اظهار نظر بدون دلیل نشأت می گیرد. از دیگر مصادیق ظلم می توان به بی توجهی به حقوق بشر، نادیده گرفتن حقوق والدین، همسر، فرزند، اقوام و همسایگان و نقض عمومی حقوق شهروندی اشاره کرد. حدیثی از امام صادق7 روایت شده که فرمود: مردی نزد رسول خدا آمد و عرض کرد: من جوانی شاد و فرهیخته هستم و جهاد را دوست دارم، اما مادری دارم که از این موضوع ناراحت است. پیامبر فرمود: «برگرد و با پدرت بعثانی حرف بزن، به حق، شب را راه اندازی کن، من در راه خدا، سنت می‌جنگم. برگرد و با مادرت باش، سوگند به خدایی که مرا فرستاده حق قرار داد، عادت کردن به مادرت بهتر از یک سال جهاد در راه خداست.» و این باید مشخص شود و طبق دشت. در متن قرآن كريم پرداخت آن بر مردان واجب شمرده شده است: مهريه زنان را (كل) به عنوان قرض يا هديه بپردازيد و اگر چيزي را با رضايت خود به شما دادند، شرعاً مصرف كنيد. حتي از از نظر فقهی، نفقه و مسکن صاحب عده تا زمانی که در عده باشد ثابت است. برای دو سال تمام این تصمیم برای شخصی است که بخواهد دوره شیردهی را تمام کند و بر عهده صاحب طفل است که مخارج خوراک و پوشاک او را به طور معمول پرداخت کند، زیرا هیچکس مکلف نیست مگر بر حسب توانایی او – نه، مادر باید به خاطر فرزندش زجر بکشد نه صاحب فرزند به خاطر فرزندش. و همین وظیفه بر عهده وارث است (که باید هزینه پرستار را بپردازد) حال اگر بخواهد با رضایت و مشورت طرفین بچه را از شیر بگیرد گناهی ندارد و می خواهد دایه برای بچه هاشون گناهی برات نیست اگه چیزی که باید بدی نیکی. و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خدا بر اساس آنچه انجام مي دهيد استوار است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: «در اسلام شر و بدی نیست». بنابراین، از نظر اسلام، هیچ کس نباید به خود یا دیگران آسیب برساند. در منطق اسلامی، ضرر، ظلم است; بنابراین در بحث حقوق اولاد وقتی کار زن و شوهر به جدایی و طلاق می انجامد، خداوند تکلیف آنها را حتی در امر تربیت فرزند مشخص می کند و می فرماید: هیچکدام نباید عذاب بکشند و پدر و مادر نباید فرزند را بسازند. قربانی خشم و کینه آنها. . رعایت حقوق خویشاوندان و فقرا و ابن سبیل نیز در اسلام مورد توجه است: «ادای حقوق خویشاوندان و فقرا و ابن سبیل (در راه بقیه) برای کسانی که رضای خدا را بجویید و این گونه افراد نجات می یابند.» رسول اکرم (9) می فرماید: «مطل الغنی شر است؛ اتلاف وقت و بهانه تراشی برای اغنیا برای جلوگیری از دستگیری و کمک به فقرا ظلم است». در شکمشان آتش است کسانی که مال یتیمان را در ستم می خورند، در حقیقت آتش جهنم را در شکم خود فرو می برند و به زودی وارد آتش سوزان می شوند. این آیه نشان می دهد که آنها از اموال یتیمان می خورند. گرچه ظاهر عمل آنها چشیدن غذاهای لذیذ و رنگارنگ است، اما واقعیت این غذاها آتش سوزان است و این چهره ای است که در روز قیامت آشکار می شود. صحنه تجسم اعمال وجود دارد. صورت واقعی یک عمل همیشه با کیفیت ظاهری آن تناسب خاصی دارد، همان گونه که خوردن مال یتیم و غصب حق او دل را می سوزاند و روح را آزار می دهد، چهره واقعی او نیز آتشی فروزان است. پیامبر اکرم فرمود: «ایاکم و ظلم; زیرا ظلم خداوند ظلم روز قیامت است. از ظلم بپرهیز که ظلم در نزد خداوند مایه تاریکی روز قیامت است»؛ یعنی در قیامت هر عملی به شکلی متناسب با آن عمل مجسم می شود، در حدیث دیگری آمده است. «الملک با کفر می ماند و لا با ستمکاران، حکومت با کفر باقی می ماند، اما با ظلم و تضییع حقوق دیگران نمی ماند».

مصادیق روابط اجتماعی ظالمانه ارتباط ظالمانه موجب تفرقه و تخریب روابط اجتماعی می شود. قرآن کریم ضمن برشمردن تعدادی از آنها، به نتایج و آثار زیانبار آنها نیز اشاره می کند، از جمله:

کوتاه فروش: «وای بر زیانکاران، کسانی که بر مردم تکیه می کنند، دست بردارند و اگر مثل یا وزنشان از دست برود، دیگر به فکر تو نیستند. آنها برای یک روز بزرگ فرستاده شده اند. وای بر خرده فروشان، آنان که چون پیمانه می گیرند و برایشان پیمانه یا وزن می کنند، کم می گذارند. آیا آنها فکر نمی کنند که برای روز بزرگی زنده می شوند؟ روزی که مردم در برابر پروردگار جهانیان (برای رسیدگی به حسابشان) می ایستند. مضمون این ابیات ملامت است و آن این است که مفتفین (کوتاه فروشان) حق را برای خود می خواهند، اما برای دیگران نمی خواهند! این خود باعث نابودی جامعه بشری می شود. خداوند در سوره هود، مردم مدینه را از کم فروشی و خیانت بر حذر می دارد و می فرماید: «وَ أَرْسَلْناهُمْ عَلَیْهِمْ عَلَیْهِمْ عَلَیْهِمْ عَلَیْهِمْ شَعِیبُهُمْ. فرمود: ای قوم من خدایی را بپرستید که جز او معبودی نیست و پیمانه و میزان را کم نکنید (کم نفروشید). همانا من بخشنده شما هستم و از عذاب روزی پر (ویرانگر) بر شما بیم دارم.» جتماعی انسان است.

فخرفروشی و تمسخر و عیب جوجویی، از دیگر نمونه های روابط اجتماعی ظالمانه است که شدیداً در سوره لقمان و حجرات آن ها نهی شده است.

سوء ظن و تجسّس و غیبت نیز زمینه‌ساز و اقسام روابط تیره اجتما عی می‌شوند که مرتکبان آن‌ها در سوره حجرات به وضوح مورد مذمّت و نهی ق رار انواع گرفته‌اند. بنابراین رعایت حق‌الناس در حدود الهی واجب است و در صورت تعدد ّی، بیشتر بر ظلم به مردم، ظلم به نفس و از طرفی ظلم به خدا محسوب می‌شود، و لازمه پرهیز از ظلم و رعایت حقوق مردم، رشد و تعالی روحی. و فکری و آرامش همه جانبه است.

مبارزه با ظالمان از جمله مسئولیت‌های مهم مؤمنان در مقابل ظالمان، مبارزه با آن‌هاست. قرآن کریم در این باره مبارزة موسی و هارون با فرعون را مطرح می‌نمای د: «اذْهَبَا إِلَی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّ یِّنَاْیَاْیَاُّا لَّعَوْنَ إِنَّهُ طَغَی فَقُولَا لَهُ قَوْلاً لَّ یِّنَاْیَاْیَاُّاُلَّهُ. به سوی فرعون که او یاغی شده است. از عاقبت وخیم خود) ترسد». در آیه ضمن دعوت به مبارزه، راه و رسم آن نیز یادآور شده است. تبدیل شدن با دشمن در درجه نخست باید بر منطق گفتگوی نرم و بدون خشونت و تندی باشد، زیرا نرمی کلام، کلام را تعمیق می‌بخشد و پای بندی به اخلاقی عملی را می‌سازد. در سوره نازعات نیز همین مطلب را با بیانی سرشار از لطافت و نرمی و اخل اق یادآور می شود: اذْهَبْ إِلَی فِرْعَوْنَ إِلَی أَن تَزَکَّی وَأَهْدِیَکَ فَیْتَشَی رَبخَکَ. فرعون رفت، زیرا او طغیان کرده است و به او بگو: آیا می‌خواه ی پاکیزه شوی؟ و من تو را به سوی پروردگارت هدایت کنم تا از او بترسی و مرتکب خلاف نش وی؟». بر اساس آیات قرآن، جهاد با ظالمان و ایمان به اموال و نفوس مسلمانا امری واجب و نیاز است که تفصیل آن در کتاب الجهاد، فقه به عنوان «جهاد ابتدایی» و «دفاع» بیان شده است: «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِوا نَ آمَنُ». إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُور أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَ اتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهِ عَلَى. همانا خدا از کسانی که ایمان آورده اند دفاع کنند، بی گمان هیچ خی انتکار کفر پیشه را دوست ندارد. جنگ و کشتار قرار گرفته‌اند اجازة (جنگ و دفاع) داده شد، زیرا که مورد قرار گرفته‌اند، و خداوند بر یاری آن‌ها تواناست». در مجموع، از آیات جهاد احکام کلّی زیر استفاده می‌شود:

مباح بودن قتال و جنگیدن با کسانی که در ماه حرام، به حمله‌های مردمی تبدیل شده‌اند.

کشتن کسانی که متجاوز و متعدی به حقوق مردمند و بر ضدّ مردم جنگ مسلحانه را به راه می‌اندازند، جایز است.

یاری و کمک مظلوم در صورت استطاعت امری لازم و اخلاقی است، پس مؤمنان مسئولیت بزرگی در قبال مظلومان دارند. آثار ظلم در نگاه قرآنی در نگاه قرآن، ظلم آثاری گوناگون دارد که عمدة آن‌ها عبارتند از:

محرومیت ظالمان از دست‌یابی به مقام امامت: َّالِمِینَ».

إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ».

گمراهی، عاقبت کار ظالمان: «وَ یُضِلُّ اللّهُ الظَّالِمِینَ».

زیانکاری، نتیجه و سرانجام کار ظالمان: «وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارً».

مهلت و استراج ظالمان: «وَالَّذینَ مِّنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَأُمْلی لَهُمْ إِنَّ کَ یْدِی مَتِینٌ. از جايي كه نمي‌كنند و غافلگيرمي‌كنند و به آنان مهلت مي‌دهيم كه تدبير و نقشة من سحط ا استوار است (و گريزي از آن نيست). «استدراج» هلاکت می‌رسانیم. اصل آن از «درج» به معنای «تا کردن نامه یا لباس» است. به این اعتبار، مرگ و هلاکت را نیز درهم می‌پیچد؛ و این که است را مقیّد کرد به راهی که خود آنان نفهمند باشند، برای این که بفهمند این نزدیکی نیست، بلکه در همان سرگرمی از مظاهر زندگی مادی مخفی است و در نتیجه ظالمان با زیاده روی ظلم و. معصیت، پیوسته به سوی هلاکت نزدیک می‌شوند. پs memی‌tuant: esstdaraج tجdیd dnaymtی b’At ز ز ز ز ، ، th ، thahnehne آ athyhnhe athyhyhnehne آyhnehne ¬شana غaفl sahahd.

ذلّت و خواری ظالمان: «لهُمْ فِی الدُّنْیا خِزْیٌ».

بدترین احوال ظالمان در هنگام مرگ: ذِینَ کَفَرُواْ الْمَلآئِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبَا رَذُوقُواْ عَذابَ الْحَرِیقِقِقِکَ. أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِیدِ؛ و اگر ببینی آنگاه که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند که بر صورت و پشت آنان می‌کوبند و (گویند:) بچشید عذاب سوزان را، این (عذاب) به کیفر کارهایی است که دستان خودتان پیش فرستاده و از آن روست که خدا کم‌ترین ستمی به بندگان نمی‌کند».

ظالمان در دوزخ. در آیات بسیاری خداوند از جهنم سوزان با عنوان جایگاه ظالمان یاد می‌کند: « إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا لاَ تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ وَلاَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِيَاطِ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ، لَهُم مِّن جَهَنَّمَ مِهَادٌ وَمِن فَوْقِهِمْ غَوَاشٍ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ؛ بی گمان، آنان که آیات ما را تکذیب کردند و از روی کبر و غرور از پذیرش آن‌ها سر برتافتند درهای آسمان به روی‌شان گشوده نگردد و به بهشت در نیایند تا آنکه شتر (یا طناب کشتی) در سوراخ سوزن درآید (که این هم ناشدنی است) و مجرمان را این گونه کیفر می‌دهیم. آنان از دوزخ بستری در زیر دارند و رواندازهایی بر رو و ستمکاران را این چنین کیفر می‌دهیم». نکتة جالب این‌که می‌فرماید: «ظالمان وارد بهشت نمی‌شوند تا اینکه شتر از سوراخ سوزن بگذرد!» این تعبیر کنایة لطیفی از محال بودن این امر است. در واقع برای این‌که عدم امکان دخول این افراد در بهشت به صورت حسّی درآید، این مثال جالب انتخاب شده است تا همان طور که هیچ کس تردید ندارد که ممکن نیست شتر با آن جثّة بزرگش از سوراخ باریک سوزن عبور کند، همین طور مسلّم بدانند که راهی برای ورود افراد بی ایمان و ظالم و متکبّر در بهشت مطلقا وجود ندارد. «جمل» در لغت به معنای شتری است که تازه دندان درآورده، ولی یکی از معانی جمل طناب‌های محکمی است که کشتی‌ها را با آن مهار می‌کنند ؛ و از آن‌جا که طناب و سوزن تناسب بیشتری با هم دارند بعضی این معنای را در تفسیر آیه بهتر دانسته‌اند، ولی بیشتر مفسران معنای اوّل را ترجیح داده‌اند. جانگدازترین حال برای ظالمان، وقتی است که نوشیدنی‌های سوزان و چرکین جهنم را به آنان می‌چشانند، حالتی که تصوّر آن رعشه بر جان آدمی می‌اندازد: «لايَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلَا شَرَابًا إِلَّا حَمِيمًا وَغَسَّاقًا جَزَاء وِفَاقًا إِنَّهُمْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ حِسَابًا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا كِذَّابًا وَكُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْنَاهُ كِتَابًا فَذُوقُوا فَلَن نَّزِيدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا؛ در آن‌جا هیچ نسیم خنکی نیابند و هیچ آشامیدنی‌ای نچشند، جز آبی جوشان و زردآبی گندآلود که سرایی همگون (با کارهای آنان) است، چرا که آنان انتظار و باور به حسابی نداشتند، و آیات ما را سخت انکار و تکذیب کردند، و ما هر چیزی را در نوشته‌ای شمار کرده‌ایم (لوح محفوظ یا نامة اعمال) پس بچشید که شما را هرگز جز عذاب نیفزاییم». چگونگی عذاب ظالمان در شماری از آیات قرآن کریم بسیار عبرت آموز است. از غل و زنجیر شدن آنان و پوشاندن مادة سیاه بدبوی قطران بر اندام¬شان تا پوشاندن لباس‌های آتشین و پر کردن شکم‌های¬شان از شجرة زقّوم و نوشاندن آب داغ متعفّن به آنان و در نهایت روسیاهی‌شان در نزد اهل محشر و به هوا شدن سرها‌ی‌شان از شدت ترس و وحشت همه و همه نشان از سوء عاقبت ظالمان است. مخصوصاً آن‌گاه که اعضا و جوارح¬شان بر ضدّ آنان به سخن در می‌آیند.
«يَوْمَ تَشْهَدُ عَلَيْهِمْ الْسِنَتُهُمْ وَ ايْديهِمْ وَ ارْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ؛ روزی که زبان‌ها و دست‌ها و پاهای¬شان بر ضدّ آنان به آنچه می‌کرده‌اند، گواهی دهند». از روایات استفاده می‌شود که همة اعضای بدن هر کدام به نوبة خود بر اعمال دنیوی آنان گواهی می‌دهند. «وَقَالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدتُّمْ عَلَيْنَا قَالُوا أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنطَقَ كُلَّ شَيْءٍ؛ به پوست‌های بدن-شان گویند: چرا بر ضدّ ما گواهی داده‌اید؟ گویند: خدایی که هر چیزی را به سخن درآورده ما را نیز گویا کرده است!». آن روز ظالمان، حسرت زده اظهار ندامت و پشیمانی می‌کنند، ولی دیگر چه جای حسرت و پشیمانی است!
از امام صادق7 نقل شده: «خداوند برتر و عادل‌تر و بزرگ‌تر از آن است که بنده‌اش عذر موجّهی داشته باشد و به او اجازة عذرخواهی ندهد، بلکه آن‌ها در حقیقت هیچ عذر موجّهی ندارند که مطرح کنند.

نتیجة بحث

انسان عاقل در مقابل پروردگارش سر تسلیم فرود می‌آورد و زندگی خویش را بر اساس توحید بنا می‌کند و خود را خالصانه مکلّف به انجام اوامر الهی و ترک نواهی او می‌نماید و از هرگونه ظلم عقیدتی چون شرک و کفر نسبت به خدا و نیز ار هرگونه رفتار ظالمانه و ارتکاب فواحش در محضر پروردگار دوری می‌کند. در چنین شرایطی است که او توانسته حق الله را رعایت نماید و نسبت به ساحت قدس ربوبی، در عقیده و عمل از ظلم و تعدّی در امان بماند و در راستای هدف خلقت خویش قدم بردارد تا به مقام بندگی محض حق درآید.

رعایت حق الناس در چارچوب حدود و مقررات الهی واجب است و در صورت تعدّی از حدود، علاوه بر ظلم بر مردم، ظلم بر خود و خدای خویش نموده است.

انسان مؤمن از هر ستمی نسبت به دیگران پرهیز می‌کند، چرا که خدای بزرگ حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار و گفتار و نیِِّات و انگیزه‌های اوست. او نه تنها ستم نمی‌کند، بلکه متعلّق به صفت رحمانیت و رحیمیت الهی می‌شود و مصداق «وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ» می‌شود. لازمة چنین کاری، رشد و بالندگی انسان در تمام عرصه‌های زندگی است. این بیانگر تأثیر متقابل فقه و اخلاق در موضوع ظلم است، زیرا وقتی مظلوم بر ظالم غلبه نمود، در مورد قتل و جروح، بین بخشیدن ظالم یا قصاص او مخیر است.

خداوند حکیم انسان را مکلف نموده تا حقوق الهی و حقوق همنوعان خود را رعایت کند و حدود و ثغور هر حقّی را نیز مشخص فرموده است. انسان در صورتی که در راستای هدف خلقت حرکت کند، سعادت دنیا و آخرت خود را تأمین و جامعه را نیز قرین خوشبختی می‌گرداند؛ و ادای حقوق زمانی محقّق می‌شود که آدمی پایبند به انجام دادن واجبات و ترک محرّمات باشد و همزیستی واقعی مسالمت آمیز و حفظ حقوق انسانی به گونة کامل در گرو پایبندی به اصول و فروع دین است. اصول و فروعی که قرآن کریم و سنّت قطعی رسول ربّ العالمین آن را ترسیم و شناسانده است.

ظلم کردن و ظلم پذیری به لحاظ فقهی گناه محسوب می‌شود، لذا انسان علاوه بر آن‌که نباید خود را به هیچ ستمی آلوده سازد، در مقابل ظالمان و متجاوزان نیز حق سکوت و بی تفاوتی ندارد. ستمگر و ستم پذیر به یک اندازه در گناه شریکند، چون تن به ظلم دادن، سبب چیرگی بیشتر ظالم می‌شود.

یکی از قوانین حاکم بر جهان هستی، قانون بازتاب یا عکس‌العمل است. بی گمان، انسان در دنیا مشمول چنین قانونی می‌شود، زیرا قدرت تشخیص را که همان فرقان است نتیجة رعایت تقوای الهی دانسته است؛ و نیز راه‌های هدایت الهی را نتیجة جهاد و تلاش در راه حق دانسته و آثاری را بر ظلم مترتب نموده است که از جمله آن محرومیت فرد و جامعه از به کارگیری نعمت‌های الهی است.

همچنان که آثار تقوا، لطیف، دلنشین، شیرین و پرجاذبه است، آثار ستم¬پیشگی در دنیا و آخرت بسی ناگوار و جانگداز و همراه با درد و عذاب است و خواری و خفّت روحی برای ظالم در آخرت چنان است که با خواندن آیات عذاب، رعشه بر اندام انسانی که اندکی اندیشه آخرت داشته باشد، می‌افتد. از این رو انسان عاقبت‌نگر کسی است که با برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده لحظات عمرش را غنیمت بشمارد و به کار نیک پردازد و از تجاوز به حقوق دیگران بهراسد که کم‌ترین کوتاهی، بزرگ‌ترین پشیمانی را به دنبال می‌آورد.

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
كوثر

من هم از خوندن این مقاله لذت بردم. توضیحاتت در مورد اینکه چطور ظالمان با دیدگاه متفاوتی به قرآن نگاه می‌کنن و از اون استفاده‌ی نادرست می‌برن، کمک زیادی به فهم این موضوع کرد. خسته نباشی و موفق باشی.

درسا

من از این نوع مقالات خیلی خوشم می‌آد. توضیحاتی که درباره قرآن داده شده، خیلی جالب بودند و برای من که قرآن رو بیشتر شناخته‌ام، مفید بودند. درباره موضوع اصلی مقاله هم باید گفت که به نظرم برخی افراد به دنبال تفسیر قرآن به نفع خودشون هستند و به همین دلیل، نتایجی که از قرآن گرفته می‌شود، با واقعیت‌های قرآنی مطابقت ندارند.

دکمه بازگشت به بالا