چرا به پیامبر ابتر می گفتند

«ابتر» از واژه های قرآنی به معنای بریده، ناقص و ناقص است. این کلمه در سوره کوثر به کار رفته و در پاسخ به دشمن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده که او را ابتر (بدون نسل) می نامیدند.

محتوا

ابتر در لغت

لغت شناسان واژه ابتر را از بطر به معنای بریدن دانسته اند. جوهری «بطرتو الشی» را بریدن چیزی قبل از پایان آن، «انبطر» را بریدن، «سیف بطار» را شمشیر برنده و «اباتار» را بریدن دم و چیزی بدون باقی ماندن اثری تعریف کرده است.[1]

به گفته راغب، ابتر حیوانی است که دمش بریده شده و گاهی از بی فرزندی خواسته می شود که آن را عوض کند. همچنین در روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کلمه ای که با ذکر خدا شروع نشده باشد، ابتر نامیده می شود. [2] ابن منظور نیز چیزی نزدیک به این دو نظر گفته است، مردی که پسرانش در حال مرگ بودند نیز ابتر گفته است.[4]

شأن نزول سوره کوثر

در قرآن و سوره کوثر فقط یک بار کلمه «اباتر» به کار رفته است و در آنجا دشمن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم معرفی شده است: «إِنَّا شَنْکَ هو الاباطار. ; همانا دشمن تو بدترین است.[5]

ابن عباس گفت: فرزند ارشد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله قاسم است و پس از او زینب، عبدالله، ام کلثوم، فاطمه و رقیه هستند. پس از وفات قاسم و عبدالله در مکه چنانکه بن وائل سهمی گفت: نسب محمد منقطع شد و او بهترین است پس خداوند فرمود: من افضل هستم.

در مورد نزول سوره فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله از مسجد الحرام خارج می شد و عاص بن وائل وارد آن می شد. آن دو ملاقات کردند و صحبت کردند. در حالی که قریش در مسجد نشسته بودند. وقتی عاص نزد آنها آمد، پرسیدند: با چه کسی صحبت می کردید؟ فرمود: با آن بهتر است [6].

همچنین در برخی منابع آمده است که پس از مرگ ابراهیم در مدینه، برخی از مشرکان پیامبر را ابتر نامیدند.[7] نقل شده است که وقتی کعب بن اشرف به مکه رسید، بزرگان قریش به او گفتند: ما نگهبان کعبه هستیم و تو نگهبان مدینه. . به من بگو آیا ما بهتریم یا او خود را از مردم خود که او را بهتر از ما می دانند جدا کرده است؟ گفت: تو از اوید بهتری; به این ترتیب آیه «إِنَّا شَنْكَ حُوا الابتر» نازل شد.[8]

برخی گفتند: کسی که به پیامبر بدرفتاری کرد، عقبه بن ابی معیت، ابوجهل، ابولهب یا عمرو بن عاص بود.[9] و به روایتی از امام حسن علیه السلام دشمن در این آیه بنی امیه هستند.[10] البته معلوم است که او عاص بن وائل بوده و این را پس از مرگ قاسم و عبدالله در مکه گفته است.

ابن عباس، سعید بن جبیر، مجاهد و قتاده به نقل از بن وائل [11] به نقل فخرزی; ابن عباس، مقاتل، کلبی و همه مفسران، سخنران این سخنرانی را عاص بن وائل دانسته اند. علاوه بر این، در میان روایات مختلف، ممکن است که او متکلم همه باشد، و دلیل شهرت عاص بن وائل در روایات، این است که این گزارش را بیش از دیگران آورده است.

طبری می گوید: این آیه درباره شخص خاصی نازل شده است; اما بهترین صفت آن است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله دشمنی کند.[13]

بهترین تعبیر

مفسران در پاسخ به این سؤال که بر اساس آیه «إِنَّا شَنْکَ حُوَّ الْأَبَترُو» دشمن پیامبر صلی الله علیه و آله «اباتر» و در منقطع است، نظرات متفاوتی دارند.

برخی مانند شیخ طوسی معتقدند که دشمن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همه خوبی ها را سرکوب می کند.[14] برخی به تفصیل درباره این نظر گفته اند: استعمال کلمه ابتر چنین است. این یک مبالغه است و خداوند این دشمن را از خانواده و مال و زندگی دنیوی او دور کرده است. و [روشنایی] دل و کردار نیک و دوستان و یاوران و غیره و این عذاب کسی است که از هوای نفس پیروی کند دشمنی با آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او عطا کند. او سلام، الف. و بر او سلام کردند.[15]

دشمن از نظر فرزندان و نسل بریده است و فرزندی که به او منصوب می شود در واقع فرزند او نیست. علامه طباطبایی بر اساس روایات مستوفی می گوید: سوره کوثر پس از مرگ قاسم و عبدالله و پس از توبیخ عاص بن وائل نازل شده است، ابتر به معنای بریده از نسل، بی اثر و بریده از حسنات است. «. یا منقطع از مردم» بسته به تعبیر شأن نسب. سازگار نیست. وی در مقام مقایسه کوثر را نیز به معنای کثرت فرزندان و نسل دانسته است.[18]

دشمن تو پست ترین و بدترین است. زیرا او هر نوع صدقه را سرکوب کرد.[19]

از کوثری که به شما داده ایم منقطع است.[20]

او از ایمان و دین بریده است.[21]

او هر چه را که فکر می کند تو قطع کرده ای، قطع کرد.[22]

از قول فخر رازی استفاده می شود: هر چه دشمنان می خواستند «ابتر» بگویند برای خودشان صادق است و اگر گمان می کردند که او بی فرزند است، می بینیم که نسل این کفار از بین رفته و نسل پیامبر زیاد شده است. روز از نو تا آخرالزمان همینطور خواهد بود. اگر قصدشان این بود که پیامبر به هدفش نرسد، می بینیم که پرچم اسلام در همه جا برافراشته شد و شکست خوردند و مظلوم شدند. اگر نمی خواستند پیامبر را یاری کنند، دروغ می گفتند; زیرا خداوند و جبرئیل و مؤمنان یاور او بودند و کافران یاری نداشتند و اگر قصدشان تحقیر رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، خودشان آنها را خوار می کردند.[23] ]

به گزارش طبرسی، آیه «ان شنیک هو ابتر» اسرار مشرکانی را که حضرت ابتر را خصوصی صدا می زدند و از آینده تاریک خود آگاه می کردند، آشکار کرد. پس از آن غیب را به دو صورت اعلام کرد و این یکی از اعجاز قرآن است.[24]

پاورقی

↑ الصحاح، جلد ۲، صفحه ۵۸۴، «بهتر».

↑ مسند احمد بن حنبل، جلد 3، صفحه 43، فردات، صفحه 107، «بهتر».

↑ لسان العرب، جلد 1، صفحه 138. 309، «بهتر».

↑ الدر المنثور، جلد ۸، صفحه ۶۵۲.

↑ سوره کوثر، 3.

↑ التفسیر الکبیر، جلد 32، صفحه 132.

↑ الدر المنثور، جلد ۸، صفحه ۶۵۲.

↑ جامع البیان، جلد ۱۵، جلد ۳۰، صفحه ۴۲۸.

↑ المیزان، جلد 20، ص. 372; التفسیر الکبیر، جلد 32، صفحه 138. 133.

↑ التفسیر الکبیر، جلد 32، صفحه 134.

↑ جامع البیان، جلد 15، جلد 30، صفحه 426.

↑ التفسیر الکبیر، جلد 32، صفحه 133.

↑ جامع البیان، جلد ۱۵، جلد ۳۰، صفحه ۴۲۸.

↑ تبیان، جلد ۱۰، صفحه ۴۱۸.

↑ روح المعانی، جلد 16، جلد 30، ص. 446.

↑ تبیان، جلد 10، صفحه 418; مجمع بیان، جلد 10، صفحه 837.

↑ نورالثقلین، جلد ۵، صفحه ۶۸۴; الاحتجاج، ج 2، ص 138. 138. 35.

↑ المیزان، جلد 20، صفحه 370.

↑ تبیان، جلد ۱۰، صفحه ۴۱۸.

↑ فرقان، جلد 30، صفحه 480.

↑ قمی، جلد ۲، ص. 484; بحارالانوار، جلد 33، صفحه 164.

↑ روضه الجنان، جلد ۲۰، صفحه ۴۳۲.

↑ التفسیر الکبیر، جلد 32، صفحه 133.

↑ مجمع بیان، جلد ۱۰، صفحه ۸۳۸.

ارجاع

دایره المعارف قرآن کریم، جلد اول، مدخل «ابتر» علی خراسانی.

ابتر [به َ] (مانند، اِ) دم بریدن. برش به دنبال. دم برید دنبال سر برید بدون ردی دنبال کوتاه دنبال دم کوتاه || ناقص ناقص:
روز اول در دریا به شما
می دهد که در مقابل شما ناقص است و مانند بهترین ها.

فرخی

میگن از زنش بهتره
.

فرخی

اگر هیچ باشند، از حال و هوای بدن خارج شده اند.
امروز هم جنازه اند، مجهول و جاودان.

ناصر خسرو

اگر این قصیده آنطور که باید نیامده است
از آن که هست، معنی بسیط و لفظ بهتر است.

مسعود سعد

فعل بی نامش جاهل است، بی نامش، بی وقفه اش، ارزشش
گفتار ناقص او، گفتار ناقص او.

مسعود سعد

بندیشه اندر نگنجاد مدیحات
که مدیحات کامل است و او را بهتر می پندارد.

آبی

تو در مقابل دنیا هستی هر چند در اوی
رمز معنوی در کلمه ابتر است.

آنوری

زین نصیحت زنان باردار پشیمانی
مشتی عقیم خاطر جوقی مقیم ابتر.

خاقانی

ظاهرش مرگ و باطنش حیات
ظاهرش جاودانه است.

مولوی.

قیمت کیف و کیف بدون طلا
کیف و کیف بهتر است.

مولوی.

مخصوصا کت مال دنیا بهتره
پنجدانگ مشکل داره

مولوی.

کدام خاک در کنار طلا
یا کدام خاک صفر و بهترین است.

مولوی.

ترکیب چوبک بخشکی بهتره
خاص مر پیشرو دریاها.

مولوی.

باد قوی است و چراغ بهتر است
و یک چراغ دیگر برای من بیاور.

مولوی.

مثل ابلیس عوری
نیم اره، نیم نی، مثل بت نباش.

مولوی.

|| برش برش || مرد بی فرزند بدون فرزندی برهنه شد بی فرزند کسی که فرزند و خلیفه ندارد. || آدم های بد کار خوبی نیست || بازنده || مار دم کوتاه مار دم کوتاه مار کشنده ایول و دم کوتاه مریم. زن: باترا. || (اصطلاح عروض) افعال مشتق از افعال در عروض. (دایره المعارف) ضرب چهارم اکتان متجانس و دوم شش ضلعی منتظم که شامل تفریق و ختم می شود. || چمدان بدون دسته. || دلو بدون گوشه. دلو بدون دسته || (اِخ) لقب مغیره بن سعید و اباطریه فرقه ای از زیدیه که با او ارتباط دارند. ||
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و بکوش فی الحق اللّه جهاد او وظیفه شماست و ما شما را در دین امت پدرت ابراهیم عادل قرار دادیم.» او برترین مسلمانان قبل و بعد است. این راه» [1] در راه خدا جهاد کن و آن را اصلاح کن، خدا تو را برگزیده است، و پروردگار تو را در دین مبین اسلام به تو تکلیف نکرده است، این دین پدرت ابراهیم است، اوست که قبل از این و در این قرآن شما را مسلمان نامیده است.
خداوند در این آیه ابتدا دستور جهاد می دهد سپس مسلمانان را خطاب می کند و می گوید من شما را برگزیده ام وگرنه می فرماید اگر از جانب خدا برگزیده نمی شدید این مسئولیت و سایر مسئولیت ها به شما واگذار نمی شد. البته این دستورات تکلیف سختی نیست؛ زیرا با فطرت انسان هماهنگ است.[2]
ادامه می دهد: این دین اسلام دین پدر شما حضرت ابراهیم (ع) است البته برخی معتقدند. که قرآن ابراهیم را پدر مسلمانان می نامد، زیرا او را اولین مسلمان می دانند.[3] در این بخش از دو مطلب استفاده شده است.
اول اینکه دین اسلام همان دین حضرت ابراهیم است البته با شرایط و ویژگی های خاص خود.
دوم اینکه حضرت ابراهیم پدر معنوی مسلمانان است. البته این مقام پدری مختص حضرت ابراهیم نیست و پیامبر گرامی اسلام(ص) و حضرت علی(ع) نیز پدر معنوی امت اسلامی به شمار می روند. حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرماید: شنیدم که پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «انا و علی پدران این امت هستند» [4] من و علی پدر این امت هستیم.
برای اطلاعات بیشتر: قرآن و معنای اسلام و مسلمین 665 را بخوانید.

[1]. حج، 78.

[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر النشون، ج 1، 1386ق. 14، ص. 138، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، 1374ش.

[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 1، ص 138. 14، ص. 412، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1417ق.

[4]. التفسیر منسوب به امام عسکری، صفحه 330، مدرسه امام مهدی (عج)، قم، چاپ اول، 1409ق.

«ابتر» از واژه های قرآنی به معنای بریده، ناقص و ناقص است. این کلمه در سوره کوثر به کار رفته و در پاسخ به دشمن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده که او را ابتر (بدون نسل) می نامیدند.

محتوا

ابتر در لغت

لغت شناسان واژه ابتر را از بطر به معنای بریدن می دانند. جوهری «بطارتو الشی» را بریدن چیزی قبل از پایان، «انبطار» را قطع، «سیف بطر» را شمشیر برنده و «ابتر» را بریدن دم و چیزی بدون اثری تعریف کرده است.[1]

به گفته راغب، ابتر حیوانی است که دمش را بریده اند، و در مواقعی به کسی که فرزندی ندارد، می گویند که آن را عوض کند. همچنین بر اساس روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به کلمه ای که با ذکر خدا شروع نمی شود، «ابتر» می گویند.[2] ابن منظور نیز سخنرانی پایانی دارد. از این دو دیدگاه مردی که پسرانش در حال مرگ بودند نیز ابتر گفت.[4]

شأن نزول سوره کوثر

در قرآن و سوره کوثر فقط یک بار کلمه «اباتر» به کار رفته است و دشمن پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آنجا معرفی شده است: «إِنَّا شَنَکَ هو الاباطار»؛ «انا شنیک هو الاباتار»; همانا دشمن تو اباتر است.[5]

ابن عباس گفت: پسر بزرگ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله قاسم و پس از او زینب و عبدالله و ام کلثوم و فاطمه و رقیه است. پس از وفات قاسم و عبدالله در مکه چنانکه بن وائل سهمی گفت: نسب محمد منقطع شد و او بهترین است، پس خداوند فرمود: «إِنَّا شَنَکَ أَحْسَنُ».

در مورد نزول سوره فرمودند: رسول خدا صلی الله علیه و آله از مسجد الحرام خارج می شد و عاص بن وائل وارد آن می شد. آن دو ملاقات کردند و صحبت کردند. در حالی که قریش قدیم در مسجد نشسته بودند. هنگامی که آس آنها را ملاقات کرد، پرسیدند: با چه کسی صحبت می کردید؟ گفت: با این بهتر است. [6]

همچنین در برخی منابع آمده است که پس از مرگ ابراهیم در مدینه، برخی از مشرکان پیامبر را ابتر نامیدند.[7] نقل شده است که چون کعب بن اشرف به مکه رسید، بزرگان قریش به او گفتند: ما حاملان آب و صاحب مفاتیح کعبه هستیم و تو بزرگ مدینه. . بگو: آیا ما بهتریم یا او از قوم خود که خود را بهتر از ما می پندارد، منزوی است؟ گفت: تو از اوید بهتری; بدین ترتیب آیه «إِنَّا شَنَکَ حُوا الابتر» نازل شد.[8]

برخی گفتند: کسی که به پیامبر بدرفتاری کرد، عقبه بن ابی معیت، ابوجهل، ابولهب یا عمرو بن عاص بود.[9] و بر اساس روایتی از امام حسن علیه السلام منظور از دشمن در این آیه بنی امیه است.[10] البته معروف است که او عاص بن وائل بود و این را پس از مرگ قاسم و عبدالله در مکه گفت.

ابن عباس، سعید بن جبیر، مجاهد و قتاده از عاص بن وائل نقل کرده اند.[11] به گفته فخرزی؛ ابن عباس، مقاتل، کلبی و عموم مفسران سخنران این گفتار را عاص بن وائل دانسته اند. وی همچنین در میان روایات مختلف اجازه داده که متکلم همه اینها بوده است و دلیل شهرت عاص بن وائل در روایات این است که این گزارش را بیش از دیگران آورده است.[12]

طبری می گوید: این آیه درباره شخص خاصی نازل شده است; اما ابتر صفت هرکس است که با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دشمنی کند.[13]

بهترین عملکرد

مفسران در پاسخ به این سؤال که بر اساس آیه «إِنَّا شَنَکَ حُوا الاباطرو» دشمن پیامبر صلی الله علیه و آله «اباتر» است و از آن منقطع است، نظرات متفاوتی دارند.

برخی مانند شیخ طوسی معتقدند که دشمن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم همه خوبی ها را از بین برد.[14] برخی در تفصیل این نظر گفته اند: استعمال کلمه «ابتر» مبالغه است و خداوند این دشمن را از اهل بیت و مال و دنیا و از دل و از کردار و دوست و از او دور کرده است. یاوران و غیره، و آن مجازات شخصی است که به دنبال هوای نفس، دشمنی با آنچه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آورده است، باشد.[15]

دشمن از نظر اولاد و اولاد قطع شده است و فرزند منسوب به او در واقع فرزند او نیست. علامه طباطبایی می گوید: طبق روایات مستوفی که می گوید سوره کوثر پس از مرگ قاسم و عبدالله و پس از توبیخ عاص بن وائل نازل شده است، ابتر به معنای بریده از نسل و بی اثر و «قطع خیر» است. یا منقطع از مردم» با توجه به شأن نسب. سازگار نیست. وی همچنین منظور از کوثر را کثرت اولاد و نسل در مقایسه دانسته است.[18]

دشمن تو پست ترین و پست ترین است. زیرا او از هر گونه صدقه بریده است.[19]

از کوثری که به شما داده ایم منقطع است.[20]

او از ایمان و دین بریده است.[21]

او از هر چیزی که فکر می کند تو از آن بریده ای، بریده است.[22]

از قول فخر رازی استفاده می شود: دشمنان هر چه می خواستند با گفتن «ابتر» بدهند، برای خودشان صادق است و اگر فکر می کردند که او بی فرزند است، می بینیم که نسل این کافران از بین رفته است. روز به روز بر نسل پیامبر افزوده می شود و تا آخر دنیا همینطور خواهد بود. اگر قصدشان این بود که پیامبر به هدفش نرسد، می بینیم که پرچم اسلام در همه جا برافراشته شد و شکست خوردند و مظلوم شدند. اگر نمی خواستند پیامبر را یاری کنند، دروغ گفتند; زیرا خداوند و جبرئیل و مؤمنان یار و یاور او بودند و کافران یاوری نداشتند و اگر قصدشان تحقیر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بود، خود ذلیل و ذلیل شدند.[23] ]

به گزارش طبرسی، آیه «ان شانیک هو ابتر» اسرار مشرکانی را که پیامبر ابتر را در خلوت صدا می زدند و از آینده تاریک خود آگاه می کردند، آشکار کرد. پس از آن به دو طریق از غیب خبر داد و این یکی از اعجاز قرآن است.[24]

پاورقی

↑ الصحاح، ج. 2، ص. 584، “بهتر”.

↑ مسند احمد بن حنبل، ج 3 3، ص. 43، فردات، ص. 107، “بهتر”.

↑لسان العرب، ج 1، ص 138. 1، ص. 309، “بهتر.”

↑ الدرالمنثور، جلد 8، ص 138. 652.

↑ سوره کوثر، 3.

↑ التفسیر الکبیر، ج 1، ص 138. 32، ص. 132.

↑ الدرالمنثور، جلد 8، ص 138. 652.

↑ جامع البیان، ج 1، ص 138. 15، ج. 30، ص. 428.

↑ المیزان، ج20، ص372; التفسیر الکبیر، ج 1، ص 138. 32، ص. 133.

↑ التفسیر الکبیر، ج 1، ص 138. 32، ص. 134.

↑ جامع البیان، ج 1، ص 138. 15، ج. 30، ص. 426.

↑ التفسیر الکبیر، ج 1، ص 138. 32، ص. 133.

↑ جامع البیان، ج 1، ص 138. 15، ج. 30، ص. 428.

↑ الطبیان، ج 1، ص 138. 10، ص. 418.

↑ روح المعانی، ج ۲. 16، جلد. 30، ص. 446.

↑ الطبیان، ج 1، ص 138. 10، ص. 418; مجمل بیان، ج 2، ص 138. 10، ص. 837.

↑نورالثقلین، ج 1، ص 138. 5، ص. 684; الاحتجاج، ج 2، ص 138. 35.

↑ المیزان، ج20، ص370.

↑ الطبیان، ج 1، ص 138. 10، ص. 418.

↑ فرقان، ج. 30، ص. 480.

↑ قمی، جلد ۲، ص. 484; بحارالأنوار، ج 1، ص 138. 33، ص. 164.

↑ روض الجنان، ج 1، ص 138. 20، ص. 432.

↑ التفسیر الکبیر، ج 3 32، ص. 133.

↑ مجمع بیان، جلد 10، ص. 838.

مراجع

دایره المعارف قرآن کریم، جلد اول، مدخل «ابتر» علی خراسانی.

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ابتر به معنای بی تبار، نافرجام، بریده از خیر و نیکی‌ می باشد.

لغویان واژه ابتر را برگرفته از «بَتْر» به معنای قطع و بریدن میدانند.
جوهری «بَتَرتُ الشی‌ء» را به معنای قطع چیزی پیش از پایان یافتن آن و «انبتار» را انقطاع و «سیف باتر» را شمشیر برنده، و «ابتر» را دم بریده و چیز بدون دنباله دانسته است.
به گفته راغب، ابتر به حیوان دم بریده، سپس به مناسبت، به کسی که نسلی نداشته باشد تا جانشینش شود، می‌گویند؛ هم‌چنین بر اساس روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به کلامی که با یاد خدا آغاز نشود، ابتر گویند.
ابن منظور هم گفتاری نزدیک به این دو نظر دارد.
به روایت ابن‌ عبّاس و سُدّی، قریش، به مردی که پسرانش می‌مردند نیز ابتر می‌گفت.
این واژه فقط یک بار در سوره کوثر به کار رفته و در آن، دشمن ِ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ابتر معرّفی شده است: «إنّ شانِئَکَ هُو الأَبتَرُ»همانا دشمن تو ابتر است.
ابن‌ عبّاس می‌گوید: فرزند بزرگ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله قاسم و پس از او زینب، عبدالله، ام‌کلثوم، فاطمه و رقیّه است. پس از وفات قاسم و عبدالله در مکّه، عاص‌ بن وائل‌ سهمی گفت: نسل محمد قطع شد و او ابتر است و خداوند فرمود:«إنّ شانِئَک هُوَ الأبتَر».
درسبب نزول سوره گفته‌اند: رسول‌خدا صلی الله علیه و آله از مسجدالحرام خارج و عاص ‌بن وائل داخل می‌شد. آن دو یکدیگر را ملاقات کردند و به گفت‌وگو پرداختند؛ در حالی که بزرگان قریش در مسجد نشسته بودند. وقتی عاص بر آنان وارد شد، پرسیدند: با چه کسی سخن می‌گفتی؟ گفت: با آن ابتر.
در برخی منابع نیز آمده که بعضی از مشرکان، پس از وفات ابراهیم در مدینه به پیامبر ابتر می‌گفتند. روایت شده که چون کعب‌ بن‌اشرف به مکّه آمد، بزرگان قریش به او گفتند: ما آب‌رسان و کلیددار کعبه‌ایم و تو بزرگ مدینه‌ای. بگو ما بهتریم یا این تنهای بریده از قومش که گمان می‌کند از ما بهتر است؟ گفت:شما بهتر از اویید؛ پس آیه «إنّ شانِئَکَ هُوَ الأَبتَر» نازل شد.
برخی گفته‌ اند: شخصی که به پیامبر نسبت ابتر داد، عقبة بن ابی‌معیط، ابوجهل، ابولهب و یا عمرو بن عاص بود.
و بر پایه روایتی از امام مجتبی علیه السلام مقصود از دشمن در این آیه، بنی امیّه است؛ البتّه مشهور همان است که وی عاص بن وائل بوده و پس از وفات قاسم و عبداللّه در مکّه این سخن را گفته است. ابن‌عبّاس، سعیدبن‌جبیر، مجاهد و قتاده روایت کرده‌اند که وی عاص‌بن‌وائل بوده است.
به گفته فخررازی؛ ابن‌ عبّاس، مقاتل، کلبی و عموم مفسّران، گوینده این سخن را عاص‌بن‌وائل دانسته‌اند. او هم‌چنین در جمع بین روایات گوناگون احتمال داده که گوینده، همه این‌ها بوده‌اند و علّت شهرت عاص‌بن‌وائل در روایات این است که بیشتر از دیگران این نسبت را می‌داده است. طبری می‌گوید: آیه درباره شخص معیّنی نازل شده؛ ولی ابتر، صفت هر کسی است که با رسول ‌خدا صلی الله علیه و آله دشمنی کند.
در پاسخ به این پرسش، مفسّران آرای گوناگونی دارند:
۱.بعضی چون شیخ طوسی برآنند که دشمن پیامبر صلی الله علیه و آله از همه خوبی‌ها بریده است.
برخی در تفصیل این رأی گفته‌اند: استفاده از کلمه «ابتر» برای مبالغه است و خداوند این دشمن را از اهل و مال، زندگی دنیایی، روشنی‌ قلب، اعمال خیر، یار و یاور و… بی‌بهره کرده و این کیفر کسی است که به پیروی از هوای نفس با آن‌چه رسول‌خدا صلی الله علیه و آله آورده، دشمنی کند.
۲.دشمن از جهت فرزند و نسل، بریده است و فرزندی که به او نسبت داده می‌شود، به واقع فرزند او نیست و گفته امام‌مجتبی علیه السلام به عمروبن عاص که تو در فراش مشترک به دنیا آمده‌ای،این نظر را تقویت می‌کند. علّامه طباطبایی به قرینه روایات مستفیض (فراوان) که بیان‌گر نزول سوره کوثر پس از وفات قاسم و عبدالله و پس از سرزنش عاص‌بن‌وائل است، می‌گوید: ابتر به معنای مقطوع‌النسل و بدون دنباله است و «بریده از خیر یا بریده از قوم» با روایات شأن نزول سازگار نیست. وی هم‌چنین به قرینه مقابله، کوثر را به‌ معنای کثرت ذرّیّه و نسل دانسته است.
۳. دشمن تو کم‌ترین و پست‌ترین است؛ چرا که از همه خیرات بریده است.
۴.او بریده از کوثر (خیر کثیری) است که به تو دادیم.
۵.او بریده از ایمان و دین است.
۶.او بریده از هرچیزی است که می‌پندارد تو از آن بریده‌ ای. از کلام فخررازی استفاده می‌شود: هر معنایی را که دشمنان از گفتن «ابتر» اراده کرده باشند، درباره خودشان صادق است و اگر گمان می‌کردند که او بدون فرزند است، می‌بینیم که نسل آن کافران نابود شده، نسل حضرت هر روز افزون‌تر می‌شود و تا قیامت این گونه خواهد بود. اگر قصدشان این بود که پیامبر به هدف و مقصود نمی‌رسد، می‌بینیم که پرچم اسلام در همه جا برافراشته شد و آن‌ها مغلوب و مقهور شدند. اگر مقصودشان نبود مددکار و یاور برای پیامبر بود، دروغ گفتند؛ چرا که خدا، جبرئیل و مؤمنان، یاور او بودند و کافران یاوری نداشتند و اگر قصدشان حقارت و ذلّت رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، خود، حقیر و ذلیل شدند. به نظر طبرسی، آیه «إنّ شانِئَکَ هُوَ الأبترُ» هم از اسرار مشرکان که در خلوت خود به پیامبر ابتر می‌گفتند، پرده برداشت و هم از آینده تاریک آنان خبر داد؛ پس از دو جهت از غیب خبر داده و این خود از معجزه‌های قرآن است.
۱_الاحتجاج؛
۲_بحارالأنوار؛
۳_التبیان فی تفسیرالقرآن؛
۴_التفسیرالکبیر؛
۵_تفسیر القمی؛
۶_تفسیر نورالثقلین؛
۷_جامع‌البیان عن تأویل آی القرآن؛
۸_الدرّالمنثور فی‌التفسیر بالمأثور؛
۹_روح‌ال معانی فی تفسیر القرآن العظیم؛
۱۰-_روض‌ الجنان و روح‌الجنان؛
۱۱_الصحاح؛ الفرقان فی تفسیرالقرآن؛
۱۲_لسان ‌العرب؛
۱۳_مجمع‌ البیان فی تفسیر القرآن؛
۱۴_مسند احمدبن حنبل؛
۱۵_مفردات الفاظ القرآن؛
۱۶_المیزان فی تفسیر القرآن. 
معارف فرهنگ و قرآن، مقاله ابتر.    

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا