چرا به هیچ کاری علاقه ندارم

مشاور بسیار خوبی است اما اگر شرایط تماس با مشاور را ندارید، ساده ترین کار این است که از این تست های انتخاب گرایش حرفه ای در گوگل کمک بگیرید.

آنها کاملا معتبر نیستند، اما می توانند به طور نسبی کمک کنند

سوال: نمی دانم به چه چیزی علاقه دارم، باید چه کار کنم؟

از خودم و همه چیز خسته شده بودم. نمی دانم چه چیزی به من علاقه دارد؟ احساس می کنم هیچ چیز واقعاً به من علاقه مند نیست. روزهای بی هدف را دنبال می کنم. من کاملا گیج شدم، باید چه کار کنم؟

سلام در خدمت شما دوست عزیز هستم

تا حدودی می توانم احساس شما را درک کنم. چون اکثر افراد این حس را تجربه کرده اند، البته برخی با شدت بیشتر و برخی با شدت کمتر، برخی یک ماه، برخی یک سال و برخی چندین سال با این مشکل مواجه بوده اند. منظورم این است که نباید خودتان را سرزنش کنید زیرا تنها شما هستید که چنین احساسی دارید. در اینجا می‌خواهم در مورد تجربیاتم و همچنین مطالعاتی که انجام داده‌ام به شما بگویم که فکر می‌کنم می‌تواند به شما در درک آنچه که به شما علاقه دارد کمک زیادی کند.

باورهای غلط در مورد علاقه

اولین دلیلی که شما گیج شده اید و متوجه نمی شوید به چه چیزی علاقه دارید این است که از ابتدا تعریف اشتباهی از علاقه به ما داده شد. وقتی کسی می گوید که به چیزی علاقه مند است، احتمالاً فقط یک احساس است که هیچ پشتوانه ای ندارد. شاید تحت تاثیر فضا قرار گرفته، شاید ظاهر این اثر را به سادگی دیده یا درباره آن شنیده و ده ها مورد دیگر.

علاقه واقعی را با توهم علاقه اشتباه نگیرید.

شاید بگویید بابا! داری اوضاع رو پیچیده میکنی خوب، کمی صبر کنید، من به شما می گویم که داستان در مورد چیست. ببینید من و شما خیلی ها را دیده ایم که کاری را با اشتیاق شروع می کنند و بعد از مدت کوتاهی منصرف می شوند. دلایل زیادی وجود دارد، اما یکی از بزرگترین آنها این است که به جای علاقه واقعی، به سادگی به خود اجازه می دهند تحت تأثیر کسی یا چیزی قرار بگیرند و این کار را انجام دهند. بنابراین عشق چیزی نیست که ناگهان چشمک بزند و بمیرد، بلکه عشق چیزی است که دائماً در وجود ماست.

یکی دیگر از تصورات غلط این است که با نشستن در خانه و کمی فکر کردن، قطعاً می توانید بفهمید که چه چیزی به من علاقه دارد. البته نقش بازتاب بسیار مهم است و من در بهترین وب سایتم روی آن تاکید زیادی کرده ام. اما در اینجا می خواهم یک چیز دیگر را بگویم که شاید کمتر شنیده باشید، این است که گاهی اوقات علاقه سازنده وجود دارد.

شاید شما در موقعیتی بوده اید که فکر می کنید چیزی برای شما جالب نیست. اما وقتی بیرون آمدید و این کار را انجام دادید، خواهید فهمید که چقدر جذاب است و شاید برای همیشه به انجام آن ادامه دهید.

یکی از اشتباهات بزرگ این است که به ما می گویند فقط باید به ریاضیات، علوم تجربی یا علوم انسانی و زیر شاخه های دانشگاهی این رشته ها علاقه داشته باشیم!!

وقتی فقط در این زمینه ها علاقه می بینیم و خودمان را محدود می کنیم، آن وقت است که احساس می کنیم به هیچ چیز علاقه ای نداریم. ما دیگر به نقاشی، خیاطی، آشپزی، تئاتر و … فکر نمی کنیم. مثل هیچی شما به ساختن عروسک علاقه دارید اما از آنها می ترسید یا دوست دارید صداپیشه شوید، اما فضای خانه یا جامعه آنقدر روی شما تاثیر گذاشته است که فکر می کنید اینها به درد نمی خورد. پس باید به این موارد توجه کنید تا گم نشوید. امیدوارم اکنون دیدگاه ما نسبت به عشق تغییر کرده باشد. حالا بیایید به این سؤال برویم که چگونه بفهمم چه چیزی به من علاقه دارد. در اینجا چند راه حل وجود دارد که باید دنبال کنید.

نمونه کوچکی از مورد علاقه خود را کشف کنید

خیلی خیلی مهمه به عبارت دیگر، تا جایی که ممکن است، وقت، پول و انرژی را اختصاص دهید و کمی در کار مورد علاقه خود مشارکت کنید. وقتی چیزی را تجربه می کنید، می تواند کاملاً مشخص شود که به آن علاقه مند بوده اید یا فقط یک توهم علاقه بوده است.

کلید یافتن اشتیاق واقعی این است که چند چیز را امتحان کنید که از آنها لذت می برید.

می دانم که این سوال پیش آمده است: کاری که من به آن علاقه دارم را نمی توان با این روش انجام داد. اول اینکه با زمان و پول کم می توانید کارهای زیادی انجام دهید. اما گاهی اوقات حق با شماست. به عنوان مثال، شما نمی دانید که آیا پزشکی واقعاً به شما علاقه دارد یا اینکه آیا این یک توهم است. باشه برای این موارد هم راه حل پیدا میکنم ولی فعلا مورد اول رو بررسی میکنم.

من می خواهم برای شما مثالی از خودم بزنم. یک روز فکر می کردم علاقه مند به فروش در بازار هستم، می توانم دو کار انجام دهم، اول اینکه در خانه بنشینم و فکر کنم و پشیمان باشم که چرا چند صد میلیون پول ندارم که به مغازه بروم و دومی. راه حلی که گرفتم این بود که کتاب های چند صد هزار تومانی کودک بخرم و سعی کنم آن ها را در بازار بفروشم و توزیع کنم و خودم را محک بزنم. در این چند ماه اتفاقات و تجربیات زیادی در برخورد با فروشندگان و خریداران داشتم و کاملاً تحت تأثیر قرار گرفتم. بعد از چند ماه متوجه شدم که این چیزی نیست که بتواند مرا خوشحال کند. به همین سادگی این کار از ذهنم پاک شد و آرام شدم.

بنابراین مطمئن شوید که تا حد امکان کمتر از این شغل آزمایش می کنید تا بفهمید چه چیزی به شما علاقه دارد و به خودتان نگویید که این شغل فقط اتلاف وقت است. شما معمولاً می توانید چندین مورد دلخواه خود را در کمتر از یک سال آزمایش کنید. اگر مردم به شما می گویند عصبانی هستید نگران نباشید. البته طبیعی است که ما ده سال وقت صرف آزمایش صدها چیز نمی کنیم. برای اینکه بتوانید قبل از بازیگری به علایق واقعی خود پی ببرید و بین پنجاه علایق گم نشوید، به شدت توصیه می کنم برخی از مقالاتی که در مورد شناخت خود و کشف ماموریت خود نوشته ام را مطالعه کنید.

تحقیق کنید و از دیگران بپرسید اما…

اگر واقعاً نمی توانید چیزی را تجربه کنید، باید آن را به طور کامل، هم در اینترنت و هم از بین کسانی که تجربه می کنند، تحقیق کنید. باید مواظب باشیم که بر اساس صحبت های کسی تصمیم نگیریم و بهتر است بیشتر تحقیق کنیم. علاوه بر سوال پرسیدن از دیگران، خیلی خوب است و می‌توانیم از تجربیات دیگران استفاده کنیم و «آنچه در مورد تو به من علاقه دارد» را شفاف‌تر کنیم، اما باید به این نکات نیز توجه کنیم:

1- معمولاً مردم در مورد کارشان به طور کلی صحبت می کنند و شما واقعاً نمی فهمید خوب است یا نه؟ به عنوان مثال، اگر از شخصی که لوازم خانگی را تعمیر می کند بپرسید که آیا کارت خوب است یا خیر، ممکن است بگوید خوب است. به نظر شما با این حرف ها می توان تصمیم گرفت؟ اینجاست که اگر این فرد مایل به پاسخگویی است، باید تا حد امکان درباره خوبی ها و بدی ها توضیح دهید.

2- شاید شما را رقیب خود فرض کنند و بیشتر از سختی ها صحبت کنند، البته ما برعکس آن را داریم. شاید در مهمانی، دیگری بخواهد با کلاس خودنمایی کند و به کار و درآمد خود ببالد و چیزی از سختی هایش نگه ندارد.

چگونه بفهمیم کدام حرفه به ما علاقه دارد؟

یکی از سوالاتی که در اینجا باید کمی به آن پرداخته شود و همچنین سوالی است که بسیاری از دوستان را درگیر کرده است این است که چگونه بدانیم چه نوع کاری مورد علاقه ماست و در واقع سوال علاقه به کار پیش می آید. در واقع، علاقه به کار نیز زیرمجموعه ای از کشف علاقه است. بسیاری از مردم سعی می کنند اشتیاق واقعی خود را بیابند بدون اینکه ابتدا به شغلی فکر کنند. وقتی علاقه واقعی پیدا شد، این علاقه به تدریج به شغلی تبدیل می شود که از کار کردن در آن لذت خواهید برد و درآمد قابل توجهی از آن کسب خواهید کرد.

افراد مشهور و ثروتمند زیادی هستند که در ابتدا علاقه خود را به عنوان شغل در نظر نمی گرفتند، زیرا برای کشف علاقه، اگر در ابتدا بیش از حد روی علاقه مند شدن به یک شغل تمرکز کنید، ممکن است از علاقه اصلی خود منحرف شوید. زیرا وقتی وارد شغلی می شوید که به آن علاقه دارید، ترس از اینکه این علاقه درآمد کافی ندارد یا نمی توانید با آن کاری انجام دهید به ذهن شما هجوم آورده و در کشف علاقه تاثیر می گذارد.

پس برای اینکه بهتر این مشکل را برای شما ثابت کنید، می توانید افراد مشهور، ثروتمند یا… را بیابید که با کشف علاقه واقعی و کار مشتاقانه توانسته اند درآمد بالایی برای خود ایجاد کنند.

بنابراین لازم است ابتدا روی کشف اشتیاق و یافتن آن بدون توجه به آن کار کنید، سپس با سوالاتی که در کتاب ثروت درونی و فیلم “رسیدن به شغل رویایی” مطرح شده است، کار خوبی بسازید که بتوانید آن را انجام دهید. پس از پیدا کردن علاقه خود، از علاقه حرفه ای خود مطلع شوید.

فیلم کامل را ببینید شغل رویایی خود را وارد کنید

وارد فضای واقعی کسب و کار مورد علاقه خود شوید

این روش اگر رایگان نباشد کاملاً ارزان است. می توانید یک هفته وقت بگذارید و وارد محیطی شوید که فکر می کنید علاقه شما آنجاست. بگذارید مثالی بزنم: دوستی داشتم که علاقه زیادی به بورس و تجارت داشت. اما شما همیشه می ترسید که این علاقه، علاقه کاذب باشد. به او توصیه کردم یک ماه وارد بورس شود و بر اساس مطالعاتش معاملات فرضی انجام دهد. مثلاً فرض کنید امروز 100 سهم فولاد می خرد و با مبلغ فعلی برای خودش یادداشت می کند. پس به زنگ گوش کن، کی باید برود و بفروشد.

مثلاً بعد از یک هفته به بورس بازمی گردد، 80 سهم خود را می فروشد و سود یا زیان خود را (به صورت فرضی) محاسبه می کند. بعد از یکی دو ماه توانست مطمئن شود که واقعاً به این کار علاقه دارد و می تواند بدون ترس سرمایه گذاری خود را شروع کند. پس به خود اجازه دهید در این مکان ها باشید. اگر به پزشکی علاقه دارید حداقل ده روز مثل یک پزشک به بیمارستان بروید و این فضا را از نزدیک ببینید. شاید پس از دیدن صحنه تزریق، دیگر صحنه های دیگری را که ممکن است دلخراش تر باشد، متوقف کنید.

یک تصویر ذهنی از علاقه خود ایجاد کنید

شاید گاهی اوقات این روش بتواند به خوبی کار کند. هر زمان که مکانی آرام پیدا کردید، سعی کنید خود را کاملاً در آن فضا تصور کنید. چه حسی داری؟ آیا از درون احساس خوشبختی می کنید؟ این را در زمان‌های مختلف امتحان کنید، شاید اولین باری باشد که تحت تأثیر چیزی قرار می‌گیرید.

از شکست های کوچولو استقبال کنید

همانطور که گفتم می توانید قسمت کوچکی از کار مورد علاقه خود را تست کنید. اما هی، وقت امتحانات است و نباید انتظار داشته باشید که باید برنده شوید. مثلا داستان من و کتاب های من را به خاطر می آورید. من در این ماجرا سودی نبردم اما نتیجه ارزشمندی گرفتم و متوجه شدم که نباید از این کار دست بکشم.

شما نباید انتظار داشته باشید که اولین کاری را که شروع می کنید به پایان برسانید، حتی اگر متوجه شوید که اشتباه می کنید. بنابراین بد نیست هر از گاهی به خود فرصت دهید تا چیزهای جدیدی کشف کنید. نتیجه این کار این است که وقتی کار مورد علاقه خود را پیدا می کنیم، می توانیم آنقدر پیشرفت کنیم که زمان صرف شده در آزمون و خطا جبران شود. امیدوارم پاسخ آنچه را که من به آن علاقه دارم بیابید و بتوانید بهترین خودتان باشید.

در بهترین صفحه اینستاگرام من همه چیز را در مورد یافتن علاقه و نکات مهم به شما خواهم گفت، بنابراین روی دکمه زیر کلیک کنید و من را دنبال کنید.

آموزش ها را در اینستاگرام ببینید

از آنجایی که بسیاری از سوالات در مورد علاقه تحصیلی به صورت کامنت در این صفحه و همچنین به صورت خصوصی برای من ارسال می شود و موضوع درگیری دانش آموزان و خانواده ها بر سر انتخاب رشته بوده است، فایل صوتی زیر برای اولیا ثبت شده است. در صورت دریافت سوالات یا پاسخ های شما، به آن سوالات در قالب فایل های صوتی در همین صفحه پاسخ داده می شود و فایل های صوتی به تدریج به روز می شوند.

بنابراین می توانید این فایل صوتی را برای سایر افرادی که با این موضوع مشکل دارند ارسال کنید اما هدف ما صرفا شفاف سازی است و قرار نیست حق کامل را به والدین و دانش آموزان اعطا کنیم.

این فایل صوتی را دانلود کنید

تعداد زیادی از مردم از حامیار عشق مشاوره می گیرند و احساسات خود را با این عبارات توصیف می کنند: «دیگر حوصله هیچکس را ندارم» یا «به هیچ چیز اهمیت نمی دهم». با وجود اینکه این افراد بی حوصله و بی انگیزه شده اند، بخشی از آنها درخواست کمک کرده اند و می خواهند به روال عادی زندگی برگردند و تجربه ای هیجان انگیز داشته باشند که خود امیدوارکننده است. در این مقاله علت بی حوصلگی و نحوه بروز آن را توضیح می دهیم و علاوه بر ارائه راه حل های کلی به شما خواهیم گفت که مشاور چگونه می تواند به شما در درمان کسالت و بدخلقی کمک کند.

چرا از هر چیزی حوصله ام سر می رود؟

افراد مختلف به دلایل مختلف از مسائل مختلف زندگی خسته می شوند.

جدایی و فروپاشی عاطفی

بعد از اینکه رابطه عاطفی شما شکست خورد و از عشق خود جدا شدید، برای کنار آمدن با آن مراحل مختلفی را پشت سر می گذارید که یکی از این مراحل مرحله افسردگی است. در مرحله افسردگی، خلق و خوی فرد بسیار پایین است و تمایلی به انجام هیچ کاری ندارد، حتی تمایلی به صحبت با کسی ندارد و ترجیح می دهد بیشتر اوقات تنها باشد. شاید مدت زیادی از پایان رابطه شما می گذرد، اما شما در مرحله افسردگی گیر کرده اید. پس از پایان یک رابطه برای کنار آمدن با جدایی باید مراحل سوگواری عاطفی را به درستی و با راهکارهای مناسب طی کرد. در غیر این صورت عواقب این جدایی برای مدت طولانی بر زندگی شما تاثیر می گذارد و به شما آسیب می رساند. دوره آموزشی «زندگی پیروزمندانه پس از جدایی» اشمار عشق به شما کمک می کند تا با راهکارهای علمی و کاربردی در کمترین زمان ممکن و با کمترین آسیب ممکن، این مراحل مدیریت جدایی را پشت سر بگذارید و به زندگی بازگردید. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این دوره، صفحه «زنده کردن پیروزمندانه پس از جدایی» را مطالعه کنید.

“زندگی پیروزمندانه پس از جدایی”

غم عاطفی حل نشده

همانطور که گفته شد اگر در زندگی دچار آسیب های عاطفی شوید و مراحل غم و اندوه را به درستی طی نکنید، عواقب آن برای مدت طولانی شما را تحت تاثیر قرار می دهد. بسیاری از مردم، سال ها پس از مرگ یکی از عزیزان، بدون اینکه متوجه شوند، انگیزه خود را برای زندگی از دست می دهند و نسبت به همه چیز بی تفاوت می شوند.

افسردگی

بی‌حوصلگی می‌تواند پی‌آمد کم‌خوابی، پایین بودن تحریک ذهنی یا محدود بودن دامنه انتخاب فعالیت‌های روزمره باشد. اما علل افسردگی گسترده‌تر است. عامل‌های زیستی، روانی و اجتماعی همگی نقش مهمی در ایجاد افسردگی دارد. افسردگی می‌تواند ارثی یا ژنتیک باشد؛ گاهی اوقات نیز آسیب‌دیدگی (تروما) یا رخداد مهم دیگری در زندگی محرک شروع افسردگی است. زور شنیدن، سوءاستفاده جنسی، روانی و جسمی دلایل دیگری هستند که موجب افسردگی می‌شوند. سوءمصرف مواد نیز افراد را در برابر افسردگی آسیب‌پذیر می‌سازد.

کسالت چگونه به وجود می آید؟

این که انسان از هیچ چیز حوصله ندارد و هیچکس در رفتار او به شکل ها و اشکال مختلف خود را نشان می دهد. انواع کسالت را توضیح می دهیم:

بی تفاوتی: بی علاقه بودن به همه چیز.

وقتی حوصله انجام کاری را به خود نمی دهید، بی حوصلگی همراه با بی تفاوتی است. در این حالت به اتفاقات اطرافتان توجه نمی کنید، مدام خیال پردازی می کنید، به فضا خیره می شوید یا احساس خواب آلودگی می کنید. این وضعیت شبیه چیزی است که فرد در یک کلاس ریاضی خسته کننده احساس می کند.

دلسردی: احساس درماندگی و درماندگی برای تغییر وضعیت

احساس دلسردی و بی تفاوتی نوعی کسالت است که اغلب از درماندگی ناشی می شود. این نوع بی حوصلگی زمانی اتفاق می افتد که احساس می کنید در یک زندگی کسل کننده گیر کرده اید و نمی توانید شرایط را تغییر دهید. افسردگی ناشی از ناتوانی جنسی در بین دانش آموزان دبیرستانی رایج است و می تواند یکی از علائم افسردگی باشد.

مقررات زدایی: فقدان انگیزه برای انجام وظایف فعلی

تا به حال برایتان پیش آمده که آن‌قدر حوصله‌تان سر برود که آرزو کنید کاش می‌توانستید کار دیگری انجام بدهید، اما از طرفی مطمئن هم نباشید که چه کاری دوست دارید انجام بدهید؟ به این حالت بی‌حوصلگی تنظیم کنندگی می‌گویند که غالباً در اثر انجام دادن وظایف تکراری و خسته کننده بروز می‌یابد.

واکنشی: احساس خشم و رنجش

گاهی آنقدر بی حوصله می شوید که پر از خشم، ناامیدی و پرخاشگری می شوید. شما از دست اطرافیانتان عصبانی می شوید یا بی دلیل عصبانی می شوید. به این حالت بی حوصلگی واکنشی می گویند و یکی از ناراحت کننده ترین و آزاردهنده ترین انواع کسالت است. ممکن است خیلی احساس بی قراری کنید و کارهایی را که دوست دارید انجام دهید، اما نمی توانید اجازه دهید آنها به دغدغه ذهنی همیشگی شما تبدیل شوند.

اکتشافی: احساس می کنید که باید کار دیگری انجام دهید

بی حوصلگی اکتشافی با احساس ناراحتی همراه است و شما را وادار می کند تا فعالیت های جدیدی برای بهبود خلق و خوی خود پیدا کنید. به عنوان مثال، اگر در خانه حوصله دارید، با دوست خود تماس می گیرید و قرار ملاقات با هم در یک کافی شاپ را می گذارید. شناسایی نوع کسالت در غلبه بر آن بسیار کمک کننده است. به این ترتیب می توانید عواملی که باعث بی حوصلگی و بی حالی شما می شوند را مشخص کنید و به دنبال تغییرات مثبت برای بهبود خلق و خوی خود باشید.

چه زمانی باید کمک بگیرم؟

کمی بی حوصلگی طبیعی است، اما اگر زندگی روزمره شما را تحت الشعاع قرار می دهد، وقت آن رسیده است که به دنبال کمک باشید.

از دست دادن علاقه به فعالیت ها و سرگرمی هایی که زمانی از آن لذت می بردید.

احساس ناامیدی ناشی از کسالت

ناتوانی در ایجاد تغییرات مثبت برای غلبه بر کسالت

کارهای مهم را انجام نمی دهم چون حوصله ام سر رفته است

عصبانی شدن با خود به دلیل بی حوصلگی

با صحبت با یک مشاور می توانید علت اصلی بی حوصلگی خود را پیدا کنید. پس از شناسایی ریشه مشکل، مشاور شما را راهنمایی می کند تا برنامه ای برای بهبود سلامت روان و کاهش کسالت ارائه دهید.

مشاور چگونه به من کمک می کند؟

مشاوران همیار عشق در جلسه مشاوره ابتدا عوامل آشکار ساز را بررسی می‌کنند یعنی احساس بی‌حوصلگی چه مدت در شما وجود دارد، شدت آن چقدر است و چقدر زندگی‌ شما را تحت تاثیر قرار داده است برای مثال آیا این موضوع ساعت‌ خوابتان را تغییر داده است، باعث بی اشتهایی‌ شده یا خیر، بعد تاریخچه‌ای از زندگی شخصی‌تان می‌گیرند برای مثال به تازگی جدایی را تجربه کردید، موقعیت شغلی‌تان تغییر کرده است و …. . با استفاده از اطلاعاتی که بدست آمده ریشه این حس بی‌حوصلگی را در شما پیدا می‌کنند و برای آن طرح درمان در نظر می‌گیرند و شروع به فعال‌سازی رفتاری می‌کنند برای مثال به روتین زندگی‌تان نظم می‌دهند. برای این منظور کل‌ کارهایی که در طول روز و هفته انجام ‌دهید را یادداشت می‌کنیدد و مشاور برای اصلاح سبک زندگی مهارت‌های لازم را به شما آموزش می‌دهد.

راهکارهای کلی برای غلبه بر خستگی

هر روز کاری غیرعادی انجام دهید

انجام کاری به سادگی خرید در سوپرمارکت جدید یا دوچرخه سواری به جای رانندگی می تواند تفاوت باورنکردنی در خلق و خوی شما ایجاد کند. این تغییرات کوچک به زودی به تغییرات بزرگتری منجر می شود که سرزندگی را به زندگی شما باز می گرداند.

ساعت خواب خود را تنظیم کنید

تنظیم خواب یکی از کارهای موثر برای مقابله با حوصلگی است. خیلی از اوقات بخاطر اینکه حوصله هیچ‌کاری را ندارید ساعت‌های زیادی را در شبکه‌های اجتماعی چرخیده‌اید و دیر وقت خوابیده‌اید و تقریبا ظهر از خواب بیدار شده‌اید. باید تلاش کنید کم کم و به تدریج ساعت خواب و بیداری‌تان را تنظیم کنید برای این کار می‌توانید هر شب نیم ساعت زودتر بخوابید و صبح‌ها راس یک ساعت خاص بیدار شوید.

مکالمه دشواری را که از آن اجتناب کرده اید داشته باشید

اگر مدام از یکی از نزدیکانتان شکایت می کنید، بدانید که این شکایت های مکرر انرژی زیادی از شما می گیرد. هرگز تسلیم این ایده نشوید که رابطه شما با کسی همیشه باید پر از ناراحتی و اضطراب باشد. شما باید با شریک زندگی خود در مورد چیزی که شما را آزار می دهد صحبت کنید، مهم نیست که چقدر شما را آزار می دهد، در غیر این صورت مطمئن باشید که سکوت در مورد آن در دراز مدت بیشتر به شما آسیب می رساند.

هر شب یک لیست قدردانی بنویسید

وقتی حوصله دارید و احساس می کنید کاری برای انجام دادن ندارید، در واقع به ذهن خود یاد می دهید که فقط روی بدترین ها تمرکز کند. اگر موهبت هایی را که برایشان شکرگزار هستید بنویسید، به ذهنتان کمک می کنید نیمه پر لیوان را ببیند و روی بهترین ها تمرکز کند. فهرست قدردانی شما نباید در مورد جنبه آزاردهنده زندگی باشد، مانند کار یا رابطه شما، هر چیز کوچکی که شما را خوشحال می کند می تواند در لیست سپاسگزاری شما باشد.

مراقب سلامت جسمانی خود باشید

هنگامی که شما بی حوصله، بی حال و بی حال هستید، واکنش خودکار بدن شما به این وضعیت ناراحت کننده این است که شما را وسوسه کند که حریصانه یک کیک کامل بخورید تا احساس بهتری داشته باشید. اما همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید، ممکن است برای یک سه ماهه احساس بهتری داشته باشید، اما پس از آن احساس بسیار بدتری خواهید داشت. تغذیه سالم و ورزش روزانه را یکی از اولویت های خود قرار دهید تا ذهن و بدن شما از مراقبت از آنها تشکر کند.

هر روز یکی از رویاهای خود را بنویسید

هر روز مدتی در رویای زندگی هیجان‌انگیزتری فروبروید که دوست دارید داشته باشید. کاملاً در رویایتان غرق شوید، به این فکر کنید که الان کجا هستید، چه کاری انجام می‌دهید و چه افرادی دورو برتان هستند. لازم نیست این رویاها حتماً متناسب با زندگی فعلی‌تان باشد، فقط قرار است کمی تفریح کنید و علاقه‌مندی‌های جدید را کشف کنید.

از اطرافیانتان بخواهید بهترین ویژگی های شما را به شما یادآوری کنند

زمانی که حوصله تان سر می رود، این خطر را دارید که فراموش کنید واقعاً چه کسی هستید. ممکن است از خود ناامید شوید، اعتماد به نفس خود را از دست بدهید، توانایی های خود را دست کم بگیرید و به توانایی خود در بهبود زندگی خود شک کنید. برای از بین بردن این تصورات منفی، از افرادی که شما را به خوبی می شناسند بخواهید بهترین ویژگی های شما را به شما یادآوری کنند. به احتمال زیاد از شنیدن پاسخ برخی از آنها متعجب خواهید شد. آشتی کردن خود با خود واقعی و به یاد آوردن فضایل خود باعث افتخار شما می شود و از آنجایی که غرور، هیجان و اشتیاق ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، به زودی خستگی شما برطرف خواهد شد.

طبیعتاً با وجود این حوصله انگیزه و انرژی لازم برای انجام این راه حل ها را ندارید، اما همانطور که گفتیم بخشی از شما درخواست کمک می کند، همین باعث شده است که این مقاله آموزشی یکی از مهارت های یک خوب را بخوانید. مشاور حرفه ای کسی است که برنامه ریزی علمی دارد و در عوض به تدریج این کسالت را در شما از بین می برد و به شما انگیزه بهبود سبک زندگی می دهد.

این که برای مدتی از هیچ چیز یا هیچ کس حوصله ندارید می تواند دلایل مختلفی داشته باشد، ممکن است به تازگی یک رابطه عاطفی را ترک کرده باشید و اکنون در روند مقابله با این جدایی گیر کرده اید، بی تابی شما ممکن است ناشی از افسردگی یا افسردگی باشد. و این ممکن است به دلیل غم و اندوه عاطفی حل نشده باشد. این بی حوصلگی به شکل های مختلفی در زندگی روزمره شما ظاهر می شود، مثلا ممکن است نسبت به اتفاقات اطراف خود بی تفاوت شوید، احساس بی ارزشی کنید یا ممکن است پرخاشگر و عصبی شوید. اگر چندین هفته است که این بی حوصلگی را داشته اید و روال عادی زندگی شما را مختل می کند. حتما باید با مشاور مشورت کنید، پس از ریشه یابی مشکل، مشاور راهکارهای لازم را در اختیار شما قرار می دهد. اما استراتژی‌های کلی که به شما کمک می‌کند از شر این احساس خلاص شوید، انجام هر روز یک کار کوچک متفاوت از کارهای روزانه‌تان، تنظیم خوابتان، اجتناب از صحبت‌هایی که شما را آزار می‌دهد، نوشتن احساساتتان روی کاغذ، آرزوهایتان روی کاغذ است. مراقب سلامت جسمانی خود باشید و از اطرافیانتان بخواهید که ویژگی ها و توانایی های مثبت شما را به شما یادآوری کنند.

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا