چرا به عمر فاروق میگویند

خلاصه زندگانی حضرت عمر رضی الله عنه

نویسنده : السید محمد حسین الحسینی / تنظیم : محمد امین الباز

1- 30 سال قبل از بعثت به دنیا آمد.

2- روزی که ایمان آوردند تعداد مسلمانان 39 نفر بود.

3- عمر فاروق رضی الله عنه پدر ام المومنین حفصه پدر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.

4- روز ورود به خلافت 55 سال داشتند.

5- مدت خلافت او ده سال و شش ماه و چهار روز بود.

6- در زمان خلافت او سرزمین های شام، عراق، مصر، ایران بزرگ، طرابلس و آذربایجان فتح شد.

7- شهرهای بصره و کوفه در زمان خلافت او ساخته شد.

8-او اولین کسی است که تاریخ هجری قمری را پایه گذاری کرد و دیوان را به جماعت با مردم برای اقامه نماز تراویح تنظیم کرد.

9- یکی از 12 مجتهد عصر صحابه است.

10- وابی بکر صدیق پس از رحلت در خانه حضرت عایشه رضی الله عنها در جوار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به خاک سپرده شد.

11- همسران: با زینب دختر مازون، ام کلثوم دختر حضرت علی بن ابی طالب کرم الله وجه و جمیله دختر ثابت ازدواج کرد.

12 فرزند: حضرت عمر رضی الله عنه دارای 12 فرزند از جمله شش پسر و شش دختر بود.

پسران: عبدالله، عبدالرحمن، زید، عبیدالله، عاصم و ایاد.

دختران: حفصه (ام المومنین)، رقیه، فاطمه، صفیه، زینب و ولید.

نام و نام مستعار:

این عمر بن خطاب بن نفیل بن عبدالعزی است که نسب او با رسول خدا صلی الله علیه و آله در کعب بن لو ملاقات می کنند.

کنیه: ابوحفص به نام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز جنگ بدر.

کنیه: فاروق (جداکننده حق از دروغ) این لقب را پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به سیدنا عمر در روز مسلمان شدنش داده است، زیرا خداوند به وسیله او اسلام را عزیز و قوی ساخته و حق را جدا کرده است. از دروغ

خصوصیات، محیط رشد و نمو عمر رضی الله عنه:

عمر فاروق رضی الله عنه در مرکز مذهبی عرب یعنی: مکه در خانه ای معروف به صلابت و شجاعت به دنیا آمد و بزرگ شد. ظاهر ظاهری فرد قد بلند، قوی، خوش تیپ و قوی بود. .

مسلمانان در دوران جاهلیت، به ویژه در سال های اوج دعوت، تلخی را در او می دیدند.

چگونه اسلام آورد؟

در روایات مختلف در سال بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 30 سال داشت. او به سال ششم بعثت پیامبر ایمان آورد. او از ابتدا با افتخار اسلام، سختگیری خود را نسبت به مسلمانان کنار گذاشت و بر کفار فرود آمد. .

قبل از او 39 نفر اسلام آورده بودند و با تشرف عمر فاروق رضی الله عنه تعداد مسلمانان به 40 نفر رسید.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دعا کرد. خداوند دعای او را مستجاب کرد، دعای پیامبر این بود: «اللَّهُمَّ یُحِبُ السَّلامَ بَحَبُّهُ مِنَ الْعَمْرِ بَنْ الْخَطَابِ» «به خدا سوگند! اسلام را به هر یک از این دو عزیز، ابی جهل یا عمر بن خطاب گرامی بدار.» خداوند دعای پیامبرش را پذیرفت و دومی را برگزید که: اسلام آوردن عمر، نشانه محبوبیت و عزت او در دنیاست. دیدگاه خدا

دیدار با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:

همنشینی با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم چنان تأثیری در آن حضرت داشت که مؤمنی نمونه، متعهد به خدا، مطیع پیامبر و مخالف سرسخت دشمنان اسلام شد. حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در همه جنگ ها پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بارها او را ستوده و او را ستوده است، به این حدیث شریف توجه کنید: «إِنَّ اللّه حق را بر زبان عمر و بر قلب او نهاد.

سیدنا عمر عاقل و شجاع، سیاسی، مدبر و امین بود و به حکمت خداوند در موارد متعددی تحریم شراب، عدم پذیرش باج و مسئله حجاب از جمله آنهاست. به لطف او، او به بهترین شکل آموزش دید. سالها همنشینی با منجی عالم بشریت او را به زندگی ای واداشت که با همه رشادت ها و رشادت ها و… طاقت رحلت پیامبران و پیامبر معصوم و رحمت عالم را نداشت. درد از دست دادن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: الله اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا بیرون نرفته، به سوی مردم باز می گردد و می فرماید: هر که بگوید: القدس. پیامبر از دنیا رفت، گردنش را با شمشیر خواهم زد.

همان گونه که نسبت به مشرکان سخت گیری و دشمنی داشت، با منافقان دروغین و منافق نیز مراوده داشت. هرگاه کسی را می دید که با عمل یا گفتار خود قصد دشنام به پیامبر اسلام را دارد، می گفت: یا رسول الله، بگذار گردنش را بزنم. از این منافق…

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در میان گروهی دیگر از یاران خود به سیدنا عمر رضی الله عنه بشارت داد.

نقش عمر فاروق رضی الله عنه در زمان خلافت ابی بکر صدیق:

عمر رضی الله عنه وزیری امین و درستکار و شریک خیرخواه و یاور حضرت ابوبکر صدیق به شمار می رفت.

نقش او در درگیری صحابه در سقیفه بنی ساعده مهم و پیشگام بود. عمل او را باید ملهم الهی دانست. در این شرایط سخت با ابوبکر رضی الله عنه بیعت کرد و پس از او ابتدا انصار و سپس مهاجرین برای انجام مراسم سوگند به دنبال او رفتند.

در این شرایط ابوبکر صدیق را مناسب ترین نامزد خلافت رسول خدا می شناختند و خلافت رسول خدا ابوبکر صدیق را در نماز سند مهمی برای تصدی خلافت می دانستند.

همان گونه که عمر رضی الله عنه در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سختگیر و سختگیر بود، در زمان حضرت ابوبکر نیز سیره او سخت بود. تساهل و گذشت ابی بکر ایجاب می کرد که در کنار او وزیری سخت گیر در ساختار حکومت باشد. اسلام به فرموده پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، صلح، بردباری و بردباری خلیفه، ترس و قدرت وزیرش را در هم آمیخت و این بنای مستحکم را بنا کرد.

در مقام خلافت:

عمر فاروق پس از رحلت جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بنا به وصیت وی، تصویب شورا و بیعت کافه مردم، به عنوان «امیر» زمام خلافت را به دست گرفت. المؤمنین». آنها در حال جنگ بودند، شهرها یکی پس از دیگری فتح می شدند، سرزمین فتح شده به کارگرانی خداترس، امین، درستکار و با درایت نیاز داشت که راه خلیفه را دنبال کنند. و با پیروی از امیرالمومنین علیه السلام سیاستی عادلانه و متأثر از تعالیم اسلامی را اجرا کند. دنبال کردند و زحمت کشیدند، اعراب مسلمان و فتح با سیل ثروت و پول و غارت مواجه شدند، این خطر احساس شد که مبادا مجاهدان فریفته دنیا شوند و به حب دنیا و بدی های آن، آنها را از میدان بکشند. از جهاد و جنگ به بستر سعادت و آسایش، به این معنا، حضرت عمر رضی الله عنه بهترین نقشه ها و نقشه ها را طراحی کرده و در دوران خلافت خود بزرگترین خدمات تاریخ مسلمانان را به ثبت رسانده است.

کارهای نیمه تمام جهادی زمان خلیفه اول توسط خلیفه دوم رضی الله عنه در جنگ با ایرانیان و رومیان و مصر و شام و … تکمیل شد.

به ساختار دولت اسلامی دستور داده می شود، به دادگاه ها دستور می دهد، حقوق و مستمری کارمندان دولت اسلامی و همسران پاک و اهل بیت تعیین می شود و به بهترین نحو و اتخاذ سیاست صحیح، خراج می شود. بر سرزمین های فتح شده تحمیل می شود و قوانین و مقرراتی برای مناطق مختلف دولت اسلامی وضع می شود و با شهروندان سرزمین های فتح شده بر اساس ادب، عدالت و مدارا اسلامی، مسیحیان، یهودیان و همه پیروان مقدس رفتار می شود. کتاب ها حق داشتند آزادانه مراسم مذهبی خود را انجام دهند.

شایان ذکر است جلوه های یکی از اهداف اساسی اسلام که آزادی مردم بود و در دوران حکومت حضرت عمر رضی الله عنه با همه اینها نمایان شد. اقتدار، آزادی بیان، نقد و انتقاد و بالاتر از همه انتقاد از رهبران کاملا رسمی و قانونی. هرکسی می‌توانست خلیفه را نقد کند، ما در داستان داریم که زنان از خلیفه انتقاد کردند، داستان این زن مخالف خلیفه در مورد مهریه دختران داخل مسجد هرگز به عنوان یکی از ده‌ها سند در تاریخ ثبت نشده است. حضور زنان در اجتماع و سند آزادی نقد یادتان باشد، من در شگفتم از کسانی که امروز حضور زنان در مسجد را بر منبری که روزگاری توسط خانمی از همان منبری مورد انتقاد سیدنا عمر قرار گرفت، غیرقانونی می دانند. و آن روز در حالی که خلیفه از بالای منبر خطبه می خواند، یکی از اصحاب فریاد زد: ای عمر! ما حرف شما را نمی شنویم و نمی پذیریم، فرمود: چرا؟ گفتند: چون باید توضیح بدهی آن پیراهن بلند را از کجا آورده ای؟ در برابر عزت خود خم نشد و رقیب خود را نکوبید، بلکه به فرزندش عبدالله گفت: برخیز و توضیح بده. پس از آنكه عبدالله برخاست و تعريف كرد، اصحاب راضي شدند و گفتند: حالا بگو مي شنويم و زمام امور را به عهده مي گيريم.

لازم به ذکر است بخشی از عدالت حضرت عمر فاروق رضی الله عنه می گویند زمانی که نیروهای سپاه توحید در حال محاصره قدس بودند، پاسداران شهر قدس که مسیحی بودند، پیشنهاد صلح و تسلیم شهر بدون جنگ را دادند، این پیشنهاد مورد قبول مسلمانان قرار گرفت. این در مدینه منوره (دارالخلافه) از امیرالمؤمنین عمر رضی الله عنه روایت شده است. با مشورت اصحاب رسول خدا در مورد فتح بیت المقدس، سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه به سیدنا عمر خبر داد که چون قدس شهر بسیار مهمی است، شما شخصا تصمیم گرفتید که این شهر را برگردانید. شهر، این پیشنهاد مورد قبول خلیفه قرار گرفت، خلیفه عادل، سیدنا علی بن ابی طالب رضی الله عنه را به جای او در مدینه نشاند و خود به سوی شام حرکت کرد، خلیفه خود را به سوی مغرب گسترش داد. کنترل می کند، بدون نگهبان تشریفاتی، ژنرال و ارتش فقط با غلام خود حرکت می کردند، در میانه راه به غلام خود می گفت: در مسیر باید عدالت رعایت شود، وسیله نقلیه آنها شتر بود، آنها به تناوب سوار شتر می شدند. و یک بار شتر خالی شد. در امر عدالت به شدت سختگیر بودند، چون ساعت در آن زمان نبود، خلیفه سوار بر شتر می شد و سوره «یس» را می خواند، سپس غلام پیاده می شد و این کار را انجام می دادند. در تمام مدت تلاوت سوره «یس»، شتر خالی را همراهی کردند تا به سرزمین شام رسیدند، لشکر توحید را دیدند که در سایه درختان باغ ها و چمنزارهای مناطق خوش آب و هوا اردو زده اند. بحث سوریه این بود که ارتش لشکر توحید باید در سخت ترین شرایط و در مناطق سخت و صعب العبور اردو بزند و این نیرو باید خود را با سخت ترین و سخت ترین شرایط وفق دهد. طاقت فرساتر.

ارکان لشکر یکپارچه به استقبال امیرالمومنین ولی فقیه جهان اسلام شتافتند، بعلاوه غلام شتر سوار بود و پای سیدنا عمر به گل و خاک آلوده بود. ابن ابی سفیان و ابوعبیده بن الجراح) این گستاخی خلیفه در ورود به گل وادی را برای خود از بین بردن عزت می دانستند، اما جرأت نداشتند آن را بیان کنند، به سیدنا ابوعبیده بن الجراح گفتند. جراح (مدیر این امت)، به خلیفه می گویید چون می خواهد برای فتح شهر مقدس نزد بزرگان مسیحیت برود، این راه در شأن خلیفه اسلام نیست. ابوعبیده رضی الله عنه ماجرا را برای امیرالمومنین نقل کرد: عمر رضی الله عنه گفت: ما قومی هستیم که خدا را با اسلام گرامی می داریم، هر چند طالب نیستیم. به جلال دیگران، ما نزد خداوند ذلیل خواهیم شد. “خداوند ما را فروتن می کند.”

خلیفه با همین شرایط وارد قدس شد، آن را پس داد، پرچم اسلام را در قدس بلند کرد، ما پایین آوردیم! او قدس را فتح کرد، ما به دشمنش توجه کردیم، خدایا می دانم که هیچ بهانه ای موجه نیست! پس به ما موفقیت عطا کن

ویژگی های:

1- در دفاع از عقیده:

عمر فاروق رضی الله عنه قبل از اسلام آوردن با مسلمانان دشمنی داشت. فرمود: از دین پدران و اجداد خود روی گردانیده اند. وی پس از تشرف به اسلام از سربازان توحید اعظم بود. ارتش. او هرگز حاضر نبود از عقیده و دین خود دفاع کند. آشتی صورت نگرفت، قبل از او مسلمانان مراسم مذهبی خود را پنهانی انجام می دادند، چون سیدنا عمر ایمان آورد، مسلمانان از مخفیگاه بیرون آمدند، او در داخل کعبه با صدای بلند فریاد زد: من از دین قبلی خود به اسلام گرویدم.

2- نامزدی در سمت راست:

او در استیفای حق خود هیچ گاه خانواده، دوستان و… را در نظر نگرفت، در مورد اسیران بدر به شدت با هم جنگیدند. خدا و رسولش در حال جنگ بودند.

در روز صلح حدیبیه هرگز نتوانست شروطی را که کفار وضع کرده بودند و علی الظاهر به ضرر مسلمانان بود با رضایت بپذیرد. نزد رسول خدا رفت و گفت: ای رسول خدا آیا ما بر حق و دیگران بر باطل نیستیم؟ رسول خدا فرمود: «چرا؟ » رفت و سرانجام رسول خدا به او فرمود: «ای پسر خطاب! من فرستاده خدا هستم و خداوند هرگز مرا هلاک نمی کند.» سپس عمر رضی الله عنه راضی شد.

3- از مدیریت سفارش بگیرید:

با تمام سخت گیری و شدتی که در برابر حق از خود نشان می داد، اما اگر حقیقت را از سوی دیگر می یافت، بلافاصله تسلیم می شد و آن را می پذیرفت، در مورد صلح حدیبیه با تمام شدت و مخالفت، دیدند که پیامبرشان راضی است. او تسلیم شد و در جریان جنگ با مرتدین سیدنا عمر مخالفت کرد که با اخوان المسلمین جنگ نشود، اما مقام حضرت ابوبکر او را وادار به تسلیم و اطاعت کرد و وقتی متوجه شدند که حق متعلق به اخوان المسلمین است. خلیفه، رسول خدا، اولین کسی بود که خداحافظی کرد و اطاعت کرد.

4- رحمت بر امت:

حضرت عمر رضی الله عنه با تمام شدتش، اما نسبت به ضعیفان و فقرا و مردم چنان رأفت و مهربانی داشت که کمتر در تاریخ دیده ایم، بعد از اینکه مردم احساس کردند که عمر رضی الله عنه. او که خلیفه شده بود بر منبر رفت و چنین خطبه ای ایراد کرد. گفتند: «ای مردم! سختگیری و شدتی که داشتم چند برابر شده است، زیرا سختگیری من نسبت به ظالمان و کسانی است که به یک مسلمان حمله می کنند و به آنها تجاوز می کنند، برعکس، با متدینان و کسانی که روی خط خودشان ایستاده اند، کاملاً نرم و مهربان هستم. اجازه دهید هر کسی به کسی ظلم کند اگر کسی را به چنین جنایتی گرفتار می کنم، او را روی زمین می خوابانم و پایم را بر صورتش می فشارم تا در برابر حق تسلیم شود، اما در برابر اهل بخشش و گذشت صورتم مانند خاک می شود. زیر متعلق به آنها خواهد بود.

این رحمت و مهربانی و رحمت و گذشت حاکم مشفق و امت اوست. بر این اساس شب‌ها مراقب بود، در حالی که مردم می‌خوابیدند، شب‌ها به گشت‌زنی می‌پرداخت تا از وضعیت سوژه‌ها مطلع شود. خودش مدیون مردم است، اما چماقداران نادانند. آنها مردم را خدمتگزار خود می دانند. حتماً داستان زنی را شنیده اید که به دلیل گرسنگی فرزندانش ماسه را در دیگ ریخته و برای فرزندانش می جوشاند. و آنها را مشغول کرد تا اینکه ساکن شدند و خوابیدند. این وضع را دید، خودش رفت آرد و روغن آورد و با دست خودش غذا را درست کرد و به بچه ها غذا داد تا سیر شوند. امت را سیر می کرد تا سیر شوند. او کجاست، کجا!

در سال 18 هجری قمری معروف به قحطی، حضرت عمر رضی الله عنه سوگند یاد کرد که تا شکم بچه های مسلمین سیر نشود گوشت نخورد. معمولاً شتر و گاو و گوسفند را در مسجد ذبح می کردند. ، و بین فقرا توزیع می شود. جگر و گرده و دل حیوان ذبح شده را بریان کرد و به امیرالمومنین تقدیم کرد، گفتند: این غذای کیست؟ طباخ گفت: این از تو می آید یا امیرالمؤمنین! گفت: بدبخت! مادرت مراقب تو باشد – این غذاها را بردار و بین مسلمانان فقیر تقسیم کن و نان خشک و روغن زیتون و نمک را برای من بیاور. «حضرت عمر همه کاروان های کمک های غذایی را که از شهرها می آمد بین مسلمانان فقیر توزیع می کرد بدون اینکه چیزی از آنها بخورد، او کرد بود و غذایش نمک و روغن زیتون و جو نان بود و درد ملت را با جان و دل احساس می کرد. .

او در حفظ و استفاده از گنج نهایت دقت و احتیاط را داشت، مردم را صاحب گنج می دانست و می گفت: «هیچ کس بیش از دیگری سزاوار این ثروت نیست، مال متعلق به ملت است و همچنین یک فرد اهمیت موضوع از اینجا آشکار می شود که با درایت و درایت است که کشتی عدالت اجتماعی که سکان آن در دست سیاستمدار، مدیر و مدیر بزرگ مسلمانان است، امواج و طوفان ها را به سلامت پشت سر می گذارد. .

5- درایت و تخصص، عامل مهم در اداره دولت:

حضرت عمر رضی الله عنه با نظارت دقیق بر مقامات خود، معیارهای مهم در انتخاب فرمانداران مناطق را مورد بررسی قرار داد و انتخاب را علاوه بر زهد، تقوا و خوف، توانائی را با مشکل مواجه کرد. مدیر. مسئولیت پذیری نیز یکی از الزامات اساسی یک کارگر است. کارگر می دانست که به گفته دکتر محمد، افرادی را برای اجرای سیاست عدالت اجتماعی نشأت گرفته از اسلام که در راس برنامه کاری خود قرار داده بود، منصوب می کند. عماره (عدالت اجتماعی در زمان حضرت عمر رضی الله عنه عدل محض صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نیست، بلکه عدل خلیفه است. اسلام رئيس مملكت اسلامي و پيشواي مؤمنان است و اين عدالت يك مقام فردي و ناشي از يك فكر شخصي و خصوصي و خاص نيست، بلكه مباني لازم براي اين عدالت گذاشته شد و عدالت دولتي. قانون و جامعه (و این عدالت تجربه ملتی بود که بزرگترین امپراتوری اسلامی را بنا کرد).

او پس از انتصاب والی می گفت: من شما را ظالم نمی فرستم، بلکه شما را امام و معلم می فرستم که مبادا مسلمانان را مجازات و تحقیر کنید! و آنها را برای مدت طولانی بیرون نگه ندارید یا به آنها اجازه ندهید که به خانه بروند! »

کلمات پایانی:

«در امور خود با کسانی که از خدا می ترسند مشورت کنید».

“شاید نگاه ها پر از شهوت باشد و هر نگاه هوس آلودی منجر به غم و اندوه مزمن شود.”

«در باب گنج، خود را سرپرست یتیم می‌دانم، اگر به آن نیازی نداشته باشم، به آن دست نمی‌زنم و اگر نیاز مبرمی پیدا کنم، با تقوا از آن استفاده می‌کنم».

“ای مردم! مقام خود را بهبود بخشید و امور خود را سامان دهید و از پروردگار خود بترسید.”

در پایان می خواهم از وضعیت شرم آور و ذلت باری که جهان اسلام در مواجهه با مهاجمان یهود و در حال حاضر به برکت انتفاضه بزرگوار اقصی با آن روبه رو شده است صحبت کنم که منشأ آن تقوا و ترس از آن است. خداوند. ، از این وضعیت و به سوی پیروزی بر اختاپوس ضد بشری و نژادپرست نجات یافتند. اسرائیل پیش می رود و به اطلاع شما می رسانم که به درخواست حضرت عمر رضی الله عنه به سعد بن ابی وقاص نوشت:

گناه سربازان از حمله دشمن خطرناکتر است:

پس از حمد و عبادت، شما و یارانتان را امر می کنم که همیشه از خدا بترسید که ترس از خدا بهترین تدارک در برابر دشمن است. خطر گناه لشکر برای آنها مهلکتر از دشمنشان است و فلسفه پیروزی مسلمانان همیشه نافرمانی دشمنان از خداست. اگر در گناه با آنها برابری کنیم، با استفاده از امکاناتشان ما را شکست می دهند، اگر با خداپرستی و لطف آنها را شکست ندهیم، قدرت ما کارساز نیست!

میدانم! اولیای الهی (فرشتگان) بر شما مسلط هستند، پس شرمنده آنها باشید و در حالی که در راه خدا هستید، خدا را نافرمانی نکنید! گمان مبر که دشمن از ما بدتر و جنایتکارتر است، پس اگر گناهی کنیم بر او مسلط می شویم، چه بسا افرادی بودند که از آنها بدتر بودند و بر آنها تسلط یافتند، همگی مانند کافران مجوس (زیرا) از شرارت آنها) بر بنی اسرائیل. سلطنت کرد…

همان گونه که از خداوند متعال برای شما توفیق و پیروزی می خواهم، از او نیز می خواهم که مرا بر روحم یاری کند، از خداوند خواسته ام به من و شما عنایت کند!

همچنین از خداوند می خواهم که لباس تقوا و زبان تقوا و سلاح تقوا را در ملت مسلمان قرار دهد که رمز پیروزی بر دشمن و به ویژه بر غاصب اسرائیل است. کشورها سودی نبرده اند و این فشار غاصب است. یهودیان به دست غرب خواهند افتاد! ملت اسلام باید میدان جنگ سران خود را کم کند تا قبل از وارد شدن به جنگ با یهود که باید انجام دهند، با نفس خود وارد جنگ شوند و در باطن مستقر شوند و موفق شوند، به یهودیان نیز حمله کنند.

رهبران مسلمان! بدانید که با همان سلاحی که پیشینیان شما برای شکست دادن قیصر واکسری از آن استفاده کردند، دشمن را شکست خواهید داد!

به امید بهره مندی هر چه بیشتر از توصیه های بزرگان دین در تمامی عرصه ها.

پس هرگز سلاح تقوا و اطاعت را فراموش نکنید!

خواندن :

رد شبهات آتش زدن کتاب در کتابخانه ایران به دستور عمربن خطاب

گزیده ای از سخنان حضرت عمر بن خطاب (رض) -1

سرنخ:

1- کتاب اخبار عمر رضی الله عنه تالیف تنتاوین، ص 138. 363، چاپ هشتم مکتب اسلامی.

2- «ریاض الندره فی مناقب الاشره» طبری 1/188.

3- تاریخ طبری 201-4/98.

4- دکتر اماره، انقلابی مسلمان در بحث عمر بن الخطاب.

5- حیات صحابه 3/450.

6- ترمذی، حدیث 3683.

7- نکاح الفرید 2/160.

8- جامع الاصول 8/558.

زندگی نامه حضرت عمر فاروق

پی دی اف زندگی نامه حضرت عمر فاروق رضی الله عنه پی دی اف.

پی دی اف زندگینامه حضرت عمر فاروق پی دی اف اسکریبد بزرگترین سایت کتابخوانی و نشر اجتماعی جهان است. Scribd بزرگترین سایت مطالعه و انتشار اجتماعی در جهان است. باز کردن منوی پیمایش بستن پیشنهادهاجستجو تغییر زبان منوی بستن زبان انگلیسی (انتخاب شده) اسپانیایی پرتغالی Deutsch Français Русский Italiano Română

عمر بن خطاب در دانشنامه ویکی پدیا دانشنامه آزاد

عمر بن خطاب (به عربی: ابوحفص عمر بن الخطاب العدوی القرشی) ملقب به عمر فاروق. (40 ق / 586 م – 26 ذی الحجه 23 هجری / 6 نوامبر 644). اصحاب محمد او از فرماندهان نظامی سپاه صدرالاسلام و خلیفه دوم از خلفای راشدین بود. مورخان تاریخ اسلام گاهی از او به عنوان خلیفه عمر اول و عمر بن عبدالعزیز به عنوان عمر دوم یاد می کنند.

زندگی نامه حضرت عمر فاروق (رض).

حضرت عمر فاروق ر وی پیش از ورود به اسلام به همراه ابوجهل که در آن زمان سرسخت ترین دشمن رسول خدا و نیز رهبر قریش بود، از شخصیت های معروف و برجسته قبیله قریش به شمار می رفت. عموی فاروق اعظم عالی بود.

زندگی نامه حضرت عمر فاروق

زندگی نامه فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه پی دی اف.

علمای غربی، حضرت عمر را از مردان نامدار عرب و از بزرگ ترین مردان جهان اسلام می دانند. فیلسوفان، محققان و مورخان خاورمیانه نیز بر شخصیت منحصر به فرد او اتفاق نظر دارند و معتقدند که این مرد بزرگ در همه آثار خود و در اجرای احکام دین، خردمندانه رفتار کرد.

خلاصه زندگانی حضرت عمر رضی الله عنه.

عمر فاروق رضی الله عنه در مرکز مذهبی عرب. به عبارت دیگر: مکه معظمه در خانه ای به دنیا آمد و بزرگ شد که به استحکامش معروف بود. او در جاهلیت به عنوان میانجی که هیئت‌هایی را برای حل مشکلات و اختلافات موجود میان قبایل عرب هدایت می‌کرد، انتخاب شد. از نظر بدنی، او فردی قد بلند است. ضخیم نیکو چهره قوی داشت. مسلمانان در دوران جاهلیت، به ویژه در سال های اوج دعوت، تلخی را در او می دیدند.

زندگی نامه فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه.

شرح حال فاروق اعظم عمر بن خطاب رضی الله عنه نویسنده: محمد کامل حسن الحمی، 18/4/1434، 3 شرح تاریخ زندگانی خلیفه دوم مسلمین و شرح زندگانی فعالیت ها و خدمات آن در جهت تبلیغ اسلام است. نویسنده در آغاز. به زندگی عمر قبل از اسلام و بررسی جایگاه او در میان بزرگان مکه و پس از آن می پردازد. وقایعی که منجر به گرویدن او به اسلام شد را بازگو می کند.

زندگی نامه واقعی عمر فاروق رضی الله عنه.

1_ تعداد مسلمانان در روز ولادت عمریمان 39 نفر بود. 2- اسلام آوردن عمر خواسته رسول خدا و عزت اسلام بود. 3- عمر یکی از ده نفری است که پیامبر بهشت ​​را در دنیا به آنها وعده داده است. 4- امرالله خلیفه ای بود که لقب امیرالمومنین را دریافت کرد. 5_ عمر، پدر ام المؤمنین حفصه. پدر آن بانو رسول خدا و رسول خدا داماد اوست.

زندگی نامه حضرت عمر فاروق

دانلود رایگان فایل بیوگرافی عمر فاروق به صورت pdf.

زندگی نامه عمر فاروق) مردانی که تأثیر عمیقی در روند حوادث داشتند. مردان به یاد ماندنی در تاریخ بشریت هستند که تاریخ به آنها افتخار می کند. حضرت حیات رضی الله عنه از این بزرگان است

زندگانی حضرت عمر (رض).

(زندگی حضرت عمر فاروق «راد») نام مبارکش عمر است. نام پدرشان خطاب است. نام مادرشان حانتمه دخترهاشم است. دامادشان فاروق و پسرش ابوحفص بود. نسب خاندان آنها به حضرت محمد (ص) در نسل نهم می رسد. نهمین جدّ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله کعب نام داشت و کعب دو پسر داشت یکی به نام [مراء] که پیامبر نسل آنها بود و دیگری به نام [عدی] که فاروق اعظم است. نسل آنها

زندگی نامه حضرت عمر فاروق.

(زندگی حضرت عمر فاروق ر.د) نام عمر مبارک باد. نام پدرشان خطاب است. نام مادرشان حانتمه دخترهاشم است. دامادشان فاروق و پسرش ابوحفص بود. نسب خانوادگی

عمر بن خطابنام کاملعمر بن خطاب بن نفیلزادگاهمکهمحل زندگیمکه، مدینهمهاجر/انصارمهاجرنسب/قبیلهبنی عدی ـ قریشخویشاونداندختر او حفصه: از همسران پیامبر(ص)درگذشت۲۳ق – مدینهنحوه درگذشتکشته شدن به دست ابولؤلؤمدفنکنار قبر ابوبکر در مسجد النبیحضور در جنگ‌هااکثر غزوات پیامبر(ص)هجرت بهمدینهدلیل شهرتخلیفه دومدیگر فعالیت‌هامنع تدوین حدیث

عمر بن خطاب بن نفیل (13 عام الفیل – 23 هجری قمری) از اصحاب پیامبر اکرم (ص) و دومین خلیفه مسلمین (خلافت: 13 – 23 هجری قمری) است. او به وصیت خلیفه اول به خلافت رسید و حدود ده سال حکومت کرد.
عمر در سال ششم یا نهم بعثت اسلام را پذیرفت. منابع اهل سنت اسلام آوردن وی را دلیلی بر تقویت اسلام و مسلمانان دانسته اند. عمر در غزوات دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شرکت داشت و در جنگ احد و غزوه حنین نام او در میان فراریان از میدان جنگ ذکر شده است. یکی از دختران عمر به نام حفصه با پیامبر (ص) ازدواج کرد.

در زمان خلافت عمر، فتوحات گسترش یافت و بسیاری از سرزمین های شامات، عراق و ایران به تصرف مسلمانان درآمد و بیت المال تأسیس شد و با پیشنهاد حضرت علی (ع) هجرت پیامبر اکرم (ص) تعیین گردید. خاستگاه اسلام تاریخ.

عمر در ذی الحجه سال 23 هجری به دست فیروز نهاوندی معروف به ابوللولو کشته شد و سه روز بعد درگذشت. قبل از مرگش شورایی شش نفره برای تعیین خلیفه جانشین تشکیل داد که به انتخاب عثمان انجامید.

در میان اهل سنت، عمر بن خطاب از جایگاه بالایی برخوردار است و برخی از اعمال او برای آنان جنبه فقهی دارد. در منابع اهل سنت روایات فراوانی در مدح عمر آمده است و او را فاروق لقب داده اند و او را یکی از ده انبیا شمرده اند. آنها معتقدند اسلام آوردن عمر که دارای شخصیت خشم آلود و خشن بود، موقعیت مسلمانان را در مکه تقویت کرد. منابع اسلامی، زندگی زاهدانه عمر را ستوده اند.

برخی از مواضع عمر مورد انتقاد شیعیان قرار گرفته است، از جمله اینکه علیرغم دستور پیامبر برای جانشینی علی بن ابی طالب(ع)، زمینه خلافت ابوبکر را فراهم کرد و زمانی که برای بیعت نزد فاطمه رفت. امام علی. الف) تهدید به آتش زدن خانه کرد. در زمان حیات رسول خدا (ص) نیز مواضعی در برابر پیامبر گرفت که از جمله آنها می توان به صلح حدیبیه، امر قلم و دوات و عدم پیوستن به سپاه اسامه اشاره کرد. عمر در دوران خلافت خود سیاست نهی از تدوین احادیث نبوی را دنبال کرد و به گفته بسیاری از نویسندگان شیعه، هدفش جلوگیری از نشر فضایل امام علی (ع) بود. او همچنین در دوران حکومت خود بدعت هایی از جمله تحریم حج و مناسک زنانه، حذف «حی علی خیرالعلم» از اذان و اقامه نماز تراویح به جماعت وارد کرد.

موقعیت

عمر بن خطاب از اصحاب پیامبر (ص) [1] و دومین خلیفه مسلمانان [2] است. اهل سنت به زندگی عمر توجه زیادی دارند و برخی از اعمال او برای آنها جنبه فقهی پیدا کرده است. [3] در روایات اهل سنت، عمر را یکی از پیامبران ده گانه می دانند. [4] مقامی که روایات اهل سنت برای عمر بیان کرده اند. این به نبوت نزدیک است.[5] بر اساس این روایات که به «پیمان عمر» معروف است، در مواردی که نظر عمر بر خلاف نظر رسول خدا (ص) بود، آیاتی از قرآن نازل می شد. در تأیید نظر عمر. 6] از خود عمر نیز نقل شده است که او خود را از صحابی پیامبر می دانست. [7] سیوطی در «تاریخ الخلفا» خود در مدح عمر داستان های بسیاری را بازگو کرده است. [8] ] و زاهدانه و سختگیری عمر نسبت به خود در مسائل خوراک و پوشاک در منابع اهله. سنت مورد ستایش قرار گرفت. [9] به نقل از ابن کثیر، مورخ و مفسر اهل سنت قرن هشتم هجری، روایتی منسوب به پیامبر (ص) در صحیح اهل سنت وجود دارد که بر اساس آن عمر محدث (کسی که فرشتگان با او صحبت می کنند). ) بود.[10]

برخی از مواضع عمر، به ویژه مواضع او پس از رحلت پیامبر (ص) و برخی از اقدامات او در دوران حکومتش، مورد انتقاد شیعیان قرار گرفت، از جمله تلاش برای به خلافت رساندن ابوبکر (برخلاف دستور پیامبر) واقعه غدیر و دیگران در مورد جانشینی امام علی (ع) پس از او) [11] تهدید به آتش زدن خانه حضرت زهرا علیها السلام، [12] ایجاد بدعت در دین[13] و نیز مخالفت با عقیده. پیامبر در حادثه صلح حدیبیه[14]، واقعه قلم و دوات[15] و تاریخ لشکر اسامه.

زندگینامه، خاطرات

عمر بن خطاب بن نوفیل در سال سیزدهم بعد از عام الفائل (40 سال قبل از هجرت) در مکه به دنیا آمد.[17] کنیه او ابوحفص بود.[18] به گفته طاقوش، نویسنده لبنانی، عمر از قبیله بنی عدی بود که از نظر مقام به قبایلی مانند بنی هاشم نمی رسید.[19] به گفته مقریزی، مورخ مصری قرن نهم هجری، عمر از بزرگان قریش و سفیر قریش در جنگ های دوره جاهلی بوده است.[20]

اهل سنت از لقب فاروق برای عمر استفاده کردند. به گفته طبری مورخ قرن سوم و چهارم هجری در اینکه چه کسی اول عمر فاروق را نامیده است اختلاف است: برخی گفته اند که او پیامبر بوده است و برخی گفته اند که اهل کتاب ابتدا چنین کنیه را به عمر داده اند. ، سپس مسلمانان از آنها پیروی کردند.[21] روایات شیعه و برخی از روایات اهل سنت وجود دارد که رسول خدا (ص) این کنیه را برای حضرت علی (ع) به کار برده است.[22][23]

فرزندان و همسران

عمر بن خطاب نه پسر و چهار دختر داشت.[24] یکی از دخترانش به نام حفصه با پیامبر (ص) ازدواج کرد[25] و آیات اول سوره طاهریم درباره او و عایشه نازل شد که پیامبر را آزار داد[26]. در برخی منابع اهل سنت از عبدالله بن عمر به عنوان شخصیتی ضعیف، محتاط و گوشه گیر در مسائل سیاسی یاد شده است. [27] هنگامی که امام علی (ع) به خلافت رسید، عبدالله از بیعت با او خودداری کرد. [28] سپس عبیدالله بن عمر پس از قتل پدرش توسط ابواللو، چندین نفر از جمله همسر ابوللو و دختر خردسال او و همچنین یک مسلمان ایرانی به نام هرمزان را کشت. عمر عبیدالله را وصیت کرد که انتقام بگیرد. [29] به گفته شیخ مفید، عثمان که پس از عمر به خلافت رسید، از انتقام عبیدالله امتناع ورزید و به اصرار امام علی (علیه السلام) بر اجرای حکم الهی، عبیدالله را شبانه کشت. مدینه فرار می کند. عبیدالله پس از رسیدن به خلافت امام علی (ع) به معاویه پیوست و در جنگ صفین کشته شد.[30]

طبری از چند همسر عمر نام می برد که از آن جمله می توان به زینب دختر مظون بن حبیب، ملکه دختر جرال خزاعی، ام کلثوم دختر جرال بن مالک، ام حکیم دختر حارث بن هشام و ام کلثوم دختر علی بن ابی اشاره کرد. طالب (علیه السلام).[31] درباره ازدواج عمر با ام کلثوم. دختر امام علی (ع) در منابع شیعه اختلاف است. برخی آن را پذیرفتند [32] و برخی دیگر آن را رد کردند. [33] آقا بزرگ تهرانی کتابهای متعددی را که در رد این ازدواج نوشته شده است ذکر کرده است. [34] سید مرتضی اصل این ازدواج را پذیرفت و داستانی از امام نقل کرد. صادق (علیه السلام) که در کتاب کافی آمده است، [35] رضایت حضرت علی (علیه السلام) را به این ازدواج واجب و پس از تهدید جانی به اتهام دزدی دانسته است. [36] [یادداشت 1]

مسلمان شدن

بسیاری از منابع مدعی هستند که وی در سال ششم بعثت اسلام آورده است[37] اما مسعودی مورخ قرن چهارم هجری قمری سال نهم بعثت را ذکر کرده است.[38] ابن حجر عسقلانی. عمر، محدث اهل سنت قرن نهم، قبلا مسلمان بوده است.[39] و برخی از آنها را شکنجه کرد.

از داستان اسلام آوردن عمر نقل شده است که روزی برای کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله شمشیر به دست گرفت، اما خواهر تازه مسلمانش او را منصرف کرد و عمر با شنیدن آیاتی از قرآن مسلمان شد. یک.[42] هنگامی که مسلمانان به مدینه هجرت کردند، پیامبر (ص) بین عمر و ابوبکر برادری ایجاد کرد. [43][یادداشت 2]

در برخی منابع اهل سنت مانند المنتظم ابن جوزی، مورخ و مفسر اهل سنت قرن ششم آمده است که پس از مسلمان شدن عمر در سال ششم بعثت، دعوت به اسلام علنی شد و مسلمانان [ 44] سید جعفر مرتضی در این زمینه می گوید چگونه ممکن است قریش قبل از هجرت مسلمانان به مدینه از عمر می ترسید، در حالی که عمر در سال ششم هجری از رفتن نزد قریش در صلح حدیبیه می ترسید و می ترسید. درخواست پیامبر را مبنی بر مذاکره با قریش نپذیرفت زیرا ممکن است قریش به او آسیب برساند.[45]

حضور در غزوات

عمر در غزوات زمان پیامبر حضور داشت. [46] برخی گزارش‌های تاریخی از فرار یا شکست او در این جنگ‌ها خبر می‌دهند، مثلاً طبری از خود عمر نقل می‌کند که در جنگ احد گریخت. [47] در جنگ خیبر که پیامبر(ص) عمر را پس از ابوبکر عامل فتح قلعه خیبر قرار داد، عمر نیز مانند ابوبکر شکست خورد، سپس حضرت علی(ع) عامل فتح شد. خیبر و به پیروزی رسید.[49]

مخالفت با پیامبر (ص)

عمر بن خطاب در زمان حیات پیامبر(ص) در موارد متعددی با او مخالفت کرد، از جمله اینکه در داستان صلح حدیبیه از رسول خدا (ص) به خاطر صلح با قریش انتقاد کرد و اظهار داشت که در نبوت او تردید دارد.[ 50]

مسئله قلم و دعا نیز از مواردی است که عمر بن خطاب با دستور پیامبر مخالفت کرد. پیامبر (ص) چند روز قبل از رحلت خود، قلم و کاغذی خواست تا چیزی بنویسد تا مسلمانان گمراه نشوند، اما عمر در پاسخ گفت: همانا درد بر پیامبر صلی الله علیه و آله غلبه کرده است و کتاب خدا همراه است. شما و همین برای ما کافی است. » [51] در روایتی دیگر از او آمده است: «این مرد متوهم است. » [52] پس از گفتن عمر، بین اصحاب مشاجره شد و پیامبر از آنان خواست که او را ترک کنند.[53]

علاوه بر این، پیامبر در آخرین روزهای حیات خود دستور داد تا مسلمانان به فرماندهی اسامه بن زید برای مقابله با روم اعزام شوند.[54] به گفته شیخ مفید، پیامبر اصرار داشت که مردم به لشکر اسامه بپیوندند و حرکت آن را تسریع بخشند،[55] اما برخی از آنان، عمر بن خطاب و ابوبکر از فرمان سرباز زدند و در لشکر ظاهر نشدند. هنگامی که پیامبر از نافرمانی عمر و ابوبکر باخبر شد، آنها را فرا خواند و اصرار کرد که به لشکر بپیوندند. [56] در برخی منابع آمده است که پیامبر فرمود: لعنت خدا بر کسی که از پیوستن به لشکر اسامه خودداری کند. ]

خلافت

عمر بن خطاب در 22 جمادی الثانی سال 13 هجری قمری پس از مرگ خلیفه اول مسلمانان به خلافت رسید.[58] و بیش از ده سال سلطنت کرد. او ابن عفان را برای نوشتن عقد ارث فرا می خواند. ابوبکر هنگام نوشتن وصیت نامه بیهوش شد و عثمان وصیت نامه را به نام عمر بن خطاب نوشت. هنگامی که ابوبکر به هوش آمد، آنچه را عثمان نوشته بود تأیید کرد.[60]

در روایتی آمده است که ابوبکر پس از خلافت عمر، اعتراض کرد و گفت که اگر خداوند از تو درباره جانشینی عمر بپرسد، وقتی کبر عمر را بدانی چه پاسخی خواهی داد؟ ابوبکر در پاسخ به این اعتراض، عمر را بهترین مردم می داند.[61]

رسول جعفریان معتقد است که عمر با نوشتن پیمان عملاً به خلافت منصوب شد و بیعت مردم در خلافت او نقشی نداشت و تنها بیان وفاداری در اطاعت بود. این در زمانی بود که عمر خود انتخاب ابوبکر به خلافت را یک عمل عجولانه (فلتا) می دانست و معتقد بود که انتخاب حاکم باید با توصیه مؤمنان صورت گیرد.[62]

ترور و مرگ

در 26 ذی الحجه سال 23 هجری قمری، عمر توسط شخصی به نام ابوللو مجروح شد.[63] به گفته تقویش، ابوللو اهل ایران و خدمتکار مغیره بن شعبه بود که برای شکایت از بار سنگین به نزد خلیفه رفته بود. [64] اهل سنت در روایات می فرمایند کعب الاحبار به عمر گفت: در تورات دیدم که کشته می شوی. پس از این بود که عمر کشته شد.[65]

عمر سه روز پس از مجروح شدن در سن 55 سالگی درگذشت و در کنار قبر ابوبکر به خاک سپرده شد.[66] [نکته 3] در ایران و عراق روز نهم ربیع الاول را روز وفات عمر نیز می دانند. ، که مربوط به دوره آل بویه است.[67] می گویند عمر در آخرین روزهای زندگی خود گفت: ای کاش مادرم مرا به دنیا نمی آورد; دوست دارم هیچ باشم؛ دوست داشتم فراموش شوم.[68]

عمر قبل از مرگش شورایی متشکل از شش نفر تشکیل داد تا یکی از آنها را به عنوان خلیفه بعدی انتخاب کند. اعضای این مجلس عبارت بودند از: امام علی (ع)، عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمن بن عوف، سعد بن ابی وقاص. [69] بنابر روایت ابن قتیبه، مورخ قرن سوم، عمر می خواست افرادی مانند ابوعبیده بن جراح و معاذ بن جبل تا زمانی که خلافت را به یکی از آنها سپرد، زنده باشند. [70]

به گفته برخی از علما، عمر اعضای شورا را به گونه ای تنظیم کرد که عثمان به خلافت برگزیده شد و فرصتی برای امام علی (ع) فراهم نشد.[71]

شخصیت شناسی

در بسیاری از روایت های تاریخی، تصویری خشمگین از عمر بن خطاب ارائه شده است. امام علی (ع) در خطبه معروف خود خطاب به شقشقیه در تبیین شخصیت عمر بن می فرماید: «کلمات در حوزه سخت است، کلمات را غلیظ می کند، و کلیدها سخت است، و در آن بهانه های فراوان است، و بهانه ای نیست. فقط با خشونت می توان اصلاح کرد. [73] به گفته ابن ابی الحدید، گفتار و رفتار عمر تند بود. و تکبر آشکار بود و طبعش خشن بود. [74] همچنین عبدالملک بن مروان روایت کرده است که در خطبه ای عمر را کوتاه مزاج و سخت گیر خواند. [75] اما سیوطی از پسر عمر گزارش داد که هرگز عمر را خشمگین ندید. [76] از دیدگاه رسول جعفریان، عمر بن خطاب اسلام را تنها از زاویه سختگیری می شناخت، [77] اما باید پذیرفت که برخورد با جامعه بدوی برای او کار آسانی نبود، خلیفه.[78]

تندخویی عمر در فعالیت های فکری، سیاسی و اجرایی نیز جلوه های بسیاری داشت. مثلاً در جنگ بدر اصرار داشت که پیامبر(ص) همه اسیران را بکشد و در ماجرای صلح حدیبیه نیز به مخالفت با پیامبر پرداخت. و بر جنگ با قریش اصرار داشت. [79] همچنین گفته شد که او اولین کسی بود که در برخورد با مردم از شلاق استفاده کرد و تازیانه او ترسناکتر از شمشیر به حساب می آمد. [81] ابن ابی الحدید گزارش می دهد که اصحاب پیامبر از او می ترسیدند و او حتی مانند ابوسفیان جرأت اظهار نظر خود را نداشت. [82]

به گفته جعفریان، عمر از منظر اقتصادی به دین نگاهی فوق العاده زاهدانه داشت، اما این بدان معنا نبود که او در دوران خلافت خود ثروتی نداشت و حتی نقل شده که عمر یکی از ثروتمندترین قوم قریش بوده است. [83]

نقش عمر در حوادث پس از رحلت پیامبر

در برخی منابع شیعه و سنی آمده است که هنگام رحلت پیامبر (ص) عمر، مرگ او را انکار کرد و هر کس را که ادعای مرگ محمد کند، تهدید به کشتن کرد. [84] بر اساس این گزارش، ابوبکر از راه می رسد. و آیات می خواند. قرآن در مورد طبیعی بودن رحلت پیامبر به عنوان یک انسان و وفات پیامبر را پذیرفته است.[85] محمد باقر صدر، فقیه و متفکر شیعه قرن چهاردهم، معتقد است که هدف عمر از چنین سخنرانی سرگرم کردن مردم در این مناظره بود تا ابوبکر که در آن زمان در خارج از مدینه کشته شده بود، از راه برسد و امور حضرات خلافت بدون حضور او حل و فصل نمی شود.[86]

تلاش برای آوردن ابوبکر به خلافت

با وجود اینکه عمر بن خطاب در واقعه غدیر حضور داشت و به نقل از منابع شیعه و سنی از جمله کسانی بود که ولایت علی بن ابیطالب را تبریک گفت،[87] پس از رحلت پیامبر(ص) تلاش زیادی کرد. برای تأسیس خلافت ابوبکر.[37] و به گفته ابن ابی الحدید، ابوبکر بدون عمر به خلافت نمی رسید.[88] همچنین از انس بن مالک نقل شده است که عمر در روز سقیفه ابوبکر را به زور منبر کرد.[89] و به همین دلیل است که امام علی (ع) تلاش ابوبکر برای حکومت را تلاشی برای حکومت آینده او دانسته است.[90][یادداشت 4] در همان زمان، ابن ابی الحدید گفتگوی عمر بن را نقل کرده است. خطاب و مغیره که عمر و ابوبکر را بر خود مقدم دانسته است روز سقیفه را ظالمانه می داند و می گوید وقتی ابوبکر از اقبال آن ها مطمئن شد در اینجا در سقیفه با من بیعت کرد تا مرا بیازم. من مشتاق خلافت هستم یا نه. اگر پیشنهاد او را می پذیرفتم، مردم مرا نمی پذیرفتند و او بر من قهر می کرد.[91]

به نقل از ابن ابی الحدید، امام علی (ع) در یکی از سخنان خود تعبیری به خطبه شقشقیه در مورد خلیفه اول و دوم به کار برد که شیعه امامیه آن را به معنای غصب خلافت دانسته است. 92- ابن ابی الحدید به نقل از فرازی در همین خطبه می گوید: امام علی (علیه السلام) انتخاب عمر به خلافت را حرام دانسته است. [93][یادداشت 5]

تاریخ خانه فاطمه

بنابر روایت ابن عبد ربه، نویسنده و مورخ قرن سوم و چهارم هجری، عمر پس از انتخاب ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان، نزد فاطمه علیها السلام رفت تا با علی (ع) بیعت کند. بن ابی طالب (علیه السلام). عمر در حالی که آتشی در دست داشت تهدید کرد که اگر اهالی خانه بیعت نکنند خانه را به آتش خواهد کشید. شیخ مفید نیز در کتاب الجمل این تهدید را به عمر نقل کرده است.

در برخی منابع شیعه مانند کتاب سلیم بن قیس [98] و بحارالانوار [99] آمده است که عمر این تهدید را انجام داد و درب خانه فاطمه را به آتش کشید. به گفته علامه مجلسی از علمای شیعه قرن یازدهم و دوازدهم هجری، عمر پس از آتش زدن درب خانه وارد خانه شد و وقتی فاطمه مقاومت کرد با غلاف شمشیر به پهلوی او زد. و با تازیانه بر بازوی او زد.100] در نقل دلایل امامه آمده است که عمر به قنفذ دستور داد فاطمه علیهاالسلام را بکشد و در نتیجه فاطمه علیها السلام سقط جنین کرد.[101]

سند فدک را پاره کنید

ابوبکر پس از خلافت، فدک را که پیامبر به فاطمه داده بود، از او گرفت. بر اساس روایت کلینی، محدث شیعه قرن سوم و چهارم هجری، فاطمه نزد ابوبکر رفت و پس از گفتگو، او را متقاعد کرد که فدک را برگرداند. ابوبکر برای بازگرداندن فدک به فاطمه سند نوشت، اما عمر این سند را نزد فاطمه (و به روایت دیگری از خود ابوبکر[102]) برد و پاره کرد.[103]

نارضایتی فاطمه از عمر

بنابر روایت ابن قتیبه دینوری، پس از آنکه فاطمه از حوادث پس از رحلت پیامبر (ص) خشمگین شد، عمر و ابوبکر برای دلجویی از او نزد فاطمه رفتند، اما او از پذیرش آنها خودداری کرد. حضرت علی (ع) را واسطه قرار دادند و فاطمه را ملاقات کردند. در این جلسه فاطمه برای آنها اعتراف کرد که سخنان پیامبر را شنیده‌اند که می‌فرمودند رضای فاطمه رضای من و خشم او خشم من است. سپس فاطمه گفت: من در پیشگاه خدا و فرشتگان شهادت می‌دهم که شما مرا به خشم آورده‌اید و چون پیامبر را ملاقات کنم، از شما نزد او شکایت خواهم کرد.[104]

حضرت فاطمه علیهاالسلام به دلیل ناراحتی از ابوبکر و عمر بن خطاب وصیت کرد که این دو در تشییع جنازه او شرکت نکنند و بر جنازه او نماز نخوانند.[105]

شیوه حکمرانی

پس از مرگ خلیفه اول، عمر بن خطاب بنا به وصیت خود به خلافت رسید[106] و ده سال و شش ماه و چهار روز خلیفه مسلمین بود.[107]

محمد سهیل طقوش مورخ و نویسنده لبنانی در کتاب تاریخ الخلیفه الراشدین آورده است: در زمان عمر بن خطاب قلمرو اسلامی گسترش یافت و غنایم فراوانی وارد خزانه مسلمانان شد و عناصر عرب و عجم با اینها مخلوط شدند. یکدیگر. این وضعیت ایجاب می کند که فعالیت اداری دولت مرکزی گسترش یابد. برای سامان دادن به این وضعیت، شهرهای جدیدی ساخته شد، قلمرو اسلامی به چند ناحیه و ایالت تقسیم شد، بیت المال و دیوان ایجاد شد و موضوع قضاوت از کار حکومتی جدا شد.[108]

به گفته ابن کثیر، عمر بن خطاب اولین کسی بود که امیرالمؤمنین نام گرفت و او اولین کسی بود که برای تأدیب مردم از تازیانه استفاده کرد. او نیروها را تجهیز کرد، خراج جمع کرد و برای افراد سن معینی تعیین کرد.[109] به گفته طبری، عمر ثابت افراد را بر اساس تاریخ تعیین کرد و برای اهل بدر پنج هزار درهم و برای کسانی که بعد از بدر تا صلح حدیبیه زندگی کردند. چهار هزار درهم سابقه داشتند. [110] به نقل از ابن ابی الحدید، حضرت علی (ع) هنگامی که به خلافت رسید، اعلام کرد که گنج را به طور مساوی بین مسلمانان تقسیم خواهد کرد. هر فایلی که باشد.[111]

عمر در سال 20 هجری یهودیان خیبر و نجران را از سرزمین خود بیرون کرد.[112] در زمان او شهر کوفه ساخته شد و مسجد النبی در سال 18 هجری توسعه یافت.[113]

مشورت با امام علی و یارانش

عمر در دوران خلافت خود با صحابه مشورت می کرد، اما خود را موظف به اجرای نظرات آنان نمی دانست.[114] او نظر حضرت علی (علیه السلام) را در چند موضوع از جمله در امور قضایی، تکلیف ممالک فتح شده ترجیح می داد. عراق [115] و تعیین هجرت پیامبر به عنوان نقطه شروع تاریخ اسلام.[116] ابن عبدالبر نقل کرده که عمر بن خطاب امام علی را از نظر قضاوت بهترین می دانست. [117] ابن قتیبه نیز از عمر گفت که بدون علی عمر هلاک می شد. (لولا علی لهلک عمر)[118] این گفته عمر در بسیاری از منابع شیعه[119] و سنی[120] آمده است.

سیوطی گفت که عمر اولین کسی بود که عبارات «عطل الله بقاق» و «عیدک الله» را به کار برد. وی در خطاب به حضرت علی (ع) از این دو تعبیر استفاده کرد.[121]

انجام تجارت با همراهان و دلالان

عمر از شخصیت های بزرگ صحابه به عنوان کارگزار استفاده نمی کرد[122] و گفته می شود که نمی خواست آنها را به کارهای مدیریتی آلوده کند. فتنه گری مهاجران اجازه خروج از مدینه را به آنان نداد و گفت بزرگترین ترس او این است که در شهرها پراکنده شوید.[124] رسول جعفریان معتقد است که این اقدام عمر دو دلیل داشت: اول اینکه هر یک از آنها می توانستند در هر شهری برای خود جایی داشته باشند، خود را بیابند و در برابر خلیفه حاضر شوند. دوم اینکه عمر نمی خواست احادیث پیامبر در شهرها منتشر شود.[122] در کتاب طبقات الکبری آمده است که عمر از گروهی از یاران پیامبر که به عراق سفر می کردند، خواست که از مردم پذیرایی نکنند. با احادیث رسول خدا (ص).[125] از سوی دیگر احمد امین، متفکر اهل سنت، بر این باور است که اهمیت شهر مدینه موجب شد تا زندگی صحابه را در این شهر حفظ کند.[125] 126]

همچنین نقل شده است که عمر قبل از انتصاب، وضعیت مالی کارگزاران خود را زیر نظر داشت و دارایی آنها را به ثبت رساند و پس از بازگشت، دارایی آنها را نصف کرد و نیمی از آنها را برگرداند، زیرا آنها فکر می کردند به آنها اعتقاد دارند و ظلم کرده اند. درک شده. [1] با این حال، برخی از کارگزارانی که زندگی مرفهی داشتند، از سختی ها و چالش های زندگی در امان بودند، به ویژه معاویه، حاکم شامات. عمر او را بیرون نکرد، هرچند معاویه را به عربی صدا زد.

فتوحات

در زمان خلافت عمربن خطاب، فتوحات که از ابوبکر آغاز شد، ادامه یافت و مناطق زیادی فتح شد. به گفته یعقوبی شهرها و مناطق فتح شده در شام، عراق و ایران عبارتند از: اردن، فلسطین، مصر، اسکندریه، حمص، قنارین، حلب، منبج، قادسیه، بصره، حیره، نهاوند، آذربایجان، اهواز، همدان و همدان اصفهان. . . [1]

اولین فتوحات این دوره در شام بود و به دنبال آن پادشاه روم که بخشی از قلمرو خود را از دست داده بود، با لشکری ​​انبوه به دلیل جنگ مسلمانان اما در جنگ ارموک شکست خورد. هنگامی که شهر بیت المقدس توسط مسلمانان محاصره شد، ساکنان آن آماده تسلیم شدن در برابر خلیفه بودند تا به قدس بیاید و با آنان پیمان ببندد. عمر با مشورت حضرت علی (ع) به قدس رفت و پس از تنظیم عهدنامه، بیت المقدس به قلمرو اسلامی اضافه شد. در سمت عراق (که بخشی از خاک ایران بود)، سپاه مسلمانان فتح کرد. آنها با وجود شکست اولیه در جنگ معروف به یوم الجاسر و کشته شدن ابوعبید ثقفی، فرمانده مسلمانان، توانستند به فتوحات خود ادامه دهند. پس از تصرف حیره و بصره در عراق، مسلمانان مدائن و سپس اهواز را در جریان جنگ با سپاه ایران تصرف کردند. در سالهای بعد مناطق مرکزی ایران به قلمرو اسلامی اضافه شد. در شمال آفریقا نیز کشوری وجود داشت و مصر و بخشهایی از مغرب زمین تصرف شد. [1]

در خطبه 1 و 2 نهج البلاغه به سخنان حضرت علی (ع) در هنگام مشورت در امور نظامی اشاره شده است.

ممنوعیت نوشتن احادیث

در دوران عمر بن خطاب، سیاست تحریم نشر و کتاب احادیث که پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آغاز شده بود، ادامه یافت. به کارگزاران خود دستور داد که از نقل احادیث پیامبر خودداری کنند. سپس دستور داد آن را آتش بزنند. [1] از ابوهریره نقل شده که نمی توانیم «رسول الله» بگوییم. [1] عمر نیز نامه ای به شهرها نوشت و دستور داد که همه چیزی از احادیث پیامبر داشته باشند. [1] نقل شده است که عمر که به کعب الاحبار تورات استناد کرده بود، خوب بود و پذیرفت. برای اولین بار در اسلام افرادی مانند عبید بن عامر و تمیمی این امکان را به اهل مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) دادند. [1]

بسیاری از نویسندگان شیعه، تحریم احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را برای جلوگیری از انتشار احادیث مربوط به فضایل امام علی و فرزندانش دانسته اند.[1]

ارتداد

برخی از اقدامات و بدعت های عمر در دوران خلافت خود نیز مورد اعتراض شیعیان قرار گرفت. رسول جعفریان، محقق ایرانی تاریخ، برخی از اجتهادات شخصی عمر را در کتاب تاریخ خلیفه،[1] ذکر کرده است، به ویژه اینکه در صورت عدم یافتن آب به غسل ​​واجب، نباید به او دعا کرد. . [1] حج و زنانگی زنان [1] [1] را نامشروع توصیف کرد، تعبیر «علی خیرالعامل» را از اذان حذف کرد [1] و تعبیر «الصلاح من اکبر» را اضافه کرد. 1] عمربن خطاب به مازن دستور داد صبح آن را بپوشد، امام مالک نقل می کند که مازن نزد عمر بن خطاب رفت تا او را از نماز صبح آگاه کند. فرمود: الصلاة اللهم; (نماز بهتر از خواب است) عمر نیز به او دستور داد که نماز صبح بخواند. [1] عمر اولین کسی بود که مردم را در جماعت نماز جمع کرد. وقتی به عمر اعتراض کرد و گفت که این رسم در زمان پیامبر نبود. (علیه السلام) و ابوبکر فرمود: اگر بدعت باشد بدعت خوب است. [1]

پرس و جوهای وابسته

پاورقی

توجه داشته باشید

مراجع

لینک خارجی

کتاب تاریخ سیاسی اسلام، جلد 1، خلیفه، به کوشش رسول جعفریان، قم، نشر عقل، چاپ اول، شماره 1388.

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا