چرا به رودکی پدر شعر فارسی می گویند

05/10/1401 13:08

پیش از رودکی شاعران فارسی زبان دیگری هم بودند، اما چرا به رودکی «پدر شعر فارسی» می گویند؟

روز پنجم دی ماه «روز یادبود رودکی» نامگذاری شده است. او را پدر شعر فارسی می نامند و یک سلسله القاب افتخاری به او نسبت می دهند. از آدم الشعرا، سلطان الشعراء، شاعر سبحان الدشات، رهبر گروه اساتید پیشرفته، پیشوای قافله الشعراء، تا صاحب قرآن، شاعر و پیشگامان آسمانی و… . . . که بیشتر ویژگی های توصیفی است و گاه ادای احترام و گاه بر استعداد بالای سخنوری شاعر تاکید دارد.

رودکی در عصر سامانیان می زیسته که خاورشناسان این دوره از تاریخ ایران را با عناوین مختلفی از جمله «عصر طلایی فرهنگ»، «رنسانس اسلامی»، «اینترلود ایرانی» می نامند. این دوره نیز عصر شکوفایی ادبیات به شمار می رود و همه شخصیت های برجسته ادبیات فارسی ریشه در این دوره دارند.

اطلاعات ما از زندگی شاعران بزرگ بسیار محدود و آمیخته با داستان هایی است که معمولاً مردم درباره افراد مهم و مشهور می سازند و منتشر می کنند. آنچه از رودکی به یقین نزد یعقیق می توان گفت این است که او در اواسط عمر به دربار سامانی پیوست و در عهد امیر نصر بن احمد و در واپسین سالهای او به اوج شکوفایی و شهرت رسید. زندگی او در درماندگی و هرج و مرج گرفتار شد و در سال 329 قرن چهارم) در زادگاهش درگذشت.

یکی از چیزهای معروف رودکیف نابینایی اوست. سعید نفیسی در مقاله ای به تفصیل این مشکل را توضیح داده است. یکی دیگر از داستان های معروف رودکی، داستانی از قصیده «بوی جوی مولیان» است.

اما آنچه مسلم است پیش از او شاعران فارسی زبان دیگری نیز بوده اند و برخی از آنان مانند مسعودی مروزی اشعار بلندی چون شاهنامه سروده اند. اما در مقایسه با اشعار باقی مانده رودکی، از نظر وزن، آهنگ، واژگان و معنا، اغلب درشت و ناهموار هستند. به گفته سامانی، «نخستین کسی که به فارسی شعر خوب سروده، او [رودکی] بود». و به قول ابوسعد ادریس حافظ «رودکی در شعر فارسی پیشوای زمان خود بود». رودکی به دنبال فردی با کم تجربه در زبان فارسی بود که در آن زمان هیچ قلمرویی برای فن بیان ناب نداشت. (شریف، «نقد شعر رودکی»، خراسان پژوهی، بهار و تابستان 1379)

شاید رودکی از نظر میزان شعری که سروده در ردیف اول شاعران فارسی زبان قرار گیرد. رشیدی سمرقندی در قرن ششم هجری تعداد اشعار او را یک میلیون و سیصد هزار بیت دانسته است: «شعر او را سیصد و سیصد هزار شمردم / و اگر بشماری زیاد شود». عوفی اشعار خود را در لباب اللباب در 100 کتاب ذکر کرده است. حمدالله مستوفی این عدد را هفتصد هزار و جامی را یک میلیون و سیصد بیت (ظاهراً به جای سیصد هزار) دانسته است. اسدی در مناظره عجم عربی بیان دیگری درباره تعداد آیات خود دارد که معقولتر به نظر می رسد. به گفته وی، ابیات رودکی بیش از یکصد و هشتاد هزار بیت بوده است، «شاعر چو غازان رودکی شاعری بود که بیش از یکصد و هشتاد هزار بیت از در دیوان سروده است که از آن فقط چند قصیده، قطعات، رباعیات باقی مانده است. و چند بیت پراکنده.مرحوم نفیسی تعداد اشعار رودکی را 1047 قصیده فرموده است.البته علی اشرف صادقی در مقاله ای 53 بیت تازه کشف شده در ایران و خارج از کشور را شناسایی و تحلیل کرده است که با این بازخوانی از اشعار موجود رودکی به 1100 بیت می رسد. آیات

تنوع اوزان و سبک فارسی در ابیات به جای مانده از رودکی در قالب قصیده، قصیده، غزل، رباعی و ابیات پراکنده که برجای مانده است، راهی است که برای او امتیاز و امتیاز ویژه ای نسبت به هم عصرانش قائل است. رودکی اشعار خود را در ده بحر و هشتاد و سه ثقل سروده است. تقریباً همه شاعران فارسی زبان و ذحافات مختلف از آن استفاده می کردند.

او در تعداد اوزان به کار رفته در دیوان خود حتی از سنایی هم پیشی گرفته و تنها خاقانی است که در دیوان خود وزن بیشتری از رودکی به کار برده است. شاید بتوان گفت در ایران پس از اسلام، جامع ترین مجموعه اوزان عروضی فارسی را برای اولین بار در اشعار رودکی می توان دید. (فلاح، غلامعلی، «ساختار اشعار رودکی»، متن شناسی ادبیات فارسی، زمستان 1394، شماره 4)

محمد دهقانی نیز نوشت: تنوع اشعار رودکی از نظر وزن، قالب و مضمون نشان از شاعری پرکار و چیره دست او دارد.

بخش مهمی از اشعار رودکی، اشعار روایی اوست که در قالب مثنوی سروده است. اولین و مهمترین این مثنوی ها ترجمه عربی «کلیله و دمنه» ابن مقفع بود که به دستور امیرنصر سامانی توسط ابوالفضل بلعمی به فارسی برگردانده شد و سپس رودکی ترجمه او را تصحیح کرد.

از این منظومه بلند که به سنگینی مثنوی مولوی است، تنها 129 بیت پراکنده باقی مانده است که شاید برخی از آنها مربوط به شعر رودکی دیگر، یعنی سندبادنامه باشد.

رودکی در سرودن قصیده و غزل استاد بود و اوزان بسیاری از شعر فارسی از جمله وزن رباعی را ابداع کرد. تنوع اوزان و ترازوهایی که رودکی اشعار خود را در آن سروده است نشان از تسلط قطعی او در هنر عروض دارد.

رودکی را باید پدر شعر فارسی دانست. البته او اولین کسی نیست که به فارسی شعر سروده است. پیش از او و همزمان با او شاعرانی به زبان فارسی بوده اند که شاید در میان مردم زمان خود شهرت و محبوبیت داشته باشند، اما شعرهای اندکی از آنها برجای مانده است و میزان در آنها از نظر شعر کمتر است. زیبایی، ثبات و زیبایی. یک جریان قرار داده شده است.

در تصویری که شعر رودکی از احوال انسان و طبیعت می دهد، همان طراوت و اصالت و طراوت را می یابیم که گاه در نگاه حیرت زده و در عین حال صمیمانه کودکان به جهان می یابیم. کلمات و مفاهیم بکر، روشن و دست نخورده هستند. مقایسه و مقایسه، ملموس و عینی است و خواننده یا شنونده را به چاهی از ابهامات و شبهات حواس پرت نمی کشاند.

آنچه از شعر رودکی باقی مانده است، مانند پایه‌ها و گاه ستون‌ها و نقش‌های پراکنده ظریف ویرانه‌های یک بنای باستانی است که اکنون می‌توان شکوه آن را از این بقایای نادر و پراکنده تجسم کرد.

شعر فارسی بعد از رودکی، چه از نظر فرم و قالب و چه از نظر موضوع و مضمون، بیشتر همان مسیری را طی کرد که رودکی برای آن گشود. تنها در آغاز قرن چهاردهم، تقریباً هزار سال پس از مرگ رودکی بود که شعر فارسی از راهی که او برای آن ترسیم کرده بود منحرف شد و گویی وارد دنیای دیگری شد. با این حال، بیشتر شعر فارسی همچنان در همان مسیری است که رودکی اولین مسیر هموارسازی بود. (دهقانی، محمد، رودکی، پدر شعر فارسی، انتشارات نی، 1393)

منبع: ایسنا

کاربر گرامی لطفا برای ارسال نظر ثبت نام کنید.

پست الکترونیک

شرح

ارسال


چرا رودکی «پدر شعر فارسی» است؟

سایز متن

دارد

لینک کوتاه در صفحه کلید کپی شده است! http://akhr.ir/9422206

آنا/ دلیل اینکه رودکی مدام در محافل مختلف «پدر شعر فارسی» خوانده می شود چیست؟ آیا به این دلیل است که او یکی از قدیمی ترین شاعران است یا چیز دیگری او را برجسته کرده است؟

۱۳ دی ماه روز بزرگداشت رودکی در تقویم است، به همین مناسبت یادداشت سعید تسفیری، استاد زبان و ادبیات فارسی را می خوانید.

می گویند فارسی زبانان شاعرترین مردم دنیا هستند. آنها ذهنی فلسفی دارند و به ادبیات از منشور عقل و احساس می نگرند.

در عمر هزارساله زبان فارسی دری – از آغاز تا امروز – از شاعران بسیاری یاد شده و از هر یک آثار و نوشته هایی به جای مانده است. برخی از آنها شناخته شده و برخی ناشناخته تر، اما در این میان کیست که نام «رودکی» را از این شاعر نامدار ایرانی نشنیده باشد؟!

اگر او «پدر شعر فارسی» است، به این دلیل نیست که از همه پیرتر است! بلکه به این دلیل که پرچم شعر فارسی را یدک می کشد. اینها رودکی هستند که برای اولین بار در تاریخ ادبیات ایران به صورت حرفه ای شعر سروده و به ثبت رسانده اند. اگرچه امروزه تنها بخش کوچکی از آثار او باقی مانده و اشعار او بر اثر هجوم اقوام بیگانه، آتش زدن کتابخانه ها، شست و شوی کتاب ها و بی توجهی های تاریخی از بین رفته است، اما به عنوان نمونه ای از «مشت، خروار»، آنچه از آثار او باقی مانده نشان دهنده است. قوت شعری و اندیشه عمیق او در بیان احساساتش نهفته است.

رودکی در دورانی می زیست که هم عصرانش غرق در شعرهای سبک خراسانی بودند و چاپلوسی و مدح پادشاهان و وزیران و صاحبان مناصب قدرت در شعر این دوره جلوه گری می کرد. اگرچه گریزی از این سنت نیست، اما رودکی با انتخاب زبانی متعادل و پرهیز از چاپلوسی های پیچیده، شخصیت تازه ای به شعر فارسی این دوره می بخشد.

نابینایی رودکی نعمت بزرگی برای ادبیات ایران است که شعر او را به شعر حسی تبدیل کرد. «بوی» حال و هوای مولیان را استشمام می کند و «خاطره» دوست مهربان را به یاد می آورد و سنگ های بزرگ رودخانه آموی را «زیر پایش» شبیه پرنیان لمس می کند. دستش را روی بدن اسب می گذارد و متوجه می شود که آب رودخانه جیحون تا کمرش بالا آمده است.

استفاده از کلمات کلیدی حسی در آثار رودکی فوق العاده است و تبدیل یک شعر خشک و ستایش آمیز به غزلی عاشقانه از مهارت های خاص اوست.

بوی حال و هوای مولیان اینجا می آید

به یاد دوست خوب همی

راه او خشن و ناهموار است

زیر پای من، همی خواهد آمد

آب شادی جیحون بر دوست

ما را ساکت نگه دار تا او بیاید

ای بخارا! شاد باشید و دیر

باشد که شما خوشحال باشید

میر ماه است و بخارا آسمان

ماه به آسمان خواهد آمد

میر سرو است و بخارا باغ

بیا بستان حامی

احسنت و ستایش

اگر از دست دادن گنج وجود دارد، پس

او این شعر بی نظیر را با صدای جادویی خود با ساز برای «نصر بن احمد سامانی» می سراید که چند سالی است از بخارا به هرات می رود و قصد بازگشت ندارد و شاه با شنیدن او، حتی بدون کفش، بر اسب سوار شد و به سوی بخارا شتافت.

حالا این شعر را چند بار بخوانید، شعر دیوانی کجاست؟ ! درهم تنیدگی کلمات با احساسات شاعرانه آنقدر قوی است که گویی مخاطب شاعر عاشقی جاودانه است نه شاه!

رودکی آن پیرمرد عبوس و خسته کننده ای نیست که بخواهیم تصور کنیم، او قلبی جوان، روحی شاداب و زبانی تازه دارد. شعر او شعر زندگی است و حتی پس از گذشت این همه سال و گذشت قرن ها، هنوز ادبیات فارسی برای او زنده است و به راستی اگر کسی مثل «رودکی» و «رودکیس» را نداشتیم، زبان فارسی. ناپدید می شد و شاید چیزی از زبان فارسی باقی می ماند… فقط امروز است که می توانیم این گونه بنویسیم و از طریق آن با یکدیگر صحبت کنیم!

اما سوال مهم این است که نسل امروز چقدر رودکی و تاثیر او بر ادبیات فارسی و زبان مادری اش را می شناسند؟!

این نسل غیر قابل ملامت است. تقصیر اصلی ماست که نمی توانیم میراث پدرمان را به فرزندانمان تقدیم کنیم و ارزش واقعی آن را نشان دهیم! دور شدن از ارزش‌های ادبی، تاریخی و فرهنگی ایران می‌تواند آسیب‌های جدی به پیکره این نسل وارد کند. وزارت فرهنگ و ارشاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی لطفا کاری بکنید!

به گزارش «تابناک»، ایسنا، پنجمین روز از دی ماه به نام «روز یادبود رودکی» نامگذاری شده است. او را پدر شعر فارسی می نامند و یک سلسله القاب افتخاری به او نسبت می دهند. از آدم الشعرا، سلطان الشعراء، شاعر سبحان الدشات، رهبر گروه اساتید پیشرفته، پیشوای قافله الشعراء، تا صاحب قرآن، شاعر و پیشگامان آسمانی و… . . . که بیشتر ویژگی های توصیفی است و گاه ادای احترام و گاه بر استعداد بالای سخنوری شاعر تاکید دارد.

رودکی در عصر سامانیان می زیسته که خاورشناسان این دوره از تاریخ ایران را با عناوین مختلفی از جمله «عصر طلایی فرهنگ»، «رنسانس اسلامی»، «اینترلود ایرانی» می نامند. این دوره نیز عصر شکوفایی ادبیات به شمار می رود و همه شخصیت های برجسته ادبیات فارسی ریشه در این دوره دارند.

اطلاعات ما از زندگی شاعران بزرگ بسیار محدود و آمیخته با داستان هایی است که معمولاً مردم درباره افراد مهم و مشهور می سازند و منتشر می کنند. آنچه از رودکی به یقین نزد یعقیق می توان گفت این است که او در اواسط عمر به دربار سامانی پیوست و در عهد امیر نصر بن احمد و در واپسین سالهای او به اوج شکوفایی و شهرت رسید. زندگی او در درماندگی و هرج و مرج گرفتار شد و در سال 329 قرن چهارم) در زادگاهش درگذشت.

یکی از چیزهای معروف رودکیف نابینایی اوست. سعید نفیسی در مقاله ای به تفصیل این مشکل را توضیح داده است. یکی دیگر از داستان های معروف رودکی، داستانی از قصیده «بوی جوی مولیان» است.

اما آنچه مسلم است پیش از او شاعران فارسی زبان دیگری نیز بوده اند و برخی از آنان مانند مسعودی مروزی اشعار بلندی چون شاهنامه سروده اند. اما در مقایسه با اشعار باقی مانده رودکی، از نظر وزن، آهنگ، واژگان و معنا، اغلب درشت و ناهموار هستند. به گفته سامانی، «نخستین کسی که به فارسی شعر خوب سروده، او [رودکی] بود». و به قول ابوسعد ادریس حافظ «رودکی در شعر فارسی پیشوای زمان خود بود». رودکی به دنبال فردی با کم تجربه در زبان فارسی بود که در آن زمان هیچ قلمرویی برای فن بیان ناب نداشت. (شریف، «نقد شعر رودکی»، خراسان پژوهی، بهار و تابستان 1379)

شاید رودکی از نظر میزان شعری که سروده در ردیف اول شاعران فارسی زبان قرار گیرد. رشیدی سمرقندی در قرن ششم هجری تعداد اشعار او را یک میلیون و سیصد هزار بیت دانسته است: «شعر او را سیصد و سیصد هزار شمردم / و اگر بشماری زیاد شود». عوفی اشعار خود را در لباب اللباب در 100 کتاب ذکر کرده است. حمدالله مستوفی این عدد را هفتصد هزار و جامی را یک میلیون و سیصد بیت (ظاهراً به جای سیصد هزار) دانسته است. اسدی در مناظره عجم عربی بیان دیگری درباره تعداد آیات خود دارد که معقولتر به نظر می رسد. به گفته وی، ابیات رودکی بیش از یکصد و هشتاد هزار بیت بوده است، «شاعر چو غازان رودکی شاعری بود که بیش از یکصد و هشتاد هزار بیت از در دیوان سروده است که از آن فقط چند قصیده، قطعات، رباعیات باقی مانده است. و چند بیت پراکنده.مرحوم نفیسی تعداد اشعار رودکی را 1047 قصیده فرموده است.البته علی اشرف صادقی در مقاله ای 53 بیت تازه کشف شده در ایران و خارج از کشور را شناسایی و تحلیل کرده است که با این بازخوانی از اشعار موجود رودکی به 1100 بیت می رسد. آیات

تنوع اوزان و سبک فارسی در ابیات به جا مانده از رودکی در قالب قصیده، قصیده، غزل، رباعی و ابیات پراکنده که باقی مانده است، به او برتری و برتری خاصی نسبت به هم عصرانش می دهد. رودکی اشعار خود را در ده بحر و هشتاد و سه ثقل سروده است. تقریباً همه شاعران فارسی زبان و ذحافات مختلف از آن استفاده می کردند.

از نظر تعداد اوزان به کار رفته در دیوان خود حتی از سنایی پیشی گرفته و تنها خاقانی است که در دیوان خود وزنه های بیشتری از رودکی به کار برده است. شاید بتوان گفت در ایران پس از اسلام، جامع ترین مجموعه اوزان عروضی فارسی را برای اولین بار در اشعار رودکی می توان دید. (فلاح، غلامعلی، «ساختار اشعار رودکی»، متن شناسی ادبیات فارسی، زمستان 1394، شماره 4)

محمد دهقانی نیز نوشت: تنوع اشعار رودکی از نظر وزن، قالب و مضمون نشان از شاعری پرکار و چیره دست او دارد.

بخش مهمی از اشعار رودکی، اشعار روایی اوست که در قالب مثنوی سروده است. اولین و مهمترین این مثنوی ها ترجمه عربی «کلیله و دمنه» ابن مقفع بود که به دستور امیرنصر سامانی توسط ابوالفضل بلعمی به فارسی برگردانده شد و سپس رودکی ترجمه او را تصحیح کرد.

از این منظومه بلند که به سنگینی مثنوی مولوی است، تنها 129 بیت پراکنده باقی مانده است که شاید برخی از آنها مربوط به شعر رودکی دیگر، یعنی سندبادنامه باشد.

رودکی در سرودن قصیده و غزل استاد بود و اوزان بسیاری از شعر فارسی از جمله وزن رباعی را ابداع کرد. تنوع اوزان و ترازوهایی که رودکی اشعار خود را در آن سروده است نشان از تسلط قطعی او در هنر عروض دارد.

رودکی را باید پدر شعر فارسی دانست. البته او اولین کسی نیست که به فارسی شعر سروده است. پیش از او و همزمان با او شاعرانی به زبان فارسی بوده اند که شاید در میان مردم زمان خود شهرت و محبوبیت داشته باشند، اما اشعاری اندک از آنها باقی مانده است و کمیت آن کمتر از شعر رودکی است. قرار دادن.

در تصویری که شعر رودکی از احوال انسان و طبیعت می دهد، همان طراوت و اصالت و طراوت را می یابیم که گاه در نگاه حیرت زده و در عین حال صمیمانه کودکان به جهان می یابیم. کلمات و مفاهیم بکر، روشن و دست نخورده هستند. تشبیهات و استعاره ها ملموس و عینی هستند و خواننده یا شنونده را به چاله ای از ابهامات و شبهات حواس پرت نمی کشانند.

آنچه از شعر رودکی باقی مانده است، مانند پایه‌ها و ستون‌ها و نقش‌های گاه ظریف و پراکنده ویرانه‌های عمارت بی‌نظیر و کهن است که اکنون می‌توان شکوه و عظمت آن را از این بقایای کمیاب و پراکنده نمایان کرد.

شعر فارسی بعد از رودکی، چه از نظر فرم و قالب و چه از نظر موضوع و مضمون، بیشتر همان مسیری را طی کرد که رودکی برای آن گشود. تنها در آغاز قرن چهاردهم، تقریباً هزار سال پس از مرگ رودکی بود که شعر فارسی از راهی که او برای آن ترسیم کرده بود منحرف شد و گویی وارد دنیای دیگری شد. با این حال، بسیاری از شعر فارسی همچنان همان مسیری را طی می کند که رودکی اولین مسیر هموارسازی اصلی بود. (دهقانی، محمد، رودکی، پدر شعر فارسی، انتشارات نی، 1393)

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا