چرا باید خدا را بشناسیم

ادیان آسمانی، پیشوایان دینی و علمای اخلاق بر خودشناسی و نیاز به مراقبت از خود تأکید فراوان دارند، البته تأکید و توصیه آنها راهنمای حقیقت طبیعی و عقلانی است. روح انسان ها روایتی جداگانه گشود. در سوره مائده آمده است: «الیکم انفسکم لا یذرکم من ذال زاد الاحتدیتوم؛ مواظب خودت باش، هر که گمراه شد اگر هدایت شدی به تو ضرری نمی رساند.» در این زمینه نزدیک به 30 جمع آوری کرده است. روایاتی با مضامین مختلف از مولای متقیان علی (ع). مشهورترین روایت در این زمینه روایت پیامبر (ص) است که می فرماید خودشناسی راه شناخت خداست: «من ضایع العلم نفسه و معرفت ربّکم; هر که نفس خود را بشناسد، خدای خود را می شناسد. «. (2)
اگر صفات و خواص خود را نادیده بگیرد، نمی تواند خود را بهبود بخشد تا بتواند با این معرفت خدا را بشناسد. خودشناسی درجات مختلفی دارد: مرتبه، نوعی از خودشناسی است که موضوعات در آن با هم ارتباط دارند. به خودشناسی از نظر استعدادها و دارایی های خاصی که در هر یک از زن و مرد وجود دارد نوع دیگر خودشناسی اخلاقی است که در آن خودشناسی مربوط به شناخت صفات، استعدادها و خواص اخلاقی است.
از یک از دیدگاه دینی، خودسازی در گرو معرفت خداوند است و معرفت به خدا را می توان در پرتو خودشناسی تبیین کرد: خودشناسی، معرفت خدا، رشد فردی. به دست آوردن اطلاعات در مورد چیزهایی که به نوعی خارج از وجود او و در عین حال مربوط به آن هستند. برای انسان (در خودشناسی) سه حالت متصور است:
1- آغاز و از کجا آمده است.
2- وضعیت فعلی و کارهایی که باید انجام دهد.
3- آخر و کجا خواهد رفت. باید خود را بشناسد، یعنی شرایط حاکم بر وجودش را بررسی کند. البته حالات مذکور در بیرون یا در مقابل وجود انسان قرار نمی گیرند، بلکه در واقع سیر تکاملی خود انسان هستند. اگر بخواهد جایگاه وجودی خود را در این دنیا شناسایی کند، ابتدا باید وجود خود را از طریق و از طریق آن بشناسد. شناخت مراحل سه گانه حاکم بر سیر و زندگی انسان دو حسن دارد:
1- شناخت تمام وجود.
2- تأثیر هر مرحله در شناخت سایر مراحل.
در آراء و معارف دینی مراحل رشد را بشناسید. از بعد مادی انسان، نگاه او به او تبدیل به خودش می شود. تعابیری که قرآن کریم برای بیان جنبه مادی انسان به کار برده است عبارتند از: خاک، (4) گل، (5) گل چسبنده، (6) گل گندیده، (7) دانه، (8) آب چشمه، (9) و لخته خون (10)
آگاهی انسان از شرایط اساسی خود او را واقع بین و دیدگاه او را معقول می کند و از غرور و تکبر باز می دارد. از نظر قرآن یکی از عوامل کفر و شرک و انحراف، جهل به آغاز خلقت و قدرت خداوند در خلقت مخلوقات است. (11)
از این رو قرآن ما را به تفکر در احوال انسان تشویق می کند. (12)
در حالي كه برخي از آيات دلالت بر عظمت انسان دارد و او را خليفه خدا و عابد ملائكه مي داند ولي آيات ديگر انسان را ضعيف و شتابزده و حريص مي داند. انسان در مورد خلقت خود و موقعیتش که هم توانایی پیشرفت و رشد دارد و هم امکان انحراف و عصیان، او را به انتخاب درست وا می دارد. این خودشناسی، شناخت استعداد و توانایی یا خودشناسی خلاق است. خودشناسی تکوینی مقدم بر معرفت خداست و معرفت به خدا مقدم بر خودسازی.
پس از تجربه آغاز و مرحله اولیه وجود خود می توانیم به معرفت خالق خود دست یابیم زیرا زمانی که انسان خود را موجودی ضعیف و پست بداند و وابستگی خود را به قدرت احساس کند. کرد، راهی به سوی معرفت خدا پیش روی او باز می شود. بنابراین خودشناسی از این نظر (از نظر ارتباط با مبدأ و شناخت آن) مقدمه و زمینه ساز معرفت خداوند است. این دو پشتوانه اطلاعاتی (شناخت خود و خدا) توشه سفر انسان در شرایط فعلی است و او را برای خودسازی آماده می کند. بنابراین، خودسازی مستقیماً متکی بر آگاهی از وضعیت موجود و آگاهی از انگیزه ها، حالات و رفتار انسان در آن موقعیت است. اما زمانی که خودشناسی ضامن کمال باشد که با علم به مرحله سوم سیر وجودی یعنی معاد و پایان زندگی تکمیل شود، در حیطه گرایش ها و محبت ها قرار می گیرد نه حوزه شناخت ها (13)
نتیجه:
1- خودشناسی نه تنها در بعد اخلاقی مرتفع است، بلکه همه ابعاد هستی (اعم از مادی و معنوی) را در بر می گیرد، هرچند نتیجه آن صرفاً اخلاقی است. و معنوی، زیرا انسان باید خود را کاملا بشناسد تا در بعد روح و روان انتخاب درستی داشته باشد. گام عبارت است از:
الف) خودشناسی خلاقانه، یعنی شناخت استعدادهای به کار رفته در خلقت انسان و کیفیت خلقت او.
ب) شناخت خود در دنیا به معنای شناخت موقعیت و جایگاه خود در جهان است.
ج) پس از آن خودشناسی به معنای دانستن پایان عمر است. مقدم بر معرفت خدا و معرفت خدا مقدم است.
4- ثمره خودشناسی و خداشناسی در رشد فردی و خودآموزی ظاهر می شود. بنابراین بدون آگاهی فرد از مشکلات آموزشی، غلبه بر وضعیت موجود (در فرد) و رسیدن به وضعیت مطلوب ممکن نخواهد بود. همانطور که در آیه 30 سوره روم آمده است، اما اکثر مردم در آگاهی آگاهانه از آن غافل می شوند. به عبارت دیگر: بیشتر مردم از شعور و احساسات طبیعی خود آگاه نیستند و آنچه را که علم علمی دعوت به کمال می شود ندارند، زیرا تا زمانی که انسان کمال خود را نشناسد از تهذیب نفس و نفس خود باز می ماند. -improvement.
یکی دیگر از موضوعات مهمی که در خودشناسی، ارتباط و تقرب به خدا نقش دارد جاودانگی است، یعنی انسان دوست دارد زندگی ابدی داشته باشد، زیرا انسان از مرگ می ترسد، زیرا تصور می کند که زندگی اش در حال تمام شدن است. . با مرگ برای او زندگی از هر چیزی عزیزتر است و بالاتر از آن آرزوی رسیدن به حیات جاودانی است و این مهم در اطاعت از خدا (و با خودشناسی و معرفت خدا – خودسازی) است. آنها را پیدا کرد و حل کرد، زیرا اولین قدم برای شفای بیماری های روحی و جسمی شناخت بیماری هاست. مرحوم فیض کاشانی برای کشف عیوب چهار راه را ذکر می کند:
، اول اینکه انسان به معلمی که آگاه به عیب نفس و اسرار و مفاسد اخلاقی است نزدیک شود و اعمال او را به دقت بررسی کند.
. ثالثاً: انسان عیب خود را از دهان دشمنانش بشنود، زیرا دشمنان به دقت مراقب عیب و خطای انسان هستند. او باید خودش را بررسی کند و ببیند آیا این صفات ناپسند را دارد؟ (14)
—— —————— ———————- ———————————————– ———–
پی نوشت:
(1) مائده (5) آیه 105 و سوره های لطف (41) آیه 53 و ذاریات (51) آیه 21 و حشر (59) (59) (799988) بحارالأنوار، ج 2، ص 138. 2، ص. 32، حدیث 22.
(3) علی (علیه السلام) فرمود: «خداوند مرا بیامرزد، در این راه و آن گونه و در آن. خدا به کسی رحم کنه » تا بداند از کجا می آید و کجاست و به کجا می رود.» ر.ک: مقدمه ای بر تعلیم و تربیت، دفتر همکاری گروه ها و دانشگاه ها، ص 110، چاپ تهران
(4) حج (22) آیه 5.
(5) ثواب (6) آیه 2.
(6) صفات (37) آیه 11.
(7) پیتر (15) آیه 26.757587599) آیه 26.7575875999 99888(9) طارق (86) آیه 5 و 6.
10) Alqa (96) Verset 1 و 2,
8 (11) Infatar (82) Verset 6 و 7.75757599888 (12) بله (36) Cooperation (367575998888) , اهداف آموزش از دیدگاه اسلام، ص 139-110، با تطبیق و تهذیب، 49-57؛ ملا احمد نراقی، معراج السعاده، ص 7-10؛ اهداف تعلیم و تربیت از دیدگاه اسلام، دفتر اداره کل. and University Cooperation, pp. 106-129; آیت الله مصباح یزدی، به سوی خودسازی، صص. 13-29، 188 و 178; محمدباقر حجتی، روانشناسی اسلامی، صص. 420-435; میزان الحکمه، ج 1، ص 138. 3، ص 1876-1883; محمدعلی سادات، اخلاق اسلامی، صص. 135-127.

موضوع «معرفت الله» یا «معرفت الله» همواره اصیل ترین و بدیع ترین موضوع شناختی برای انسان بوده است. زیرا «خدا را بشناسید» و مشخص کنید که آیا جهان خلقت تصادفی به وجود آمده است یا خدایی وجود دارد که آن را آفریده است؟ تعریف همه چیز، از جمله انسان، آنها را متفاوت می کند و بنابراین نقش اصلی را در تعریف زندگی و تبیین هدف آن ایفا می کند.

خداشناسی فقط امری مقدس نیست که ربطی به زندگی فردی و اجتماعی ندارد. اگر دنیا آغاز و پایان دقیق و عاقلانه ای نداشته باشد و به قول غربی ها دنیا کتابی قدیمی است که آغاز و پایانش سقوط کرده است و بنابراین انسان در این مدت کوتاه عمرش فقط انسان است معقول و حلال. و عاقلانه زیستن چیزی جز شعار نیست. فایده ای ندارد، بهتر است اصالت با «لذت» باشد و ارزش ها نسبی و مبتنی بر لذت باشد. مبارزه برای بقا تنها قانون جاری است و «قدرت» تنها عامل بقا، موفقیت و لذت تلقی می شود، همان فرهنگی که در عصر جاهلیت و آنچه ما آن را عصر حجر می نامیدیم و امروز بر جهان حاکم است. از کفر غرب و شرق و همچنین مجهز به سلاح های تکنولوژیک است. و با نیروی سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی، تبلیغاتی و… طرح و القا می شود.

اما شناخت و ایمان به خداوند متعال، تعریف و بینش انسان را از زندگی و حقایق هستی تغییر می دهد، آفرینش و زندگی را پایدار و جهت دار جلوه می دهد، نشان می دهد که سعادت و سعادت مستلزم رشد و نگرش به هستی و کمال ناب است. و برای تعیین ارزش و ضد ارزش چارچوب و اصولی ارائه می کند.

بنابراین شناخت خدا اصیل ترین و اولیه ترین موضوع «شناختی» بشریت است، چه در مقام پذیرش و چه در مقام رد، چه در مقام ایمان و چه در مقام کفر.

اما سؤال این است که چگونه باید خدا را بشناسیم و اساساً باید او را بشناسیم یا او باید خود را به ما بشناساند؟

بدون شک اگر خدا پنهان است، اگر در جایی است و مخلوقاتش در جایی دیگر، اگر از دسترس عقل و علم بشری دور است، و برای همگان قابل رویت نیست، و معرفت او نیازمند ژرفاست. تحقیق، مطالعه عمیق و کاوش عمیق فکری و علمی، پس دیگر خدا نیست و نمی تواند خدا شود و جهان را هدایت کند. او خدایی برای فیلسوفان، دانشمندان، نخبگان، نوابغ و بالاتر از همه خواهد بود. اما اگر خدا خداست، باید به وضوح و به آسانی قابل تشخیص و حتی برای همه باشد، از فیلسوفان و نوابغ گرفته تا مردم عادی، از جمله کولی ها و روشنفکران و دانشمندان مظلوم. همه می توانند با او ارتباط برقرار کنند، او را صدا بزنند و جواب بگیرند، به گونه ای که منادی فکر کند جز او و خدایش، موجود دیگری مرزوق و منادی وجود ندارد. فریاد می زند: خدای من! و آنی جواب می شنود: بگو بنده من. بگوید: حاجتی دارم. گوش کن: آن را بخواه تا به تو بدهم. چون من تو را دوست دارم و تو مرا دوست داری.

«و پروردگارت فرمود: من با تو دعا می کنم…» (غافر 60 ساله)

ترجمه: و پروردگارت فرمود مرا بخوان تا اجابت کنم…

نکته مهم دیگر این است که «علم» نوعی احاطه فکری و علمی بر موضوع معرفت است و نوعی تسلط شناختی عارف مشهور است و بدیهی است که خداوندی که خلقتش می تواند بر آن احاطه داشته باشد و او را شکست دهد. و ظرفیت وجودی او بسیار محدود است. خواه در عقل و روح مخلوق خود جای گیرد و بنده را به محیطی برای پروردگارش تبدیل کند، اصلاً خدا نیست.

خوب چه کار کنیم؟ انسان از یک سو باید بداند که هستی خدا را دارد یا ندارد و از سوی دیگر شناخت خدا ممکن نیست. پس راه حل چیست؟

این همان نکته ای است که بشریت معمولاً از آن غافل می شود و سردرگمی می کارد. از امام صادق (ع) پرسیدند: چگونه خدا را بشناسیم؟ و در این زمینه پاسخ دادند: چه چیزی را می خواهی خداوند بداند و آیا قادر به دانستن آن هستی؟ پس همه تعجب کردند که چی؟ این همه آیات و انبیا و معجزات و کتب و ادیان و آداب آمده اند تا تو را به شناخت خدا دعوت کنند، حالا می گویند: تو را چه شده و اصلاً نمی توانی بدانی! پس پرسیدند: پس چی؟ گفت: برای خداست که خود را به تو بشناساند. پرسیدند: پس وظیفه ما چیست؟ گفت: وظیفه شما این است که به این شناسایی ایمان بیاورید. به عبارت دیگر حقیقت آشکار را انکار نکنید و شک نکنید.

همه دانش بر اساس این قانون است:

آری، بر خداوند متعال است که با مخلوقات خود از جمله انسان که موهبت عقل، منطق، اختیار و اختیار را دریافت کرده است، همذات پنداری کند و بر انسان است که خود را نادیده نگیرد، به این همذات پنداری باور نکند. در کمال ناباوری

اگر کمی فکر کنیم متوجه می شویم که این سوال عجیب، جدید و پیچیده ای نیست، اما نمی دانستیم. زیرا نه تنها معرفت خداوند متعال، بلکه علم به همه چیز نیز بر این اصل استوار است. هر چیزی ابتدا با تجلی اش شناخته می شود، سپس به تجلی و ادراک خود آن را می شناسیم.

به عنوان مثال یک گل زیبا و معطر را در نظر بگیرید. آیا قبل از اینکه شکوفا شود، خود را نشان دهد، اندازه، رنگ، بو و خواصش را نشان دهد، برای ما قابل تشخیص است؟ و آیا می‌توانیم بدانیم چه چیزی از حقیقت ما ظاهر نشده است؟ همین امر در مورد سایر اشیاء یا موجودات زنده نیز صدق می کند.

مردم چگونه یکدیگر را می شناسند؟ می گویند: این سیاه است، این سفید است – این زن و این مرد – این بزرگ و این کوچک – این موحد است و آن کافر – این ظالم است و این صالح است – این یک فاضل و جاهل است و… آیا مردم خود را از طریق تحقیقات فکری و علمی می شناسند یا همه اول خود را می شناسند و دیگران آن گونه که ظهور کرده اند می شناسند؟ چنان که فرمود: یکی از حکمت های سنجیده، سخن گفتن یا حجاب است، خوب شناخته شدن. زیرا درک انسان از ارزش و منزلت زن یا مرد، متناسب با چگونگی ظهور، ظهور و بروز آنهاست.

پس این خدای متعال است که برای شناخت مخلوقات و شناخت خود باید تجلی کند و چنین کرده است. و سپس انسان است که می تواند آن را به همان اندازه در تجلی و به همان اندازه در بزرگی اش بشناسد.

گل گل است و تجلی دارد، اما شناخت رهگذر، انسان معمولی، گیاه شناس، شیمیدان، کارشناس محیط زیست، شاعر، نقاش، عاشق و… متفاوت است. بدیهی است که نابینا نمی تواند رنگ گل را تشخیص دهد، کسی که حس بویایی را از دست داده عطر آن را نمی فهمد، کسی که هوش ندارد بدون دیدن آن از آنجا عبور می کند. کسی که شعور ندارد ظالم می پرد و این مانع از لطف و لذت دیگران می شود.

«ما آیات خود را در افق و درون خودشان به آنها نشان می‌دهیم تا برایشان روشن شود که حق در نزد پروردگارت متوقف نمی‌شود، بلکه برتر از هر چیزی است. » (فصلت، 53)

ترجمه: به زودی آیات خود را در آفاق و در دلهایشان به آنها نشان خواهیم داد تا برایشان روشن شود که او حق است. آیا کافی نیست که پروردگارت خود شاهد همه چیز است؟

آری خودش را نشان داده و همه جا شناخته شده است، انسان مختار است که چشم و گوشش را ببندد یا باز کند، بپذیرد یا انکار کند.

همه چیز با آثار شناخته می شود نه با ذات:

در روایات تأکید شده است که «تفکر جلال الله و لا تدبر ذات الله». به عبارت دیگر: به نعمت های خدا اعتقاد نداشته باشید و به ذات خدا فکر نکنید.

بدیهی است که همیشه یک «چرا» برای عقل، روح و تفکر صحیح وجود دارد. لذا می پرسد: چرا به ذات خدا فکر نکنم؟ چرا ماهیت او غیرقابل تشخیص است؟ چرا او را فقط با آثار و برکاتش می توان شناخت؟

در پاسخ به این، عقل سلیم این است که شما نمی توانید بر خالق خود تسلط فکری و علمی داشته باشید. کوچکترین را نمی توان محاصره کرد، مخلوق را نمی توان برتری فکری و علمی بر خالق کسب کرد و…

همه این پاسخ ها عقلی و صحیح است، اما یک نکته را نباید نادیده گرفت: «نه تنها خدا، بلکه اصل هر چیزی را نمی توان شناخت و هر چیزی را به آثارش می شناسند نه به ذاتش». [و البته این سؤال حکمت هایی دارد که وارد آن نمی شویم، از جمله اینکه جوهره همه چیز وجود و هستی است و فقط وجود خدا وجود دارد و هر چیزی که هست مظهر وجود اوست. ]

برگردیم به بحث. از شما می خواهند که خودتان را معرفی کنید و این گل، این حیوان، این عنصر یا حتی یک قانون و یک اصل فکری یا علمی (تجربی) را شناسایی کنید. چه جوابی می دهید؟ هر چه بگویید: این نشانه ها و آیات و اسماء و آثار شماست و نه ذات و چیزهای دیگر.

در مقدمه خود می گویید: من از نظر نوع خلقت انسان هستم، از نظر جنسیت مرد یا زن، از نظر ملیت ایرانی هستم، از نظر اعتقاد مسلمان هستم، نام من علی یا فاطمه است. از نظر گویش فارسی یا آذری یا… من قد بلندم یا کوتاه، رنگ چشم و ابرویم مشکی است یا قهوه ای، چاق هستم یا لاغر، مجرد هستم یا متاهل، پدر هستم یا مادر، اینها را دوست دارم. چیزها و من از این چیزها خوشم نمی آید …. و خلاصه هر چه بگویی این نشانه ها (آیات و اسماء) و آثار توست و نمی توانی ذات خود را حتی برای خودت بشناسی و تعریف کنی، چه برای دیگران. .

نتیجه:

پس در معرفت دو اصل اساسی وجود دارد: اولاً هر چیزی معلوم است و سپس دیگران به اندازه تجلی و ظرفیتش آن را می شناسند و ثانیاً شناخت هر ذاتی محال است و همه چیز با نشانه ها و آیات و آثار شناخته می شود. خواهد بود

پس هر چه با دید محدود سر و یا با دید عمیق عقل و علم و دانش بنگریم، اولین چیزی که در آنجا می بینیم تجلی «وجود» است. بنابراین نمی توان «وجود» یا به عبارتی «وجود» را انکار کرد. و «هستی» نیز جمال «سبحان» از هر گونه نقص و نیستی است و دوت بر او وسیله ای ندارد. بنابراین یکی است و مشابهی ندارد. و آنگاه انوار هستی اعم از علم، جمال، قدرت، حکمت، فضل، رحمت و سایر اسماء و آثار کمال (هستی) را در او می بینیم. و در یک جمله: به هر کجا و هر چه نگاه کنیم خدا را می بینیم. او در همه جا، در بیرون و باطن، خود را نشان داده و به ما شناسانده است و وظیفه ما فقط خردمندی است نه تکفیر.

«او اول و آخر و ظاهر و باطن و او داناست» (الحدید، 3).

ترجمه: او اول و آخر و ظاهر و باطن است و همه چیز را می داند.

داستانی در رؤیت خداوند:

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در حال ایراد خطبه بود که یکی از شنوندگان برخاست و پرسید: یا امیرالمومنین! شما چی فکر میکنید؟ ای امیرالمومنین! آیا پروردگارت را دیده ای؟! گفت: چگونه پروردگارم را می پرستید؟ – چگونه می توانم خاخامی را که ندیده ام پرستش کنم؟! و سپس برای توضیح و روشن شدن سؤال می فرماید:

«طرح العیون با مشاهده چشم، اما تره القلوب با حقایق ایمانی – خداوند را با چشم (بصر حسی) با مشاهده و بینایی بصری نمی بیند، بلکه دل ها با حقایق می بیند. از ایمان.”

کلمات کلیدی:  یادداشت   توحید 

✔️ چگونه خدا را بهتر بشناسیم؟

شناخت خدا ابتدا به شناخت خود بستگی دارد. هر چه بیشتر خودمان را بشناسیم و درونمان را بیشتر اصلاح کنیم، خدا را بهتر می شناسیم. افرادی که پاکترند و ایمان دارند به خدا نزدیکترند. وقتی به خدا ایمان داشته باشی حضور او را در زندگی خود احساس می کنی. در آن لحظه احساس می شود که نیروی بیرونی همیشه زندگی شما را پر از خیر و برکت می کند.

✔️ چگونه می توانم عشق خود را به خدا تقویت کنم؟

این کاملا به اقدامات ما بستگی دارد. باید صمیمانه و صمیمانه محبت خداوند را بخواهید تا شاهد برکات خداوند در زندگی خود باشید. راه رسیدن به خدا و شناخت خدایمان تقویت ایمانمان است.

✔️ با الهیات از کجا شروع کنیم؟

باید سعی کنیم خودمان را پاک کنیم. برای این کار باید تمام افکار منفی و ناخالصی‌های درونی را دور بریزیم. بیایید بیشتر به زیبایی زندگی نگاه کنیم. از تمام زیبایی ها با تمام وجودشان لذت ببرید. خداوند در تمام صحنه های زیبای زندگی ما حضور دارد و ما تمام مسیری را که به خدا منتهی می شود احساس می کنیم. وقتی در طبیعت هستیم احساس بهتری داریم زیرا نزدیک بودن به طبیعت یعنی نزدیک شدن به خدا.

چه چیزی در هر لحظه از زندگی ما را به خدا نزدیکتر می کند؟

به کار و حرف اطرافیانتان توجه نکنید و بگذارید خودتان و خانواده تان اسیر شما شوند. سعی کنید با خودتان صادق باشید. از انجام کارهای خوب و کمک به دیگران دست نکشید. ما باید حس های منفی را از خود دور کنیم. احساسات مخربی که در درجه اول توسط خودمان ایجاد می شوند، هر لحظه ما را از خدا دور می کنند.

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا