چرا از جمع بدم میاد

موضوع

متن شما

گروه بندی

سالن

سوال مورد نظر

گزینه ها

*لطفا قبل از عضویت در ایجاد موضوعات و نظرسنجی دقت کنید زیرا امکان ویرایش یا حذف محتوا پس از انتشار وجود ندارد. علاوه بر این، شما باید قوانین و مقررات Ninisite را رعایت کنید.

صرفه جویی

انصراف دهید

قبل از اینکه به این سوال نگاه کنیم و اینکه چرا من از همه متنفرم و از آنها متنفرم، باید به این نکته توجه کنیم که ممکن است همه ما از مردم خوشمان نیاید و هرکسی که ملاقات می کنیم برای ما فرد مورد علاقه و دوست داشتنی نباشد.

اما در برخی موارد این بیزاری افراد به یک احساس نفرت عمومی نسبت به همه تبدیل می شود که دلیل اصلی آن دلخوری، آسیب دیدگی و بی اعتمادی به تجربیات و روابط گذشته است.

زندگی در جامعه با وجود نفرت و احساسات ناخوشایند نسبت به افراد، کاری سخت و دشوار است که چالش های زیادی را در روابط اجتماعی، عاطفی، دوستانه، تحصیلی، حرفه ای و … به دنبال دارد.

جدای از چالش ها، احساس تنفر یکی از احساسات شدید و شدید است که قطعا تاثیرات منفی زیادی بر سلامت روان شما خواهد داشت.

معمولاً تأثیر نفرت بر ذهن و زندگی شما بسیار فراتر از فردی است که از آن متنفر هستید.

در این مقاله نگاهی عمیق به دلایل تنفر از دیگران، مشکلات روحی و روانی ناشی از تنفر از دیگران و راهکارهای رفع آن خواهیم داشت.

دلایل نفرت از دیگران

استرس و اضطراب: استرس همیشه شما را در افکارتان غرق می کند، عصبی بودن، تحریک پذیری زیاد نسبت به اتفاقات اطرافتان و عصبانیت بی مورد دیگران از اثرات استرس و اضطراب است. استرس مداوم و مداوم می تواند باعث ایجاد خشم شود تا جایی که از همه چیز و همه نفرت داشته باشید.

تفاوت های ایدئولوژیک و عمیق: باورها و ارزش های مختلف، ادیان مختلف، گرایش های مختلف سیاسی، فرهنگی و حتی ورزشی می تواند ما را عصبانی کند. فکر کردن به اینکه دیگران مخالف ما هستند می تواند یکی از دلایل اصلی عصبانیت و نفرت ما نسبت به اطرافیانمان باشد.

داشتن شخصیت درون‌گرا: انسان‌ها با یکدیگر متفاوت هستند، در حالی که ممکن است فردی اجتماعی و برون‌گرا باشد، دیگری ترجیح می‌دهد در منطقه امن خود بماند و آن را ترک نکند. برقراری ارتباط با افرادی که خارج از دایره باریک و صمیمی افراد درونگرا هستند معمولا برای آنها سخت و دشوار است. این سختی می تواند باعث ایجاد احساس نفرت و آسیب نسبت به دیگران شود.

اختلال اضطراب اجتماعی: اختلال اضطراب اجتماعی در تعامل با دیگران مشکلات زیادی ایجاد می کند. افراد مبتلا به این اختلال معمولاً هنگام برقراری ارتباط با دیگران دچار اضطراب، عصبی بودن، خجالت و آشفتگی می شوند که کاملا طبیعی است و باید درمان شود. این احساسات ناخوشایند می تواند تا حدی ادامه یابد که فرد از برقراری ارتباط با دیگران متنفر باشد.

مشکلاتی که نفرت از دیگران برای ما ایجاد می کند

متأسفانه احساس نفرت نه تنها بر روح و روان شما تأثیر منفی می گذارد، بلکه اثرات منفی جسمانی نیز دارد که در این قسمت به بررسی آن می پردازیم.

اثرات نفرت بر سلامت روان

همانطور که در قسمت اول مقاله گفتیم، نفرت یک احساس قوی و افراطی است که برتر از سایر احساسات مانند غم و اندوه یا عصبانیت است.

نفرت نیز موجب انزجار و اکراه می شود. پس طبیعی است که وقتی از هر چیزی که می بینید از همه وسایل ارتباطی و تعاملی بیزار هستید، وقتی وسایل ارتباطی، احساسی و تعاملی بسته است، گزینه های بهبود وضعیت و شرایط شما به شدت محدود می شود.

تنفر از دیگران زندگی شما را خسته کننده می کند و لذت بردن از زندگی را تقریبا غیرممکن می کند. نفرت انرژی و قدرت زیادی را از شما می گیرد و اجازه نمی دهد که شاد باشید.

اثرات نفرت بر سلامت بدن

ایجاد عادات ناسالم: نفرت و احساس بد نسبت به دیگران به خودی خود یک احساس آزاردهنده و ناراحت کننده است که انرژی عاطفی و روحی زیادی را از ما می گیرد. احساس نفرت معمولاً افراد را به سمت عادات ناسالم سوق می دهد مانند سیگار کشیدن، خوردن غذاهای ناسالم یا پرخوری، انواع اعتیادها مانند اعتیاد به الکل، اعتیاد به خودارضایی و سایر عادات بد که به طور موقت فرد را از فضای آزاردهنده دور می کند.

علاوه بر این، احساس تنفر نسبت به دیگران معمولاً منجر به ترسیم عادات سالمی مانند ورزش، معاشرت با خانواده، فعال بودن در محل کار و تحصیل و غیره می شود.

اثرات مستقیم فیزیکی: تجربه یک احساس انزجار مداوم باعث می شود که سیستم عصبی سمپاتیک ما درگیر شود و خواه ناخواه باید در موقعیت هایی که در آن قرار داریم واکنش تدافعی نشان دهیم.

این درگیری مداوم سیستم عصبی باعث بروز مشکلاتی مانند استرس مزمن می شود که در آینده می تواند باعث بیماری های عصبی و سیستم ایمنی شود.

احساس تنفر می تواند با ایجاد عادات ناسالم و بیماری های ناشی از استرس بر سلامت جسمانی ما تأثیر منفی بگذارد.

راهکارهای مقابله و درمان تنفر از دیگران

در این قسمت از مقاله راه حل هایی را به شما پیشنهاد می کنیم که می تواند شما را در برابر احساس تنفر نسبت به اطرافیان یاری کند:

فکر همه یا هیچ را کنار بگذارید: اگر از مردم به دلیل تفاوت در سلیقه و عقاید متنفر هستید، به یاد داشته باشید که می توانید با عقاید و عقاید دیگران مخالف باشید یا حتی گاهی از دست آنها عصبانی باشید. شما.

مشکلات و افراد را صفر یا صد نبینید. اگر با عقاید فردی مخالف هستید، به این معنی نیست که او در همه جنبه ها و زمینه های زندگی فرد بدی است، اما ممکن است در بسیاری از سوالات با او موافق باشید. و به نظر خودت کارهای خوب و خوب انجام بده.

به یاد داشته باشید، شما از مسائل و نظرات متنفر هستید و عصبانی هستید، نه از مردم!

همدلی و تعامل با دیگران را تمرین کنید: شما می توانید با وجود اختلاف نظرها و دیدگاه های جزئی با دیگران تعامل و همدلی داشته باشید. پذیرش اختلاف دیدگاه و اختلاف مردم، راه حل بسیاری از مشکلات و تصمیمات غیر منطقی است.

این طرز تفکر را تمرین کنید که زندگی و گذشته هر فرد متفاوت است، بنابراین تا زمانی که خود را به جای دیگران قرار ندهید، نمی توانید آنها را درک کنید. اگرچه قرار دادن خود به جای دیگران و نگاه کردن به رویدادها از دیدگاه آنها کار ساده ای نیست، اما می تواند به نشان دادن همدلی و کاهش نفرت کمک کند.

همانطور که شما برای باورها و رفتار خود دلایل دارید، دیگران نیز دلایل خود را دارند!

این همیشه یک مثال خوب نیست: شما نمی توانید از همه افراد آن گروه متنفر باشید زیرا با طرز تفکر، مذهب، قومیت و غیره مخالف هستید. خوب یا بد یک یا چند نفر در یک گروه را نمی توان به همه افراد آن گروه تعمیم داد. هر فردی خصوصیات خودش را دارد، خوب یا بد، قضاوت و نفرت فقط به خاطر عضویت در یک گروه یا جامعه غیر منطقی و اشتباه است.

مراقبت از خود همیشه مهمترین اولویت است: همانطور که در بخش دلایل نفرت از دیگران گفتیم، تنفر شما از دیگران ممکن است به دلیل استرس، درونگرایی یا ناآرامی های اجتماعی باشد، بنابراین ممکن است نیاز به ایجاد تغییراتی در زندگی خود داشته باشید. به این امر دست یابد. استرس را از بین ببرید یا با قرار دادن تحریک پذیری خود را در موقعیت هایی که با آن راحت هستید کاهش دهید.

با یک مشاور یا روانشناس مشورت کنید: مشاوره نقش بسیار مهمی در ابراز احساسات و از بین بردن دلایل تنفر شما از دیگران دارد. یک مشاور خوب به شما کمک می کند تا با ریشه یابی مشکلات و بررسی راه حل های مناسب، توانایی های خود را برای مقابله با نفرت و ارتباطات شخصی و اجتماعی بهتری داشته باشید.

آخرین سخنان آسیب شناس در پاسخ به این سوال که چرا از همه متنفرم و بدم می آید؟ “

وقتی ترس، عصبانیت غیرقابل کنترل، بی اعتمادی و ناامیدی را تجربه می کنیم، طبیعی است که از دیگران متنفر باشیم.

اما این نفرت نه تنها فایده ای ندارد بلکه شما را از لذت بردن از زندگی باز می دارد، نفرت از درون شما را نابود می کند و می تواند برای شما مشکلات روحی، روانی و حتی جسمی ایجاد کند.

تمرین همدلی و پذیرش تفاوت‌های بین افراد، پذیرش رویدادها را بسیار آسان‌تر و زندگی را لذت‌بخش‌تر می‌کند.

پاش نوشت: مقاله ای که در زیر می خوانید مربوط به یک ویژگی است که سال هاست متوجه آن شده ام و نمی دانم دوستش دارم یا نه.

امیدوارم عنوان پست برای شما ناخوشایند نباشد. اگرچه نوشتن این پست کار من را آسان می کند.

—————————————

واقعیت این است که من افراد خاصی را بی دلیل دوست ندارم و به بیان بهتر از آنها متنفرم. بدون اینکه حتی یک کلمه به آنها گفته باشم، نه قبلا آنها را دیده باشم، نه جنبشی، واکنشی از جانب آنها دیده باشم. نمی دانم این موضوع منشأ روانی دارد یا نه، اما هر چه که هست باعث شد اصلا به سراغ افراد خاصی نروم. معمولاً افراد از طریق آزمون و خطا در روابط با طرف مقابل خود آشنا می شوند. و بعد از مدتی تصمیم می گیرند که رابطه را ادامه دهند یا نه. اما این ویژگی شخصیتی باعث شده است که هرگز به افرادی که این دیدگاه را نسبت به آنها دارم نزدیک نشوم.

در طول سال ها سعی کرده ام بفهمم چرا این اتفاق می افتد. به خاطر کدام یک از موارد زیر است: قیافه و قیافه، طرز صحبت، طرز راه رفتن، اندام و هیکل، طرز لباس پوشیدن، طرز قیافه، محل تولد فرد و …. اما من به این موضوع رسیدم. نتیجه گیری که هیچ کدام از اینها نه تنها بر رفتار من تأثیر گذاشت، زیرا بسیاری از این موارد در نگاه اول قابل شناسایی نیستند. اما شاید همه آنها موثر بودند. البته این فقط یک حدس است و هیچ قطعیتی وجود ندارد.

هر وقت با یکی از دوستانم به یک مکان شلوغ می روم، اولین سوال من این است: آیا تا به حال کسی را بدون اینکه قبلاً دیده باشید دوست داشته اید؟

دو دسته از افرادی که به امسال پاسخ می دهند وجود دارد. برخی می گویند اصلاً (و تعداد آنها بسیار کم است). و افرادی که می گویند بله، اما بسیار کم (البته تعداد آنها بیشتر است)

اما برای من قضیه فرق می کند: تقریباً از هر ده نفر یک نفر را دوست ندارم (که همه جا صادق نیست). امیدوارم این را به عنوان خودخواهی یا چیز دیگری نگیرید. وقتی برای اولین بار متوجه شدم که چنین خصوصیتی دارم، خیلی سعی کردم با آن مبارزه کنم و اتفاقاً با افرادی که این احساس را نسبت به آنها داشتم ارتباط برقرار کنم. اما هر بار (به جز چند بار) از کاری که کرده بودم پشیمان شدم.

فکر می کنم ما انسان ها بعد از مدتی با دیگران ارتباط برقرار می کنیم. ما معیارها و ویژگی هایی را تعریف می کنیم که مردم دوست ندارند یا دوست ندارند. و گاهی بر اساس این معیارها تصمیم می گیرم، ممکن است درصدی از خطا وجود داشته باشد. اما این کار را آسان می کند.

یونا لهرر، نویسنده کتاب تصمیم، آنچه را که در بالا گفتم تأیید می کند. او در این کتاب می گوید ما بیشتر از آنچه می دانیم می دانیم. مغز عاطفی ما طی سال ها اطلاعاتی را جمع آوری کرده است و در لحظه ای که به آن نیاز داریم، بدون اینکه بدانیم چنین پاسخی را از کجا می گیریم، به ما پاسخ می دهد.

او می گوید پاسخ در تجربیات گذشته و قبلی شما نهفته است. شما از گذشته یاد گرفته اید و یاد گرفته اید، بنابراین دیگر خیلی چیزها را دوباره زنده نمی کنید.

من فکر می کنم صحبت های او در مورد این موضوع خاص درست است. در زندگی ما روابط و تجربیات تلخ و شیرینی با افراد مختلف داریم. این تجربیات و چیزهایی که از آنها آموختیم بر نحوه قضاوت ما در مورد یک شخص تأثیر می گذارد. و این باعث می شود که فرد در اولین ملاقات غیر دوستانه به نظر برسد. چون آن را با تمام خاطرات گذشته مقایسه کردیم و فهمیدیم که نباید به آن نزدیک شد.

پس شاید این ویژگی نشانه بدی نباشد و حتی برعکس نشان دهنده این است که ما از گذشته چیزهای زیادی آموخته ایم.

نکته ای که فراموش کردم ذکر کنم این است که وقتی می گویم کسی را دوست ندارم به این معنی نیست که آن شخص آدم بدی است. این دقیقاً همان احساسی است که من نسبت به این شخص دارم. بارها حتی از دوستان شنیدم که فلانی آدم خیلی خوبی است.

پی نوشت: حتما در پست های بعدی بیشتر درباره جونا لهرر و کتاب تصمیم گیری اش خواهم نوشت.

+47

نوشته های مشابه

اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا